حکمت 114 نهج البلاغه : استفاده از فرصت ها

حکمت 114 نهج البلاغه : استفاده از فرصت ها

متن اصلی حکمت 114 نهج البلاغه

موضوع حکمت 114 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 114 نهج البلاغه

114 وَ قَالَ عليه السلام إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ

موضوع حکمت 114 نهج البلاغه

استفاده از فرصت ها

(اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

114- امام عليه السّلام (در باره فرصت از دست دادن) فرموده است

1- از دست دادن فرصت (اقدام ننمودن بكار در وقت مناسب باعث) غمّ و اندوه است.

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1141)

ترجمه مرحوم شهیدی

118 [و فرمود:] از دست دادن فرصت اندوهى گلوگير است.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 381)

شرح ابن میثم

109- و قال عليه السّلام:

إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ

المعنى

أي إنّ تضييع الأمر وقت إمكانه من نفسه يستلزم الأسف و الحزن على تفويته.

و هو تنفير عن تضييع الفرصة بما يلزمه.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 304)

ترجمه شرح ابن میثم

109- امام (ع) فرمود:

إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ

ترجمه

«از دست دادن فرصت مايه غم و اندوه است».

شرح

يعنى از دست نهادن كارى كه در وقتى امكان انجام دادن آن را داشته است، باعث تأسف و اندوه است، و اين سخن بدور داشتن انسان از تباهسازى فرصت است به دليل پيامدى كه دارد.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 515)

شرح مرحوم مغنیه

117- إضاعة الفرصة غصّة.

المعنى

و في معناه قولهم: «الفوت أشد من الموت» ذلك بأن المفوّت و المضيع هو الذي أساء الى نفسه، و حرمها الخير و الهناء. و تقدم الكلام عن ذلك في الرسالة 30 و الحكمة 20.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 291)

شرح شیخ عباس قمی

27- إضاعة الفرصة غصّة.

أي إنّ تضييع الأمر وقت إمكانه من نفسه يستلزم الغصّة، و الأسف، و الحزن على تفويته.

و في المثل: انتهزوا الفرص، فإنّها تمرّ مرّ السحاب

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص48)

شرح منهاج البراعة خویی

الرابعة عشرة بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(114) و قال عليه السّلام: إضاعة الفرصة غصّة.

اللغة

و طعاما ذا غصّة، أي يغصّ به الحلق فلا يسوغ، و (الغصّة) الشجى في الحلق.

المعنى

و كأنّه إشارة إلى ما روي عن النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله اغتنم أربعا قبل أربع: شبابك قبل هرمك، و صحتك قبل سقمك، و غناك قبل فقرك، و حياتك قبل موتك.

الترجمة

فرمود: از دست دادن فرصت گلوگير است.

  • چه فرصت بدست آيد از كف مده گلوگير و بيچاره خود را منه

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص180و181)

شرح لاهیجی

(140) و قال (- ع- ) اضاعة الفرصة غصّة يعنى و گفت (- ع- ) كه ضايع ساختن فرصت و زمان فرصت و فراغت كارى را از دست دادن موجب غصّه و اندوه است بعد از فوت شدن ان كار

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 303)

شرح ابن ابی الحدید

114: إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ في المثل انتهزوا الفرص فإنها تمر مر السحاب- . و قال الشاعر-

و إن أمكنت فرصة في العدو فلا يك همك إلا بها

فإن تك لم تأت من بابها

أتاك عدوك من بابها

و إياك من ندم بعدها و تأميل أخرى و أنى بها

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 283)

شرح نهج البلاغه منظوم

[116] و قال عليه السّلام:

إضاعة الفرصة غصّة.

ترجمه

تبه ساختن فرصت موجب اندوه و ندامت است.

نظم

  • هر آن كس وقت و فرصت را ز كف هشتبلوح جان خطوط از غصّه بنوشت
  • بزندان ندامت گشت محبوسبهم سايد دو دست درد و افسوس
  • دلا وقت خودت از دست مگذار بهنگام خودش هر كار بگذار
  • چو بيخود وقت را از كف گذارىبنزد عاقلان عذرى ندارى
  • كنى ضايع چو وقت و گاه و هنگام برد تاريخ با زشتى تو را نام
  • بسان ابر فرصت در گذار استبكن كارى كه اكنون وقت كار است
  • اگر بيهوده اوقاتت تلف شد خدنگ غصّه را جانت هدف شد
  • ز دستت گر كه وقتت گشت بيروننگون اورنگ و بختت گشت وارون
  • كنون كه وقت و گاه فرصتت هست مده كار نكو اى دوست از دست
  • بخاك درگه حق چهره ميساىبراه طاعت وى سخت كن پاى
  • جوانى را تو چون خرّم بهارى نشان در باغ نخل ميوه دارى
  • كه آن دم كه درخت عمر پژمردز نخلت ميوه ها شيرين توان خورد

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص141و142)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʄ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(4)

قرآن مجيد بعد از بيان اين كه منافقين از مؤمنين در قيامت تقاضايي مي كنند و نتيجه نمي گيرند، مي فرمايد: «... أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلي وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّي جاءَ أَمْرُ اللَّهِ... (حديد/14) مگر ما در دنيا با شما نبوديم؟)اهل ايمان(مي گويند: آري. ليكن شما خويشتن را به فتنه افكنديد و منتظر مانديد و شك آورديد و آرزوها فريبتان داد تا فرمان خدا آمد.»
 قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

آنچه كه علي (ع) در توصيف جايگاه قرآن بيان داشته اند و تبيين و تفسيري كه از ابعاد كتاب آسماني به دست دادهاند؛ فراتر از آن است كه در اين سطور بگنجد. «تنها در نهج البلاغه آن حضرت (ع) 96 بار كلمة قرآن، كتاب الله، كتاب ربكم و امثال آن تكرار شده است»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʃ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (3)

ايجاز "حذف" آن است كه كلماتي را در كلام به واسطة وجود قرينه حذف كنند؛ مثل: «جاهدوا في الله حقّ جهاده» (حج: 78)؛ يعني في سبيل الله. آنچه مطلوب نظر بلغا و ادباست، ايجاز قصر است كه به واسطة رعايت آن، مراتب بلاغت تفاوت مي كند، و هر كس بيشتر اين نوع ايجاز را رعايت كند، بليغ تر و عظمت كلام او بيشتر خواهد بود. در آيات قرآن، ايجاز قصر بسيار است؛ از جمله: «الا له الخلق و الامر» (اعراف: 54) - «و اعّدو لهم ما استطعتم من قوّه» (انفال: 60).
 قرآن در نهج البلاغه

قرآن در نهج البلاغه

انسان کامل قرآن مجسم و تکوینی است و هموست که می‏تواند حقیقت قرآن را به صورت کامل معرفی کند. معصومان و یکی از آنان امیرالمؤمنین (ع) انسان‏های کاملند. بنابراین امام علی (ع) سزوارترین فرد برای معرفی قرآن کریم است. در نهج البلاغه قرآن به عنوان کتابی توصیف شده که گویای نظام فاعلی و غایی جهان است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʂ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(2)

در نامه يي كه علي (علیه السلام) به قثم بن عباس بن عبدالمطلب حاكم مكه نوشته اند، مي فرمايد: «وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ اِلاّ عامِلُهُ وَ لا يُجْزي جَزاءَ الشَّرِّ اِلاّ فاعِلُهُ؛ (نامه 33) و هرگز به خير و نيكي نرسد مگر نيكوكار و هرگز كيفر بدي نبيند مگر بدكردار.»
Powered by TayaCMS