حکمت 176 نهج البلاغه : ويژگی هاى اعتقادى امام على عليه السّلام

حکمت 176 نهج البلاغه : ويژگی هاى اعتقادى امام على عليه السّلام

متن اصلی حکمت 176 نهج البلاغه

موضوع حکمت 176 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 176 نهج البلاغه

176 وَ قَالَ عليه السلام مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِّبْتُ وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِي

موضوع حکمت 176 نهج البلاغه

ويژگى هاى اعتقادى امام على عليه السّلام

(اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

176- امام عليه السّلام (در بعضى از صفات خود) فرموده است

1- (هيچ گاه) دروغ نگفتم و دروغ گفته نشدم (از پيغمبر اكرم دروغ نشنيدم، زيرا پيغمبر و امام منزّه و آراسته از دروغ هستند) و گمراه نشدم و كسى بوسيله من گمراه نگشت.

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1172)

ترجمه مرحوم شهیدی

185 [و فرمود:] دروغ نگفتم و دروغ نشنودم، و گمراه نشدم و كسى را گمراه ننمودم.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 393)

شرح ابن میثم

171- و قال عليه السّلام:

مَا كَذَبْتُ وَ لَاكُذِبْتُ كُذِّبْتُ وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِي

المعنى

أمّا عدم كذبه و ضلاله فلتربيته من حين الطفوليّة بالصدق و مكارم الأخلاق حتّى صار ذلك ملكة له تنافي الكذب و الضلال و تعصم منهما. و أمّا كونه لم يكذّب فيما أخبر به من الحوادث المستقبلة و العلوم الغيبيّة و لم يضلّ به فلكون مخبره معصوما و هو الرسول صلّى اللّه عليه و آله و العصمة منافية للأمرين و مستلزمة لهداية المدلول و عدم زيغه.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 340)

ترجمه شرح ابن میثم

171- امام (ع) فرمود:

مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِّبْتُ وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِي

ترجمه

«نه دروغ گفته ام و نه به من نسبت دروغ داده اند، نه گمراه شده ام و نه كسى را گمراه كرده ام.»

شرح

اما دروغ نگفتن و گمراه نبودن آن بزرگوار، به خاطر تربيت او از كودكى به راستگويى و اخلاق پسنديده است به حدى كه اين صفات براى او ملكه شده و دروغگويى و گمراهى را از وى دور مى كند و او را از اين صفات ناپسند باز مى دارد. اما اين كه آن حضرت را دروغگو ندانسته اند در اخبارى كه از رويدادهاى آينده و علم غيب به او نسبت داده اند و كسى به وسيله او گمراه نشده است از آن روست كه خبر دهنده آن اخبار معصوم، يعنى پيامبر (ص) است، و عصمت با اين دو مورد منافات دارد و مستلزم هدايت و عدم انحراف شخص راهنمايى شده است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 576)

شرح مرحوم مغنیه

184- ما كذبت و لا كذّبت و لا ضللت و لا ضلّ بي.

المعنى

لا يخشى الإمام إلا اللّه، و لا يبتغي مرضاة سواه، و إذن فلما ذا الكذب و ما هو الداعي الى التكذيب و أيضا أخذ الهدى من كتاب اللّه و سنّة نبيّه، و بهما كان يهدي و يرشد الخلق الى الحق، فمن أين يأتي الضلال و التضليل و نقل صاحب فضائل الخمسة عن تفسير الطبري المطبوع بالمطبعة الكبرى ببولاق سنة 1323 ه و تفسير الرازي المطبوع بدار الطباعة الكبرى العامرة، و تفسير السيوطي المسمى بالدر المنثور، المطبوع بمصر سنة 1314 و غير ذلك من كتب الحديث، نقل ان رسول اللّه (ص) عند نزول هذه الآية: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ- 7 الرعد. قال (ص): أنا المنذر، و الهادي علي.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 331)

شرح شیخ عباس قمی

282- ما كذبت و لا كذّبت، و لا ضللت و لا ضلّ بي. هذه كلمة قد قالها مرارا، إحداهنّ في وقعة النهروان. و لا كذّبت- بالضمّ- أي لم يخبرني رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله عن المخدج خبرا كاذبا، لأنّ أخباره صلّى اللّه عليه و آله كلّها صادقة.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص220)

شرح منهاج البراعة خویی

السادسة و السبعون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(176) ما كذبت و لا كذّبت، و لا ضللت و لا ضلّ بي.

الاعراب

كذّبت، مبني للمفعول عن باب التفعيل، و الضمير نائب عن الفاعل أى اخبرت كاذبا، و لا ضلّ بي، مبني للمفعول عن ضلّ يضلّ، و المجرور نائب الفاعل لأنه مفعول بواسطة حرف الجرّ أي اضللت عن طريق الحقّ.

المعنى

قال الشارح المعتزلي: هذه كلمة قالها مرارا إحداهنّ في وقعة النهروان.

اقول: استناده إلى هذه الكلمة في مورد إخباره عن قضية أخبره عنها النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله، و يبعد عن تصديق المستمعين كما في إخباره عن قتل ذي الثّدية في وقعة نهروان، و لا يجده الفاحصون لاختفاء جثّته بين القتلي فأصرّ على الفحص عنه حتّى وجدوه كما أخبر به عليه السّلام.

الترجمة

فرمود: من دروغ نگفتم و دروغ نياموختم، و گمراه نشدم و بگمراهي افكنده نشدم.

  • علي داناى اسرار نهاني چنين فرمود با ياران جاني
  • نگفتم من دروغ و هم دروغينياوردم بدل از بيفروغي
  • نه گمراهم نه كس گمراه كردم پيمبر هر چه گويم در سپردم

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص 259 و 260)

شرح لاهیجی

(212) و قال (- ع- ) ما كذّبت و لا كذّبت و لا ضللت و لا ضلّ بى يعنى و گفت (- ع- ) كه دروغ نگفتم و نسبة داده نشدم بدروغ گفتن و گمراه نشدم و گمراه نشد كسى بسبب دوستى با من

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 309)

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

[176] و قال عليه السّلام:

ما كذبت و لا كذبت، و لا ضللت و لا ضلّ بى.

ترجمه

نه من دروغ گفتم نه بمن دروغ گفته شد، نه من گمراه شدم نه كسى بواسطه من گمراه شد.

نظم

  • هر آن گوهر كه پيغمبر من سستهمه حق بود و هم از حق بمن گفت
  • نه او از كذب و از باطل سخن راندنه نطق من سوى باطل كسى خواند
  • كشاندم مصطفى سوى هدايت رهاندم خلق را من از غوايت
  • اگر پيش پيمبر بنده هستمبامّت رهبرى فرخنده هستم
  • نه كس از راه حق بر زد ز من راهنه من كس را نمودم دور و گمراه
  • براه حقّ و دين من بوده ام يارز چهر كفر و باطل پرده بردار
  • ز گيتى كذب را من ريشه كندم ز طاق كعبه بتها را فكندم
  • نمودم آن قدر در كار اقدامكه بر پاى ايستاد آئين اسلام

( شرج نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 204)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
 بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
 بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

همين‌ معنا، درباره‌ قرآن‌ تدويني‌ ـنيزـ صادق‌ است‌. يعني‌ اگر كسي‌درباره‌ نظام‌ معرفتي‌ قرآن‌ ـ كه‌ جهان‌ علمي‌ است‌ ـ صحيح‌ بيانديشد و پرسش‌استواري‌ ارايه‌ كند، پاسخ‌ صائب‌ خود را از قرآن‌ كريم‌ دريافت‌ مي‌كند؛ ولي‌اگر كسي‌ در اين‌ باره‌ درست‌ فكر نكند، و سؤال‌ متقن‌ و مشخصي‌ را عرضه‌ندارد، اصلاً پاسخي‌ از قرآن‌ نمي‌شنود؛ و اگر در اثر خامي‌ و كژ راهه‌ رفتن‌،سؤال‌ ناصوابي‌ را مطرح‌ كند، پاسخ‌ غلطي‌ را بر قرآن‌ صائب‌ صامت‌ تحميل‌ مي‌كند.
 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʂ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(2)

در نامه يي كه علي (علیه السلام) به قثم بن عباس بن عبدالمطلب حاكم مكه نوشته اند، مي فرمايد: «وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ اِلاّ عامِلُهُ وَ لا يُجْزي جَزاءَ الشَّرِّ اِلاّ فاعِلُهُ؛ (نامه 33) و هرگز به خير و نيكي نرسد مگر نيكوكار و هرگز كيفر بدي نبيند مگر بدكردار.»
Powered by TayaCMS