حکمت 280 نهج البلاغه : جهل و خوارى

حکمت 280 نهج البلاغه : جهل و خوارى

متن اصلی حکمت 280 نهج البلاغه

موضوع حکمت 280 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 280 نهج البلاغه

280 وَ قَالَ عليه السلام إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ

موضوع حکمت 280 نهج البلاغه

جهل و خوارى

(علمى)

ترجمه مرحوم فیض

280- امام عليه السّلام (در زيان نافرمانى) فرموده است 1- هر گاه خداوند بنده اى را (بر اثر گناه) پست گرداند علم و دانش را بر او منع كند (او را توفيق ندهد تا از علم دين و احكام الهىّ كه موجب سعادت و نيكبختى است بهره مند گردد، اين فرمايش دليل است بر اينكه نادانى بدترين بيچارگى ها است).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1225)

ترجمه مرحوم شهیدی

288 [و فرمود:] هرگاه خدا بنده اى را خوار دارد، او را از- آموختن- علم بركنار دارد.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 414)

شرح ابن میثم

272- و قال عليه السّلام:

إِذَاأَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ

المعنى

و حظر العلم بإعداده لغيره و تعويق أسبابه بحيث ينصرف عنه فلا يكون له استعداده، و ظاهر أنّ الجهل من أشدّ الرذائل و أصعبها داء و هو طرف التفريط من فضيلة العلم و الأدب كما سبقت الإشارة إليه غير مرّة.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 389)

ترجمه شرح ابن میثم

272- امام (ع) فرمود:

إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ

ترجمه

«هر گاه خداوند بنده اى را خوار و پست كند علم و دانش را از او باز دارد».

شرح

بازداشتن علم، بدين نحو است كه خداوند شخص را بر كار ديگرى آماده مى سازد و وسايل علم را براى وى جور مى كند بطورى كه از آن منصرف مى گردد و آمادگى فراگيرى آن را نمى يابد. بديهى است كه جهل از بدترين پستى ها و بدترين دردهاست و كمبود و تفريط از فضيلت دانش و ادب است. بارها قبلا به اين مطلب اشاره شده است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 659)

شرح مرحوم مغنیه

288- إذا أرذل اللّه عبدا حظر عليه العلم.

المعنى

ليس المراد بالحظر هنا التحريم، لأن العلم مشاع لكل طالب و راغب، و لا القهر و الإلجاء، لأن اللّه أمر بالعلم دون استثناء، و ما هو بظلّام للعبيد، و انما المراد الإشارة الى ان بعض الناس فيه نقص و عجز عن فهم العلم و هضمه مهما جاهد و كابد، و كلمة الأرذل تومئ الى ذلك، كما ان بعض الناس له كل الاستعداد لأن يفهم و يتعمق، بل يكتشف و يخترع.. و هذا واقع لا ريب فيه، و قد شاهدناه أيام الدراسة في أكثر من واحد، و عليه يكون قول الإمام انعكاسا عن الواقع.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 390)

شرح شیخ عباس قمی

60- إذا أرذل اللّه عبدا حظر عليه العلم.«» أرذله، أي جعله رذلا.

قيل: من علامة بغض اللّه تعالى للعبد أن يبغّض إليه العلم.«» قال الشاعر:

شكوت إلى وكيع سوء حفظي فأرشدني إلى ترك المعاصي

و علّله بأنّ العلم فضل

و فضل اللّه لا يؤتيه عاصي

( . شرح حکم نهج البلاغه، «»ص64)

شرح منهاج البراعة خویی

(277) و قال عليه السّلام: إذا أرذل اللَّه عبدا حظر عليه العلم.

المعنى

قال الشارح المعتزلي: أرذله: جعله رذلا.

أقول: الأصحّ أنّ أرذله بمعنى لم يختره و لم يستجده قال في «المنجد»: أرذله ضدّ انتقاه و استجاده، و المقصود أنه إذا لم يكن العبد في طبعه و جوهره شريفا لم يختره اللَّه تلميذا يفيض إليه علمه و يهيّى ء له أسباب الاستكمال العلمي، لأنه يشترط فيمن يكتسب العلم و يستحق بذله له شرائط خاصّة و لياقة تحمل سائل العلم، و إدا كان العبد رذلا يفقد هذا الشرط فيمنع من العلم، و أهمّ موانعه عدم توجّهه إلى تحصيله و اكتسابه كما يشاهد في الأراذل من أنّهم هاربون عن أهل العلم و كسب العلم

الترجمة

فرمود: چون خداوند بنده اى در شمار اوباش يابد، از او صرف نظر كند و باب تحصيل دانش را بروى او بندد

  • هر گاه كه بنده شد ز أوباش حق بيغ كند ز دانشش فاش
  • خوش سروده: تيغ دادن بر كف زنگى مستبه كه افتد علم را نادان بدست

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 376 و 377)

شرح لاهیجی

(323) و قال (- ع- ) اذا ارذل اللّه عبدا خطر عليه العلم يعنى و گفت (- ع- ) كه هر گاه گردانيد خدا بنده را رذل و پست فطرت منع ميكند بر او البتّه علم و دانش را

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 318)

شرح ابن ابی الحدید

294: إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ أرذله جعله رذلا و كان يقال- من علامة بغض الله تعالى للعبد أن يبغض إليه العلم- . و قال الشاعر

شكوت إلى وكيع سوء حفظي فأرشدني إلى ترك المعاصي

و قال لأن حفظ العلم فضل

و فضل الله لا يؤتيه عاصي

- . و قال رجل لحكيم ما خير الأشياء لي- قال أن تكون عالما- قال فإن لم أكن- قال أن تكون مثريا- قال فإن لم أكن- قال أن تكون شاريا- قال فإن لم أكن- قال فأن تكون ميتا- . أخذ هذا المعنى بعض المحدثين فقال-

إذا فاتك العلم جد بالقرى و إن فاتك المال سد بالقراع

فإن فات هذا و هذا و ذاك

فمت فحياتك شر المتاع

- . و قال أيضا في المعنى بعينه-

و لو لا الحجا و القرى و القراع لما فضل الآخر الأولا

ثلاث متى يخل منها الفتى

يكن كالبهيمة أو أرذلا

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 182)

شرح نهج البلاغه منظوم

[279] و قال عليه السّلام:

إذا أرذل اللّه عبدا حظر عليه العلم

ترجمه

هنگامى كه خداوند بنده را خوار سازد دانش را از وى باز گيرد (و توفيقش ندهد كه باحكام الهى عمل كند و موجبات نيكبختى را فراهم سازد).

نظم

  • گنه چون بنده را كرد در بنددر آتش خوار چون خواهد خداوند
  • ز قلبش نور دانش را ستاندبسوى جهل از علمش كشاند
  • اگر سوى عمل از علم نايدكس و بر كفر و بر طغيان فزايد
  • خدا در پيش خلقش ميكند خوارز دانائى بنادانى گرفتار

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 65)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 نهج البلاغه و قرآن

نهج البلاغه و قرآن

حضرت علی(ع) می فرماید: «کتاب ربکم فیکم: مبیناً حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله...»«کتاب پروردگار میان شماست؛ که بیان کننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاص و عام، پندها و مثل ها، مطلق و مقید، محکم و متشابه می باشد، عبارات مجمل خود را تفسیر و نکات پیچیدۀ خود را روشن می کند؛ از واجباتی که پیمان شناسایی آن را گرفت و مستحباتی که آگاهی از آنها لازم نیست. قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد .»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 برخی مستندات قرآنی نهج ‏البلاغه

برخی مستندات قرآنی نهج ‏البلاغه

وهمانا امامان تدبيركنندگان امر خداوند برمردمان وكارگزاران بربندگان اويند. كسي به بهشت نرود جز اينكه او را شناخته باشند و او نيز آنان را بشناسد و به آتش درنيايد جز آنكس كه منكر آنان بوده و ايشان نيز او را نپذيرفته و محرم ندانند.
 اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʂ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(2)

علي (علیه السلام) در نامه يي به يكي از عمّالش مي نويسد: «فَكَأَنَّكَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدي وَ دُفِنْتَ تَحْتَ الثَّري وَ عُرِضَتْ عَلَيْكَ اَعْمالُكَ بِالمَحَلِّ الَّذي ينُارِي الظّالِمُ فيهِ بِالحَسْرَةِ وَ يَتَمَنَّي الْمُضَيِّعُ فيهِ الرَّجْعَةَ؛ (نامة 41) به آن ماند كه تو به آخرت رسيده يي و زير خاك پنهان گشته يي و كردارت به تو نمايانده شده است در جايي كه ستمگر به صداي بلند، دريغ مي گويد و تبهكار آرزوي برگشت به دنيا مي كند.»
 قرآن درآيينه نهج البلاغه

قرآن درآيينه نهج البلاغه

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد.
Powered by TayaCMS