دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه
1- اخلاص در دعا و انقطاع از غیر خدای تعالی
از عواملی که در پرورش و تعالی روح انسان اثر بسزایی دارد، دعا و مسئلت از درگاه خداوند متعال است، دعا به انسان امید و نشاط می دهد، اما چگونگی و کیفیت دعا نیز مطلب مهمی است که پس از لزوم اصل دعا باید مورد بررسی قرار گیرد. خداوند که انسان را آفریده و هر چه لازمه خلقت بوده به او عطا نموده، مهربانترین و نزدیک ترین کس به انسان است، تا جایی که قرآن می فرماید:
ما انسان را خلق کرده ایم و از وسواس و اندیشه های نفس او کاملا آگاهیم، که از رگ گردن به او نزدیکتریم. ( سوره ق آیه 16 )
 
همچنین قرآن می فرماید: ای رسول ما ! چون بندگانم سراغ مرا از تو گیرند، بدانند که من به آنها نزدیکم و هر که مرا خواند دعای او را اجابت کنم، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من بگروند، باشد تا به سعادت راه یابند. ( سوره بقره آیه 186 )  
وچه وسیله ای می تواند مطمئن تر از رابطه ای باشد که بین تو و خداست، اگر به آن چنگ زنی مطمئن ترین ، وسیله ای است که بین تو و خدایت ایجاد رابطه کند. به کسی که تو را آفریده و روزی ات داده وآنچه لازمه خلقت بوده به تو بخشیده پناه ببر و پرستش تو ویژه او باشد و میل و رغبت تو به سوی اوست، و تنها از او بترس. در تمام کارها خویشتن را به خدا بسپار که خود را به پناهگاه مطمئن و نیرومندی سپرده ای، و به هنگام دعا با اخلاص پروردگارت را بخوان که بخشش و حرمان به دست اوست و همواره از خدا بخواه که هر چه خیر است برای تو پیش آورد. آن گاه که در راه راست هدایت یافتی، در برابر پروردگارت سخت خاضع و خاشع باش.
خلاصه کلام این که: بهترین تکیه گاه و دستاویز برای انسان خدای تعالی است که او را خلق کرده و عالم همه تحت قدرت و فرمـانروایی اوست و هیــچ نفع و ضرری به کسی نمی رسد، مگر این که او اراده کند و باید خالصانه از او درخواست نمود.  
 
2-گمان نیک، امید به اجابت، شوق به دعا و نهی از ناامیدی
بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده که اگر کار خلافی نمودی توبه کنی و در کیفر تو تعجیل ننموده و در انابه و بازگشت به تو عیب نگرفته است. در آن که فضاحت و رسوایی سزاوارتر است، تو را رسوا نساخته و برای بازگشت و قبول توبه شرایط سنگینی قایل نشده و در جریمه با تو به مناقشه نپرداخته و تو را از رحمتش مایوس نساخته است، بلکه بازگشت تو را از گناه، حسنه و نیکی قرار داده و گناه تو را یکی حساب کرده و نیکی ات را ده تا به حساب آورده، و در توبه و بازگشت و عذرخواهی را به رویت گشوده است، پس آن گاه که صدایش کنی بشنود و آن زمان که نجوا نمایی سخنت را داند. پس حاجتت را بسوی او می بری و آن چنان که هستی در پیشگاه او خود را نشان می دهی، هر گاه بخواهی با او درد و دل می کنی و ناراحتی ها و مشکلاتت را در برابر او قرار می دهی، از او در کارهایت استعانت می جویی و از خزائن رحمتش چیزهایی را می خواهی که جز او کسی قادر به اعطا نیست، مانند عمر بیشتر، تندرستی و وسعت روزی.
پس هرگاه خواستی به وسیله دعا می توانی درهای نعمت خدا را بگشایی و باران رحمت خدا را فرود آوری. پس باید از کسی درخواست نمود که همه چیز در دست اوست و خودش فرموده از من طلب کنید و درخواست نمایید به شما عطا می کنم، لذا دیگر عذری برای سائلان باقی نگذاشته است. گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟
نباید از تاخیر اجابت دعا مایوس شد، زیرا اجابت نشدن ممکن است به علت یکی از این چهار احتمال باشد:
الف- بخشش به اندازه نیت است، یعنی در دعا خلوص و انقطاع لازم است و کوشش در طلب از خدا، و اگر با نیت خالص دعا شود، اجابت آن تضمین شده است.
ب- گاهی ممکن است تاخیر اجابت برای این باشد که سائل بیشتر در خانه خدا را بکوبد و بیشتر اشتغال به دعا داشته باشد و انابه کند، تا این الحاح موجب اجر بیشتری برای او باشد و پاداش بیشتری بگیرد.
 امام صادق علیه السلام می فرمایند: همانا بنده ای دعاکند، پس خدای عزوجل به دو فرشته فرماید: من دعای او را به اجابت رساندم، ولی حاجتش را نگهدارید زیرا که من دوست دارم صدای او را بشنوم، و همانا بنده ای هم هست که دعا کند، پس خدای تبارک و تعالی فرماید: زود حاجتش را بدهید که صدایش را خوش ندارم.
ج- گاهی ممکن است اجابت نشدن به این دلیل باشد که بهتر از آن را خدا می خواهد به دعا کننده بدهد یا در همین دنیا یا در آخرت.
د- گاهی ممکن است اجابت نکند، به دلیل این که اجابت نکردن برای تو بهتر است. زیرا گاهی ممکن است اگر دعای تو اجابت شود، اجابت شدن دعا و رسیدن تو   به خواسته ات برای دینت ضرر داشته باشد.
قرآن می فرماید: چه بسیار شود که دوست دار چیزی هستید و در واقع شر و فساد شما در آن است و خداوند به مصالح امور داناست و شما نادانید. ( سوره بقره آیه 216 )
3-در دعا چه چیزی را باید درخواست کرد:
در پاسخ به این سوال، یک قاعده کلی بیان می نمایند که باید خواسته تو چیزی باشد که جمال و زیبایی اش برایت باقی و وبال و بدی اش از تو رخت بربندد.    
قرآن می فرماید: آنچه نزد شماست نابود می شود و آنچه نزد خداست تا ابد باقی می ماند و البته اجری که به صابران بدهیم بسیار بهتر از عملی است که به جا می آورند. ( سوره نحل آیه 96 )
باید از خداوند چیزی را خواست که باعث قرب به او گردد. اگر صحت جسم از خدا    می خواهیم، برای خدمت به خدا و خلق باشد، خدمت به خدا و خلق است که زیبایی و جمالش باقی می ماند. و اگر از خدا مال طلب می نماییم، باید طلب مال حلال باشد و آن هم همراه با صرف در راه هایی که باعث قرب به خدا گردد و مال اگر در راه خدا صرف شود، برای انسان باقی می ماند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغهʁ)

ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغه(1)

نهج البلاغه، اخو القرآن و بهترين و نابترين منبعي است كه مي تواند ره پويان طريق را در شناخت صحيح و حقيقي قرآن مجيد ياري دهد. در نگاه اميرمؤمنان علي عليه السلام، قرآن نسخه اي جامع و جاوداني است كه از نيازهاي بشر براي رسيدن به سرمنزل سعادت و كمال، فروگذار نكرده است. حضرت در موارد گوناگون و به شيوه هاي زيبا و حكيمانه به ترسيم اين ويژگي پرداخته است ؛ در يكي از خطبه هاي نهج البلاغه[1] با استناد به آيات قرآن، جامعيت آن را بوضوح تشريح كرده است.
 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
 بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
 اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʄ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(4)

قرآن مجيد بعد از بيان اين كه منافقين از مؤمنين در قيامت تقاضايي مي كنند و نتيجه نمي گيرند، مي فرمايد: «... أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلي وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّي جاءَ أَمْرُ اللَّهِ... (حديد/14) مگر ما در دنيا با شما نبوديم؟)اهل ايمان(مي گويند: آري. ليكن شما خويشتن را به فتنه افكنديد و منتظر مانديد و شك آورديد و آرزوها فريبتان داد تا فرمان خدا آمد.»
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
Powered by TayaCMS