راهکارهای رسیدن به خانواده موفق از دیدگاه رهبری(1)

راهکارهای رسیدن به خانواده موفق از دیدگاه رهبری(1) راهکارهای رسیدن به خانواده موفق از دیدگاه رهبری(1)   شنیدن سخنان رهبرانقلاب به عنوان یک دانشمند برجسته‌ی اسلامی و متفکر زمان شناس در ترسیم جایگاه خانواده و نقش‌های گوناگون آن برای جوانانی که در آغاز تشکیل این نهاد پُر ارج هستند، راهگشا است. طراوت و شیرینیِ زندگی، محصول مهارت‌ها و رعایت‌های زن و شوهر است، جوانان عزیز ما در آغاز راه زندگی، باید خود را نیازمند تمرین فراوان برای دستیابی به توانایی‌های ذهنی و رفتاری لازم در صحنه‌ی زندگی مشترک بدانند، این گونه است که زندگیِ آنان هر روز با صفاتر و شیرین‌تر خواهد شد، در این رهنمود، رهبری انقلاب راه‌های دست‌یابی به یک زندگی خواستنی را به عزیزانشان یادآوری می‌کنند.   شکر عملی مهم است شُکر، فقط گفتن «الهی شکر» و سجده کردن نیست، شُکر نعمت این است که انسان نعمت را بشناسد، بداند که این نعمت را خدا به او داده و استفاده‌ی از آن نعمت و رفتار با آن نعمت را که خدا می‌پسندد، انجام دهد، این معنای شکر نعمت است.   اگر چنانچه «شکراً لله» بگویید امّا دلتان با مفاهیمی که گفتم آشنا نباشد، این شکر نیست، ازدواج هم یک نعمت خدادادی است، خدای متعال این همسرِ خوب را برای شما فراهم کرده است، پس باید به شایستگی شُکر این نعمت را بجا آورید.( خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۱۶/۱/۱۳۷۹)   اسرار زندگی را محکم نگه‌دارید زن و شوهر باید راز هم را حفظ کنند، زن نباید راز شوهر را پیش کسی بازگو کند، مرد هم مثلاً نرود پیش رفقایش در باشگاه یا مثلاً فلان مهمانی و … راز همسرش را بازگو کند، حواستان جمع باشد، اسرار هم را محکم نگه‌دارید تا زندگی «ان شاء الله» شیرین و مستحکم شود.(خطبه‌ی عقد مورخه ۲۴/۱/۱۳۷)   غم‌خوار هم باشید کمک واقعی این است که دو نفر غم‌ها را از دل هم بر طرف کنند، هر کسی در دوره‌ی زندگیش، گرفتاری و مشکل و غمی پیدا می‌کند و ممکن است دچار ابهام و تردید بشود، آن دیگری در چنین موقعیتی، باید به کمک همسرش بشتابد و به او کمک کند، غم را از دل او بردارد، او را راهنمایی کند و اشتباه و خطای او را بر طرف نماید.(خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۲/۹/۱۳۷۸)   ساده زیستی و میانه‌روی زندگی را ساده بردارید، البته ما خیلی هم اهل زهد و تقوا نیستیم، خیال نکنید، آن سادگی که ما می‌گوییم، آن سادگی زُهّاد و عُبّاد و این‌ها نیست، سادگی به نسبت این کارهایی است که مردمِ امروز می‌کنند، و الّا نه، سادگی ما را اگر چنان‌چه آن مردان خدا بیایند نگاه کنند شاید هزار تا ایراد هم به آنچه که ما سادگی می‌دانیم بگیرند.(خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۱۱/۵/۱۳۷۴)   زندگیتان را بر پایه‌ی اسراف قرار ندهید، زندگی را ساده قرار دهید، زندگی را آن طوری که خدای متعال می‌پسندد قرار دهید و از طیّبات الهی بهره‌مند شوید بر حسب اعتدال و عدالت، هم اعتدال، میانه‌روی و هم عدالت، یعنی ملاحظه‌ی انصاف را بکنید، ببینید دیگران چطوری‌اند، خیلی بین خودتان و دیگران فاصله درست نکنید.(خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۸/۳/۱۳۷۲)   یکی از موجبات سعادت خانواده‌ها و اشخاص، این است که تقیّدات زاید و تجمّلات زیادی و پرداختن بیش از اندازه‌ی لازم به امور مادی، از زندگی‌ها دور شود، لااقل بخش اصلیِ زندگی محسوب نشود، یک چیز حاشیه‌ای، یک کنار باشد، زندگی را از اوّل باید ساده برداشت و محیط زندگی را باید محیط قابل تحمّلی کرد.(خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۸/۳/۱۳۷۲)   ساده زندگی کردن منافاتی با رفاه هم ندارد، آسایش هم که اصلاً در سایه ساده زندگی کردن است.(خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۱۸/۴/۱۳۷۷)   مسابقه‌ی بدون برنده اسیر تجمّلات، تشریفات، چشم و هم چشمی نشوید، خودتان را در دام مسابقه‌ی مادی در امر زندگی نیندازید، هیچ کس در این مسابقه، خوشبخت و کامیاب نمی‌شود، این ظواهرِ زرق و برق‌دارِ زندگی شخصی، این‌ها هیچ کدام انسان را نه خوشبخت می‌کند، نه دلشاد و راضی می‌کند، اصلاً انسان هر چه گیرش می‌آید، باز چیز بیشتری را می‌خواهد، در حسرت یک چیز بهتری است، در شرع مقدس هست «العفاف و الکفاف»، به همان زندگی که بشود گذراند و انسان محتاج کسی نباشد و در عسرت نباشد، این جور پیش ببرید.(خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۲۰/۷/۱۳۷۷)   زندگی تشریفاتی، زندگی تجمّلاتی، زندگی اشراف منشی، زندگی پُرخرج و زندگی مصرفی، انسان‌ها را بد بخت می‌کند، این خوب نیست، زندگی باید کفاف و راحت بگذرد نه پُرخرج و مُسرفانه، این دو تا را بعضی‌ها چرا با هم اشتباه می‌کنند؟با کفاف یعنی محتاج کسی نباشد و بتوانند زندگیشان را اداره کنند، بدون احتیاج به هیچ کس، دلخوشی هم باید داشته باشند و الّا زندگی با درآمدِ زیاد، مخارج زیاد و تشریفات که خوب نیست، این‌ها اصلاً راحتی نمی‌آورد، دلخوشی نمی‌آورد.(خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۲/۱/۱۳۷۸)   اوّل زندگی را ساده بردارید، هر چه می‌توانید در این جهت سعی کنید، البتّه، اعتقاد نداریم که افراد بایستی بر عیال خودشان، بر نزدیکان خودشان سخت گیری‌های تنگ نظرانه بکنند، این عقیده را نداریم، اما عقیده داریم که همه از روی عقیده و ایمان و عشق و دل خودشان به یک حدی قانع باشند.(خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۱۲/۹/۱۳۷۷)   زندگی را ساده بگیرید، خودتان را اسیر تشریفات نکنید، اگر از اول وارد مسابقه تشریفات شدید، دیگر رها شدن از آن سخت است، حالا هم جمهوری اسلامی است، اگر کسی بخواهد ساده زندگی کند می‌تواند، یک روزی بود که نمی‌شد، سخت بود، اگر چه بعضی به دست خودشان مشکل می‌کنند، در لباسشان، در مسکنشان، در تجمّلاتشان، همه را بر خودشان سخت می‌کنند.(خطبه عقد مورخه‌ی ۱۳/۱۰/۱۳۷۷)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغهʁ)

ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغه(1)

نهج البلاغه، اخو القرآن و بهترين و نابترين منبعي است كه مي تواند ره پويان طريق را در شناخت صحيح و حقيقي قرآن مجيد ياري دهد. در نگاه اميرمؤمنان علي عليه السلام، قرآن نسخه اي جامع و جاوداني است كه از نيازهاي بشر براي رسيدن به سرمنزل سعادت و كمال، فروگذار نكرده است. حضرت در موارد گوناگون و به شيوه هاي زيبا و حكيمانه به ترسيم اين ويژگي پرداخته است ؛ در يكي از خطبه هاي نهج البلاغه[1] با استناد به آيات قرآن، جامعيت آن را بوضوح تشريح كرده است.
 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
 بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
 اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʄ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(4)

قرآن مجيد بعد از بيان اين كه منافقين از مؤمنين در قيامت تقاضايي مي كنند و نتيجه نمي گيرند، مي فرمايد: «... أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلي وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّي جاءَ أَمْرُ اللَّهِ... (حديد/14) مگر ما در دنيا با شما نبوديم؟)اهل ايمان(مي گويند: آري. ليكن شما خويشتن را به فتنه افكنديد و منتظر مانديد و شك آورديد و آرزوها فريبتان داد تا فرمان خدا آمد.»
 قرآن در نهج البلاغه

قرآن در نهج البلاغه

انسان کامل قرآن مجسم و تکوینی است و هموست که می‏تواند حقیقت قرآن را به صورت کامل معرفی کند. معصومان و یکی از آنان امیرالمؤمنین (ع) انسان‏های کاملند. بنابراین امام علی (ع) سزوارترین فرد برای معرفی قرآن کریم است. در نهج البلاغه قرآن به عنوان کتابی توصیف شده که گویای نظام فاعلی و غایی جهان است.
Powered by TayaCMS