زیارت اربعین سیدالشهداء علیه السلام (2)

زیارت اربعین سیدالشهداء علیه السلام (2)

زیارت اربعین سیدالشهداء علیه السلام (2)

1- نوح علیه السلام

2- نوح در تاریخ

3- نوح علیه السلام مردم را نصیحت کرد .

زیارت اربعین سیدالشهداء علیه السلام (2)

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ

در زیارت اربعین میخوانیم که مواریث انبیاء را به حسین علیه السلام عطا فرموده است که تعداد محدودی از مواریث آدم علیه السلام را در جلسه قبل عرض کردیم اما در این جلسه تعداد محدودی از مواریث نوح علیه السلام را مطرح میکنیم.

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ

1- نوح علیه السلام

مردم را از گمراهی نجات داد در این نجات دادن خیلی زحمت کشید ، کتک خورد ،مسخره شنید...

سیدالشهداء علیه السلام هم در راه نجات مردم خیلی زحمت کشید ، شمشیر خورد...

در زیارت اربعین میخوانیم:

فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ

وجه افضلیت سیدالشهداء علیه السلام:

اول: نوح علیه السلام در این مسیر نفرین کرد قرآن میفرماید:

وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّاراً

خدایا هیچ کافری را زنده نگذار.

اما سیدالشهداء علیه السلام در مسیر هدایت نفرین نکرد.

دوم:نوح علیه السلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت اما سیدالشهداء در مسیر همین هدایت مردم شهید شد چنانچه در زیارت اربعین میخوانیم:

أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ

2- نوح در تاریخ

صاحب السفینه شد قرآن میفرماید:

وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا

امام حسین علیه السلام هم صاحب السفینه است.

ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه

وجه افضلیت:

اول:نوح صاحب سفینه است اما امام حسین علیه السلام سفینه نجات است فرق است بین سایر کشتیها با کشتی نجات. چرا که تمام کشتیها در مواقع خطر چشمشان به سفینه نجات است که آنها را نجات دهد.

دوم: سایر سفینه ها امکان گرفتار شدن آنها هست اما کشتی نجات گرفتارها را نجات میدهد.

سوم: کشتی نوح علیه السلام گرفتار طوفان شد و با ترس و اضطراب مسافرین را رساند اما کشتی امام حسین علیه السلام با آرامش گرفتارها را نجات میدهد و به مقصد میرساند.

چهارم:نوح کشتی نجات ساخت و خود نیز سوار شد و خود را نجات داد اما سیدالشهداء علیه السلام کشتی هدایت شد و خود را نیز فدای هدایت انسانها کرد.چنانچه در زیارت اربعین میخوانیم:

حَتَّی سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ تا در طاعت تو خونش ریخته شد

3- نوح علیه السلام مردم را نصیحت کرد .

قرآن میفرماید:

وَلَا یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ

سید الشهداء هم هرچه نصیحت کرد .

در زیارت امام حسین علیه السلام میخوانیم:

و نصحتم لله و لرسوله

وجه افضلیت سیدالشهداء علیه السلام:

اول: نوح علیه السلام مردم را نصیحت میکرد فائده نداشت مسخره میکردند یا نهایتا کتک میزدند.

اما سیدالشهداء علیه السلام نصیحت میکرد نه تنها فائده نداشت بلکه او را کشتند .در زیارت اربعین میخوانیم:

وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ

دوم:نوح نصیحت میکرد آنها اصرار بر تکبر مینمودند.

قرآن میفرماید:

وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَاراً

سیدالشهداء علیه السلام نصیحت میکرد آنها تهدید میکردند

در کتاب لهوف سیدابن طاووس علیه الرحمه در خطبه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا نقل میکند که وقتی مردم را نصیحت فرمود در جوابش گفتند ما تو رها نمیکنیم تا اینکه با لب تشنه تو را بکشیم

انا غیر تارکیک حتی تذوق الموت عطشانا

پاورقی

    این موضوعات را نیز بررسی کنید:

     

    جدیدترین ها در این موضوع

     جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

    جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

    بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
      اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

    اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

    واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
     مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

    مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

    خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
     مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

    مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

    مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
     اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

    اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

    قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

    پر بازدیدترین ها

     آيات قرآن در نهج البلاغه

    آيات قرآن در نهج البلاغه

    وَ لَهُ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ. (خطبه 182)
     اقتباس های قرآنی در نهج البلاغه

    اقتباس های قرآنی در نهج البلاغه

    پيوند ناگسستني و همه سويه نهج البلاغه با قرآن کريم، از مسائل حائز اهميت است. يکي از مظاهر اين پيوند، اقتباس هاي قرآني نهج البلاغه است. اهميت بررسي اين اقتباس ها به چند امر باز می گردد: نخست، گونا‌گوني اقتباس هاي قرآني است. دوم، کارکردهاي متفاوت اين اقتباس ها.در اين نوشتار می ‌کوشيم با رويکردي تحليلي اين اقتباس ها را بررسي کنيم. گونه هاي اقتباس قرآني نهج البلاغه عبارت است از: اقتباس کامل، جزئي، متغير، اشاره اي و نهايتاً استنباطي.
     ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغهʂ)

    ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغه(2)

    آيت الله خويي درباره حجيت ظواهر قرآن كريم كه برخي از علماي حديث [3] بر آن اشكال وارد كرده اند، مي نويسد:«ظواهر قرآن، حجيت و مدركيت دارد و ما مي توانيم در موارد مختلف به معناي ظاهري آن تكيه كرده، آن را مستقلا مورد عمل قرار دهيم و در گفتار و نظريات و استدلالهاي خويش به آن تمسك جوييم ؛ زيرا ظواهر قرآن براي عموم مردم، حجت و مدرك است.»[4] وي سپس پنج دليل را براي اثبات اين موضوع مطرح مي كند.
     مشتركات قرآن و نهج البلاغهʁ)

    مشتركات قرآن و نهج البلاغه(1)

    «فترت»در لغت به معني انقطاع و سستي در كار است و در آية شريفه به اتّفاق جميع مفسّرين مراد انقطاع وحي و فاصله يي است كه بين آمدن پيغمبران حاصل مي شود و در اينجا مقصود فاصله يي است كه بين حضرت عيسي و پيغمبر خاتم (صلّي الله عليه و آله) رخ داد كه حدود 600 سال بوده است و ذكر اين مطلب در آيه براي امتنان و اتمام حجّت خداوند بر بندگان است تا نگويند چرا بعد از اين مدت طولاني براي ما راهنما و پيغمبري نفرستادي. چنانكه اين معني از ذيل آيه شريفه و خطبة مباركه نيز ظاهر مي گردد.
     اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

    اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

    قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.
    Powered by TayaCMS