چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

خداوند سبحان نخست موضوع بنیادین جو و فضا و هوا را به وجود آورده، آن را از هم می شکافد» که با توجه به نظریات اخیری که دانشمندان پیرامون پیدایش جهان ارائه داده اند، عالم در ابتدا  یک توده گسترده بخار، گاز، مواد مذاب و مانند اینها بوده آن گاه پیوستگی گسسته آن را گلوله گلوله کرده ، کرات مختلف را تشکیل داده و هم راه های آسمانی پدید آمد .
نهج البلاغه
آنچه در این مقاله بدان توجه خواهیم کرد ، چگونگی شکل گیری طبیعت در ابتدای خلقت است و اینکه خداوند طبیعت را از چه خلق کرده است می باشد . حضرت علی (علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه به تفضیل به این موضوع پرداخته ، که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.
آغاز آفرینش
آغاز طبیعت در کلام  امیر المؤمنین علیه السلام از این قرار است:
« خداوند سبحان نخست موضوع بنیادین جو و فضا و هوا را به وجود آورده، آن را از هم می شکافد» که با توجه به نظریات اخیری که دانشمندان پیرامون پیدایش جهان ارائه داده اند، عالم در ابتدا  یک توده گسترده بخار، گاز، مواد مذاب و مانند اینها بوده آن گاه پیوستگی گسسته آن را گلوله گلوله کرده ، کرات مختلف را تشکیل داده و هم راه های آسمانی پدید آمد. چنانکه خداوند در قرآن کریم فرموده: « سپس خداوند متعال آسمان را مورد مشیّت خود قرار داد در حالی که آسمان دود بود.» ( فصلت 11) « آیا آنانکه کفر ورزیدند ندیده اند که آسمان ها و زمین بسته و یکپارچه بود و ما آنها را از هم باز کردیم» ( انبیاء 30) گسترش فضا پیش از آفرینش آسمانها و زمین بوده است . « در انتظار روزی باش که آسمان دود آشکاری پدید می آورد » ( دخان 10) براساس این آیات، هم آغاز خلقت طبیعت را پدیده های گازی معرفی می کند و هم پایان آن را پدیده گازی می داند.
ماده بنیادین خلقت:
«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
ماده بنیادین خلقت چگونه ماده ایی است؟
1)معنای آب در آیه ای که می گوید « ما هر چیز زنده را از آب آفریدیم » ( انبیاء 30) همین ماده معمولی است که اساسی ترین ماده حیات است، بنابراین ماده بنیادین خلقت شامل حیات نمی باشد مگر به یک معنی که بگوییم عناصر تشکیل دهنده آن آب یکی از صور آن ماده بنیادین است.
2)گروهی معتقدند تورات برای نخستین بار ماده بنیادین خلقت را آب معرفی کرده ولی جملات در این باره واضح و روشن نیست جملات چنین است: « خدا در آغاز، آسمان ها و زمین را آفرید و زمین خراب و خالی بود و روی آب متراکم ظلمتی بود و روح خداوندی در روی آب ها در حرکت بود.»
از این جملات به هیچ وجه نمی توان فهمید که آب اصل مواد زمین و آسمان ها بوده است بلکه ظاهر جملات این است که آفرینش آسمان ها و زمین و آب متراکم با هم بوده است.
3)- طالس ملطی در کنار بندر زندگی می کرده و هر روز و شب آب در مقابل دیدگان او بود و نظریه مربوط را درباره خلقت انتخاب کرد که آب ماده بنیادین خلقت است و این تأثیر گذاری محیط بر افکار اندیشمندان مسأله ایی است که نیاز به دقت و واکاوی بیشتری دارد.
شاید منظور از این تعبیرات وجود مایعی باشد که خداوند در آغاز خلقت آفرید که گاهی از آن تعبیر به آب و گاهی به بخار و دخان و گاهی به جوهر و گوهر و ماده مذاب می شودکه این آب متلاطم و پر جوش و خروش همان گازهای فشرده مایع گون نخستین است که ماده اولیه جهان خلقت را تشکیل می دهد.
شاید منظور امام مواد مذاب یا گازهای فشرده مثل هیدروژن و یا مایع اولیه ایی مثل سدیم باشد که بر اثر شدت حرکت دورانی با انفجار عظیم درونی قطعاتی از آن ماده مذاب یا گازهای متراکم جدا شده و بر اثر مرور زمان و سرد شدن تدریجی به صورت ستارگان و کرات و اقمار در آمده است. این مشابه فرضیات برخی متفکران است که آغاز جهان را توده فشردهای از گاز متراکم دانسته اند که شباهت زیادی به مایعات داشته و یک انفجار عظیم درونی باعث گستردگی این مواد در سراسر عالم هستی و پیدایش کرات و منظومه ها و کهکشان ها و کرات آسمانی شده است. البته با پیشرفت علم صحّت یا سقم این نظریات نیز روشن خواهد شد به هر حال کلام حضرت را با آخرین فرضیات دانشمندان امروز می توان تفسیر نمود.
البته نظریات دیگری نیز وجود دارد که از جانب فلاسفه مطرح شده برای مثال، ارسطو جهان را ازلی و ابدی می داند که ابتدا و پایانی را نمی توان برای آن در نظر گرفت و عده ای معتقدند این جهان حادث است و امتداد آن بی نهایت نیست. در کل بحث از آغاز آفرینش از گذشته های دور ذهن بشر را به خود مشغول داشته و :
ما ز آغاز و ز انجام جهان بی خبریم                    اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است
منابع:
1. نهج البلاغه ترجمه دشتی
2. تفسیر نهج البلاغه ، محمد تقی جعفری، ج 2
3. جهان بینی امام علی ( ع ) در خطبه اول نهج البلاغه، دکتر محمد علی قربانی
4. درس هایی از نهج البلاغه، آیت الله منتظری، ج1

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 قرآن درآيينه نهج البلاغه

قرآن درآيينه نهج البلاغه

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

امام(ع) در توصيف پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «… و دعا الي الحكمة و الموعظة الحسنة»3 كه اشاره است به آيه شريفه: «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة (نحل، 16/125). با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن»
 قرآن در نهج البلاغه

قرآن در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای از نهج البلاغه در توصیف این کتاب آسمانی چنین می فرماید: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد.
 اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʃ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(3)

از تمام اين جملات استفاده مي‌شود، زماني هم هست كه توبه پذيرفته نيست و راهش مسدود است و آن حالت احتضار و زمان فرا رسيدن مرگ است. فقط جملة آخري كه از نهج البلاغه ذكر شد، ظاهرش اين است كه تا فرا رسيدن مرگ اگرچه حال احتضار باشد، توبه قبول است. آنچه اكنون در جواب اين اشكال به نظر مي‌رسد، اين است كه اين يك جمله تاب مقاومت با نصّ صريح قرآن و جملات ديگر را ندارد، پس بايد گفت مراد به «قبل از مرگ»قبل از حالت احتضار است و فقط حالت احتضار از اين مدت استثنا مي‌شود.
Powered by TayaCMS