حکمت 171 نهج البلاغه : طمع ورزى و بردگى

حکمت 171 نهج البلاغه : طمع ورزى و بردگى

متن اصلی حکمت 171 نهج البلاغه

موضوع حکمت 171 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 171 نهج البلاغه

171 وَ قَالَ عليه السلام الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ

موضوع حکمت 171 نهج البلاغه

طمع ورزى و بردگى

(اخلاقى، اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

171- امام عليه السّلام (در نكوهش آز) فرموده است

1- طمع بندگى هميشگى است (آزمند هميشه بنده و گرفتار است و تا از طمع چشم نپوشد آزاد نگشته رهائى نيابد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1170)

ترجمه مرحوم شهیدی

180 [و فرمود:] آزمند بودن، جاودان بندگى نمودن است.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 392)

شرح ابن میثم

166- و قال عليه السّلام:

الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ

المعنى

استعار لفظ الرقّ للطمع باعتبار ما يستلزمه من التعبّد للمطموع فيه و الخضوع له كالرقّ، و تأييده باعتبار دوام التعبّد بسببه فإنّ الطامع دائم العبوديّة لمن يطمع فيه ما دام طامعا و هو في ذلك كالدائم من الرقّ.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 339)

ترجمه شرح ابن میثم

166- امام (ع) فرمود:

ا لطَّمَع> رِقٌّ مُؤَبَّدٌ

ترجمه

«طمع باعث بندگى هميشگى است».

شرح

كلمه رقّ را از آن جهت براى طمع استعاره آورده است كه لازمه طمع، تسليم شدن در برابر آن چيزى است كه به آن طمع بسته و فروتنى در برابر آن است، مانند بردگى، و هم به دليل دوام تسليم شدن به سبب طمع است، زيرا شخص طمعكار تا وقتى كه از كسى چشم طمع دارد، همواره تسليم اوست، و در اين جهت مثل كسى است كه هميشه برده ديگرى است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 573 و 574)

شرح مرحوم مغنیه

179- الطّمع رقّ مؤبّد.

المعنى

الطمع من أمهات الرذائل، و علة العلل للفساد و الضلال في طول الأرض و عرضها.. فهو يخرج الانسان عن انسانيته، و يقوده الى الذل و الهوان و العبودية للجبابرة الطغاة، و الكذب و الخيانة، و الظلم و البغي.. الى ألف رذيلة و رذيلة.. و قد بلينا نحن بقادة لو خيّر الواحد منهم بين التضحية بمنصبه من أجل البلاد و العباد و بين كرسي الحكم- لما اختار عليها شيئا.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 329)

شرح شیخ عباس قمی

153- الطّمع رقّ مؤبّد. استعار لفظ الرقّ للطمع باعتبار ما يستلزمه من التعبّد للمطموع فيه، و الخضوع له كالرقّ، و تأييده باعتبار دوام التعبّد بسببه، فإنّ الطامع دائم العبوديّة لمن يطمع فيه ما دام طامعا.

قال الشاعر:

تعفّف و عش حرّا و لا تك طامعا فما قطّع الأعناق إلّا المطامع

و في المثل: أطمع من أشعب ، رأى سلّالا يصنع سلّة، فقال له:

أوسعها. قال: مالك و ذاك قال: لعلّ صاحبها يهدي لي فيها شيئا. و قيل: لم يكن أطمع من أشعب إلّا كلبه، رأى صورة القمر في البئر فظنّه رغيفا، فألقى نفسه في البئر يطلبه، فمات.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص131)

شرح منهاج البراعة خویی

الحادية و السبعون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(171) و قال عليه السّلام: الطّمع رقّ مؤبّد.

المعنى

(الرّق) من لا يملك رزقه و لا يعتمد على نفسه في معاشه و ينظر في اموره إلى مولاه. و من تمكّن الطمع إلى الغير في قلبه و يريد أن يعيش من يد غيره كالسائل بالكفّ فيصير كرقّ لارجاء في حرّيته و في حياة سعيدة له يملك أمره بنفسه.

الترجمة

طمع ورزيدن، خود باختن أبدى است

  • بخود باش و روزى بخواه از خدا كه طمّاع چون بنده اى بينوا

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص 255 و 256)

شرح لاهیجی

(208) و قال (- ع- ) الطّمع رقّ مؤبّد يعنى و گفت (- ع- ) كه طمع كردن از كسى بندگى هميشه ايست

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 309)

شرح ابن ابی الحدید

182: الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ هذا المعنى مطروق جدا و قد سبق لنا فيه قول شاف- . و قال الشاعر-

تعفف و عش حرا و لا تك طامعا فما قطع الأعناق إلا المطامع

- . و في المثل أطمع من أشعب- رأي سلالا يصنع سلة- فقال له أوسعها قال ما لك و ذاك- قال لعل صاحبها يهدي لي فيها شيئا- . و مر بمكتب و غلام يقرأ على الأستاذ- إن أبي يدعوك- فقال قم بين يدي حفظك الله و حفظ أباك- فقال إنما كنت أقرأ وردي- فقال أنكرت أن تفلح أو يفلح أبوك- . و قيل لم يكن أطمع من أشعب إلا كلبه- رأى صورة القمر في البئر فظنه رغيفا- فألقى نفسه في البئر يطلبه فمات

(208) و قال (- ع- ) الطّمع رقّ مؤبّد يعنى و گفت (- ع- ) كه طمع كردن از كسى بندگى هميشه ايست

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 413)

شرح نهج البلاغه منظوم

[171] و قال عليه السّلام:

الطّمع رقّ مؤبّد.

ترجمه

طمع بندى است هميشگى (كه بدست و پاى انسان بسته است).

نظم

  • طمع بر دست و پاى شخص بندى استكه تا آن بند هست آزاد كس نيست
  • اگر آز و شره از كف گذارىبراحت يكنفس شايد بر آرى
  • فروشى ور بحرص آزادگى را بجان خود خريدى بندگى را
  • شكارى سگ از آن افتاده در دامكه از راه طمع بر طعمه زد گام
  • و ليك آهوى در كهسار آزاد شود كمتر هدف بر تير صيّاد
  • ز دل آز و شره را ريشه بر كندلا در عزّ و آزادى قدم زن
  • كه گر اين بند از تن نگسلانى هماره در شمار بندگانى

( شرج نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 201)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".

پر بازدیدترین ها

  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
Powered by TayaCMS