حکمت 211 نهج البلاغه : عدالت در قضاوت

حکمت 211 نهج البلاغه : عدالت در قضاوت

متن اصلی حکمت 211 نهج البلاغه

موضوع حکمت 211 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 211 نهج البلاغه

211 وَ قَالَ عليه السلام لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ

موضوع حکمت 211 نهج البلاغه

عدالت در قضاوت (اخلاقى، قضايى)

ترجمه مرحوم فیض

211- امام عليه السّلام (در باره بدگمانى) فرموده است

1- از عدل و دادگرى نيست حكم كردن با بد گمانى بكسيكه طرف اعتماد است (زيرا بد گمانى به چنين كسى معصيت و گناه مى باشد، در قرآن كريم س 49 ى 12 مى فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ يعنى اى اهل ايمان از بسيار بد گمانى «در باره يكديگر» دورى كنيد كه برخى بدگمانى معصيت و گناه است).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1184)

ترجمه مرحوم شهیدی

220 [و فرمود:] از عدالت نبود حكم نمودن به گمان.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 398)

شرح ابن میثم

205- و قال عليه السّلام:

لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ

المعنى

أى من كان عندك ثقة معروفا بالأمانة فحكمك عليه بالخيانة عن ظنّ خروج عن العدل و هو رذيلة الجور.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 354)

ترجمه شرح ابن میثم

205- امام (ع) فرمود:

لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ

ترجمه

«قضاوت از روى بدگمانى، نسبت به كسى كه مورد اعتماد است، از عدالت نيست».

شرح

يعنى در مورد كسى كه نزد تو مورد اعتماد و معروف به امانت است، حكم به خيانت از روى گمان، بيرون از عدالت و در شمار صفت ناپسند ظلم و جور است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 600)

شرح مرحوم مغنیه

219- ليس من العدل القضاء على الثّقة بالظّنّ.

المعنى

إذا كنت على يقين من أمانة أمين، ثم لاح لك ما يوجب الشك أو الظن بأمانته فليس من الإنصاف و لا العلم أن تنقض اليقين القوي و تزيله بمجرد الشك أو الظن، بل بيقين مثله. و اتفق العقل و الشرع و الفقهاء و العقلاء على ان الشي ء اذ ثبت ثبوتا يقينيا يبقى مستمرا حتى يثبت انقطاعه و زواله ثبوتا يقينيا تماما كوجوده، و أبلغ ما جاء في هذا الباب قول الإمام جعفر الصادق: لا ينقض اليقين بالشك، و لا يدخل الشك في اليقين، و لا يخلط أحدهما بالآخر، و لكن ينقض الشك باليقين و يتم على اليقين، فيبنى عليه، و لا يعتد بالشك في حال من الحالات.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 349)

شرح شیخ عباس قمی

241- ليس من العدل القضاء على الثّقة بالظّنّ. أي من كان عندك ثقة معروفا بالأمانة فحكمك عليه بالخيانة عن ظنّ خروج عن العدل و هو رذيلة الجور

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص 195)

شرح منهاج البراعة خویی

التاسعة بعد المائتين من حكمه عليه السّلام

(209) و قال عليه السّلام: ليس من العدل القضاء على الثّقة بالظّنّ.

المعنى

قال ابن ميثم: أي من كان عندك ثقة معروفا بالامانة فحكمك عليه بالخيانة عن ظنّ خروج عن العدل، و هو رذيلة الجور، و قال الشارح المعتزلي: هذا مثل قول أصحاب اصول الفقه: لا يجوز نسخ القرآن و السّنة المتواترة بخبر الواحد، لأنّ المظنون لا يرفع المعلوم- إلخ.

أقول: و التفسيران متقاربان، و الأظهر أنّ هذه الجملة متضمنة لدستور قضائي و المقصود أنّ القضاء يلزم أن يكون مستندا إلى دليل علمي و تحقيق قطعي في مورد الحكم، و لا يصحّ الاعتماد على مجرّد الظنّ في باب القضاء و صدور الحكم، فتدبّر.

الترجمة

فرمود: در شمار عدالت نيست كه در قضاوت اعتماد به مجرّد گمان شود.

العاشرة بعد المائتين من حكمه عليه السّلام

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص290)

شرح لاهیجی

(250) و قال (- ع- ) ليس من العدل القضاء على الثّقة بالظّنّ يعنى و گفت (- ع- ) كه نيست از مقتضاء عدالت حكم كردن بر ضرر عادل بمجرّد حدس و گمان بلكه عدل حكم كردنست به بيّنه و برهان

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 312)

شرح ابن ابی الحدید

216 لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ هذا مثل قول أصحاب أصول الفقه- لا يجوز نسخ القرآن و السنة المتواترة بخبر الواحد- لأن المظنون لا يرفع المعلوم- . و لفظ الثقة هاهنا مرادف للفظ العلم فكأنه قال- لا يجوز أن يزال ما علم بطريق قطعية لأمر ظني- . فإن قلت أ ليس البراءة الأصلية معلومة بالعقل- و مع ذلك ترفع بالأمارات الظنية كأخبار الآحاد- . قلت ليست البراءة الأصلية معلومة بالعقل مطلقا- بل مشروطة بعدم ما يرفعها من طريق علمي أو ظني- أ لا ترى أن أكل الفاكهة و شرب الماء- معلوم بالعقل حسنه و لكن لا مطلقا- بل بشرط انتفاء ما يقتضي قبحه- فإنا لو أخبرنا إنسان أن هذه الفاكهة أو هذا الماء مسموم- لقبح منا الإقدام على تناولهما- و إن كان قول ذلك المخبر الواحد لا يفيد العلم القطعي

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 19 ، صفحه ى 42)

شرح نهج البلاغه منظوم

[210] و قال عليه السّلام:

ليس من العدل القضاء على الثّقة بالظّنّ.

ترجمه

از عدل و دادگرى بدور است كه انسان در باره مرد مورد اطمينان بدگمان گردد و روى آن حكم كند.

نظم

  • بنزد مردم ار مردى موثّقبدو كردار و كارش بر ره حق
  • نمى بايست از سوء سريرتهدف اين كس شود بر تير تهمت
  • بدين مردار كسى در بدگمانىشود با ظلم كرده زندگانى
  • ز ظنّ بد بدور از راه انصافشد و پيمود راه جور و اجحاف

( شرج نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 235)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".

پر بازدیدترین ها

  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
Powered by TayaCMS