حکمت 48 نهج البلاغه : قدرت و عيب پوشى

حکمت 48 نهج البلاغه : قدرت و عيب پوشى

متن اصلی حکمت 48 نهج البلاغه

موضوع حکمت 48 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 48 نهج البلاغه

48 وَ قَالَ عليه السلام عَيْبُكَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَكَ جَدُّكَ

موضوع حکمت 48 نهج البلاغه

قدرت و عيب پوشى

(اخلاقى، سياسى)

ترجمه مرحوم فیض

48- امام عليه السّلام (در باره كسيكه دنيا باو رو آورد) فرموده است

1- عيب تو (از ديده ها) پنهان است مادامى كه نصيب و بهره ات ترا نيك بخت دارد (دنيا با تو همراه باشد. و از اينرو زشتيهاى پادشاهان و بزرگان اگر چه بسيار باشد گفته نمى شود تا نابود شوند يا دنيا از آنها رو برگرداند).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1111)

ترجمه مرحوم شهیدی

51 [و فرمود:] عيب تو نهان است چندان كه ستاره بختت تابان است.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 369)

شرح ابن میثم

44- و قال عليه السّلام:

عَيْبُكَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَكَ جَدُّكَ

المعنى

سعادة الجدّ عبارة عن حسن البخت و توافق أسباب المصلحة في حقّ الإنسان و من مصالحه ستر العيوب و الرذائل و بحسب دوام ذلك يدوم سترهما.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 269)

ترجمه شرح ابن میثم

44- امام (ع) فرمود:

عَيْبُكَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَكَ جَدُّكَ

ترجمه

«عيب تو از ديد مردم پنهان است، تا وقتى كه نيك بختى يار تو است».

شرح

سعادة الجدّ، يعنى خوشبختى و فراهم آمدن اسباب مصلحت در باره انسان، و از جمله مصالح آدمى پوشيده ماندن عيبها و پستيهاى اوست، و دوام پوشيده ماندن آنها وابسته به دوام اسباب و وسايل مصلحت است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 455 و 456)

شرح مرحوم مغنیه

50- عيبك مستور ما أسعدك جدّك.

المعنى

المراد بالجد هنا الغنى و إقبال الدنيا، و هي تستر العيوب و تغفر الذنوب عند أبنائها حيث ينظرون الى الأشياء من خلالها لا من خلال العقل، فمن كان في يده شي ء منها ستر عن أعينهم هذره و جهله، و جبنه و بخله، و ربما رأوا الجهل منه عقلا، و الضعف حلما، و الهذر بلاغة. و تقدم مع الشرح قول الإمام في الحكمة 8: إذا أقبلت الدنيا على أحد أعارته محاسن غيره.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 248)

شرح شیخ عباس قمی

156- عيبك مستور ما أسعدك جدّك. سعادة الجدّ عبارة عن حسن البخت و توافق أسباب المصلحة في حقّ الإنسان و من مصالحه ستر العيوب و الرذائل، و بحسب دوام ذلك يدوم سترهما.

سمع من امرأة من الأعراب ترقص ابنا لها فتقول له: رزقك اللّه جدّا يخدمك عليه ذوو العقول، و لا رزقك عقلا تخدم به ذوي الجدود.

( شرح حکم نهج البلاغه، ص 135)

شرح منهاج البراعة خویی

الثامنة و الاربعون من حكمه عليه السّلام

(48) و قال عليه السّلام: عيبك مستور ما أسعدك جدّك.

اللغة

(أسعده) اللَّه جعله سعيدا (الجدّ) الحظّ- المنجد.

الاعراب

لفظة ما، اسمية ظرف زمان مبهم مضاف إلى جملة أسعدك جدّك.

المعنى

المقصود هو الحثّ على معالجة العيوب و عدم الاغترار بالاخفاء و الستر من النّاس، فانّه إذا ارتكب الانسان ما كان عيبا و منقصة فلا يقدر على ستره إلّا من طريق الحظّ و البخت الّذي ليس باختياره.

الترجمة

عيبت نهان است تا بختت جنبان است.

  • عيب نهان است بياري بخت چون ثمر كرم زده بر درخت

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص91و92)

شرح لاهیجی

(72) و قال (- ع- ) عيبك مستور ما اسعدك جدّك يعنى و گفت عليه السّلام كه عيب تو پنهانست از نظرها ما دامى كه نيكبخت دارد تو را حظّ و نصيب دولت دنياء تو يعنى ما دامى كه دولت دنيا با تو است

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 296)

شرح ابن ابی الحدید

49: عَيْبُكَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَكَ جَدُّكَ قد قال الناس في الجد فأكثروا- و إلى الآن لم يتحقق معناه- و من كلام بعضهم- إذا أقبل البخت باضت الدجاجة على الوتد- و إذا أدبر البخت أسعر الهاون في الشمس- . و من كلام الحكماء- إن السعادة لتلحظ الحجر فيدعى ربا- .

و قال أبو حيان- نوادر ابن الجصاص الدالة على تغفله و بلهه كثيرة جدا- قد صنف فيها الكتب- من جملتها أنه سمع إنسانا ينشد نسيبا فيه ذكر هند- فأنكر ذلك و قال لا تذكروا حماة النبي ص إلا بخير- و أشياء عجيبة أظرف من هذا- و كانت سعادته تضرب بها الأمثال- و كثرة أمواله التي لم يجتمع لقارون مثلها- قال أبو حيان فكان الناس يعجبون من ذلك- حتى أن جماعة من شيوخ بغداد كانوا يقولون- إن ابن الجصاص أعقل الناس و أحزم الناس- و أنه هو الذي ألحم الحال- بين المعتضد و بين خمارويه بن أحمد بن طولون- و سفر بينهما سفارة عجيبة و بلغ من الجهتين أحسن مبلغ- و خطب قطر الندى بنت خمارويه للمعتضد- و جهزها من مصر على أجمل وجه و أعلى ترتيب- و لكنه كان يقصد أن يتغافل و يتجاهل- و يظهر البله و النقص يستبقي بذلك ماله- و يحرس به نعمته و يدفع عنه عين الكمال- و حسد الأعداء- . قال أبو حيان قلت لأبي غسان البصري- أظن ما قاله هؤلاء صحيحا- فإن المعتضد مع حزمه و عقله و كماله و إصابة رأيه- ما اختاره للسفارة و الصلح- إلا و المرجو منه فيما يأتيه و يستقبله من أيامه- نظير ما قد شوهد منه فيما مضى من زمانه- و هل كان يجوز أن يصلح أمر قد تفاقم فساده و تعاظم- و اشتد برسالة أحمق و سفارة أخرق- فقال أبو غسان إن الجد ينسخ حال الأخرق- و يستر عيب الأحمق و يذب عن عرض المتلطخ- و يقرب الصواب بمنطقه و الصحة برأيه- و النجاح بسعيه و الجد يستخدم العقلاء لصاحبه- و يستعمل آراءهم و أفكارهم في مطالبه- و ابن الجصاص على ما قيل و روي و حدث و حكي- و لكن جده كفاه غائلة الحمق و حماه عواقب الخرق- و لو عرفت خبط العاقل و تعسفه و سوء تأتيه- و انقطاعه إذا فارقه الجد- لعلمت أن الجاهل قد يصيب بجهله- ما لا يصيب العالم بعلمه مع حرمانه- . قال أبو حيان فقلت له فما الجد- و ما هذا المعنى الذي علقت عليه هذه الأحكام كلها- فقال ليس لي عنه عبارة معينة- و لكن لي به علم شاف- استفدته بالاعتبار و التجربة- و السماع العريض من الصغير و الكبير- و لهذا سمع من امرأة من الأعراب ترقص ابنا لها فتقول له- رزقك الله جدا يخدمك عليه ذوو العقول- و لا رزقك عقلا تخدم به ذوي الجدود

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 181-182)

شرح نهج البلاغه منظوم

[48] و قال عليه السّلام:

عيبك مستور مّا أسعدك جدّك

ترجمه

ما دام كه بهره و حظّ تو (از دنيا) تو را نيكبخت دارد، عيبت از انظار پنهان است.

نظم

  • اگر آهوى اقبالت بدام استز گيتى بهره و حظّت تمام است
  • نباشد عيب و آهويت هويدانمى گردى بنزد خلق رسوا
  • نچرّد ور كه اين آهو بكويت ز آهو خلق ريزد آبرويت
  • ز دامت صيد بخت ار در فرار استبمردم سخت عيبت آشكار است
  • زر و مال ار كه دارد مرد در دست تواند چشم بد گويان بدان بست
  • طلا و نقره ور اندر كفش نيستكجا آسوده با خلقش توان زيست

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 59)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

نبوت در نهج البلاغه

نبوت در نهج البلاغه

همچنين در هدف اين پيام بحث مى كنيم، آيا هدف در اين حادثه چه بود: رفاه زندگى مادي، برداشتن فاصله طبقاتي، بالا بردن سطح انديشمندى و هوشمندي، مخالفت با قدرتها، با توجه به قدرتها؟، اينها سوالهائى ست كه براى شناختن آن حادثه، حادثه اى كه بى گمان يك واقعيت اجتماعى به حساب مى آيد، لازم است و پاسخ به اين سوالها روشنگر آن حادثه خواهد بود.
 ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʂ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(2)

حضرت در خطبه اى ديگر اين نكته را متذكر مى شوند كه پيامبراكرم صلوات الله عليه در زماني ظهور نمودند كه هيچ پيامبر ديگرى حضور نداشته است." أرسله على حين فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پيامبر(ص) را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته هاى دوستى و انسانيت از هم گسسته بود.
 نبوت شناسی

نبوت شناسی

پزشك امت رسول الله صلى الله عليه و آله طبيب دوار بطبه، قدا حكم مراهمه، و اءحمى مواسمع، يضع ذلك حيث الحاحة اليه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پزشكى است سيار كه با طب خويش ‍ همواره به گردش مى پردازد و مرهم ها را به خوبى آماده ساخته و به هنگام نياز آنها را به كار مى برد.
No image

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(1)

پس از قرن ها تحقيق و بررسى درباره مسائل ديني، هنوز پرده از اسرار بسيارى از آنها برداشته نشده است، كه از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است، اگرچه از ظواهر آيات قرآن مى توان استفاده كرد كه بعثت پيامبران الهي، به ويژه پيامبراسلام صلى الله عليه و آله داراى اهدافى مى باشد. با توجه به آيات الهى به برخى از اهداف بعثت انبياء اشاره مى نمائيم.
 بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.

پر بازدیدترین ها

 ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʂ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(2)

حضرت در خطبه اى ديگر اين نكته را متذكر مى شوند كه پيامبراكرم صلوات الله عليه در زماني ظهور نمودند كه هيچ پيامبر ديگرى حضور نداشته است." أرسله على حين فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پيامبر(ص) را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته هاى دوستى و انسانيت از هم گسسته بود.
 جلوه هایی از حقیقت وجودی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در قرآن و نهج البلاغه

جلوه هایی از حقیقت وجودی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در قرآن و نهج البلاغه

ستایش پیامبر اعظم را به اوج رسانده ، ویژگیهای آن حضرت را پی درپی بیان می کند . ازجمله درآیات ۴۵ و ۴۶ سوره احزاب می فرماید :« یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا" و مبشرا" و نذیرا" و داعیا" الی الله باذنه و سراجا" منیرا" » ؛ «ای پیامبر ، ما تو را فرستادیم تا شاهد و مژده دهنده و بیم دهنده باشی و مردم را به فرمان خدا به سوی او بخوانی و چراغی تابناک باشی .»
 شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
 فلسفه بعثت نبوي با تأكيد بر نهج‌البلاغه

فلسفه بعثت نبوي با تأكيد بر نهج‌البلاغه

از آنجا كه اميرالمومنين عليه‌السلام از حدود 10 سالگي تا پايان عمر پيامبر صلي‌الله عليه و آله در تمام صحنه‌ها با آن حضرت بوده لذا خود را در شناخت و شناساندن پيامبر بر ديگران مقدم مي‌داند. چنانكه در اين زمينه مي‌فرمايد: «بار خدايا، من اولين كسي هستم كه دعوت پيامبر را شنيدم و پاسخ مثبت دادم و در نماز رسول خدا كسي بر من پيشي نگرفته است
 سيماى پيامبر اكرم(ص) در آيينه نهج‏ البلاغه

سيماى پيامبر اكرم(ص) در آيينه نهج‏ البلاغه

درباره اسوه بودن آن حضرت و لزوم اقتدا به او مى فرمايد: «فَتأسَّ بِنَبِيّك الاَطيبِ الاَطهر(صلى اللّه عليه و آله و سلّم) فَاِنّ فِيه اُسوَةٌ لِمَن تَأسّى وَ عَزاءً لِمَن تَعَزّى وَ اَحَبُّ العِبادِ اِلَى اللّه اَلمتأسّى بِنَبِيّه وَ المَقتَصّ لِاَثرِه؛ پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن، كه در (راه و رسم) او الگويى است براى الگو طلبان و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد، محبوب ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند و گام بر جايگاه قدم او نهد و راز الگو بودن حضرت نيز اصالت و جامعيّت اوصاف آن حضرت است
Powered by TayaCMS