مقام و منزلت زن

مقام و منزلت زن

مقام و منزلت زن

فضیلت صلوات بر پیامبر

جایگاه زنان در جاهلیت

اوج قساوت و سنگدلی

منزلت فاطمه زهرا علیهاالسلام

مظهر عواطف و احساسات

دوست داشتنی های دنیا

حلاوت مؤمن

مقام و منزلت زن

رسول اکرم صلی الله علیه و آله : "حُبِّبَ إلیَّ مِنَ الدُّنیا ثَلاثٌ النِّساءُ وَ الطّیبُ وَ قُرَّهُ عَینی فی الصَّلاهِ" ؛ سه چیز از دنیا محبوب و مورد علاقه من شده است: زنان، عطر و نور چشم من در نماز است.(بحارالأنوار، ج 73، ص 141، ح 8)

فضیلت صلوات بر پیامبر

یک وقتی دیدند که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم بسیار متبسم و خندان اند. طبیعی است که آدم عاقل خنده و گریه اش دلیلی دارد. کسی پرسید: یا رسول اللّه، چرا خندان هستید؟ فرمود: خدای متعال به من وحی فرمود: ای پیغمبر، هر کس بر تو صلوات بفرستد، من بر او ده مرتبه صلوات می فرستم. هر کس به تو سلام کند، من به او ده مرتبه سلام می کنم. خیلی عجیب است! پیغمبر پیش خدا چقدر عزیز است که اگر کسی به این عزیز خدا یک مرتبه درود بفرستد، خدا بر او ده مرتبه درود می فرستد و اگر کسی یک بار سلام کند، خدا بر او ده بار سلام می کند!

"مَنْ صَلّی عَلیَّ مَرَّهً صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ عَشْرَاً وَ مَنْ صَلّی عَلَیَّ عَشْراً صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ مِائَهَ مَرَّهٍ وَ مَنْ صَلّی عَلَیَّ مِائَهَ مَرَّهٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ اَلْفَ مَرَّهٍ وَ مَنْ صَلّی عَلَیَّ اَلْفَ مَرَّهٍ لا یُعَذِّبُهُ اللّهُ فِی النّارِ اَبَداً"؛(1) هر کس یک مرتبه بر من صلوات بفرستد، خداوند ده مرتبه بر او صلوات می فرستد و هر کس ده مرتبه بر من صلوات بفرستد، خداوند صد مرتبه بر او صلوات می فرستد. و هر کس هزار مرتبه بر من صلوات بفرستد، خداوند هرگز او را در آتش عذاب نخواهد کرد.

جایگاه زنان در جاهلیت

یکی از سیره های مهم رسول خدا صلی الله علیه و آله که به عمل نزدیک تر است و بیشتر مورد ابتلاست، محبت و احترام به خانم هاست. من گمان نمی کنم کسی در عالم مانند پیامبر خدا به خانم ها محبت می ورزیده و به آن ها احترام می کرده است.

شما تاریخ را نگاه کنید، چه ظلم ها و اجحاف هایی که به دخترها و همسرها و مادرها و خانم ها شده است! چقدر از بانوان به عنوان برده استفاده شده است! ای کاش به همین اکتفا می شد! آیا می توان تصور کرد که پدری طفل معصوم خودش را زنده زنده در قبر بگذارد! اگر این مطالب در قرآن نبود، می گفتیم شاید افسانه و ساختگی باشد، شاید مبالغه و گزافه گویی باشد، ولی چه کنیم که در قرآن آمده است!

شما ببینید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله این سیره را در چه زمانی پیاده می کردند! در زمانی که بیشترین ظلم به دخترها و خانم ها می شد. در زمانی که به فرموده قرآن:

"وَ اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِالاْنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ یَتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَبِهِ اَیُمْسِکُهُ عَلی هَوْنٍ اَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ اَلا ساءَ ما یَحْکُمونَ"؛(2)هرگاه به یکی از آن ها بشارت دهند که دختر نصیب تو شده است، صورتش (از فرط ناراحتی)سیاه می شود و به شدت خشمگین می گردد. به خاطر بشارت بدی که به او داده شده است، از قوم و قبیله خود متواری می گردد (و نمی داند که) آیا او را با قبول ننگ نگه دارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم می کنند!

در جزیره العرب، در زمان جاهلیت، فضا این طور بود که یک جمعی نشسته بودند.یک نفری می آمد و به کسی می گفت: خانم شما زاییده است. می پرسید: چه زاییده است؟ می گفت: دختر. بنا به فرموده قرآن با شنیدن این خبر صورتش سیاه می شد و از شدت ناراحتی دختردار شدن، رنگش می پرید. از مجلس مردها جدا می شد و در گوشه ای می خزید. گویی این بدترین خبر زندگی اوست. بعد فکر می کرد که چه خاکی باید بر سرش کند. می گفت دو راه دارم: یا این که دخترم را با خفت و خواری نگه دارم و بزرگش کنم و یا این که با دست خودم زنده زنده در قبر بگذارمش. واقعاً گفتنش هم سخت است!

الآن در بعضی از جوامع این گونه است. شاید در ایران ما هم باشد. وقتی می گویند: فرزند پسر است، هورا می کشند و شادی می کنند. اما اگر دختر باشد، لب و لوچه شان آویزان و غمگین می شوند. متأسفانه این افکار و اعتقادات جاهلیت در بعضی از خانواده ها وجود دارد.

امام سجاد علیه السلام هر وقت فرزنددار می شدند، نمی پرسیدند دختر است یا پسر. مثل ما حساسیت به خرج نمی دادند. می فرمودند: آیا سالم است؟ اگر سالم بود، خدا را شکر می کردند.(3)

در تاریخ آمده است : چند نفر به محضر پیامبر خدا آمدند و گفتند: ما از این کارها کرده ایم. یکی از آن ها هم خلیفه دوم بوده است. از اول هم خشن بوده است. ابن ابی الحدید معتزلی می گوید: من نمی دانم چه سرّی است که طرفداران حضرت امیر علیه السلام اهل محبت و عاطفه و احساس هستند، ولی طرفداران خلیفه دوم خشن اند. شما الآن هم که به مدینه می روید، در اطراف قبر پیامبر صلی الله علیه و آله ، خشونت آن ها را مشاهده می کنید.

اما امیرالمؤمنین علیه السلام به قاتل خودش، ابن ملجم هم ترحم می کند؛ چون اسیر است. ما او را لعن می کنیم. به قول عوام خدا جای حق نشسته است، حسابشان را می رسد، اما؛ "چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا"

ابن ملجم اشقی الاخرین بود. وقتی اسیر شد، امام حسن علیه السلام به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد: این کسی است که پشت ما را شکسته است. حضرت فرمود: فرزندم، ما خانواده رحمت و مغفرت هستیم. نمی بینی که چشمانش چطور در حدقه می گردد و وحشت زده است!فرمود: نگاه کن، این قابل ترحم است!(4) اگر کسی دلش به رحم آمد، خیلی به خودش ایراد نگیرد. خیلی عجیب است! البته خدا، کار خودش را می کند. خدا یک وظیفه دارد، ما هم یک وظیفه.

اوج قساوت و سنگدلی

قیس بن عاصم در ایام جاهلیت از اشراف و رؤسای قبائل بود. پس از ظهور اسلام ایمان آورد. وی در سنین پیری به منظور جست و جوی راه جبران خطاهای گذشته، به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید و گفت: درگذشته جهل، بسیاری از پدران را بر آن داشت که با دست خود دختران بی گناه خود را زنده به گور سازند. من دوازده دخترم را در جاهلیت به فاصله نزدیک به هم زنده به گور کردم. سیزدهمین دخترم را زنم به دور از چشم من زایید و چنین وانمود کرد که نوزاد مرده به دنیا آمده، اما در پنهانی او را نزد قوم خود فرستاد.

سال ها گذشت تا روزی ناگهان از سفری بازگشتم، دختری خردسال را در خانه ام دیدم. چون شباهتی به فرزندانم داشت، به تردید افتادم و بالاخره دانستم او دختر من است.بی درنگ دختر را که زار زار می گریست، کشان کشان به نقطه دوری بردم و از ناله های او متأثر نمی شدم و زنده به گورش کردم. وقتی عاصم به عمل پلید خودش اعتراف می کرد، چشمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پر از اشک شد و فرمود: "مَنْ لا یَرْحَمُ لا یُرْحَمُ"؛(5) هر که رحم نداشته باشد، بر او رحم نخواهد شد.

البته عده ای نیز نوزادان دختر را می خریدند و از مرگ نجات می دادند. از آن جمله صعصعه بن ناجیه، جد فرزدق شاعر است. او به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت:360 دختر را از این راه نجات داده ام.(6)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در چنین شرایطی که بدترین اهانت ها و اذیت ها به دختران و زنان می شد، چنین سیره و سنتی را پایه گذاری کردند.

منزلت فاطمه زهرا علیهاالسلام

خداوند برای پیامبر اسلام که اول شخصیت عالم هستی است، یک دختر به یادگار می گذارد. حاج آقا دولابی می فرمودند: در آیه شریفه "وَ ما اَرْسَلْناکَ اِلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ"(7) مراد از رحمت، حضرت زهرا علیهاالسلام است که خدا به پیامبرش مرحمت فرموده است.

چنان که در حدیث کسا می خوانیم: چهار شخصیت بزرگ عالم اسلام؛ شخص پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام میهمان یک خانم هستند. و او فاطمه زهرا علیهاالسلام است. پیغمبر احساس ضعف می کند، به چه کسی پناه می برد؟ به یک خانم."اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفاً ؛ من در بدنم احساس ضعف می کنم." و فاطمه علیها السلام چه پاسخ زیبایی می دهند: "أُعیذُکَ بِاللّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ"؛ یعنی شما را در پناه خدا قرار می دهم.

حضرت زهرا علیها السلام تجسم توحید و "لا اله الا اللّه " است.در واقع پیغمبر صلی الله علیه و آله به خدا پناه برده است. او مظهر توحید است و می گوید: من تو را در پناه خدا در می آورم. محور حدیث کسا یک خانم است. ببینید پیامبر خدا برای این خانم چقدر احترام قائل است. اگر خداوند به ما دختر داده است، باید او را شکر کنیم.

مظهر عواطف و احساسات

چه بسا دخترانی که از پسرها بسیار ارزشمندتر و برای عاقبت به خیری پدر و مادر بهترند. امام صادق علیه السلام فرمودند: "اَلْبَناتُ حَسَناتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَهٌ، فَالْحَسَناتُ یُثابُ عَلَیْها وَ النِّعْمَهُ یُسْأَلُ عَنْها"؛(8) دختران حسنه هستند و پسران نعمت. برای حسنات پاداش داده می شود و از نعمت سؤال می شود.

پسر نعمت است، تو باید آن را حفظ کنی و از تو درباره آن بازخواست می شود؛ چون خداوند فرموده است: "ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئذٍ عَنِ النَّعیمِ"؛(9) آن گاه در آن روز "همه شما"از نعمت هایی که داشته اید بازپرسی خواهید شد.

اما دختر حسنه است و خداوند برای حسنه به ما پاداش می دهد. دختر رحمت است و رحمت انسان را حفظ می کند. عاطفه و احساسی که در دختر است، در پسر نیست. برخی افراد از خدا می خواهند که دختری به آن ها بدهد تا در تشییع جنازه و پای جنازه آن ها گریه کند. اول گمان کردم که این از حرف های عوام است، بعد دیدم این روایت است. حضرت ابراهیم علیه السلام دختر نداشت. از خدای متعال درخواست کرد: خدایا، به من دختر بده که بعد از مردن من به من رقت کند تا رحمت تو به من جلب شود.(10)

دقت کرده اید که معمولاً پدری که فوت کند، پسر می گوید: من الآن مغازه و ماشین بابا را می گیرم. شاید گوشه دلش هم شاد باشد که دم و دستگاه و پول و کارخانه و دارایی پدر به او می رسد؛ اما دخترها معمولاً این طور نیستند. یعنی آن دلسوزی که در دختر هست، قطعاً در پسر نیست. آن احساس و عاطفه و محبتی که در بعضی از تشییع جنازه ها از دختر می بینیم، از پسر نمی بینیم. پسرها در تشییع جنازه، به دنبال مراسم، آبروداری و تشریفات هستند، ولی دختر از سوز دل گریه می کند.

در یکی از این تشییع جنازه ها دیدم که دختری با سوز گریه می کرد، به طوری که همه را به گریه انداخت. می گفت: ای خدا، یک وقت بابای مرا عذاب نکنی و فشار قبر به او وارد نکنی! دیدم این دختر با این ناله هایش رحمت آسمان و زمین را جلب می کند.پسر بعید است از این هنرها داشته باشد. اگر دختر دارید قدرش را بدانید و اگر ندارید از خدا بخواهید به شما مرحمت کند که دختر رحمت است و جلب رحمت می کند.

دوست داشتنی های دنیا

حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است که بسیار مهم و قابل توجه و تأمل است. آن حضرت می فرمایند: "حُبِّبَ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیا ثَلاثٌ النّساءُ وَ الطّیبُ وَ قُرَّهُ عَینی فِی الصَّلاه"ِ؛(11)سه چیز از دنیا محبوب و مورد علاقه من واقع شده است: زنان، عطر و نور چشم من در نماز است.

اولین شخصیت عالم هستی و فخر همه انبیا و اولیای الهی می فرماید: سه چیز از این دنیا در دلم جا باز کرده و مورد علاقه من واقع شده است. یکی از آن سه چیز محبت زن هاست. وقتی این محبت برای پیامبر خدا باشد، برای همه هست؛ یعنی این محبت با وجود یک مؤمن گره خورده است. محبت زن ها، یعنی این که آن ها را دوست داشته باشید.

در باب نکاح روایاتی به این مضمون داریم که دوست داشتن زنان را نشانه ایمان و محبت اهل بیت علیهم السلام دانسته است. در بعضی از این روایات دوست داشتن شیرینی نیز به آن اضافه شده است. از امام صادق علیه السلام روایت شده است: "کُلُّ مَنِ اشْتَدَّ لَنا حُبًّا اَشْتَدَّ لِلنِّساء حُبّاً وَ لِلْحَلْواء"؛(12) هر کس محبتش به ما اهل بیت زیاد گردد، محبتش به زنان و شیرینی زیاد می گردد.

حلاوت مؤمن

معمولاً آدم های محبتی طبعشان به شیرینی مایل تر است. آدم های تند بیشتر به ترشی علاقه دارند. در روایات فراوانی آمده است که اهل ایمان و اهل ولایت شیرین طبع اند. فرمودند: ما شیرینی را زیاد دوست داریم. امام حسین علیه السلام شکر زیاد انفاق می کردند. پرسیدند: چرا این قدر شکر انفاق می کنید؟ فرمودند: چون من به شیرینی زیاد علاقه دارم و خدا فرموده است: "لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبّونَ"؛(13) هرگز به(حقیقت) نیکوکاری نمی رسید مگر از آنچه دوست می دارید (در راه خدا) انفاق کنید.

در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: "اَلْمُؤْمِنْ عَذْبٌ یُحِبٌ الْعُذُوبَهَ وَ الْمُؤْمِنْ حُلْوٌ یُحِبُّ الْحَلاوَهَ"؛(14)مؤمن خود گواراست و گوارا را دوست دارد. و مؤمن شیرین است و شیرینی را دوست دارد.

امام صادق علیه السلام نیز فرمود: "اِنّا وَ شیعَتَنا خُلِقْنا مِنَ الْحَلاوَهِ فَنَحْنُ نُحِبُّ الْحَلواءَ"؛(15) ما و شیعیانمان از شیرینی خلق شده ایم؛ از این رو شیرینی را دوست داریم. یعنی مؤمن تلخ و تند و ترش و بد مزه نیست، بلکه شیرین و خوشمزه و گواراست.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نبوت در نهج البلاغه

نبوت در نهج البلاغه

همچنين در هدف اين پيام بحث مى كنيم، آيا هدف در اين حادثه چه بود: رفاه زندگى مادي، برداشتن فاصله طبقاتي، بالا بردن سطح انديشمندى و هوشمندي، مخالفت با قدرتها، با توجه به قدرتها؟، اينها سوالهائى ست كه براى شناختن آن حادثه، حادثه اى كه بى گمان يك واقعيت اجتماعى به حساب مى آيد، لازم است و پاسخ به اين سوالها روشنگر آن حادثه خواهد بود.
 ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʂ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(2)

حضرت در خطبه اى ديگر اين نكته را متذكر مى شوند كه پيامبراكرم صلوات الله عليه در زماني ظهور نمودند كه هيچ پيامبر ديگرى حضور نداشته است." أرسله على حين فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پيامبر(ص) را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته هاى دوستى و انسانيت از هم گسسته بود.
 نبوت شناسی

نبوت شناسی

پزشك امت رسول الله صلى الله عليه و آله طبيب دوار بطبه، قدا حكم مراهمه، و اءحمى مواسمع، يضع ذلك حيث الحاحة اليه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پزشكى است سيار كه با طب خويش ‍ همواره به گردش مى پردازد و مرهم ها را به خوبى آماده ساخته و به هنگام نياز آنها را به كار مى برد.
No image

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(1)

پس از قرن ها تحقيق و بررسى درباره مسائل ديني، هنوز پرده از اسرار بسيارى از آنها برداشته نشده است، كه از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است، اگرچه از ظواهر آيات قرآن مى توان استفاده كرد كه بعثت پيامبران الهي، به ويژه پيامبراسلام صلى الله عليه و آله داراى اهدافى مى باشد. با توجه به آيات الهى به برخى از اهداف بعثت انبياء اشاره مى نمائيم.
 بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.

پر بازدیدترین ها

نبوت در نهج البلاغه

نبوت در نهج البلاغه

همچنين در هدف اين پيام بحث مى كنيم، آيا هدف در اين حادثه چه بود: رفاه زندگى مادي، برداشتن فاصله طبقاتي، بالا بردن سطح انديشمندى و هوشمندي، مخالفت با قدرتها، با توجه به قدرتها؟، اينها سوالهائى ست كه براى شناختن آن حادثه، حادثه اى كه بى گمان يك واقعيت اجتماعى به حساب مى آيد، لازم است و پاسخ به اين سوالها روشنگر آن حادثه خواهد بود.
 نبوت در نهج البلاغه

نبوت در نهج البلاغه

ان شئتَ ثنّيتُ بموسى كليم الله حيث يقول: (ربّ انى لِما أنزلت إلىّ من خير فقير)؛ و اللهِ ما سأله الّا خبزا يأكله، لانه كان ياكل بقلة الارض. اگر بخواهى پيامبر دیگرى را به عنوان الگو نام ببرم او موسى عليه السلام است، آن گاه كه فرمود: (پروردگارا! من به آنچه از خير و نيكى برايم نازل کنى نيازمندم) به خدا سوگند، حضرت موسى عليه السلام به جز نانى كه بخورد از خدا نخواست، زيرا او گياهان زمين مى خورد.
 پيامبرى و پيشوايى

پيامبرى و پيشوايى

انسان به طور فطرى عاشق کمال مطلق است و خداوند از نوع انسان پیمانى فطرى گرفته است که جز او را نپرستند، اما عوامل مختلفى چون: استکبار، خودخواهى، حرص، تعلق هاى پست و وابستگى ها بر این فطرت سایه مى افکنند و آدمى مصداق کمال را اشتباه مى گیرد و به پیمان فطرت خود وفا نمى کند. پیامبران در رسالت خود مردمان را به وفاى به پیمان فطرى و رو کردن به کمال مطلق حقیقى فرا مى خوانند.
 فلسفه بعثت نبوي با تأكيد بر نهج‌البلاغه

فلسفه بعثت نبوي با تأكيد بر نهج‌البلاغه

از آنجا كه اميرالمومنين عليه‌السلام از حدود 10 سالگي تا پايان عمر پيامبر صلي‌الله عليه و آله در تمام صحنه‌ها با آن حضرت بوده لذا خود را در شناخت و شناساندن پيامبر بر ديگران مقدم مي‌داند. چنانكه در اين زمينه مي‌فرمايد: «بار خدايا، من اولين كسي هستم كه دعوت پيامبر را شنيدم و پاسخ مثبت دادم و در نماز رسول خدا كسي بر من پيشي نگرفته است
 شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
Powered by TayaCMS