یاد خدا و تاثیرات آن

یاد خدا و تاثیرات آن

یاد خدا و تاثیرات آن

قلب مهر شده نوری در آن راه ندارد

حسرت در اهل بهشت راه ندارند

یاد خدا در عمل من است

یاد خدا و تاثیرات آن

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَه إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاه وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیه اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنه الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

در رابطه با بحثمان باید چند آیه را بخوانیم. در آیه 106 سوره مبارکه نحل می"فرماید: مَنْ کفرَ باللهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ هرکس بعد از اینکه ایمان آورده بود کفر بورزد، إلا مَنْ أُکرهَ وَقلبُهُ مُطمَئِنّ بالإیمان مگر کسی که مجبورش کرده "اند تا کلمه "ای از کفر را به زبان بیاورد، (این قسمت آیه در رابطه با عمار است. به قدری او را شکنجه کردند تا زیر فشار شکنجه حرفی به زبان آورد و بعد گریان نزد رسول خدا رفت و عرض کرد یا رسول الله من زیر شکنجه چنین حرفی زده "ام باید چه کار کنم؟ آیه نازل شد کسی که مجبور شده است ترسی نداشته باشد و ایرادی ندارد.) وَلکِنْ مَنْ شَرَحَ بالک_ُفر صَدْرًا کسی که در کفر به شرح صدر رسیده است و سینه"اش مالامال از کفر است فعَلیْهمْ غَضَبٌ مِنَ اللهِ غضب خدا بر آنها باد. وَلهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ و برای آنها عذاب بزرگی است.

در آیه بعد می"فرماید: ذلِکَ بأنَّهُمُ اسْتحَبُّوا الحَیَاهَ الدُّنیَا عَلی الآخِرَهِ وأنَّ اللهَ لا یَهْدی القوْمَ الکَافِرینَ چرا این افراد اینگونه"اند؟ زیرا حیات دنیا را بر حیات آخرت ترجیح داده"اند. چنین فردی کافر است. وَأنَّ اللهَ لا یَهْدِی القوْمَ الکَافِرینَ خدا کافران را هدایت نمی"کند.

در گذشته نیز در این رابطه بحث کرده"ایم. کسی که به کفر خودش دلخوش و دلبسته است و به بدی"هایش بسته شده است، نجات ندارد. هیچگاه راهی برای هدایتش باز نمی"شود. وَأنَّ اللهَ لا یَهْدِی القوْمَ الکَافِرینَ

کافران چه کسانی هستند؟ در آیه بعد می"فرماید: أولئِکَ الذینَ طبَعَ اللهُ عَلی ق_ُلوبهمْ وَسَمْعِهمْ وَأبْصارهِمْ اینها کسانی هستند که همه چیز برایشان تمام شده است. خدای متعال قلب و گوش و چشمشان را مهر کرده است. چه زمانی چیزی را مهر می"کنند؟ مثلا نامه را زمانی مهر می"کنند که تمام حرف"ها تمام شده و پایش را مهر می"زنند. قلب نیز زمانی مهر می"شود که تمام شده است و دیگر راه نجاتی برایش نیست. قرآن در این رابطه اصطلاحات متعدد دیگری مانند طبع و خط نیز دارد. در ادامه می"فرماید: وَأولئِکَ هُمُ الغافِلونَ چنین افرادی به یک غفلت کامل می"رسند. این غفلت چگونه است؟ به عنوان مثال اروپایی"ها یک دائره "المعارف اسلام نوشته "اند. در یک دائره "المعارفی که فرضا ده یا بیست جلد داشته باشد و مربوط به اسلام باشد قاعدتا بارها نام آخرت مطرح شده است. شخصی که آن مقاله را نوشته هم بارها این واژه در نظرش آمده. فرضا یک بار نوشته و چندبار هم تصحیح کرده و بارها این واژه برایش تکرار شده و از خاطرش گذشته است. آخرت در خاطر این افراد می" آید اما از آنجاییکه آن را قبول ندارند برایشان ارزشی ندارد.

اگر چیزی از آخرت درون انسان بود فایده دارد. یعنی اگر خدایی نکرده دست شما به سمت گناه برود، با یادآوری قیامت و بلا و عذاب، می"ترسی و دستت را عقب می"کشی. این فایده دارد.

قلب مهر شده نوری در آن راه ندارد

أولئِکَ هُمُ الغافِلونَ بنابراین معنایش این نیست که اگر خدا و آخرت از خاطرش می" گذرد، غافل نیست. هرکسی می"تواند این مسائل را در ذهنش بیاورد. فرضا اگر در تابلوهای شهرداری در رابطه با آخرت مطلبی بنویسند، هرکس این زبان را بداند و آن را بخواند، این مطالب در ذهنش می" آید. اما ممکن است باز هم نسبت به آنها غافل باشد. این گونه فکر و خطور ذهنی فایده ندارد. بلکه اگر این فکر منجر به عمل شود نشان"دهنده آن است که آن شخص در غفلت نیست. ممکن است یاد آخرت در ذهن کسی باشد و در همان لحظه گناه کند. اما ممکن نیست یاد آخرت در دل کسی باشد و همان موقع گناه کند. بنابراین در اینجا غفلت چنین معنایی دارد.

کسی که خدا قلبش را مهر کرده باشد، هیچ نوری داخل آن نمی"رود. گویی درب قلبش قفل است. بنابراین هیچ نور هدایتی به آن راه نمی" یابد. گوشش قوه شنوایی دارد اما شنیدن این مسائل هیچ تاثیری بر او ندارد. گویی اصلا نمی "شنود. خیال تاثیر گذاری ندارد. اگر مطلبی در رابطه با آخرت ببیند، تاثیر نمی"پذیرد. اینها غافل هستند.

در آیه 109 سوره مبارکه نحل می"فرماید: لا جَرَمَ أن_ّهُمْ فی الآخِرَهِ هُمُ الخاسِرونَ ناگزیر آنها در آخرت زیان"کارانند. چرا زیان"کارند؟ زیرا أولئِکَ هُمُ الغافِلونَ مدار سود بخشی عمر انسان در آخرت و مدار خسران وی به این بازمی"گردد که غافل است یا نه. تکرار می"کنم غفلت عدم وجود چیزی در ذهن و خیال نیست. اگر آنچه به خیال و ذهن آدمی پا گذاشت به قلب او هم راه یافت نشان دهنده آن است که شخص غافل نیست. ترس و خوف و هراس و دغدغه"ای در دل انسان پدید می"آید. آن ذکر و یادی که در ذهن انسان ایجاد می"شود باعث می"شود اگر انسان به سمت خطا و گناه رفت دستش بلرزد. اگر من شب و روز ده هزار بار نام آخرت را ببرم ناگزیر معنای این لفظ در خیالم پدیدار می"شود. اما این باز هم فایده ندارد. باز هم أولئِکَ هُمُ الغافِلونَ * لا جَرَمَ أن_ّهُمْ فی الآخِرَهِ هُمُ الخاسِرونَ

کسی که در غفلت باشد عمرش را می "بازد. اگر به اندازه یک لحظه به یاد باشد، به اندازه همان یک لحظه برده است و اگر سراسر عمرش را به یاد باشد، سراسر عمر را برده است. این بحث را در گذشته نیز داشته "ایم. مدار سود و زیان عمر آدمی به میزان یاد و غفلت اوست. توجه داشته باشید که منظور از یاد، خیال نیست. عرض کردم که ممکن است فردی به طور مطلق کافر باشد ولی بارها خیال قیامت را به ذهن بیاورد. ممکن است مستشرق یا اسلام شناس باشد. ممکن است یهودی یا مسیحی باشد، ممکن است لامذهب یا دشمن اسلام باشد و در رابطه با آخرت بحث دقیقی کند و بارها خیال آخرت را به ذهن بیاورد. اما از آنجاییکه این خیال تنها در ذهنش باقی می"ماند و به جانش راه نمی" یابد اثربخش نیست و هیچ سودی ندارد.

باز این مطلب را تکرار می"کنم که سودبخشی عمر آدمی یا ضرر دادنش بستگی به میزان یاد و غفلت او دارد. فرمود: لا جَرَمَ أن_ّهُمْ فی الآخِرَهِ هُمُ الخاسِرونَ اینها غافلند و اگر غافلند حتم بدانید که خاسر نیز هستند و زیان کرده"اند.

هر اطاعتی که شما می"کنید، یاد است. البته اطاعت گاهی در عمل آدمی است و گاه در خیال اوست. اگر وقت تکبیر نماز، مادرت صدایت زد و تو تکبیر نگفتی جواب او را دادی، اطاعت محسوب می"شود. اما اگر مادرت صدایت زد و تو شنیدی اما باز الله اکبر گفتی و نمازت را شروع کردی، این اطاعت نیست. اطاعتی که در خیال آدمی باشد ممکن است هیچ قیمتی نداشته باشد. هر اطاعتی یاد خدا نیست. یاد، از نوع عمل قیمت می"یابد. هرچه که یاد و اطاعت خدا باشد، قیمت دارد.

این مطلب را مکرر عرض کرده "ام: اگر کسی اطاعت خدا را تمرین و تکرار کند، یاد او در جایگاهی قرار می"گیرد که تا ابد برایش سودبخش است. اگر کسی کار خوبی را یک بار انجام دهد خوب است اما اگر آن را تکرار کند اثربخش"تر خواهد بود. به شما گفته"اند صبح نماز بخوان، ظهر نماز بخوان، عصر نماز بخوان، مغرب نماز بخوان، عشا نماز بخوان تا تکرار شود. اگر این تمرین تکرار شود به یادی در جان آدمی تبدیل می"شود. اگر یاد در جان آدمی وارد شود، دیگر تمام لحظات عمرش سودبخش خواهد بود. غفلت دلیل خسران است و یاد، دلیل سودبخشی است. اگر این یاد به جان آدمی راه یابد تمام لحظات عمر سودبخش می"شود.

حسرت در اهل بهشت راه ندارند

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حدیثی می"فرمایند: إنَّ أهلَ الجن_ّه لا یَندِمُونَ عَلی شَیءٍ مِن اُمُور الدّنیا اهل بهشت برای هیچ حادثه "ای از حوادث دنیایشان حسرت نمی"خوردند. برای هیچ حادثه "ای. ببینید ما در این دنیا بر امور بسیاری حسرت می"خوریم. مثلا من می"گویم اگر آن روز من بودم و با شما رفته بودیم فلان اتفاق می "افتاد. از این حسرت"ها در زندگی ما بسیار است. زندگی"، خانه، زن، بچه... فرض کنید همراه هر فردی صد حسرت وجود دارد. اما زمانی که به آن دنیا برویم هیچ یک از این حسرت"ها باقی نمی"ماند. تمام حسرت"های این دنیا از بین می"رود. تنها یک حسرت باقی می"ماند. در ادامه حدیث می"فرماید: إل__ّا علی ساعَهٍ مَرَّت بهم فی الدّنیا ل_َم یَذک_ُر اللهَ فیها یک ساعتی از عمرش گذشت که در آن ساعت به یاد خداوند نبود. اگر در آن دنیا می"شد که کسی از حسرت بمیرد، از این حسرت می"مرد. یک ساعتی به یاد خدا نبود. آن وقت برای خودش وای حسرت می"کشد.

بعد از اینکه انسان از این دنیا می"رود، فقط حقیقت برایش می"ماند. در این دنیا هزارن چیز بر انسان حکومت می"کند. فرض کنید صد نفر به من می"گویند بارک الله، من تا صبح خوابم نمی"برد. خب چرا؟ فقط برای تحسین دیگران؟ فردا هم خلاف آن را می"گویند. این مطلب کوچکی است و به عنوان مثال عرض کردم. از این قبیل مثال"ها در زندگی ما فراوان است. اگر سردوشی"ها و قبه"های من سه تا باشد یا دوتا، من تغییر می"کنم. اگر فردا یک درجه تحصیلی گرفتم، عوض می"شوم. اما هیچ یک از این مسائل را با خود آن طرف نمی"بریم. قبه" های شانه را آن طرف نمی"برند. ده تا برگه اجتهاد و دکتری داشته باشی آن دنیا نمی"برند. این"ها فقط به درد این دنیا می"خورد. آن طرف تنها با حقیقت مواجهیم. حقیقت همین ساعتی است که انسان با یاد خدا گذرانده است.

یاد خدا در عمل من است

یاد خدا را از کجا شروع کنیم؟ از اطاعتی که می"کنیم. اطاعت، یاد خدا در عمل من است. اگر من گناه می"کنم این عمل من موجب غضب خداست و اگر اطاعت می"کنم موجب رضای خداست. باید اطاعت کنیم تا این اطاعت به جانمان برود. اگر اطاعت به جان انسان برود آنگاه همه چیز انسان عبادت می"شود. چطور می"شود که مثلا غذا خوردن شما عبادت باشد؟ بدن شما به غذا نیاز دارد و شما غذا می"خورید. این غذا خوردن به چه مناسبت عبادت محسوب می"شود؟ این بسته به نیت شماست. به چه نیتی غذا می"خورید؟ اگر نیت عبادت باشد غذا خوردن شما اطاعت می"شود، رضایت می"شود، عبادت می"شود. غذا خوردن شما ذکر می"شود. در گذشته حدیثی در این مورد برایتان خوانده "ام. حضرت صادق (علیه السلام) می"فرماید: پدرم در حال غذا خوردن هم دست از ذکر برنمی"داشت. البته ما کیفیت و چگونگی "اش را نمی"دانیم. در این"باره توضیحی نداده"اند. یک آقایی بود که حدود دو سال پیش فوت کرد. ایشان در رابطه با پدرشان مطالب عجیبی می"گفت. می"گفت پدرم هر لقمه "ای که برمی"داشت بسم الله الرحمن الرحیم می"گفت و هر لقمه"اش که تمام می" شد الحمد لله رب العالمین می"گفت. خب حوصله انسان سر می"رود. حال ما نمی"دانیم که حضرت باقر (علیه السلام) چگونه عمل می" کردند.

ببینید کسی که خدا در درونش شکل گرفته است، دیگر زبانش از یاد او باز نمی" ماند. مدام کار می"کند و می"داند که اگر یاد خدا در دلش باشد تجارتش مدام سود می"کند. مدام کار می"کند تا سود بیشتری ببرد. اگر انسان کمی قوی باشد می"تواند همزمان سه کار را انجام دهد. ممکن است شما باور نکنید. بنده هم نمی"توانم چنین کاری کنم. اما اگر انسان کمی قوت نفسانی پیدا کند می"تواند سه کار را با هم انجام دهد که هر سه اطاعت خدا باشد. اصلش هم که در جانش وجود دارد. سودش چند برابر می"شود؟ زمانی که ما از این عالم رفتیم متوجه می"شویم که می"توانستیم چنین کاری انجام دهیم. اگر انسان به موقع حرکت کند، می"تواند به آن یادی که در جان انسان است، برسد و در عمل هم به خوبی کار کند. به طور همزمان هم دستش کار کند، هم زبانش کار کند و...

آقای بهجت می"فرمودند که استاد ما از خدا خواسته بود تا آخر عمرش هر روز زیارت عاشورا بخواند. شوخی می"فرمایید؟ روزی صد لعن و صد سلام. دو ساعت طول می"کشد. این تنها یکی از کارهایشان بود. صد کار دیگر هم انجام می"دادند.

شما خانه "های قدیمی نجف را ندیده "اید. یک خانه 20 یا 30 متری بود و آن استاد با چند بچه که از سر و کول پدر بالا می"رفتند و سر هم جیغ و داد می"کردند می"نشست و چیزی می"نوشت. بعدها حاج آقا مجتبی تهرانی نوشته"های ایشان را چاپ کردند. فرموده بودند ایشان حتی روی کاغذ سیگار هم نوشته بودند. هر کاغذی که می"یافتند روی آن مطلب می"نوشتند. ایشان شش جلد حاشیه بر کتاب کفایه نوشته"اند. اصل کتاب کفایه دو جلد است. در این شش جلد ایشان در رابطه با کلام کتاب توضیح نوشته و یا آنها را نقد یا رد کرده است. انسان چطور می"تواند با حضور چند بچه چنین چیزی را بنویسد؟ نمی"دانم. پسر بزرگشان دوست پدرم بود و سال"هاست فوت کرده است. از همه بدتر این که آنها نان هم نداشتند که بخورند.

استاد بزرگ دیگری همتای ایشان در نسل بعد بود. در آن زمان 800 نفر پای درس ایشان می"نشستند. فردی گفت من نزدیک ظهر به مهمانی می"رفتم. دیدم ایشان در صف نانوایی ایستاده است. من به مهمانی رفتم و برگشتم و دیدم نوبت صف به ایشان رسیده است. ایشان پای پیشخوان رفت و گفت آقا چهار تا نان بدهید. نانوا گفت آقا حسابتان پر شده است. دیگر نمی "توانم رسید بدهم. گفت باشد و برگشت. یک کلمه"ی دیگر نگفت. تمام بزرگانِ بعد، با کم و زیاد شاگرد ایشان بودند. آنها با وجود چنین سختی"هایی به اطاعت خدا می "پرداختند.

هرگاه ما درست و به جا و صحیح نماز بخوانیم، این نماز ذکر خداست. یاد خداست. اگر این را تمرین و تکرار کنیم، این یاد به عمق جانمان نفوذ می "کند. اگر یاد خدا به عمق جانمان نفوذ کرد همه چیز ما اطاعت می"شود.

ببینید چقدر از نگاه "های ما حرام است؟ آیا اگر با نگاهمان هیچ گناهی نکنیم، فرصت از دستمان می"رود و نگاهی که می"توانستیم بکنیم از دستمان می"رود؟ آیا این نگاه هدر می"رود؟ خیر فرصت ما برای نگاه کردن هدر نمی"رود. هیچ چیز ما هدر نمی"رود. تمامش به حسابمان می"آید. زمانی که چنین فردی به آن دنیا می"رود، بهشتی را می"بیند که تک تک آجرها و درختان و گل"ها و پرندگانش را خودش خلق کرده است. همه چیزش را خودش خلق کرده است. در قرآن می"فرماید به بهشتی می"رود که عرضش به اندازه تمام آسمان"ها و زمین است. این آسمان و زمینی که می"بینیم سر و ته ندارد تنها آسمان و زمین این دنیاست. هفت آسمان چقدر بزرگ می"شود؟ بهشتش به این وسعت است.

اما اگر انسان درگیر خورد و خوابش که پست"ترین گناهان و شهوات است باشد، از یک لقمه هم نمی"تواند بگذرد و چیزی به حساب آخرتش نمی"ریزد.

منبع:. javedan.ir

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

نبوت در نهج البلاغه

نبوت در نهج البلاغه

همچنين در هدف اين پيام بحث مى كنيم، آيا هدف در اين حادثه چه بود: رفاه زندگى مادي، برداشتن فاصله طبقاتي، بالا بردن سطح انديشمندى و هوشمندي، مخالفت با قدرتها، با توجه به قدرتها؟، اينها سوالهائى ست كه براى شناختن آن حادثه، حادثه اى كه بى گمان يك واقعيت اجتماعى به حساب مى آيد، لازم است و پاسخ به اين سوالها روشنگر آن حادثه خواهد بود.
 ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʂ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(2)

حضرت در خطبه اى ديگر اين نكته را متذكر مى شوند كه پيامبراكرم صلوات الله عليه در زماني ظهور نمودند كه هيچ پيامبر ديگرى حضور نداشته است." أرسله على حين فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پيامبر(ص) را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته هاى دوستى و انسانيت از هم گسسته بود.
 نبوت شناسی

نبوت شناسی

پزشك امت رسول الله صلى الله عليه و آله طبيب دوار بطبه، قدا حكم مراهمه، و اءحمى مواسمع، يضع ذلك حيث الحاحة اليه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پزشكى است سيار كه با طب خويش ‍ همواره به گردش مى پردازد و مرهم ها را به خوبى آماده ساخته و به هنگام نياز آنها را به كار مى برد.
No image

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(1)

پس از قرن ها تحقيق و بررسى درباره مسائل ديني، هنوز پرده از اسرار بسيارى از آنها برداشته نشده است، كه از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است، اگرچه از ظواهر آيات قرآن مى توان استفاده كرد كه بعثت پيامبران الهي، به ويژه پيامبراسلام صلى الله عليه و آله داراى اهدافى مى باشد. با توجه به آيات الهى به برخى از اهداف بعثت انبياء اشاره مى نمائيم.
 بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.

پر بازدیدترین ها

 جلوه هایی از حقیقت وجودی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در قرآن و نهج البلاغه

جلوه هایی از حقیقت وجودی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در قرآن و نهج البلاغه

ستایش پیامبر اعظم را به اوج رسانده ، ویژگیهای آن حضرت را پی درپی بیان می کند . ازجمله درآیات ۴۵ و ۴۶ سوره احزاب می فرماید :« یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا" و مبشرا" و نذیرا" و داعیا" الی الله باذنه و سراجا" منیرا" » ؛ «ای پیامبر ، ما تو را فرستادیم تا شاهد و مژده دهنده و بیم دهنده باشی و مردم را به فرمان خدا به سوی او بخوانی و چراغی تابناک باشی .»
 سيماى پيامبر اكرم(ص) در آيينه نهج‏ البلاغه

سيماى پيامبر اكرم(ص) در آيينه نهج‏ البلاغه

درباره اسوه بودن آن حضرت و لزوم اقتدا به او مى فرمايد: «فَتأسَّ بِنَبِيّك الاَطيبِ الاَطهر(صلى اللّه عليه و آله و سلّم) فَاِنّ فِيه اُسوَةٌ لِمَن تَأسّى وَ عَزاءً لِمَن تَعَزّى وَ اَحَبُّ العِبادِ اِلَى اللّه اَلمتأسّى بِنَبِيّه وَ المَقتَصّ لِاَثرِه؛ پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن، كه در (راه و رسم) او الگويى است براى الگو طلبان و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد، محبوب ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند و گام بر جايگاه قدم او نهد و راز الگو بودن حضرت نيز اصالت و جامعيّت اوصاف آن حضرت است
 بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.
 فلسفه بعثت نبوي با تأكيد بر نهج‌البلاغه

فلسفه بعثت نبوي با تأكيد بر نهج‌البلاغه

از آنجا كه اميرالمومنين عليه‌السلام از حدود 10 سالگي تا پايان عمر پيامبر صلي‌الله عليه و آله در تمام صحنه‌ها با آن حضرت بوده لذا خود را در شناخت و شناساندن پيامبر بر ديگران مقدم مي‌داند. چنانكه در اين زمينه مي‌فرمايد: «بار خدايا، من اولين كسي هستم كه دعوت پيامبر را شنيدم و پاسخ مثبت دادم و در نماز رسول خدا كسي بر من پيشي نگرفته است
 شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
Powered by TayaCMS