حکمت 439 نهج البلاغه : ضرورت فقه در تجارت

حکمت 439 نهج البلاغه : ضرورت فقه در تجارت

متن اصلی حکمت 439 نهج البلاغه

موضوع حکمت 439 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 439 نهج البلاغه

439 وَ قَالَ عليه السلام مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا

موضوع حکمت 439 نهج البلاغه

ضرورت فقه در تجارت

(اقتصادى)

ترجمه مرحوم فیض

439- امام عليه السّلام (در زيان نادانى به احكام دين) فرموده است 1 كسيكه بدون دانستن احكام دين داد و ستد كند در ربا (بهره دادن و گرفتن در وام كه حرام و موجب كيفر الهىّ است) فرو رود (گرفتار شود).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1293)

ترجمه مرحوم شهیدی

447 [و فرمود:] آن كه بى دانستن فقه به بازرگانى پرداخت خود را در ورطه ربا انداخت.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 441)

شرح ابن میثم

421- و قال عليه السّلام:

مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا

المعنى

ارتطم في الوحل و نحوه: وقع فيه فلم يمكنه الخلاص. و هو وصف مستعار لغير الفقيه باعتبار أنّه لا يتمكّن من الخلاص من الربا و ذلك لكثرة اشتباه مسائل الربا بمسائل البيع حتّى لا يفرق بينهما إلّا أكابر الفقهاء مع وقوع الخلاف الشديد بينهم فيها كبيع لحم البقر بالغنم متفاضلا فجوّزه أبو حنيفة قائلا أنّهما جنسان مختلفان و منع منه الشافعي. إلى غيرها من المسائل.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 456)

ترجمه شرح ابن میثم

421- امام (ع) فرمود:

مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا

ترجمه

«هر كس بدون دانستن احكام دين تجارت كند، در ربا در افتد».

شرح

عبارت ارتطم فى الوحل و نحوه، يعنى گل و لاى فرو رفت و راه نجات نداشت. اين صفت مستعار براى كسى است كه ناآگاه باشد، از آن رو كه نجات از ربا برايش غير ممكن است. زيرا مسائل ربا با مسائل بيع اشتباه مى شود به طورى كه جز بزرگان فقها با اختلاف شديدى كه در بين آنها هست، كسى تفاوت اين دو را در نمى يابد. مانند فروختن گوشت گاو در مقابل گوشت گوسفند با مقدار زيادى كه ابو حنيفه جايز دانسته و مى گويد اينها دو جنس مختلفند ولى شافعى منع كرده است و مسائل ديگر از اين قبيل...

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 772)

شرح مرحوم مغنیه

440- من اتّجر بغير فقه فقد ارتطم في الرّبا.

المعنى

ارتطم: وقع. و الربا من كبائر المحرمات أخذا و عطاء، و يكون في القرض و غيره، و له شروط، و فروعه كثيرة، يقع الالتباس فيها أو في الكثير منها، و لذا أمر الإمام أرباب التجارة أن يتفقهوا في مسائل البيع و الدّين كيلا يقعوا في الحرام. و استقصى الفقهاء كل ما يتصل بالربا من قريب و بعيد. و من أراد التوسع في معرفة الربا و فروعه فعليه بملحقات عروة الوثقى للسيد كاظم اليزدي.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 472)

شرح شیخ عباس قمی

338- «من اتّجر بغير فقه فقد ارتطم في الرّبا.» ارتطم فلان في الوحل و الأمر إذا ارتبك فيه و لم يقدر على الخروج منه، و إنّما قال ذلك لأنّ مسائل الربا مشتبهة بمسائل البيع، و لا يفرق بينهما إلّا الفقيه الكامل.

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص246)

شرح منهاج البراعة خویی

(425) و قال عليه السّلام: من اتّجر بغير فقه فقد ارتطم في الرّبا.

اللغة

(ارتطم) في الوحل و نحوه: وقع فيه فلم يمكنه الخلاص يقال: تجر فلان و اتّجر فهو تاجر.

المعنى

الربا يقع على وجهين: 1- ربا البيع و هو مبادلة جنس بمثله مع الزيادة.

2- ربا القرض و هو اقراض شي ء مع اشتراط الزيادة في ردّه، و في كلّ منهما مسائل دقيقة لا يميّزها إلّا الفقيه الماهر، حتّى أنّ العظماء من الفقهاء قد اشتبه عليهم الأمر في بعض الفروع و اختلفوا فيها أشدّ الاختلاف كبيع لحم البقر بلحم الغنم متفاضلا، و كذا لبنهما و جلودهما و غير ذلك.

الترجمة

فرمود: هر كس نادان بمسائل كسب معامله كند در منجلاب ربا فرو افتد.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 519)

شرح لاهیجی

(477) و قال (- ع- ) من اتّجر بغير فقه فقد ارتطم فى الرّبا يعنى كسى كه تجارت كند بدون علم باحكام شرعيّه ان پس بتحقيق كه بيفتد در ورطه رباء حرام

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 331)

شرح ابن ابی الحدید

456 وَ قَالَ ع : مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا يقول تجر فلان و اتجر فهو تاجر و الجمع تجر- مثل صاحب و صحب و التجارة و التجر بمعنى واحد- إذا أخذتهما مصدرين لتجر و أرض متجرة يتجر فيها- . و ارتطم فلان في الوحل و الأمر- إذا ارتبك فيه و لم يقدر على الخروج منه- و إنما قال ع ذلك- لأن مسائل الربا مشتبهة بمسائل البيع- و لا يفرق بينهما إلا الفقيه- حتى أن العظماء من الفقهاء قد اشتبه عليهم الأمر فيها- فاختلفوا فيها أشد اختلاف- كبيع لحم البقر بالغنم متفاضلا هل يجوز أم لا- و كذلك لبن البقر بلبن الغنم- و جلود البقر بجلود الغنم- فقال أبو حنيفة اللحوم و الألبان و الجلود أجناس مختلفة- فيجوز بيع بعضها ببعض متفاضلا- نظرا إلى أن أصولها أجناس مختلفة- و الشافعي لا يجيز ذلك و يقول هو ربا- و كذلك القول في مدى عجوة و درهم بمد عجوة- و كذلك بيع الرطب بالتمر متساويا كيلا- كل ذلك يقول الشافعي إنه ربا- و أبو حنيفة يخرجه عن كونه ربا- و مسائل هذا الباب كثيرة

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 97)

شرح نهج البلاغه منظوم

[438] و قال عليه السّلام:

من اتّجر بغير فقه فقد ارتطم فى الرّبا.

ترجمه

هر آنكه با ندانستن احكام دين ببازرگانى پردازد در ربا فرو رود.

نظم

  • اگر احكام دين را كس ندانستببازار و تجارت رفت و بنشست
  • چو در داد و ستد دنبال سود استبدرياى ربا غرق و فرود است
  • بدون فقه باشى در خسارتبود فقه اوّل و دوّم تجارت
  • نخستين دانش و دين بايد آموختسپس مال از ره دين شايد اندوخت

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 219 و 220)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام

پر بازدیدترین ها

الهى! به تو پناه مى برم

الهى! به تو پناه مى برم

رگهايم زده نشده، و به بدترين كردارم گرفتار نگشته ام، نه نسلم بريده شده، نه از دين برگشته ام، نه منكر پروردگارم هستم، نه از ايمانم دل نگرانم، نه عقلم دچار سرگردانى است، و نه به عذاب امم گذشته گرفتار گشته ام. صبح كردم در حالى كه
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.
عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
Powered by TayaCMS