زینب علیهاالسلام در یک سخن

زینب علیهاالسلام در یک سخن

زینب علیهاالسلام در یک سخن

خطبه های حضرت زینب سلام الله علیها

زینب علیهاالسلام در یک سخن

پیام آور کربلا، زینب کبری، دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا (1) علیهاالسلام دخت گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله در حیات پیامبر صلی الله علیه و آله به دنیا آمد. کنیه اش، امّ کلثوم، امّ عبداللّه و امّ الحسن است، ولی برای این مظلومه کنیه های مخصوصی مانند "امّ المصائب"، "امّ الرزایا" و "امّ النوائب" نیز ذکر کرده اند. (2) پدر گرامی اش او را به ازدواج برادرزاده خویش عبداللّه بن جعفر درآورد که علی، عون اکبر، عبّاس، محمّد و امّ کلثوم ثمره این پیوند بودند.

نام مبارکش به وسیله جبرئیل علیه السلام بر رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه شد و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: وصیت می کنم حاضران و غایبان را که حرمت این دختر را پاس دارند؛ او همانند خدیجه کبری علیهاالسلام است. (3)

سید بن طاووس می نویسد: آن گاه که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، زینب علیهاالسلام فریاد زد: "یا مُحَمَّداه! صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ وَ بَناتُکَ سَبایا، الیَ اللّهِ الْمُشْتَکی وَ اِلیَ مُحَمَّدٍ المُصطَفی وَ اِلی عَلیٍّ المُرْتَضی وَ الی فاطِمَهَ الزَهراء وَ الی حَمْزَهَ سَیّدِ الشُّهَداءِ! یا مُحَمَّداه! هذا حُسَینٌ ..."؛ (4) ای محمّد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند. این حسین است که آغشته به خون است و اعضایش قطع شده، و این دخترانت هستند که اسیر شده اند. به خدا و محمّد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سیّد الشهدا شکایت می برم. ای محمّد! این حسین است.

وی در مقامی بود که توانایی حفظ اسرار امامت را داشت و امام حسین علیه السلام هنگام شدت بیماری امام زین العابدین علیه السلام ، مطالبی به زینب علیهاالسلام فرمود و آن بانو دارای منزلت نیابت امامت گردید. (5) شیخ صدوق به دو سند از احمد بن ابراهیم روایت می کند که پس از رحلت امام حسن عسکری علیه السلام از حکیمه بنت محمّد بن علی علیهاالسلام ، پرسیدند: شیعه به که رجوع کند؟ فرمود: به امّ ابی محمد علیه السلام . پرسیدند: زنی مورد وصیت است؟ حکیمه گفت: آن حضرت به حسین علیه السلام اقتدا کرده است که به خواهرش زینب بنت علی علیه السلام وصیت نمود. (6)

خطبه های حضرت زینب سلام الله علیها

سخنان حضرت زینب علیهاالسلام پس از شهادت سالار شهیدان، و خطبه های آن حضرت در بازار کوفه و در بارگاه ابن زیاد و دربار یزید در شام، چنان قوی و تکان دهنده بودند که همگان را به حیرت واداشتند و مسلمانان را از خواب غفلت بیدار کردند. وی رسالت خویش را که زنده کردن دین جدّش بود به نیکی انجام داد. سخنان وی را مورّخان و اصحاب مقاتل نقل کرده اند. (7)

او بیشتر شب ها را به تهجّد به صبح می رساند و دایم قرآن تلاوت می نمود، حتی شب یازدهم محرّم با آن همه فرسودگی و خستگی و دیدن مصیبت ها، به عبادت مشغول شد؛ چنان که حضرت سجّاد علیه السلام می فرماید: "در آن شب، دیدم عمّه ام در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است." (8)

مقامات سکینه و وقارش به خدیجه کبری علیهاالسلام ، عصمت و حیایش به فاطمه زهرا علیهاالسلام ، فصاحت و بلاغت کلامش به علی مرتضی علیه السلام ، صبر و بردباری اش به حسن مجتبی علیه السلام و شجاعت و رشادتش به سیدالشهداء علیه السلام همانندند.

ابن اثیر می نویسد: زینب علیهاالسلام زنی عاقل، خردمند و دارای منطقی قوی بود. (9)

آیه الله خوئی می گوید: زینب شریک و همراه برادرش حسین علیه السلام در دفاع از اسلام و جهاد در راه خدا و دفاع از دین (شریعت) جدّش سیدالمرسلین صلی الله علیه و آله بود؛ در فصاحت، چنان بود که گویا از زبان پدرش سخن می گوید؛ در ثبات و پایداری، همچون پدرش بود؛ نزد ظالمان و جائران خضوع نمی کرد و غیر از خدای سبحان، از کسی نمی ترسید. حق می گفت و راستگو بود. جریان های تند او را نمی لرزاندند و طوفان و رعد و برق (روزگار) او را از بین نمی برد و حقیقتا که او خواهر حسین علیه السلام و شریک آن حضرت در راه عقیده و جهادش بود. (10)

شیخ ذبیح اللّه محلاّتی می نویسد: عقیده بنده این است که پس از فاطمه زهرا علیهاالسلام ، حضرت زینب افضل از جمیع زنان اولین و آخرین است و هر کسی دوره زندگانی این مظلومه را مطالعه نماید، البته تصدیق خواهد کرد؛ چه آنکه این مخدّره جامع فضایل تکوینیه و تشریعیه بوده است.(11)

عمر رضا کحّاله می گوید: سیّده ای جلیل القدر و صاحب عقل برتر و رأی و فصاحت و بلاغت بود. (کلامش بسیار فصیح و بلیغ بود.) (12)

فرید وجدی می نویسد: زینب از برترین بانوان و بزرگ ترین برگزیدگان و جلیل القدرترین زنان بود. (13)

سیدمحسن امین می گوید: زینب علیهاالسلام از برترین بانوان بود ... فصاحت زبانش و بلاغت کلامش در خطبه های کوفه و شام چنان است که گویا از زبان پدرش امیرالمؤمنین سخن می گوید. (14)

علاّمه مامقانی او را از "نساء حدیث" شمرده، می نویسد: صدوق او را در مشیخه نام برده است و من می گویم: "زَیْنَبُ و ما زَیْنَبُ؟ وَ ما اَدریکَ ما زَیْنَبُ؟ هِیَ عَقیلَهُ بَنی هاشِمٍ وَ قَدْ حازَتْ مِنَ الصِّفاتِ الْحَمیدَهِ ما لَمْ یُحزْها بَعْدَ اُمِّها أحَدٌ حَتی حَقَّ اَنْ یُقالَ هِیَ الصِدّیقَهُ الصُغْری، هِیَ فِی الْحِجابِ والْلِفّافِ مَزیدَهٌ لَمْ یَر شَخْصَها أحَدٌ مِنَ الرِّجالِ فی زَمانِ اَبیها وَ اَخَویها الاّ یَومَ طَّفِّ وَ هِیَ فِی الصَّبْرِ وَ الثَّباتِ وَ قُوَّهِ الایمانِ وَالتَّقوی وَحیدَهٌ وَ هِیَ فِی الْفَصاحَهِ وَ الْبَلاغَهِ کَاَنَّها تَفْرَغُ عَنْ لِسانِ أمیرِالمؤمنین علیه السلام ..."؛ (15) زینب! کیست زینب؟! تو چه دانی که کیست زینب؟ او بانوی بنی هاشم است که در صفات ستوده، برترین است و کسی جز مادرش بر او افتخار و برتری ندارد، تا جایی که اگر بگوییم او "صدیقه صغری" است، حق گفته ایم. در پوشیدگی و حجاب، چنان بود که کسی از مردان در زمان پدر و برادرانش او را ندید، جز در واقعه کربلا. او در صبر و قوّت ایمان و تقوا منحصر به فرد بود و در فصاحت و بلاغت، گویا از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام سخن می گوید.

مجلسی نیز از آن حضرت، حدیث نقل کرده است. (16) سخنان و اشعار حضرت زینب علیهاالسلام درباره گفتار و حالات امام حسین علیه السلام نیز به عنوان حدیث، از معصوم علیه السلام محسوب می گردند. (17)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام

پر بازدیدترین ها

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
Powered by TayaCMS