اعتکاف(4)

اعتکاف(4)

اعتکاف: توقف در مسجد به قصد عبادت

پیشینه اعتکاف:

اعتکاف در اسلام:

شرایط و احکام اعتکاف:

1.روزه*.

2.حداقل اعتکاف به نظر امامیه سه روز

3. شرط دیگر،

4.اجتناب از مباشرت با زنان.

منابع:

اعتکاف: توقف در مسجد به قصد عبادت

اعتکاف، مصدر باب افتعال از ریشه "ع _ ک _ ف" به معنای محبوس کردن و روی آوردن به چیزی است. راغب گوید: اعتکاف به معنای روی آوردن و ملازمت با چیزی، همراه با تعظیم آن است و در اصطلاح فقه، عبارت است از توقف در مسجد به قصد عبادت.واژه اعتکاف در قرآن نیامده; ولی مشتقات ماده "عکف" از ثلاثی مجرد به صورت اسم فاعل 7بار و در شکل اسم مفعول و مضارع هر کدام یک بار آمده است.

پیشینه اعتکاف:

از برخی آیات قرآن برمی آید که این عبادت* در ادیان توحیدی پیشین نیز مطرح بوده و پیامبران الهی و موحدان گاه برای راز و نیاز با خداوند، مدتی از زندگی و جامعه دوری می گزیدند و به مسجد*الحرام یا معابد دیگر پناه می بردند و مدتی خود را برای عبادت با خدا و راز و نیاز با او محبوس می کردند. از جمله آیه 125 بقره/2 است که خداوند در آن به ابراهیم و فرزندش اسماعیل، فرمان می دهد تا مسجدالحرام را برای طواف کنندگان و معتکفان پاکیزه گردانند:

"وعَهِدنا اِلی اِبرهیمَ واِسم_عیلَ اَن طَهِّرا بَیتِیَ لِلطّائِفینَ والع_کِفینَ".

از این آیه، افزون بر اینکه استفاده می شود سنت اعتکاف در شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام) بوده، اهمیت فوق العاده این عبادت در شریعت آن حضرت و دیگر ادیان توحیدی که نشئت گرفته از شریعت ابراهیم(علیه السلام)است نیز فهمیده می شود، زیرا خداوند از سویی دو پیامبر خود را مأمور کرده است تا مقدمات این عبادت را فراهم سازند واز سوی دیگر، خانه خود را که بهترین مکان در روی زمین است، جایگاه این عبادت قرار داده است.

شاید بتوان اقامت و عبادت مریم(علیها السلام) در مسجدالاقصی را نیز از مصادیق اعتکاف برشمرد، زیرا مادر آن حضرت نذر کرد که مریم را وقف عبادت خدا کند:

"اِذ قالَتِ اِمرَاَتُ عِمرنَ رَبِّ اِنّی نَذَرتُ لَکَ ما فی بَطنی مُحَرَّرًا..." (آل عمران/3،35)

و پس از بلوغ، سرپرست او (زکریا(علیه السلام)) برای وی جایگاهی در مسجدالاقصی آماده کرد، تا به عبادت بپردازد. سپس مریم در مسجد اقامت گزید و به عبادت پرداخت که از نزد خدا با طعامهای بهشتی پذیرایی می شد:

"کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَرِیا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزق_ًا قالَ ی_مَریَمُ اَنّی لَکِ ه_ذا قالَت هُوَ مِن عِندِ اللّهِ" (آل عمران/3،37)

از برخی آیات استفاده می شود که توقف نزد بتها و عبادت آنها، در آیینهای بت پرستی نیز رواج داشته است. در آیه 52 انبیاء/21 حضرت ابراهیم، آزر و قومش را به سبب عبادت بتها و ملازمت با آنها نکوهش کرده است:

"اِذ قالَ لاَِبیهِ وقَومِهِ ما ه_ذِهِ التَّماثیلُ الَّتی اَنتُم لَها ع_کِفون".

در معنای "عاکفون" گفته اند که بت پرستان در بتکده ها ملازم بتها بودند و آنها را عبادت می کردند. آیه138 اعراف/7 گزارش کرده که بنی اسرائیل پس از عبور از دریا با بت*پرستانی مواجه شدند که سر بر آستان بتان خود داشتند:

"وج_وَزنا بِبَنی اِسرءیلَ البَحرَ فَاَتَوا عَلی قَوم یَعکُفونَ عَلی اَصنام لَهُم...";

همچنین در آیه 91 طه/20 داستان بنی اسرائیل آمده است که پس از رفتن موسی(علیه السلام)به کوه طور، در اطراف گوساله* سامری وقوف کرده و به پرستش پرداختند:

"قالوا لَن نَبرَحَ عَلَیهِ ع_کِفینَ حَتّی یَرجِعَ اِلَینا موسی".

اعتکاف در اسلام:

در اسلام نیز همچون شرایع پیشین، سنت اعتکاف وجود داشته و مسلمانان به این عبادت ترغیب و تشویق شده اند; از آیه 187 بقره/2 که در آن به برخی احکام اعتکاف اشاره شده است:"ولا تُب_شِروهُنَّ واَنتُم ع_کِفونَ فِی المَس_جِدِ" نیز آیه 125 بقره/2 مشروعیت این عمل در اسلام استفاده می شود;همچنین از روایاتی که به جا آوردن این عمل را به پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)مستند می کند و مزد و پاداش فراوانی برای آن برشمرده است نیز جواز، بلکه استحباب آن در اسلام استفاده می شود; از جمله در روایتی آمده که پیامبر پس از ورود به مدینه، ابتدا در دهه نخست ماه رمضان و سپس در دهه دوم و در سال دیگر در دهه سوم، در مسجد اعتکاف کردند و از آن پس پیوسته در سومین دهه ماه رمضان، معتکف می شدند.اعتکاف به نظر فقهای اسلامی در همه ایام سال به جز روزهایی که در آن روزه حرام شده جایز است، هرچند در ماه رمضان، به ویژه در دهه پایانی آن، افضل است.

شرایط و احکام اعتکاف:

افزون بر شرایط عامه تکلیف و نیت برای معتکف، اعتکاف شرایط و احکام دیگری نیز دارد، از جمله:

1.روزه*.

فقهای امامیه، با استناد به روایات، روزه (اعم از واجب و مستحب) را از شرایط اعتکاف می دانند.برخی اعتکاف پیامبر در ماه رمضان* را دلیل دیگری بر این امر دانسته اند. به نظر بعضی ظاهر آیه 187 بقره/2 نیز اشعار به این امر دارد، زیرا مخاطبان نهی از آمیزش، در این آیه روزه داران هستند:

"ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَی الَّیلِ ولا تُب_شِروهُنَّ واَنتُم ع_کِفونَ فِی المَس_جِد"

بنابراین آیه، اعتکاف تنها برای روزه داران جایز است و جواز آن برای غیر روزه داران نیازمند دلیل است.البته گروهی از فقهای اهل سنت اعتکاف را بدون روزه نیز جایز می دانند.

2.حداقل اعتکاف به نظر امامیه سه روز

و به نظر برخی از علمای اهل سنت یک شبانه روز است. برخی دیگر با استناد به اطلاق آیه187 بقره/2 مدت زمانی کوتاه را که وقوف بر آن صدق کند، کافی دانسته اند.

3. شرط دیگر،

انجام دادن این عبادت در مسجد است. همه علمای اسلامی به جز حنفیان که اعتکاف زن را در خانه اش جایز دانسته اند بر این شرط اتفاق نظر دارند.مستند امامیه دراین شرط روایات است; اما گروهی از عالمان اهل سنت آن را از جمله

"...واَنتُم ع_کِفونَ فِی المَس_جِد" (بقره/2،187)

استفاده کرده اند. در ردّ این استناد گفته شده که آیه فقط بر حرمت مباشرت با زنان در حال اعتکاف در مسجد، دلالت دارد; نه بر شرطیت مسجد در اعتکاف.

در اینکه مقصود از مسجد* چه مسجدی است، بین علمای اسلامی اختلاف است; از ظاهر جمله

"...و اَنتُم ع_کِفونَ فِی المَس_جِد..." (بقره/2،187)

جواز اعتکاف در هر مسجدی استفاده می شود، زیرا "المساجد" عام و شامل همه مساجد است; ولی امامیه با استناد به روایات، عموم آیه را به مساجد چهارگانه، یعنی مسجدالحرام، مسجدالنبی مسجد کوفه و مسجد بصره و مسجد جامع هر شهرتخصیص زده اند. نظر گروهی از اهل سنت نیز همین است; ولی عده ای از فقهای فریقین، بر مساجد فوق، مساجدی دیگر افزوده اند.شایان ذکر است که حضور در مسجد و خارج نشدن از آن در مدت اعتکاف، جز برای کارهای ضروری و رفع حاجت، لازم است.

4.اجتناب از مباشرت با زنان.

قرآن مباشرت با زنان را بر معتکف ممنوع کرده است:

"ولا تُب_شِروهُنَّ واَنتُم ع_کِفونَ فِی المَس_جِد"(بقره/2،187)

افزون بر آیه فوق، روایات مستفیض نیز بر این امر دلالت دارد. به نظر علمای امامیه آیه و روایات پیشگفته شمول داشته و هرگونه لمس، تقبیل و تماس شهوت آمیز را نیز دربرمی گیرد، هرچند برخی از امامیه و جمعی از اهل سنت، انصراف آیه را به آمیزش* دانسته و سرایت آن به مقدمات مذکور را بعید می دانند، بلکه رد کرده اند;همچنین از اینکه در آیه مورد بحث، قرآن مباشرت با زنان در شبهای ماه رمضان را برای روزه داران روا شمرده: "فال__نَ ب_شِروهُنَّ" و سپس معتکفان را ازاین عمل منع کرده است: "و لا تُب_شِروهُنَّ واَنتُم ع_کِفونَ فِی المَس_جِد" (بقره/2،187) به دست می آید که آمیزش در شبهای اعتکاف نیز بر معتکف حرام است.فقهای فریقین نیز بر همین رأی هستند.افزون بر حرمت آمیزش با زنان، اعمال دیگری چون استفاده از بوی خوش، خرید و فروش، مشاجره و جدال نیز در این مدت بر معتکفان حرام است. قرآن در پایان آیه مذکور، احکام مطرح شده در این آیه، از جمله حکم اعتکاف را از حدود الهی می شمارد که مؤمنان نباید آن را سبک بشمارند و از آن تعدّی کنند:

"تِلکَ حُدودُ اللّهِ فَلا تَقرَبوها" (بقره/2،187)

سپس رعایت این احکام را موجب ایجاد تقوا و پرهیزگاری در انسان دانسته است:

"کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ ءای_تِهِ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم یَتَّقون"(بقره/2،187)

منابع:

احکام القرآن، جصاص; تاج العروس من جواهر القاموس;تفسیر راهنما; التفسیر الکبیر; جامع احادیث الشیعه فی احکام الشریعه; الجامع لاحکام القرآن، قرطبی; جامع البیان عن تأویل آی القرآن; جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام; روض الجنان و روح الجنان; شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام;العروه الوثقی; الفرقان فی تفسیر القرآن; الفقه الاسلامی و ادلته; کتاب الخلاف;الکشاف; کنز العرفان فی فقه القرآن; لسان العرب; مجمع البحرین; مجمع البیان فی تفسیر القرآن; مسالک الافهام; مستمسک العروه الوثقی; مفردات الفاظ القرآن; المیزان فی تفسیر القرآن; وسائل الشیعه.

فتاح آقازاده و بخش فقه و حقوق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند.

پوشش و حجاب در قرآن ʂ)

پوشش و حجاب در قرآن (2)

No image

روزه بى ارزش

كربلا، دوراهي دنيا و آخرت

كربلا، دوراهي دنيا و آخرت

No image

بشارت و هشدار

No image

احکام عددى نه

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

گسترش نهج البلاغه در جوامع

گسترش نهج البلاغه در جوامع

البته چاپ هاي متعدد و ترجمه هاي متعدد براي نهج البلاغه انجام گرفته، اما كافي نيست بلكه بايد در قالب هاي مختلف در جامعه احيا شود. به طور مثال؛ برگزاري مسابقات سراسري، متون درسي، استفاده حداكثر سخنرانان، تابلو كردن كلمات قصار و... اميد است كه اين كتاب شريف و رهنمودهاي آن ، راهنماي شما در همه امور زندگي باشد. براي تحقيق و مطالعه در »نهج البلاغه « مي توانيد به منابع زير مراجعه نماييد
سجع و قافيه ي خاصي در نهج البلاغه

سجع و قافيه ي خاصي در نهج البلاغه

و همچنين وجود تقسيمهاي عددي در نهج البلاغه موجب هيچ اشکالي نيست زيرا در صدر اسلام اينگونه تقسيمها در سخنان فصيحان و بليغان متعارف بوده و در بسياري از احاديث نبوي نظير آن نقل شده است از آن جمله:
 نقل اخبار گذشتگان در سخنان امام علی علیه السلام

نقل اخبار گذشتگان در سخنان امام علی علیه السلام

گرچه آيه شريفه (و عنده مفاتح الغيب) که در بيان اصل شبهه به آن استدلال شده است دلالت دارد که علمي غيب مخصوص خدا است و کسي از آن اطلاعي ندارد. ولي در آيات ديگر قرآن برگزيدگان خدا و کساني که مشيت الهي به آگاهي آنان به علمي غيب تعلق گرفته استثنا شده اند. بنابراين (انبياء، اولياء و مومنين) به گواهي قرآن کريم داراي علم غيب مي باشند.
نهج البلاغه و مدح خلفا

نهج البلاغه و مدح خلفا

مرحوم شهرستانی نقل مى ‏كند كه در نسخه خطّی سیّد رضى‏ رحمه الله كه دخترش خدمت عموی بزرگوار خود سید مرتضی آن را مى‏ آموخت، نام سلمان فارسی در ابتدای این خطبه آمده است، و همین درست است؛ زیرا با بررسی دیگر خطبه‏ های نهج البلاغه و شناخت تفكّرات امام على‏ علیه السلام و بررسی زندگی یاران امام‏ علیه السلام این حقیقت روشن مى‏ شود كه شخص یاد شده باید یا سلمان فارسی و یا مالك اشتر باشد. ابن ابی الحدید مى‏ گوید: مقصود از كلمه از «فلان» عمر بن خطّاب است؛ زیرا سید فخار بن معد موسوی اودی شاعر به او گفته كه در نسخه ‏ای به خطّ رضی دیده كه زیر این كلمه (فلان) عمر آمده است
Powered by TayaCMS