البداء - بداء

البداء - بداء میزان الحکمه ، جلد 1 ، صفحه 519 - 523  

البداء

بداء

و لمزيد الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : ٤ / ٩٢ باب ٣ «البَداء و النَّسخ» . موسوعة العقائد الإسلاميّة : ج ٦ . انظر : معرفة اللّه : باب ٢٥٩٩ .

٣٣٩ - البَداءُ

بداء

١٧٦٢- الإمامُ الباقرُ أوِ الإمامُ الصّادقُ عليهما السلام : ما عُبِدَ اللّه ُ عزّ و جلّ بشَيءٍ مِثْلِ البَداءِ [1] . [2]امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ به چيزى مانند بداء [3]پرستش نشده است.

و في العُرف ـ على ما يُستفادُ من كلامِ العلماء و أئمّة الحديث ـ يُطلق على معانٍ كلُّها صحيحة في حقّه تعالى : منها : إبداءُ شيءٍ و إحداثُه ، و الحكم بوجوده بتقدير حادث ، و تعلّق إرادةٍ حادثة بحسب الشّروط و المصالح ، و من هذا القبيل إيجادُ الحوادث اليوميّة . و يَقرُب منه قولُ ابن الأثير ـ في حديث الأقرع و الأبرص و الأعمى ـ : بدا للّه عزّ و جلّ أن يَبتليَهم : أي قضى بذلك. و هو معنَى البَداء هاهنا ؛ لأنّ القضاء سابق . و البَداء استِصوابُ شيءٍ عُلِم بعد أن لم يُعلَم ، و ذلك علَى اللّه عزّ و جلّ غيرُ جائز ، انتهى. و لعلّه أراد بالقضاء الحكمَ بالوجود ، و أراد بكونه سابقا أنّ العلم به سابق ، كما يُرشد إليه ظاهرُ التّعليل المذكور بعده . و منها : ترجيحُ أحدِ المتقابِلَين ، و الحكم بوجوده بعد تعلّق الإرادة بهما تعلّقا غيرَ حتميّ ، لرُجْحان مصلحته و شروطه على مصلحة الآخَر و شروطه . و من هذا القبيل إجابةُ الدّاعي ، و تحقيق مطالبه ، و تطويل العمر بصلة الرّحم ، و إرادة إبقاء قوم بعد إرادة إهلاكهم . و منها : مَحْو ما ثَبَت وجودُه في و قتٍ محدود بشروطٍ معلومة و مصلحةٍ مخصوصة ، و قَطْع استمرارِه بعد انقضاء ذلك الوقت و الشّروط و المصالح ، سواءٌ أثَبت بدلَه لتحقّقِ الشّروط و المصالح في إثباته أو لا . و من هذا القبيل الإحياءُ و الإماتة و القَبض و البَسط في الأمر التّكوينيّ ، و نَسخُ الأحكام بلا بدَل أو معه في الأمر التّكليفيّ ، و النّسخُ أيضا داخل في البَداء ، كما صرّح به الصّدوق في كتابَي التّوحيد و الاعتقادات . ( بحار الأنوار : ٤ / ٩٢ ، ٩٣ ، انظر تمام الكلام) .

اما بداء در عرف ـ آن گونه كه از سخنان علما و پيشوايان حديث بر مى آيد ـ به چند معناست كه همه آنها درباره خداوند متعال مى تواند درست باشد؛ از جمله:

١ ـ پديدار كردن و پديد آوردن چيزى و حكم به هستى يافتن آن به سبب تقديرى جديد و تعلّق گرفتن اراده اى جديد به چيزى بر حسب شرايط و مصالح. از اين قبيل است پديد آوردن اتفاقات روزمره.

سخن ابن اثير ـ در حديث افراد كچل و پيس و كور ـ نزديك به همين معناست. او مى گويد: «براى خداوند عزّ و جلّ بدا حاصل شد كه آنان را، به اين وسيله آزمايش كند: يعنى به اين حكم كرد. در اين جا بداء، به معناى قضا و حكم است ؛ زيرا قضا [از سر علم] صورت گرفته است در حالى كه بداء [محال]، به معناى پى بردن به درستى امرى است كه قبلاً براى خدا معلوم نبوده است. و نسبت دادن اين معنا به خداوند، محال و نارواست».

و شايد مقصودش از قضا، حكم به موجود شدن است و منظور از سابق [صفت قضا]، علم پيشين است، همان گونه كه تعليل ذكر شده به آن ره مى نمايد.

٢ ـ ترجيح يكى از دو امر متقابل و حكم به هستى يافتن امر راجح، بعد از تعلّق گرفتن اراده غير حتمى، نسبت به هر دو امر. اين ترجيح ناشى از ترجيح مصلحت و شرط هاى يكى بر مصلحت و شرط هاى ديگرى است. از اين قبيل است اجابت دعا و بر آورده شدن خواستهاى دعا كننده، طولانى شدن عمر به سبب صله رحم و تصميم به باقى نگه داشتن مردمى بعد از تصميم داشتن به نابودى آنها.

٣ ـ از بين بردن چيزى كه وجود آن در زمانى معيّن و با در نظر گرفتن شرايطى مشخّص و مصلحتى خاص، حتمى بوده است، و نيز قطع استمرار وجود آن چيز بعد از سپرى شدن آن زمان و شرايط و مصالح خواه به دليل محقق شدن زمينه ها و مصلحت ها، جانشينى براى آن شى ء از ميان رفته، گذاشته شود يا نشود. مانند زنده كردن و ميراندن و قبض و بسط در امور تكوينى و نسخ احكام بدون جانشين، يا با جانشين در امور تكليفى. نسخ نيز ، همچنان كه شيخ صدوق عليه السلام در دو كتاب التوحيد و الاعتقادات خود تصريح كرده است، داخل در موضوع بداء مى باشد. و اين امور از آن رو بداء ناميده شده اند كه مستلزم آشكار شدن چيزى براى مردم هستند پس از آنكه از ديده آنان پنهان بود و از اين رو برخى، بداء را چنين تعريف كرده اند: «اثرى كه پيش از صدور آن هيچ يك از خلق خدا، از پديد آمدن آن آگاهى نداشتند» .

١٧٦٣- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : ما عُظِّمَ اللّه ُ عزّ و جلّ بمِثلِ البَداءِ . [4]امام صادق عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ به چيزى مانند بداء، تعظيم نشده است.

٣٤٠ - مَعنَى البَداءِ

معناى بداء

١٧٦٤- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنّ للّه ِ عِلمَينِ : عِلمٌ مكنونٌ مخزونٌ لا يَعلمُهُ إلاّ هُو ، مِن ذلكَ يكونُ البَداءُ ، و عِلمٌ علّمَهُ ملائكتَهُ و رُسلَهُ و أنبياءهُ و نحنُ نَعلمُهُ . [5]امام صادق عليه السلام : خداوند را دو علم است: علمى نهفته و اندوخته كه جز خودش كسى آن را نمى داند، و بداء از اين نوع علم است، و علمى كه به فرشتگان و فرستادگان و پيامبران خود آموخته است، و ما آن را مى دانيم.

٣٤١ - البَداءُ المُحالُ

بداى محال

١٧٦٥- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : مَن زَعمَ أنّ اللّه َ عزّ و جلّ يَبدو لَهُ في شَيءٍ لَم يَعلَمْهُ أمسِ فابْرَؤوا مِنهُ . [6]امام صادق عليه السلام : هر كس اعتقاد داشته باشد كه براى خداوند در چيزى بدا حاصل مى شود كه ديروز آن را نمى دانسته است، از او برائت جوييد.

پی‌نوشت‌ها

[1]. بحار الأنوار : ٤ / ١٠٧ / ١٩ .

[2] . البَداءُ بالفتح و المَدّ في اللّغةِ : ظهورُ الشّيء بعد الخَفاء ، و حصولُ العلم به بعد الجهل . و اتّفَقتِ الاُمّةُ على امتناع ذلك علَى اللّه سبحانه ، إلاّ مَن لا يُعتدّ به . و مَنِ افترى ذلك علَى الإماميّة فقدِ افترى كذبا عظيما ، و الإماميّة منه بُراء .

[3] . بداء ـ به فتح و مدّ ـ در لغت به معناى معلوم شدن يك چيز پس از پنهان بودن و آگاه شدن به آن، در صورتى كه قبلاً معلوم نبوده مى باشد. همه مسلمانان ـ بجز شمارى اندك ـ اين گونه بداء را براى خداوند ناشدنى و محال مى دانند و كسانى كه اين عقيده را به شيعه نسبت مى دهند بى گمان تهمت و دروغ بزرگى زده اند كه دامن شيعه از آن پاك و مبرّاست.

[4] . بحار الأنوار : ٤ / ١٠٧ / ٢٠ .

[5] . بحار الأنوار : ٤ / ١١٠ / ٢٧ .

[6] . بحار الأنوار : ٤ / ١١١ / ٣٠ .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند.

No image

قلب سلیم

سراب ʂ)

سراب (2)

No image

اهل خیر و آخرت

No image

روزه در ماه رمضان

No image

رسول اکرم 1

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
شرايط قضات يا حاكمان درقران و نهج البلاغه؟

شرايط قضات يا حاكمان درقران و نهج البلاغه؟

حضرت يوسف عليه السلام درخواست خود را براي عهده داري مسئوليت را ، تعهد و تخصص برشمردند . بر اساس اين آيه شريفه ، تعهد « حفيظ» و تخصص « عليم» دو ويژگي شاخص براي حاكم اسلامي است همچنين ملاك انتخاب افراد براي مسئوليت هاي مختلف اين دو ويژگي مي باشد . اين دو ويژگي همچون دو بال يك پرنده مي باشند كه بدون هريك پرواز غير ممكن خواهد بود
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
 علت کثرت نام عثمان در نهج البلاغه

علت کثرت نام عثمان در نهج البلاغه

بعلاوه، در زمان حيات عثمان، آنگاه كه انقلابيون عثمان را در محاصره قرار داده بودند و بر او فشار آورده بودند كه يا تغيير روش بدهد يا استعفا كند، يگانه كسي كه مورد اعتماد طرفين و سفير فيمابين بود و نظريات هر يك از آنها را علاوه بر نظريات خود به طرف ديگر مي گفت، علي بود. از همه اينها گذشته، در دستگاه عثمان فساد زيادتري را ه يافته بود و علي(ع) بر حسب وظيفه نمي توانست در زمان عثمان و يا در دوره بعد از عثمان، دربارة آنها بحث نكند و به سكوت برگزار نمايد. اينها مجموعاً سبب شده كه ذكر عثمان بيش از ديگران در كلمات علي(ع) بيايد.
سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
Powered by TayaCMS