تاثير زمان و مكان بر دعا

تاثير زمان و مكان بر دعا

مروري بر مباحث گذشته

تأثير زمان و مكان بر دعا

تأثیر دعا در شب

چگونگي تأثير زمان بر دعا

تأثير زمان بر داعي

توجه تامّ به معبوددر دل شب

ذكر مصيبت

کلید واژه ها: دعا- زمان دعا- مکان دعا- تاثیر زمان بر دعا-دعا در شب- شب زنده داری- سحرگاه.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1].

مروري بر مباحث گذشته

گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. دعا به معناي گفتگوی عبد با ربّ است و دو قسم مأثور و غیرمأثور دارد. ما در بحثمان به شرایط و آداب دعا رسيديم كه بسیاری از این شرایط و آداب را عرض کردم و در این جلسات اخیر حتي راجع به آداب ظاهریّه اي که انسان بايد در دعا رعایت کند، صحبت كرديم و اشاره شد به اينكه اینآداب در اجابت دعا مؤثر هستند. گفتيم كه مهم و مؤثر است كه انسان در هنگام دعا در چه حالی از حالات باشد.

تأثير زمان و مكان بر دعا

در گذشته من اين را مطرح کرده بودم كه عامل زمان و مکان در باب دعا، به نحو کلّی تأثير دارد، اما به صورت جزیی و موردي وارد آن نشدم. مطلب از اين قرار است كه اگر انسان در یک زمان يا مكان خاص دعا کند، این زمان و مكان، بر روي اجابت دعا اثر می گذارد. این کلّیِ بحث ما است و من در آخر بحث، عرض خواهم كرد كه این تأثير در دو رابطه اثر زمان يا مكان بر روی دعا و بر روی داعی مطرح می شود.

در باب زمان، اين طور است كه ساعت و لحظه اي كه بر انسان مي گذرد، در ظرف آن زمان قرار مي گيرد[2]. ما یک بحث در رابطه با زمان هاي خاص داریم که مربوط به ساعات شبانه روز است و يك بحث هم مربوط به اوقات خاصي است، مثل شب هاي خاص، روزهاي خاص، تا می رسد به ماه هاي خاص، مثل ماه مبارک رمضان. بحث اين است كه اين زمان هاي خاص، به طور كلّي اثر دارد و اگر انسان در آن زمان خاص دعا كند، اين زمان بر اجابت دعايش تأثير مي گذارد.

تأثیر دعا در شب

حالا من زمان هاي خاص را از بحث شبانه روز شروع می کنم. ما در روایات و معارفمان، هم نسبت به شب و هم نسبت به روز مطالبي داريم كه يك زمان خاص را براي دعا مشخص مي كنند. یعنی در شب بر یک ساعت خاص و یک ظرف خاص و در روز هم بر يك زمان خاص، براي دعا كردن تأكيد شده است. در باب شب چند دسته روايت وجود دارد كه یک دسته از اين روایات به طور کلّی شب را به عنوان «زمان مناسب براي دعا كردن» مطرح می کند که در آن ظرف زماني، دعا مطلوب است و <

«خودِ شب» بر دعا اثر دارد.

دریک روایت اين طور آمده است که پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند:

«لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ نُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ!»، شبی که من را به معراج بردند، ندایی به من رسيد كه یک بخش از آن ندا این بود: «وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ سِرّاً بَالِغَةً مَا بَلَغَتْ»، یعنی هر کسی كه حاجتی مخفی دارد ـ هر چه می خواهد باشد ـ «إِلَيَّ أَوْ إِلَى غَيْرِي»، از من يا از دیگری،«فَلْيَدْعُنِي فِي جَوْفِ اللَّيْلِ خَالِياً»، پس محرمانه و در دل شب، از من تقاضا کند. «وَ لْيَقُلْ وَ هُوَ عَلَى طُهْرٍ يَا اللَّه»[3]. یعنی در حالی که با طهارت است، بگويد ياالله...![4] در روایت دیگری از پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آمده است:

«إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا تَخَلَّى بِسَيِّدِهِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ وَ نَاجَاهُ أَثْبَتَ اللَّهُ النُّورَ فِي قَلْبِهِ»؛ اگر بنده با مولایش در دلِ شبِ تاریک خلوت كند و با او راز و نیاز کند، خداوند نور را در دلش استوار می کند. «فَإِذَا قَالَ يَا رَبِّ! يَا رَبِّ! نَادَاهُ الْجَلِيلُ جَلَّ جَلَالُهُ لَبَّيْكَ عَبْدِي سَلْنِي، أُعْطِكَ وَ تَوَكَّلْ عَلَيَّ، أَكْفِكَ»[5]. وقتی بگوید پروردگار من! پروردگار من! خداوند هم جوابش را می دهد و ندا می کند لبّیک بنده من! بخواه تا به تو بدهم! به من توکل کن تا برایت کارسازی کنم!

روایت در اين باب زیاد است و من هم اگر بخواهم همه را بخوانم فرصت نمی شود؛ لذا فقط اشاره مي كنم. در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) داریم که حضرت داوود شب ها در یک ساعت خاصی از شب خانواده اش را بیدار می کرد و می گفت بلند شوید، نماز بخوانید و از خدا حاجتتان را بخواهید و طلب حاجت کنید! حالا برای اينكه متوجه شویم کدام ساعت از شب بوده است، بايد روايات را كنار يكديگر قرار دهيم و ساعات شب را هم خُرد کنیم. لذا گام به گام جلو می رويم تا مطلب روشن شود.

روایتی را که الآن می خوانم، اشاره به آن روایت نبوي دارد. علی(علیه السلام) به نوف كه شما او را می شناسید و معروف است و در نهج البلاغه هم یک خطبه از او نقل شده است، می فرماید:

«يَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ علَيهِ السَّلامُ قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ إِنَّهَا سَاعَةٌ لَا يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ»[6]. علی (علیه السلام) فرمود اين همان ساعتي است كه داوود خانواده اش را بيدار مي كرد؛ چون در اين ساعت دعا مستجاب است. حضرت در این روایت، آن روايت نبوي را تفسیر کرده و می فرماید اين همان ساعت است. اما هنوز مشخص نيست كه چه زماني از شب بوده است[7].

ما گفتیم كه گام به گام پیش می رويم. روایت ديگري از امام باقر(علیه السلام) است كه حضرت فرمود:

«يُنَادِي مُنَادٍ حِينَ يَمْضِي ثُلْثُ اللَّيْل»؛ وقتي كه یک سوم شب گذشته باشد یک منادی ندا مي كند «هَلْ مِنْ تَائِبٍ يُتَابُ عَلَيْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ يُغْفَرُ لَهُ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَيُعْطَى حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ»[8]. آيا توبه كننده اي هست كه توبه اش پذيرفته شود؟ آيا استغفار كننده اي هست كه بخشيده شود؟ آيا درخواست كننده اي هست كه به او داده شود؟ اين ندا تا سپيده صبح ادامه دارد.

روایتی از امام صادق(صلوات الله علیه) است که این روایت را عمر بن أُذَینه نقل می کند. آن هایی که اهل حدیث هستند می دانند که او از اصحاب است و شخص مورد وثوقی است. می گوید حضرت فرمود:

«إِنَّ فِي اللَّيْلِ لَسَاعَةً مَا يُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ يُصَلِّي وَ يَدْعُو اللَّهَ فِيهَا إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ»؛ در شب یک ساعتی هست که اگر بنده مُسلِم در آن زمان نماز بخواند و دعا کند، دعايش مورد استجابت قرار می گیرد. در هر شب هم آن ساعت هست. در روایت دارد: «فِي كُلِّ لَيْلَةٍ»؛ یعنی اين ساعت برای شب خاصي نیست. چون بحث من هم عمومی و نسبت به هر شب است، نه یک شب خاص. عمر بن أُذَینه عرض می کند: «قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَأَيُّ سَاعَةٍ هِيَ مِنَ اللَّيْلِ»؛ خدا تو را نیکو بدارد! آن ساعت کدام ساعت از شب است؟ «قَالَ إِذَا مَضَى نِصْفُ اللَّيْلِ فِي السُّدُسِ الْأَوَّلِ مِنَ النِّصْفِ الْبَاقِي »[9]. حضرت فرمود آنگاه که نیمی از شب سپری شد، در یک ششمِ اوّلِ نیمه باقی مانده از شب است. من این ها را می گویم تا بعد همه را که با هم تطبیق دهیم، معلوم می شود که این موقعیت زمانی چه هنگامی است.

دریک دسته از روایات داریم که ثلث آخر شب را مطرح می فرمایند. حالا چون روایت زیاد است من یک روایت را به عنوان نمونه می خوانم. پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) می فرمایند:

«إذا بَقِىَ ثُلْثُ اللَّيْلِ يَقُولُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مَنْ ذَا الَّذِي يَدْعُونِي فَأسْتَجيبُ لَهُ مَنْ ذَا الَّذِي يَسْتَكْشِفُ الضُّرَّ فَأكْشِفُهُ عَنْهُ»؛یعنی وقتییک سوم شب باقی مانده باشد، خداوند متعال می گوید کیست که از من درخواستی کند تا برایش اجابت کنم؟ چه کسی است که تقاضا داشته باشد تا برایش برطرف کنم؟ «مَنْ ذَا الَّذِي يَسْتَرْزِقُنِي فَأرْزِقُهُ»؛ آیا کسی هست که از من طلب روزی کند تا به او روزی دهم؟ در آخر هم می فرماید: «مَنْ ذَا الَّذِي يَسْألُنِي فأعْطِيهِ»[10]. یعنی چه کسی است که به طور کلّی از من چیزی بخواهد تا به او بدهم؟

یک دسته از روایات را هم داریم که این ها تعبیر به سَحَر می کند که الآن نمی رسم آن ها را مطرح کنم و بعداً به این روایات هم می رسیم. امّا مجموع این روایات را اگر ما جمع بندی کنیم، همین چیزی به دست می آید که ما در باب مسائل فقهی مطرح می کنیم و می گوییم «ثلث آخر شب»؛ که حتی در باب نماز شب هم از نظر فضیلت می رویم سراغ آن زمان و می گوییم نماز شب در ثلث آخر شب فضیلت بالاتری دارد.

پس من اوّل رفتم سراغ «شب»؛ چون در بین شبانه روز دیدیم که از نظر دعا کردن روی شب تأکید شده است. یعنی این زمان در باب اجابت مؤثر است. بعد هم شب را خُرد کردیم تا به اینجا رسیدیم. هیچ مانعیهم ندارد که ما این حرف را بزنیم که از نیمه شب به آن طرف، هرچه به طلوع فجر نزدیکتر شود، اثرش هم بیشتر می شود.

چگونگي تأثير زمان بر دعا

مطلبی که اینجا هست این است که آیا تأثیر زمان بر روی «دعا» است یا نه، از باب تأثیر زمان بر روی «داعی» است؟ آنچه که من می گویم این است که هیچ مانعی ندارد که هر دو باشد. این طور نیست که اینها مانعةالجمع باشد. نخیر، هیچ مانعی ندارد که این زمان هم بر روی دعا و هم بر روی داعی اثر داشته باشد.

اما اینجایک مطلب هست و آن این است که کیفیت اثر زمان بر روی دعا چگونه است؟ این بحث از محدوده فکر من و تو خارج است که بخواهیم اینجا از پیش خودمان حرف بزنیم و در کیفیت اثرگذاری زمان بر روی دعا از نظر اجابت وارد شویم. این دیگر در محدوده فکر ما نیست؛ پس این بحث را بگذاریم کنار.

 

تأثير زمان بر داعي

آنچه برای ما قابل لمس و ادراک است و چه بسا در معارفمان هم هست، این است که این زمان بر روی داعی،یعنی آن کسی که دارد دعا می کند اثر دارد. حالا من یک اشاره می کنم که این تأثیر به چه نحو است. انسان در شب به طور غالب این طور است که کارهای روزمرّه اش که تمام شد، استراحت می کند؛ وقتی که استراحت کرد، خصوصاً از نصف شب به آن طرف، یعنی زمانی که همه معمولاً خوابیده اند، آن سنخ افکار و اشتغالات ذهنی همه از بین می رود؛ وقتی این ها پاک شد، روایات ما می گوید حالا بلند شو و این ذهنی را که از این اشتغالات و تعلقات تا حدی تخلیه شده است، این را متوجه معبود خود کن و از او در خواست کن.

توجه تامّ به معبوددر دل شب

این همان چیزی است که من از آن تعبیر می کنم که مُخّ دعا است. در روایات هم داریم که مُخّ دعا، توجه تامّ به معبود و خالق برای تقاضا از او است. یعنی باید به مسببّ الأسباب بودنِ او توجه تامّ پیدا کنی. چون در آن زمان از شب، دیگران از ذهن رفته اند و کم رنگ شده اند و غیر خدا کمتر به ذهن می آید. اصلاً آن موقعِ شب که بلند شده ای، برای چه بلند شده ای؟ بیدار شده ای که از خدا تقاضا کنی. لذا اینجا توجه داعی به آن کسی که می خواهد از او تقاضا کند، قوی تر است و چه بسا اینکه در روایات بر این زمان تأکید شده، به جهت اثر آن بر روی داعی و حالات روحی او در ربط با دعایش است. یعنی این موقعیّت زمانی بر روی داعی اثر می گذارد. اما مثلاً موقعی که در روز مشغول اشتغالات دنیایی است و فکرش صد جا هست، آنجا ـ نعوذبالله ـ اصلاً خدا از یادش رفته است و نمی تواند به او توجه تامّ پیدا کند.

روایات ما در باب تأثیر زمان بر دعا زیاد است؛ من این جلسه «شب» را مطرح کردم. در روایاتی «روز» و موقعیت های روز را هم داریم که إن شاءالله جلسه بعد وارد می شوم. امّا آنچه در این جلسه عرض شد این است که شب، آن هم از نیمه شب به بعد، این زمان مؤثر است؛ هم روی دعا مؤثر است به یک معنا ـ که گفتم از حیطه من و شما خارج است ـ و هم بر روی داعی در ربط با دعایش تأثیر دارد. روایات زیادی هم داریم که من عرض کردم جمع کردن بین این ها برای ما مشکلی هم ندارد؛ به خصوص اینکه از نیمه شب به آن طرف را مطرح کردند و هر چه جلوتر برود، چه بسا هم تأثیرش بیشتر باشد.

ذكر مصيبت

آخرين وداع سیّدالشّهداء عليه السلام با خواهرش

واقعاً عجیب است. یک قسمت هایی در باب روز عاشورا هست که انسان وقتی فکر می کند، تعجب می کند.

مثلاً فرض کنید وقتی امام حسین(علیه السلام) خودش آمد که به میدان برود، آمد برای خداحافظی و آن صحنه آن چنانی به وجود آمد. بعد می دانید چه گفت؟ رو کرد به خواهرش و گفت:

«إیتِینِی بِثَوْبٍ عَتِیقٍ» خواهرم، برو یک پیراهن کهنه برای من بیاور. چرا؟ دلیلش را دیگر می دانید. چون حضرت می دانست که این درنده ها چیزی به تن او باقی نمی گذارند؛ نعوذبالله؛ می فرماید«إیتِینِی بِثَوْبٍ عَتِیق»؛ این واقعاً عجیب است.

حسین(علیه السلام) حرکت کرد و رفت به سمت میدان؛ اینطور که نقل کرده اند وقتی داشت می رفت،یک وقت دیدیک صدای آشنایی هم دارد می آید که می گوید:

«مَهْلاً مَهْلاً یَابْنَ الزَّهْرَاءِ»؛ این صدای کیست؟ من که با همه خداحافظی کردم؛ پس این چه کسی است که می گوید آهسته تر آهسته تر؟ رو را که برگرداند، دید خواهرش زینب(سلام الله علیها) است که دارد می آید. فرمود چه شده خواهرم؟ خواهر گفت سرت را بالا کن؛ می خواهم زیر گلویت را ببوسم؛ چرا؟ مادرم به من وصیت کرد هر وقت حسین خواست به میدان برود، زیر گلوی حسین را ببوس...

آیت الله آقا مجتبی تهرانی


[1].بحارالأنوار، ج91، ص96.

[2] . البته اين تعبير مسامحي است.

[3] . بحارالأنوار، ج92، ص316.

[4] . به نكته طهارت قبلاً اشاره كرده ام.

[5] . بحارالأنوار، ج84، ص137.

[6] . وسائل الشيعة، ج7، ص78.

[7] . چون آن موقع که نوف آنجا بوده، ما که نبوده ايم تا بفهميم چه ساعتی است!

[8] . مستدرك الوسائل، ج5، ص208.

[9] . الكافي، ج3، ص447.

[10] . كنز العمال، 2ج، 113ص.

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
 اوصاف طاووس، مورچه، خفاش

اوصاف طاووس، مورچه، خفاش

البته ممکن است گفته شود ما مي پذيريم که خطبا و شعراي جاهليت و صدر اسلام در اثر ذوق سرشار توان توصيف اسب و شتر و حتي مورچه و ملخ را داشتند، ولي از کجا مي توانستند طاووس را توصيف کنند با اينکه در مدينه طاووسي وجود نداشت و چگونه اميرالمومنين عليه السلام در خطبه ي 165 در توصيف طاووس و کيفيت جفت گيري آن مي فرمايد: «احيلک من ذلک علي معاينه...» من تو را از چيزي که بالعيان ديده ام خبر مي دهم و بر شنيده ها حواله نمي دهم.
شرايط قضات يا حاكمان درقران و نهج البلاغه؟

شرايط قضات يا حاكمان درقران و نهج البلاغه؟

حضرت يوسف عليه السلام درخواست خود را براي عهده داري مسئوليت را ، تعهد و تخصص برشمردند . بر اساس اين آيه شريفه ، تعهد « حفيظ» و تخصص « عليم» دو ويژگي شاخص براي حاكم اسلامي است همچنين ملاك انتخاب افراد براي مسئوليت هاي مختلف اين دو ويژگي مي باشد . اين دو ويژگي همچون دو بال يك پرنده مي باشند كه بدون هريك پرواز غير ممكن خواهد بود
Powered by TayaCMS