حجاب از منظر قرآن

حجاب از منظر قرآن

 بررسي آياتي از قرآن مجيد است كه در بردارنده احكام پوشش براي همه افراد جامعه، اعم از مرد و زن و حفظ حريم خانواده و افراد آن و در نهايت، كل جامعه است. پوشش و براي حفظ سلامتي روح و جسم افراد خانواده و جامعه از آفت هاست كه اگر چه محدوديت هايي در رفتار و منش فردي ايجاد مي كند، ولي با توجه به مصالح و منافعي كه يكايك افراد جامعه از آن برخوردار مي شوند، اين محدوديت ها كم اهميت هستند. تشريع اين گونه احكام، مانند بسياري از احكام ديگر اسلام، ناشي از زندگي اجتماعي است. بديهي است هر قدر اجتماعات و جوامع بشري پيشرفت مي كند، محدوديت هاي فردي بيشتر مي شود. در احكام مربوط به پوشش و حفظ حريم افراد، زنان به دليل آسيب پذيرتر بودن ازجايگاه ويژه اي برخوردارند و احكام خاصي براي حفظ حريم آنان تشريع شده است.

آيا مربوط به پوشش در دو سوره نور و احزاب آمده است.

البته آيات ديگري نيز در غير از اين دو سوره هستند كه به موضوع مورد بحث ما اشاره دارند، ولي ما در اينجا آيات صريح و ظاهر را بررسي و نحوه دلالت و نوع حكم آن را بر اساس تفاسير معتبر و روايات بيان مي كنيم. در اينجا اين آيات را مي توان به چند دسته تقسيم كرد:

 

-دسته اول آيات مربوط به پوشش و حفظ حريم براي خانواده هستند كه خود بر دو قسم مي باشند:

الف ) ستر و پوشش براي خانواده از غير خانواده كه آيات 27 و 28 و29 سوره نور متضمن آن است.

ب) ستر و پوشش در درون خانواده، در برابر بعضي افراد خانواده كه خود بر دو گونه است:

1ـ پوشش در برابر اطفال غير بالغ خانواده

2ـ پوشش در برابر افراد بالغ خانواده كه احكام آن در آيات 58 و 59 سوره نور بيان شده است.

-دسته دوم، ستر و پوشش فردي است كه خود دو قسم مي باشد:

الف ) آياتي كه با صراحت حكم پوشش را بيان مي كند كه شامل مردان و زنان مي شود.

آيه 30 سوره نور در مورد پوشش مردان است

ب) و آيات 31 نور و 59 احزاب در مورد پوشش زنان عام كه شامل همه زنان مي شود. تعدادي از آيات هم مختص زنان پيامبر است؛ همچون آيات 27، 28، 29، 30، 31 و 32 احزاب. در اين مقاله در حد امكان اين آيات بررسي مي شود.

 

1. استيذان عام و حريم خانواده

آيات متضمن حفظ حريم و پوشش خانواده به قرار زير هستند:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ.»)نور27)

اي مؤمنان به خانه هايي جز خانه هاي خودتان وارد نشويد، مگر اينكه آشنايي دهيد و اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام كنيد. اين به خير شماست. باشد كه پند بگيريد.»

«فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ. »(نور28)

«و اگر كسي را در آن نيافتيد، وارد نشويد تا اينكه به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد برگرديد، برگرديد. اين براي شما پاكيزه تر است و خداوند به آنچه مي كنيد داناست.»

«لَّيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ »(نور29)

«بر شما گناهي نيست كه وارد مكان هاي غير مسكوني شويد كه در آنجا كالاهايي براي شما هست و خداوند آنچه را كه شما آشكار مي كنيد و آنچه را پنهان مي داريد، مي داند». بر مبناي سنت خداي تعالي كه پوشاننده عيوب و آشكار كننده خوبي ها و زيبايي هاست، مصلحت اين احكام كه پوشاندن عورات مردم و حفظ اسرار خانوادگي و حرمت افراد خانواده است، معلوم مي شود اين مصلحت دو طرفه است.

يعني براي شخص عامل هم هست و در آخر هر دو آيه به اين مصلحت ها اشاره مي كند: «ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ » و «هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ».

 

2. استيذان خاص و حريم افراد خانواده

اين آيات اشاره به ستر و پوشش در درون خانواده دارد و اعضاي خانواده بايد نسبت به يكديگر آن را رعايت كنند كه خود بر دو قسم است:

 

الف ) پوشش در برابر اطفال نابالغ خانواد كه آيه 58 سوره نور بيان كننده آن است.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ...».

«اي مؤمنان بايد ملك يمين هاي تان و كساني از شما كه هنوز به سن بلوغ نرسيده اند (اطفال)؛ سه بار از شما اجازه بگيرند. قبل از نماز صبح و هنگامي كه در ظهر لباس هاي تان را در مي آوريد و بعد از نماز عشا كه سه زمان خصوصي شماست، بايد (براي ورود) اجازه بگيرند. قبل از نماز صبح و هنگامي كه در ظهر لباس هاي تان را در مي آوريد و بعد از نماز عشا كه سه زمان خصوصي شماست، بايد (براي ورود) اجازه بگيرند. گناهي نيست بر شما و نه بر آنان كه در غير اين سه زمان برگرد شما بچرخند...»

اين خطاب، عام است و شامل مردان و زنان مي شود. اما اين حكم براي اطفال دائمي نيست، بلكه سر رسيد آن تا وقتي است كه به سن بلوغ برسند.

 

ب) حريم خانواده در برابر افراد بالغ

«وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ.»(نور59)

«و چون فرزندان به سن بلوغ مي رسند، بايد همانند آنان كه قبلاً بودند، اجازه بگيرند. خداوند اينچنين آياتش را براي شما بيان مي كند و خداوند داناي حكيم است.»

خداوند تعالي اين احكام را بر اساس علم و حكمت خويش براي مبارزه با هرگونه آلودگي جنسي و بي عفتي بيان مي كند.

 

3. حريم افراد و پوشش فردي

آياتي كه به طور صريح و ظاهر حكم پوشش فردي را بيان مي كنند، بر دو قسم هستند:

 

الف ) پوشش براي مردان

«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ.»(نور30)

غض: نقصان و كم كردن است از ديدن و صدا، مانند : «وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ».

«من» در «من ابصارهم» تبعيض است يا ابتداي غايت و بنا به قولي زائد است. اگر تبعيض باشد، معنايش كم كردن در نگاه و خيره نشدن است و به اصلاح، نهي از چشم چراني است و بنا به قول علامه طباطبايي، اگر ابتداي غايت باشد، يعني مؤمنين چشم پوشي را از خود شروع كنند.

 

ب) پوشش براي زنان

پوشش براي عموم زنان

«قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ...»(نور31)

«بگو به زنان مؤمن ديدگان شان را فرو آورند و ناموس هاي شان را حفظ كنند و زينت هاي شان را آشكار نكنند؛ مگر آنچه ظاهر است و بايد روسري هاي شان را بر گريبان هاي شان بياويزند و نبايد زينت هايشان را آشكار كنند؛ مگر براي همسران شان. يا پدران شان يا پدران شوهران شان يا پسران شان يا پسران شوهران شان يا برادران شان يا پسران برادران شان يا پسران خواهران شان يا زناني (از هم كيشان شان) يا ملك يمين شان يا مرداني وابسته به آنان كه نيازي به زن ندارند(ميل جنسي ندارند) و يا اطفالي كه به پنهاني هاي زنان پي نبرده اند و نبايد زنان (در هنگام راه رفتن) پاهاي خود را به زمين بكوبند، به گونه اي كه زينت هايي كه مخفي كرده اند، آشكار شود. اي مؤمنان همگي بازگشت كنيد به طرف خدا، باشد كه رستگار شويد. زنان مؤمن نيز همچون مردان، مورد خطاب واقع مي شوند؛ ولي علاوه بر آنچه به عنوان تكليف مشترك گفته شد، احكام پوشش اختصاصي نيز به آنان تعلق مي گيرد. حريم اختصاصي براي قدسي عالم خلقت و مظهر خالقيت الله حافظ او از آسيب هاي احتمالي و نشانگر قدر منزلت و مقام والاي اوست.

«لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا »

ابداء زينت = آشكار كردن زينت

نهي از آشكار كردن زينت است و ظهور در حرمت دارد؛ يعني آشكار كردن زينت حرام است و از اين حكم، «مَا ظَهَرَ مِنْهَا » استثنا شده است. در اينجا دو سؤال مطرح است : اول، مقصود از زينت چيست؟ دوم مقصود از «مَا ظَهَرَ مِنْهَا » چيست؟ در مجمع البيان آمده مقصود از زينت مواضع زينت است. علامه طباطبايي نيز همين قول را نقل كرده است و دليل آورده كه چون خود زينت مثل گوشواره، دستبند و امثال آن آشكار كردن شان حرام نيست، پس مقصود مواضع زينت است. فخر رازي زينت را اعم از زيبايي هاي خلقي و لباس و آلات زيور دانسته و مي گويد، زينت اسمي است براي محاسن خلقي و نيز محاسني كه انسان از طريقي لباس نيكو و آرايش و زيورآلات كسب مي كند.

او زينت را در سه امر خلاصه مي كند:

1ـ رنگ ها از قبيل سرمه، خضاب و ساير رنگ هايي كه براي آرايش چهره و دست به كار مي روند.

2ـ زيورآلات همچون انگشتر، دستبند و...

3 ـ لباس، چنانكه خداي تعالي فرموده : «خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ» مقصود لباس است.

 در تفسير كشاف آمده: زينت عبارت است از آن چيزهايي كه زن خود را با آنها مي آرايد؛ از قبيل طلاجات و... و ذكر زينت بدون مواضع آن مبالغه است در امر به پوشش و نگهداري؛ زيرا اين زينت ها بر مواضعي از بدن واقع مي شوند كه نظر كردن به آن جز كساني كه استثنا شده اند، روا نيست. استاد مطهري مي فرمايد: زينت در عربي اعم از زيور در فارسي است؛ زيرا به زينت هايي گفته مي شود كه از بدن جداست؛ مانند طلا و جواهرات. ولي كلمه زينت هم به اين دسته گفته مي شود و هم به آرايش هايي كه به بدن متصل است؛ نظير سرمه و خضاب و امثال آن.

خانم امين، صاحب تفسير مخزن العرفان، در اين باره پس از ذكر اقوال مختلف مي فرمايد: اطلاق زينت به مواضع زينت، در واقع انصراف لفظ است و از معناي حقيقي بدون قرينه و اين خلاف قاعده است.

وي مي افزايد: ظاهراً در كلمه «زِينَتَهُنَّ» دو قيد مأخوذ است: يكي اعضاي بدن زن كه محل زينت است و ديگر آن اشيايي كه مثل گوشواره و دستبند و امثال آن و هر چيزي كه زنان بدان آراسته گردند و بر حسن و زيبايي شان افزوده شود و هيچ يك به تنهايي بر بدن زن زينت محسوب نمي شوند. همچنين مي گويد: از مصاديق زينت هر چيز، اعم از لباس و لوازم آرايش و هر چيزي كه بر زيبايي زن مي افزايد را شامل مي شود. پس براي زن دو حالت است:

1ـ حالتي كه عاري از زينت است كه مشمول جمله اول «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ...» مي شود.

2ـ حالتي كه مزين به زينت است كه در آن صورت مشمول «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ...» مي شود.

 با توجه به آنچه گفته شد، اگر زينت را اعم از زيبايي هاي خلقي و اكتسابي بگيريم، صحيح تر به نظر مي رسد.

 

اقوال مفسرين

الميزان: بر اساس روايات مي گويد، مقصود صورت و دست ها تا مچ (وجه و كفين) است.

مجمع البيان: سه قول در اين باره وجود دارد:

1-قول ابن مسعود: مقصود از زينت ظاهر، لباس و مقصود از زينت باطن، خلخال و گوشواره است.

2-قول ابن عباس: زينت ظاهر عبارت است از سرمه و انگشتر خضاب كف دست.

3 ـ قول ضحاك و عطا: خود چهره و دو دست تا مچ.

كشاف : زينت عبارت است از آن چيزهايي كه زن خود را به آن مي آرايد؛ از قبيل طلاجات، سرمه و خضاب و زينت هاي آشكار همچون انگشتر و حلقه و سرمه و خضاب كه مانعي براي آشكار شدن آنها نيست؛ اما زينت هاي پنهان همچون دستبند و خلخال و بازوبند و گردنبند و... بايد پوشانده شود، مگر از عده اي كه خود آيه استثنا كرده است.

استاد مطهري در تفسير «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا » پس از بيان روايات وارده از ائمه معصومين (ع) نتيجه مي گيرد. براي زن، پوشاندن سرمه و انگشتر را واجب نمي داند و از طرفي احتمال اينكه «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا » مقصود لباس رو باشد را رد مي كند؛ به دليل اينكه جامه رو اصلاً قابل پوشاندن نيست تا از وجوب پوشش استثنا شود. «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ»، فخر رازي مي گويد : لفظ «ضرب» مبالغه در القا و «باء» براي الصاق است.

«خُمُر» ج خمار: اسمي است براي پوششي كه زنان سر خود را با آن مي پوشانند(مفردات راغب)، مقنعه. «جيوب» ج جيب : گريبان، يقه پيراهن، قلب و سينه (ناموس)، يقه و گريبان ولي كنايه از سينه است. يعني بايد زنان سرپوش هاي خود (روسري، مقنعه و...) را برگردن ها و سينه هاي خود بيفكنند؛ نه آن طور كه در بين زنان عرب معمول بوده كه دسته هاي روسري هاي شان را به پشت سر مي انداختند و گردن ها و سينه هاي شان را نمي پوشاندند.

فعل امر، ظهور در وجوب دارد و با انضمام قسمت بعد «وَلَا يُبْدِينَ...» دلالتش در وجوب پوشش و حرمت كشف، قوي تر مي شود.

«وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ...»

از حكم وجوب پوشش و تحريم آشكار كردن زينت 12 گروه استثنا مي شوند:

1 ـ شوهر 2 ـ پدر 3 ـ پدر شوهر 4ـ پسر 5ـ پسر شوهر ـ 6 ـ برادر 7 ـ پسر برادر 8ـ پسر خواهر 9 ـ زنان مسلمان 10ـ ملك يمين 11ـ مردان مسني كه نياز به زن ندارند 12 ـ پسران خردسال كه به سن تمييز نرسيده اند.

«وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ »

زنان عرب معمولاً خلخال به پا مي كردند و براي اينكه بفهمانند خلخال به پا دارند، پاهاي شان را محكم به زمين مي كوبيدند تا بدين وسيله جلب توجه كنند. آيه كريمه آنان را از اين كار نهي مي كند. از اين دستور مي توان فهميد هر كاري كه موجب جلب توجه مردان شود و سبب تحريك مسائل جنسي گردد، انجام آن براي زنان حرام است.(زنان خودشان مصاديق آن را بهتر مي دانند. الأنسان علي نفسه بصير.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
 اوصاف طاووس، مورچه، خفاش

اوصاف طاووس، مورچه، خفاش

البته ممکن است گفته شود ما مي پذيريم که خطبا و شعراي جاهليت و صدر اسلام در اثر ذوق سرشار توان توصيف اسب و شتر و حتي مورچه و ملخ را داشتند، ولي از کجا مي توانستند طاووس را توصيف کنند با اينکه در مدينه طاووسي وجود نداشت و چگونه اميرالمومنين عليه السلام در خطبه ي 165 در توصيف طاووس و کيفيت جفت گيري آن مي فرمايد: «احيلک من ذلک علي معاينه...» من تو را از چيزي که بالعيان ديده ام خبر مي دهم و بر شنيده ها حواله نمي دهم.
شرايط قضات يا حاكمان درقران و نهج البلاغه؟

شرايط قضات يا حاكمان درقران و نهج البلاغه؟

حضرت يوسف عليه السلام درخواست خود را براي عهده داري مسئوليت را ، تعهد و تخصص برشمردند . بر اساس اين آيه شريفه ، تعهد « حفيظ» و تخصص « عليم» دو ويژگي شاخص براي حاكم اسلامي است همچنين ملاك انتخاب افراد براي مسئوليت هاي مختلف اين دو ويژگي مي باشد . اين دو ويژگي همچون دو بال يك پرنده مي باشند كه بدون هريك پرواز غير ممكن خواهد بود
Powered by TayaCMS