نویسنده:حجت الاسلام والمسلمین مومنی
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ ُرَبِّ الْعالَمِینَ احمده و استعینه و استغفره و استهدیه واستنصره، و اومن به و اتوکل علیه و اصلی و اسلم علی خاتم انبیائه ، افضل السفراء حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) لاسیما بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.
رب اشرح لی صدری ویسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.
اَللّهُمَ سَرّحْنی عَنِ الهُمومِ وَالْغُمُومِ ووَحْشَهَ الصّدرِ و وَسْوَسَهِ الشَّیطان بِرَحمتِکَ یا ارحم الراحمین.
پیشگاه مقدسه و نورانی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) صلواتی هدیه بفرمایید.
محضر امام عسکری (علیه السلام) والده ماجده امام عصر (علیه السلام) صلواتی هدیه بفرمایید.
همه گذشتگان و حق داران و پدر و مادر اجداد و اساتید بد وارثان و بی وارثان علمای گذشته شهداء امام و شهداء بهره مند از این محفل نورانی با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله و سلم).
دو مقدمه به فضل الهی اگر وقت مقتضی باشد سه مقدمه کوتاه و در ذیل اشاره به یک روایتی از وجود مقدس خاتم انبیاء.
وجود مقدس خاتم انبیاء خطاب به اباذر فرمول عبادت و بندگی را در سه مطلب بیان میفرماید: که یا اباذر اگر میخواهی در مسیر بندگی خدا قرار بگیری حتماً میبایستی از این سه مطلب بهره ببری و در وادی عبودیت و بندگی و سیر این سه مطلب حائز اهمیت است.
1. معرفت نسبت به خدا
2. اقرار به من که بشیر و نذیر بر امتم و سراج منیرم باذن الله
3. محبت اهلبیتم.
بعد خود پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) اهلبیتش را به دو مطلب تشبیه میفرماید: که مثل اهل بیت من میان امت من مثل کشتی نوح میماند. هر کسی سوار بر این کشتی شود نجات پیدا میکند و هر کسی که سوار بر این کشتی نشود غرق میشود و به هلاکت میافتد.
باز حضرت می فرماید مثل اهل بیت من میان امت من مثل باب حبطه در بنی اسرائیل است که بنی اسرائیل از این در که عبور کردند ایمن شدند، محبت اهل بیت (علیهم السلام) را در طریق عبودیت و بندگی به عنوان یک اصل مطرح میفرماید که اول معرفت نسبت به خدا دوم اقرار به پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) که بیشر و نذیرن بر امت و سوم محبت اهل بیت (علیهم السلام) .
محبت اهلبیت (علیهم السلام) در سیر الی الله و سروک الی الله شرطٌ و بدون این شرط امکان نیل به مقصود و مطلوب که سیر الی الله باشد وجود ندارد. این در بیان نورانی خاتم انبیاء است. در بیان پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) است.
وجود مقدس امام سجاد (علیه السلام) در شهر شام چند روز آینده خطبه ای ایراد می فرماید در صدر این خطبه بعد از حمد و ثنای الهی ویژگیها و خصائصی را برای اهلبیت (علیهم السلام) بیان میفرماید که این ویژگیها برای اهل بیت (علیهم السلام) است. "أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ" (بحار، ج45، ص138) این سه تای اولی مورد نظر بنده است. یکیش خدا شش مطلب به ما داده به ما اهل بیت شش چیز ارزانی کرده و این منحصر به اهل بیت (علیهم السلام) است.
"أُعْطِینَا الْعِلْمَ (علم به ما عنایت کرده هر کدام از اینها توضیح دارد چون عرضم راجع به این نیست رد میشوم. دوم حلم سوم السماحه جوانمردی چهارم فصاحت در بیان پنجم شجاعت و ششم "وَ الْمَحَبَّهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ" این شاهد عرض بنده است.
خدا به ما علم داده است خدا به ما حلم ارزانی کرده خدا به ما جوانمردی داده فصاحت داده شجاعت داده و ششمین مورد میفرماید محبت در قلوب مؤمنین. به چه معنا؟ بدین معنا که اگر ایمان در قلب کسی رفته باشد مستحضرند اساتید خودم و فضلا در جلسه شرف حضور دارند درس پس میدهم که فرق بین الاسلام و الایمان. اسلام اقرار به زبان انسان شهادتین را جاری کند اما ایمان باور قلبی و درونی باور درونی بهش میگویند ایمان. اگر کسی مؤمن باشد یقیناً محبت اهل بیت (علیهم السلام) را در دل دارد و این خیلی حائز اهمیت است. که امام سجاد (علیه السلام) کنار این ویژگیهای بسیار مهم که منحصر به عترت است میفرماید: "والمحبت فی قلوب المؤمنین" ایمان در دل کسی رفته باشد یقیناً محبت ما را در دل دارد کنار این ایمان از لوازم این ایمان عبارتنداز از محبت اهلبیت (علیهم السلام) مفهوم این کلام نورانی مامن مؤمن امکان ندارد مؤمن باشد مگر اینکه محبت اهلبیت (علیهم السلام) در دل دارد. و اگر کسی محبت اهلبیت (علیهم السلام) را به دل نداشته باشد یقیناً در مسیر ایمان نیست و در این سیر باید تجدید نظر بکند.
امام سجاد (علیه السلام) برای بیداری مردم شام این چند مورد را بیان میفرماید و بعد از آن این محبت را میفرماید و در ذیل اشاره به نکات معرفتی. سخن راجع به این محبت است. محبت اهلبیت (علیهم السلام) در قلوب مؤمنین این محبت فرع بر معرفت است. یعنی از رهگذر معرفت است که انسان به جایگاه والای محبت دست پیدا میکند و خود این محبت میشود یک علت برای یک امر بسیار مهم که ولایت باشد. یعنی فورمول سیر عبارت است از این:
2. محبت و از رهگذر این محبت انسان به ولایت میرسد. این ولایت خیلی اهمیت دارد که انسان ولایت حضرات معصومین (علیهم السلام) را بپذیرد و قبول بکند و نشانه تحقق معرفت و محبت و ولایت عبارت است از دو مطلب که موالات و برائت از اعداء باشد زیارت عاشورا میفرماید "یا ابا عبد الله انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی امیر المؤمنین و الی فاطمه و الی الحسن و علیک بموالاتک و برائت از اعداء این دو مطلب نشانه از تحقق معرفت و محبت و ولایت است. موالات و برائت از اعداء. محبت نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) راهگشاست. محبت نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) انسان را در طریق سیر قرار میدهد. سیر الی الله به واسطه اهل بیت (علیهم السلام) .
سوره مائده آیه 35 "وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ" برای تقرب به خدا متوسل به وسیله شوید برای سیر الی الله متوسل به وسیله شوید و این وسیله چیست؟ ذیل این آیه تفاسیر روایی ما میفرماید که "نحن الوسیله" این وسیله ارتباطی ماییم. "بناء بدالله، بناء رفع الله" وجود مقدسه حضرت زهرا (علیها السلام) میفرماید "نحن وسیله فی خلقه ونحن خاصته و محل قدسه" محل ارتباطی و وسیله ارتباطی مردم با خدا ماییم. زیارت نورانی جامعه کبیره "بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَوَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّمَاءَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّرَّ" یعنی اگر قرار باشه خیری به عباد برسد به امضای امام معصوم است و معصوم واسطه است در قوس نزولی ما میخواهیم سیر الی الله پیدا بکنیم قوس سعودی باز امضاء معصوم شرط تحقق این سیر است "یَا وَلِیَّ اللَّهِ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوبا لا یَأْتِی عَلَیْهَا إِلا رِضَاکُمْ " بین من و خدا گناههایی رد و بدل شده من نمیتوانم سیر پیدا کنم مگر به امضای شما. محبت در سیر الی الله کمک انسان میکند و شرط سیر است محبت اهلبیت (علیهم السلام) چنگ زدن به ریسمان اهل بیت (علیهم السلام) شرط این سیر است. مقدمه طولانی شد عذر میخواهم.
از پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) این روایت مشتمل بر سه قسمت است:
قسمت اول کوتاه، قسمت دوم و سوم یک مقداری مفصل است فقط قسمت دوم را متعرض میشوم به اندازهای که وقت مقتضی باشد.
پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمودند "مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَّ الْأَئِمَّهِ" (خصال، ج2، ص515) اگر خدا محبت ائمه را به کسی عنایت کند "مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَقَدْ أَصَابَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ" چی دادن به ما چقدر شاکر این نعمت اند محبت حسین را به دل دارم محبت علی و زهرا را به دل دارم چه نعمت بزرگی خدا به ما ارزانی کرده در مصادر معتبر عامه آمده این روایت قلب و وجود انسان از بهجت و سرور مملو میشود. فرمود پیامبر عظیم الشأن اسلام میخواهید کسی را به شما نشان بدهم که صبح در میان شما فقیرترین آدم بود یک معامله ای با خدا کرد یک تجارتی کرد الآن ثروتمندترین آدم در میان شماست. کی است یا رسول الله؟ فرمود: همین مردی که دارد وارد مسجد میشود. ریختند دور و برش مرحبا بک حنیاً لک چه کار کردی پیغمبر خدا اینچنین میفرماید تو فقیرترین آدم میان ما بودی الآن ثروتمندترین آدمی؟ گفت کاری نکردم کارم خارکنی است هیزم شکنی است تبرم را گذاشتم روی دوشم بروم بیابان غمهای عالم آمد در دلم به دلم مراجعه کردم دیدم تو دلم یک انگیزه هست و یک نقطه امید بخشی هست آن هم عبارت است از محبت علی ابن ابی طالب (علیه السلام) دیدم تو دلم هست.
دیدم محبت علی ابن ابی طالب به دلم هست رفتم به در خانه علی نشستم امیر المؤمنین آمدند رد شدند یک نگاه به جمال علی کردم و رفتم کاری نکردم یک نگاه به جمال علی کردم و رفتم پیغمبر خدا از توی مسجد بلند فرمودند "این تجاره" چه تجارتی از این بالاتر؟ بر اساس محبت یک نگاه به جمال علی ابن ابی طالب کرده پیامبر اسلام میفرماید چه تجارت عظیمی.
میفرماید پیغمبر خدا "مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَّ الْأَئِمَّهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَقَدْ أَصَابَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فَلَا یَشُکَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِی الْجَنَّهِ" شک نکنید که این در بهشت است "فِی حُبِّ أَهْلِ بَیْتِی عشرون (عِشْرِینَ) خَصْلَهً" در محبت اهلبیت هم بیست تا خصلت وجود دارد. ده تا توی دنیا و ده تا در آخرت.
من ده تای دنیا را فهرست وار میگویم و رد میشوم و ده تای آخر طلبتان یک وقت دیگر. بعد در ذیل خیلی کوتاه اشاره به شرط محبت اهلبیت میکنم خیلی کوتاه این ده مورد
از رهگذر محبت اهلبیت (علیهم السلام) ده خصلت در وجود انسان شکل میگیرد:
ببینیم این ده خصلت را دارم یا نه؟ اینها را عرض میکنم کسی که دارد بگوید الحمدلله شکرا لله و آنی که ندارد امشب، امشب شب جمعه آخر است تمام شد محرم تمام شد تا محرم آینده کی زنده کی مرده؟ در جوار کریمه اهل البیت فاطمه معصومه (علیها السلام) عاجزانه از محضرشان تمنا کنیم که این ده خصلت همین الآن در دل ما بوجود بیاید ما متصف به این اوصاف بشیم. ده خصلت:
1. از زهد محبت اهلبیت (علیهم السلام) زهد بی رقبتی نسبت به دنیا. دل نبستن به دنیا، اندک توجهی نسبت به دنیا ندارد چون محبت اهلبیت به قدری در دل فرد سایه میاندازه او را غنی و مستغنی میکند من محبت علی را دارم، من محبت حسین را به دل دارم، محبت زهرا را به دل دارم، ثروتمندم غنیام. هیچی نداره اما خودش را به زمین و زمان میزند که اربعین خودش را برساند به کربلااین ثروتمندترین آدم است.
2. الحرص علی العمل: حریص در عمل است عمل برای خدا، عمل صالح. واجب که مفروغ عنه مسلم اعمال مستحبی، حریص است در کارهای خیر حریص است حرص اعمال خیر را دارد تلاش میکند.
3. والورع فی الدین: در دین باورع است یعنی پروا دارد پروا دارد، خوف از خدا در دل دارد ورع فی الدین یعنی این. تقوا در زندگی پیشهاش است. محبت اهلبیت (علیهم السلام) انسان را در مسیر دینداری قرار میدهد.
4. والرغب فی العباده:
و شاعقه در امور عبادی است. ذوق و شوق عبادت در دلش قرار میگیرد. به برکت محبت ابی عبد الله (علیه السلام) محبت اهلبیت (علیهم السلام) این فرد رغبت در عبادت پیدا میکند. حسین (علیه السلام) شب عاشورا فرمود من نماز میخواهم بخوانم. من قرآن میخواهم بخوانم میخواهم دعا کنم و استغفار کنم کسی که محبت ابی عبد الله را به دل دارد شاعق نسبت به این امر است. محبت زینب کبری (علیها السلام) به دل دارد آره میشود کسی که محبت زینب را به دل دارم رغبت به نماز شب نداشته باشد یقیناً دارد.
5. التوبه قبل الموت: قبل از اینکه بمیرد خدا توفیق توبه به او میدهد. اگر محبت اهلبیت (علیهم السلام) را به دل داشته باشید محبت یک لحظه چی شد عرض کردم خدمتتان چه اتفاق افتاد این مال چند روز آینده است. گفت یزید این سر بریده مال کیه؟ گفت مال پسر پیغمبر ماست حسین بن علی. گفت شما با سر پسر پیغمبر نوه پیغمبرتان اینطوری میکنید. یک نعلی از مرکب حضرت عیسی (علیه السلام) در یکی از جزایر است ما احترام میکنیم شما آن وقت با سر بریده نوه پیغمبرتان دارید اینطوری میکنید یقیناً شما باطلید و اینها حقاند گفت گردنش را بزنید خودش را انداخت روی سر بریده ابی عبد الله یک لحظه گفت اشهد ان لا الا الله گردنش را زدن لبهای ابی عبد الله شروع کرد به حرکت "وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ" (شعراء / 227). توبه قبل از موت محبت به دل داشته باشید کافی است. فقط بهشت گفت پاتو توی هیئت ما نگذار گفت چرا؟ گفت: آخر تو عرق خور هستی تو آدم لااوبالی هستی خیلی دلش شکست رفت خانه گریه کرد دهه محرم پایش را از خانه بیرون نگذاشت شد روز عاشورا، گفت حسین جان به دلم مراجعه میکنم دروغ نمیگویم دوستت دارم آقا. اینقدر گفت حسین، مرد. روز عاشورا علم را آوردند بیرون گفتند علم کش نداریم. بیایید بریم ازش معذرت خواهی کنیم برگردانیمش. آمدند دیدن افتاده مرده در حال عزا علم آوردن بیرون میگفتن حسینم وا حسینا زیر جنازه همین آدم هم میگفتند حسینم وا.
6. النشاط فی قیام اللیل: در شب زنده داری آدم بانشاطی است. ردّ میشوم.
7. والیأس فی أی الناس: کسی که محبت اهلبیت (علیهم السلام) را به دل داشته باشد از دست مردم مأیوس است نگاهش به دست مردم نیست. من صاحب دارم من حسین دارم. سرمایه دار هستم محبت علی را به دل دارم سرمایه دارم، محبت زهرا را به دل دارم سرمایه دارم.
8. والحفظ امر الله والنهی: نسبت به اوامر و نواهی خیلی مواظب هست.
9. بغض دنیا: بغض دنیابغض دنیاآمده بود در مسجد ارگ به من میگفت نگو حرام است و حلال است خدا و دین یک چیزی بگو من این را بگذارم کنار بدم بیاد. گفتم چی. گفت من عرق خورم قمار بازم بگو بگذارم کنار. گفتم به ما میگویند عرقیات به یاد چی میافتیم. گفت چی. گفتم عمه امام زمان را آوردن در مجلسی سر بریده حسین هم در مقابل آن ملعون جام شراب به دستش بود کاری کرد جگر عمه ما را آتش زد. گفت به شرافتم قسم دیگه لب به عرق و شراب نمیزنم. گفتم راجع قمار بازی: سر بریده حسین را آن ملعون گذاشته تخته نرد گذاشته در مقابلش داره قمار میکنه گفت به شرافتم قسم دیگه سراغ قمار هم نمیروم. وقتی محبت اهل بیت (علیهم السلام) بیاید بغض دنیا در دل قرار میگیرد.
10. السخا: محبت اهلبیت آدم باسخاوتی است.
شرط محبت امیر المؤمنین فرمودند: "فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْیَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْیَعْمَلْ بِعِلْمِنَا" (بحارالانوار، ج8، ص19) هر کس بخواهد با ما باشد شرطش این است به قول ما به اوامر ما عمل کند و عمل کند طبق آن چیزی که ما گفتیم. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: "مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِیُّنَا" (بحار الانوار، ج75، ص183) اگر کسی اطاعت امر خدا را بکند او دوست ماست. "وَ مَنْ عَصَی اللَّهَ لَمْ یَنْفَعْهُ حُبُّنَا" اگر کسی گناه کند محبت ما برایش مؤثر نیست به دلم مراجعه کنم ببینیم محبت را دارم یا ندارم.
من خاک کف پای همتون. از خودم میگویم حسین جان به خودم نگاه میکنم میگویم محبت تو را دارم اما این شرایط را ندارم. اما آقا جان تو نگاه به دل بعضی ها کردی هر کجا حسین خیمه میزد زهیر میرفت یک جای دیگر خیمه میزد. یک جا اتفاقی خیمه هایشان روبروی هم قرار گرفت. نشسته داره غذا میخورد یک وقت دید یک پیکی آمد. زهیر میآیی. پسر پیغمبر دنبالت فرستاده نرفت دوباره پیک آمد زهیر میآیی، نرفت. خدا رحمت کند من خودم از لسان این بزرگوار شنیدم نمیدانم از کجا ماه رمضان بود پای درس اخلاق حضرت آیت الله میانجی بودم من از ایشان شنیدم و جایی هم ندیدم ولی مستقیم خودم شنیدم رضوان خدا بر ایشان باد. ایشان میگفتند دفعه سوم خود حسین آمد زهیر میآیی، حالا همین اولی و دومی را بگیریم یعنی دو بار حسین پیک فرستاد. همسرش گفت حیا نمیکنی؟ می خواهم تحویل بگیرم شما هم من را تحویل بگیری. همسرش گفت حیا نمیکنی؟ داشت میرفت دلش مملو و آکنده از محبت به دنیا بود. وقتی برگشت به زنش گفت بیا طلاق تو را هم بدهم من دیگه حسینی شدم. اینها را برای چی گفتم برای این جمله گفتم.
حسین جان آقا جان زهیر از تو فراری بود تو پیک برایش فرستادی. آماده ای آقا جان ما با پای خودمان آمده ایم چه میشود یک نگاهی که به او کردی به ما هم بکن.
من از کودکی عاشقت بوده ام
حرف شما را میزنم یا نه!
من از کودکی عاشقت بوده ام
قبولم نما گر
آقا
به هنگام پیری مرانم از پیر
که صرف تو کردم جوانی خویش
بگذارید قسمش بدم
مبادا به رانی مرا از درت
به پهلوی بشکسته مادرت
کجا ببرم امشب دلهایتان را، من نام میبرم هر جا بیشتر نالهات بلند شد همونجا میشینم برات روضه میخوانم. آی بین الحرمین، یادش بخیر. حرم عباس، کف العباس، دلت هوای کجا را کرده آی ضریح شش گوشه، شب جمعه آخر است دلت با من است داری با محرم خداحافظی میکنه آی گودی قتلگاه. یک جا دیگه هم هست ببینم ناله ات بلند میشود آی بالای تل زینبیه. همان جایی که عمه جان امام زمان داره میبینه با من میآیی بریم توی گودی قتلگاه داره میبینه والشمر جالس علی صدر شمر با خنجر روی سینه حسین. همه ناله بزنید یا حسین.