آن چه پیش رو دارید گزیدهاى از سخنان حضرت آیة اللّه علامه مصباح یزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاریخ 25/06/87 مطابق با شب پانزدهم ماه مبارک؛ رمضان 1429 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
وجوب شرعی و وجوب اخلاقی
«وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَةِ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّةِ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ،»
(الصحیفة السجادیة، ص: 188 شماره/10)؛ حضرت امام سجاد (ع) در آغاز درخواستها، توفیق برای خواندن نماز _ طبق سنت پیغمبر اكرم (ص) و در اوقاتی كه خدای متعال مقرر فرموده _ را از خداوند طلب نمودند. در بخش دوم از درخواستها، آن حضرت به مسائل اخلاقی و مالی میپردازند. امام سجاد (ع) از خدای متعال میخواهند كه خدایا به ما توفیق بده تا در این ماه رمضان صله رحم داشته باشیم و با خویشاوندان خود پیوند برقرار نماییم و به همسایگان رسیدگی كنیم و حقوقی كه به اموال ما تعلق گرفته، بپردازیم و با پرداخت زكات، مال خود را پاك كنیم. انجام وظایف مالی، در تزكیه انسان نقش بهسزایی دارد. در شریعت مقدس اسلام، پس از نماز و حفظ ارتباط با خدا، به انجام تكالیف مالی بسیار سفارش شده است. در قرآن وقتی به یك سلسله رفتارها یا خلقیات سفارش و امر میشود به این معنا نیست كه همه آن سفارشها در یك سطح هستند. ممكن است مجموعهای از امور که در یك آیه ذكر شدهاند، بعضی؛ از آنها واجب و بعضی دیگر مستحب باشند. علاوه بر آن ممكن است بعضی از این عناوین مصادیق گوناگونی داشته باشد به این معنا كه هم مصداق واجب و هم مصداق مستحب داشته باشد. باید توجه داشت كه لفظ واجب در روایات، فراتر و اعم از لفظ واجب است كه در فقه بكار میرود. بعضی از امور در روایات به عنوان واجب ذكر شده، در صورتی كه با یقین روشن است، وجوب فقهی ندارد. درباره غسل جمعه، در روایات تعبیر واجب نقل شده اما عده بسیار اندكی از علما، بر وجوب غسل جمعه، فتوا دادهاند. بعضی؛ از فقها در این باره احتیاط نموده و گفتهاند: «احتیاطاً غسل جمعه ترك نشود»؛ اما تعبیر در روایات، این است كه غسل جمعه واجب است. در روایات ذكر صلوات در هنگام شنیدن نام پیغمبر اكرم (ص) و اهل بیت (ع)، واجب شمرده شده و حتی تأكید شده که اگر كسی با شنیدن نام آن بزرگواران صلوات نفرستد، عاق اهل بیت خواهد شد، همچون فرزندی كه از پدر و مادر خود عاق شود. امّا فقها بر وجوب آن فتوا ندادهاند. بر همین اساس تعبیراتی كه در روایات وجود دارد، نباید موجب این تصور شود كه مسائل رسائل عملیه و فتوای فقها با روایات و قرآن هماهنگ نیستند. در روایات و قرآن تعابیر به صورت عامتری به كار رفته است.
قرآن، هم قانون، هم تربیت
روش قرآن كریم این نیست كه، مسائل حقوقی یا واجبات را جدای از مسائل اخلاقی ذكر كند. یك سلسله مسائل حقوقی وجود دارد كه قاضی باید در دادگاه براساس آن قوانین، حكم كند، اما نحوه بیان و تعبیرات آیات قرآن و روایات شریفه، همچون حكم قانون و حكم دادگاه نیست. به عنوان مثال میفرماید: اگر همسرانتان را در یك شرایطی طلاق دادید و مصلحت زندگی شما و آنها در این بود كه از هم جدا شوید، نفقه آنها را بدهید و زنان نیز چهار ماه و ده روز عده بگیرند. در قرآن پس از بیان این حكم حقوقی، در یك موعظه اخلاقی كوتاه، بر تقوا و عدم تجاوز از احكام الهی و حاضر دانستن خدا، تأكید میشود. این روش تربیتی قرآن است. روایات نیز همین گونه هستند. در روایات، واجبات دقیقا از مستحبات تفكیك نشده است. احكام حقوقی و احكام اخلاقی نیز تفكیك نشدهاند و به این شكل نیست كه آیات و روایات در بخشی به احكام قضایی و در بخشی به احكام اخلاقی بپردازند. قرآن از آن جهت كه كتاب هدایت و تربیت میباشد، به این شكل تنظیم یافته است. خداوند متعال نزول قرآن را، در این قالب مصلحت دانسته؛ است.
فقه و تفكیك موضوعات و احكام
كار فقها، تنها فهم لغوی روایات و آیات نیست، بلكه استنباط احكام از منابع فقهی است. این احكام در زمینههای گوناگون باید استنباط شوند تا كتاب قانون، از یك طرف و احكام عبادی از طرف دیگر و همچنین ابعاد گوناگونی همچون مسائل اخلاقی، مسائل تربیتی و مسائل اجتماعی تبیین شوند. اگر فقها این تفكیك را انجام ندهند، یك مسلمان در انجام تكلیف الهی، ممكن است دچار مشكل شود. تصور كنید برای نماز زمان بسیار اندكی باقی مانده است و هر لحظه امكان قضا شدن نماز وجود دارد. اگر انسان بخواهد همه مستحبات را انجام دهد چند ركعت نماز، خارج از وقت انجام میشود. در این لحظه نمازگزار باید به واجبات اكتفا كند. اگر به واجبات و مستحبات علم نداشته باشد، نمیداند كه باید چه كار كند. اینكه واجب است كه نمازگزار كوتاه و مختصر به واجبات نماز بپردازد تا همه نماز در وقت خوانده شود و تشخیص واجبات از مستحبات مسئلهای است كه فقها با استنباط از منابع فقهی به آن پی میبرند.
همه اسلام، رساله نیست!
البته باید توجه داشت كه مسایل تربیتی و اخلاقی غیر از مسئله رسائل عملیه یا كتاب قانون است. مسائل تربیتی را باید از متن قرآن و بیانات اهل بیت(ع) یاد گرفت. در این كریمه نورانی قرآن آمده است: « وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساكِینِوَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ
»(النساء / 36)؛ فقها در برخی از بخشهای این آیه هیچ وجوبی را درنیافتهاند. انسان اگر در سفر با كسی همسفر شد، همسفر حقوقی بر انسان پیدا كرده، باید رعایت حال او را نموده و با او به نرمی و مهربانی روبهرو شده و در توشه راه او را شریك كرده و احتیاجات او را برآورده سازد. اینها مجموعهای از حقوقی است كه همسفر بر عهده انسان پیدا میکند. اما این حقوق مثل احسان به والدین واجب نیست كه تكلیف واجب برشمرده شود. در این فراز از دعا نیز هنگامی كه از ارحام و نزدیكان و همسایگان نام برده میشود، برای آن است که اهمیت فوق العاده رسیدگی به آنان را یادآور شود كه در قرآن و روایات به آن سفارش جدی شده است. یك مسلمان نباید تنها به رساله عملیه اكتفا نموده و فقط به انجام واجبات و ترك محرمات ذكر شده در آن بپردازد. اگر همه رسالههای عملیه را بررسی و جست و جو كنید، بخشی درباره احسان به والدین یا صله رحم را در آن، كمتر مییابید. در حالی كه احسان به والدین و صله ارحام، از واجبترین واجبات است. این مسئله نشانه نقص رسالههای عملیه نیست بلكه برای آن است كه رسالههای عملیه، برای نیازهای روزمره مردم نوشته شده تا بدانند در زندگی به چه احكامی عمل كنند. نباید فراموش كرد كه همین مجموعه احكام اولیه و رسالهها با زحمات و تلاش فراوان فقها و مراجع والاقدر، تهیه میشوند. شكر الله مساعیهم! ولی باید توجه داشت كه دین را تنها از رساله نمی توان شناخت بلكه دستورات فراوان اخلاقی و تربیتی وجود دارد كه آنها را باید از كتابهای اخلاق و روایات، یافت. احكام با شرایط روز باید تبیین شوند. از سوی دیگر علما و بزرگان و دلسوزان دین نیز نباید تنها به احكام رساله اكتفا كنند بلكه باید اجتهادها و تحقیقات را نسبت به سایر ارزشهای دینی توسعه دهند. جامعه امروز بسیار نیازمند آن است تا احكام خانواده تبیین شود. به عنوان مثال زن و مرد به عنوان همسر، چگونه باید با هم رفتار كنند؟ برخی از افراد احكام و حقوق واجب فقهی؛ خود را به خوبی نمیدانند. ممكن است یك مرد با شنیدن این روایت كه «اگر سجده برای غیر خدا جایز بود، به زنها امر میكردم، برای شوهران خود سجده كنند»؛ تصور كند، در خانه میتواند همچون یك دیكتاتور عمل كرده و هرچه خواست با خشونت و تندی اعمال نماید. نخست باید دید كه این روایت تا چه اندازه صحت دارد. در صورت صحیح بودن روایت آن سوی هم مسئله نباید فراموش شود. اسلام میفرماید: «مرد حتی حق ندارد به همسر خود بگوید یك لیوان آب برای من بیاور یا غذا فراهم كن!»؛ این نیز حكم خداست. اینها روایاتی است كه جنبه اخلاقی دارد. بر فرض صحیح بودن؛ سند آن روایت، آشكارا مشخص است كه بنا بر مسامحه گفته شده و در آن قید شرعی و تكلیف وجود ندارد. متأسفانه برخی از افراد براساس سلیفه شخصی و هوس به برخی از روایات تكیه میكنند و از سوی دیگر روایاتی كه با منفعت آنان سازگار نیست را نمیپذیرند.
اسلام ناب، نه افراط، نه تفریط
با تأسف باید گفت كه فرهنگ غرب به تدریج در جامعه جای فرهنگ اسلامی را میگیرد. باید به گونهای عمل كرد كه جوانان امروز و نسل آینده تصور نكنند، احكام دین خدا در زندگی امروز دیگر كار بردی نداشته و به كار نمیآید. نباید با افراط و تفریط و برخی تصورات غلط، احكام اسلام را به گونهای نشان داد که جامعه به این نتیجه برسد كه اسلام دیگر پاسخگوی زندگی جدید و كنونی نیست و باید به فرهنگ غرب و دنیای كفر رو آورد. ما در برابر اسلام به وظیفه خودمان، درست عمل نكردهایم. اسلام را آنگونه كه هست، باید بدون افراط و تفریط و با توجه به مسایل اجتماعی به خوبی تبیین نماییم تا برداشتهای غلط باعث دوری جوانان از اسلام نشود. البته از این بیان نباید سوء استفاده شود و با نگاه روشنفكری خیال شود كه زن و فرزند آزاد هستند كه به هر شكلی میخواهند، زندگی كنند و هیچ محدودیتی نباید برای آنان، به وجود بیاید. این نگاه با اسلام هیچ سازگاری ندارد. اسلام برای رفتار انسانها مرزها و محدودههایی تعیین نموده است كه به جاست علما و فقهای اسلام، با مطرح شدن مسائل روز، آنها را برای مردم تبیین نمایند.
صلهی رحم
نیكی به والدین از واجبترین واجبات به شمار میآید. آیا اگر فرزندی بخواهد از محسنین و نیكوكاران و « بارّین بالوالدین »؛ به شمار آید، چه اموری بر او واجب است تا رعایت كند و چه اموری بر او حرام است که اگر مرتكب آنان شود، دچار عقوق والدین میشود؟ یا در موضوع صله رحم وقتی گفته میشود « اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِی وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی
»(الكافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 151 ح 7)؛ خدیا! هر آن كس كه به من بپیوندد، با او پیوند داشته باش و هر آن كس كه پیوند با من را قطع كند از او بِبُر! در این فراز، دعا و نفرین درباره صلهرحم است. مسلمان باید چه كاری انجام دهد تا صله رحم به حساب بیاید. متأسفانه در این زمینهها به اندازه باب طهارت و صلاة، آثار تألیفی و كتاب نوشته نشده است.
نماز شب را به خاطر مادر قطع كن!
یكی از واجبترین واجبات شرعی كه در قرآن و روایات فراوان مورد تأكید قرار گرفته است وجوب احترام و حرمت آزار والدین است. هرگونه رفتار فرزند كه موجب ناراحتی و آزردگی پدر و مادر را فراهم سازد، حرام است. ممكن است مطرح شود بعضی از پدر و مادرها توقعات فراوانی دارند، یا با محیط آشنا نیستند و یا شرایط زندگی امروز را نمیدانند. برآورده ساختن همه خواستههای والدین با شرایط زندگی امروز ممكن نیست. به ویژه آنكه اگر پدر و مادر از سواد پائینی برخوردار و از احكام دین كم اطلاع باشند. باید به گونهای با تدبیر رفتار نمود تا این توقع در آنها ایجاد نشود. در برخی موارد با زمینه سازی و فراهم كردن مقدماتی میتوان این مشكل را حل نموده و رضایت آنان را به دست آورد. در برخی موارد نیز نباید برای والدین توقع ایجاد كرد. هنگامی كه انسان میداند شرایط برآوردن خواستههای آنان را ندارد، نباید با مطرح كردن آنها از جانب خود، آن توقعات را در والدین ایجاد كند. آنچه كه فقها و علمای اسلام همه بر آن نظر واحد دارند، حرمت آزار است. البته در مورد میزان اطاعت از والدین اختلاف وجود دارد، تا جایی كه برخی فقها گفتهاند اگر انسان در حال قنوت وتر نماز شب باشد و مادرش او را صدا بزند و از او یك لیوان آب درخواست كند، واجب است فرزند نماز را قطع كرده و به مادر آب برساند. چرا كه قطع نماز مستحبی اشكال نداشته و حرام نیست (البته در نماز واجب حرام است.) برخی از فقها از این سخن نیز فراتر گفتهاند و بر این نظرند كه اگر در حال نماز مستحبی، مادر فقط نام فرزند خود را صدا زد و چیزی درخواست ننمود، فرزند باید نماز مستحبی را قطع و به مادر خود پاسخ دهد. در اسلام تا این اندازه رعایت ادب در حضور پدر و مادر سفارش شده است. با این وصف باید برای نسل كنونی اینگونه احكام را روشن و آشكارا تبیین نمود كه در كجا و چه شرایطی باید سخن والدین اطاعت شود و در كجا میتوان از آن سر باز زد؟ در پاسخ باید گفت در جایی میتوان از اطاعت والدین سر باز زد كه مخالفت با پدر و مادر موجب ایذاء و آزار آنان نشود. برای اینكه ایذاء حرام است و انسان نباید با والدین مخالفت كند مگر آنكه بتوان از آنان رفع آزردگی نموده و رضایت آنان به دست آید. ممكن است سؤال شود كه آیا لازمه احسان به والدین كمك مالی است؟ قطعا كمك مالی استحباب دارد و از بهترین مستحبات است، به ویژه اگر والدین نیاز مالی داشته باشند. اگر فرزند از جهت مالی امكان كمك را داشته باشد واجب است كه به پدر و مادر كمك نماید تا نیاز آنان رفع شود. در اینجا گفته میشود كه پدر و مادر واجب النفقه، میشوند. اما اگر نیاز آنان تأمین شده باشد، برای رفاه بیشتر آنها مستحب است تا به والدین كمك نماید. البته این مستحب، بسیار مؤكد است.
نگویند از خویشان جدا شدهاید!
شبیه این مسائل درباره رحِم و نزدیكان نیز مطرح میشود. انسان باید با خویشاوندان و نزدیكان خود پیوند داشته و صله رحم بكند. «صله»؛ از ماده «وصل»؛ است مثل «عده»؛ و «وعد»، یعنی رابطه باید محفوظ باشد تا پیوند برقرار باشد. انسان باید با خویشاوندان خود چه پدر و مادر كه در درجه اول هستند و چه خویشاوندان درجه بعد همچون خواهر، برادر، عمو، عمه، خاله، دایی و بچههای آنان ارتباط و پیوند داشته باشد. نباید به گونهای باشد كه از جهت عرفی گفته شود شخص از خویشاوندان خود جدا شده است. در این صورت به فتوای همه فقها چنین كاری حرام و قطع رحم به شمار آمده و قطع رحم از گناهان بزرگ است. بااین وجود هیچ كتاب فقهی حد و مرز صله رحم را تعیین نكرده است و از جهاتی، تشخیص چنین اموری كه فقهاء، خیلی به آن نپرداختهاند، به عرف واگذار شده است. یعنی انسان در محیط و شرایط اجتماعی كه زندگی میكند به میزان دوری و نزدیكی به خویشان و نزدیكان، باید احوال آنان را جویا شده و با آنان ارتباط داشته باشد. به ویژه آن كه با پیشرفت امكانات و وسایلی همچون ارسال نامه از طریق پست، تلفن و دیگر امكانات این كار بسیار آسان شده است. اگر به گونهای شد كه عرف جامعه بگویند كه شخص از خویش و قوم؛ جدا شده و قطع رحم كرده است، قطعاً انسان كار حرامی مرتكب شده است. علاوه بر وجوب صله رحم، احتمال وجوب كمك مالی به رحم نیازمند و مستحق نیز وجود دارد. ممكن است مطرح شود كه آیا حفظ ارتباط با خویشاوندان مخصوص مؤمنین است یا خویشاوندان و نزدیكانی كه رعایت احكام شرعی را نمیكنند، شامل این حُكم نمیشوند؟ به عنوان نمونه حجاب را رعایت نمیكنند یا در مراسم خود موسیقی حرام پخش میكنند. در چنین حالتی انسان باید با تدبیر، فرصتهای كوتاهی را برای دید و بازدید قرار دهد. البته باید به گونهای باشد كه انسان به حرام مبتلا نشود. در صورت امکان چنین کاری، رابطه دید و بازدید حضوری را ترك نكند. اگر چنین امكانی را نداشت باید به وسایلی همچون تلفن، مكاتبه، پیغام و هدیه اكتفا بكند.
صلهرحم با اهل فسق
راتر از این سؤالی كه بسیار مطرح میشود این است كه آیا مراوده با كسانی كه رعایت احكام شرعی نمیكنند یا اهل فسق و معصیت هستند، جایز است یا خیر؟ شرط نخست آن است كه انسان باید مراقب باشد تا در این رفت و آمدها، ضرر و آسیب معنوی و شرعی نبیند. یعنی باعث نشود تا خود نیز مبتلا به فسق شود. شرط دوم آن است كه حضور انسان، منجر به تأیید كار فسق آنها نشود. در برخی موارد ممكن است حضور در مجلس فسق، كارهای خلاف شرع حاضران در جلسه را تأیید كند. حضور انسان ممكن است این تصور را ایجاد كند كه حاضرین با خود بگویند كه: «حتماً كار فسق ما خیلی كار بدی نیست، در غیر این صورت این فرد مؤمن اینجا نمیآمد.»؛ در صورتی كه انسان از رابطه آسیب؛ نبیند و كار حرام آنها را نیز تأیید نكند، باید صله رحم كرد. چه بسا همین رفت و آمد افراد مؤمن به خانه اهل فسق و معصیت، به تدریج باعث خوشبینی آنان به اهل ایمان شده و منجر به اصلاح آنان شود. البته در ارتباط؛ با اهل فسق و معصیت، باید از روشهای صحیح معقول، حسن خلق، رفتارهای حساب شده، پرهیز از رفتارهای تند و خشن، استفاده نمود. به این امید که این رفت و آمدها زمینهای فراهم كرده تا آنها متنبه بشوند. اگر اینگونه باشد، وجوب مضاعف میشود. هم صله رحم واجب است و هم نوعی امر به معروف و نهی از منكر غیر مستقیم به حساب میآید. البته باید توجه داشت تا در این ارتباطها نوجوانان به معصیت و فسق چنین خانوادههایی آلوده نشوند و از رفت و آمد و صلهرحم، تأیید و همراهی با معصیت آنان برداشت نشود.
http://mesbahyazdi.ir