با توجه به اينکه علماي شيعه، حجاب را از ضروريات دين اسلام مي دانند و همه اديان و مذاهب به نحوي آن را پذيرفته اند، بايد ديد در دين اسلام حدود و ثغور آن چيست؟ در احکام فقهي بيان شده است که وجوب حجاب از حين بلوغ است و قبل از آن براي تربيت و عادت کردن کودک است. از وقتي که يک خانم مسلمان به سن بلوغ شرعي رسيده است، با يک زن کامل از جهت احکام حجاب در اسلام، هيچ تفاوتي ندارد. در فقه بيان شده است که چنين خانمي بايد تمام بدنش پوشيده باشد. اگر صورت خانم ها زينت يافته باشد، فتواي تمام فقها است که بايد پوشيده باشد و اگر از سن اميد به جاذبه هاي جنسي گذشته باشد، مصل پيرزنان در آنجا بر حسب ادله شرعي مسامحاتي را نقل کرده اند که حتي بيرون بودن مقداري از مو هم اشکالي ندارد. بنابراين، مکلفين مي توانند صورت و دست ها را با توجه به حدود آن نپوشانند. در مقابل، مردان - بنا به تعبير قرآن - موظف به پوشش چشم هستند، «وقل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم»(نورآيه 31.) ولي در حد مکالمه و شناسايي عرفي طرف مقابل، مثل معامله، نظر کردن اگر که با لذت همراه نباشد، اشکالي ندارد. الگوي حجاب بعد از نزول آيات آن، پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و خاندان او بوده اند؛ چنانکه در قرآن مي فرمايد: «قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنين يدنين عليهن من...»(احزاب،آيه 59) با توجه به اينکه اول زنان پيامبر مأمور به اين امر شدند، اين الگو از پيامبر و خاندان او گرفته شده است.
بنابراين بعد از آن که خداوند پوشش زينت ها را مورد تأکيد قرار مي دهد لزوم حجاب اسلامي که از ارکان عملي و ضروريات شريعت اسلام به شمار مي رود را مورد توجه قرار مي دهد و مي فرمايد:
«و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن؛(نورآيه 31) زنان بايد با سرانداز خود گردن و سينه ي خويش را بپوشانند.» اين بخش از آيه نه تنها وجوب حجاب را بيان مي کند که حدود آن را نيز معين مي سازد.
«خمر» جمع خمار است و در لغت آمده است:«الخمارثبوب تغطي به المرأه رأسها؛(مصباح المنير.)
خمار لباسي است که زن سر خود را با آن مي پوشاند.»ابن عباس در تفسير اين بخش از آيه شريفه مي گويد:«تغطي شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها؛(مجمع البيان، ج 7، ذيل آيه.) زن موي سر و سينه و دور گردن و زير گلوي خود را بپوشاند.»
آنچه مي تواند به اين فرمان الهي جامه عمل بپوشاند مقنعه يا روسري بلندي است که علوه بر پوشش کامل سر بر روي گردن و سينه افتد. و از اينجا معلوم مي شود، روسري هاي کوتاهي که گلوي زنان را به ويژه هنگام چرخش سر به طرف راست يا چپ پوشش نمي دهد وظيفه ديني آنا را در برابر دستور پروردگار محقق نمي سازد چه اينکه گره زدن روسري، زنان را در بسياري از موارد از پوشش کامل گلو و گردن که دستور صريح قرآن است باز مي دارد. اما مقنعه به گونه اي است که گلو و گردن را پوشانده و پايين آن برآمدگي هاي اندام را مي پوشاند و زير چانه که از وجوب پوشش مستثنا نشده است را به طور کامل پوشش مي دهد و احتياط واجبي را که فقها بيان کرده اند که بايد کمي از اطراف صورت نيز پوشيده شود تا يقين به انجام دستور خداوند شده باشد. عملي مي سازد. از همين رو مقنعه ي ساده از لباس هاي متين و دوست داشتني زنان عفيفي است که کمترين تحريک نامحرم را شرم خود مي دانند.
نکته ي ديگري که از اين آيه شريفه استفاده مي شود آن است که پوشاندن چهره و دست، واجب نيست.عايشه مي گويد: وقتي خواهرش اسماء، با لباس نازک نزد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمد حضرت از او روگرداند و فرمود: اي اسماء وقتي زن به بلوغ ميرسد نبايد چيزي ازبدن اوآشکارگردد مگراين واين واشاره به دوکف دست وصورتش کرد.(سنن ابي داود، ج 4، ص 64.)در ضمن از اين حديث استفاده مي شود که مرد کمترين محرميتي با خواهر خانم خود، ندارد.
نتيجه اينکه زنان و دختران مکلف بايد موي سر و بدن خود را به استثناي صورت و دو کف دست با لباسي که جلب توجه نکند از نامحرم بالغ و پسر بچه نابالغ مميز بپوشانند.(عروه الوثقي، ج 1، فصل في الستروالساتر) و بچه مميز کسي است که مسائل جنسي را که بزرگ ها مي فهمند درک کند.
البته طبق نص صريح قرآن محارم از اين قانون مستثنا هستند و زن مي تواند در مقابل آنها حجاب خود را رعايت ننمايد. البته اگر آرايش و برهنگي زن سبب تحريک هر يک از محارم شود يا با ديد شهوت به او نگاه کنند بايد خود را بپوشاند. فجايع فراوان خانوادگي عبرتي است که زنان و دختران از پرده دري در برابر محارم به ويژه جوانان مجرد بپرهيزند و سزاوار است زن در برابر محارم خود به استثناي شوهر، تقوا و متانت جنسي را حفظ نمايد.
پاسخ به برخي شبهات
کساني کوشيده اند از طريق فاصله انداختن ميان ارزش ها با روش تحقق عيني آنها، ميان حجاب با عفاف، تفکيک نموده و حجاب را غير ضروري، بدانند و حفظ عفت را بدون حجاب هم ممکن دانند.
در خصوص اندازه ي وابستگي پوشش با عفاف، استاد مطهري مي نويسد:
«حيا و عفاف از ويژگي هاي دروني انساني است و حجاب به شکل و قالب و نوع و چگونگي پوشش بر مي گردد. تفاوت باطن و ظاهر يا روح و جسد و يا گوهر و صدف را مي توان به عنوان تمثيل در اين زمينه بکار برد. به گمان ما اينها دو حقيقت هستند و ميزان وابستگي اين دو، نياز به تأمل دارد».(شهيد مطهري، مسئله حجاب، ص 57-52.)
استاد حجاب و پوشش را نشانه ي عفاف مي داند:
1.ايشان در تحليل آيه ي 59 سوره ي احزاب، که خداوند به پيامبر دستور مي دهد که به همسر و دختران و زنان مؤمن فرمان دهيد جلباب (پارچه اي که تمام بدن را بپوشاند) به خود گيرند، مي نويسد:
«بنابراين در اين فراز قاعده اي کلي بيان شده که زن مسلمان چنان رفت و آمد کند که علايم وقار و عفاف از او هويدا باشد.»(شهيد مطهري، مسئله حجاب، ص 57-52.)
2.«حجاب و پوشش تنها يک تکليف است و نشانه ي يک خصلت انساني يعني عفاف».(شهيد مطهري، مسئله حجاب، ص 57-52.)
3.«حجاب و پوشش نشانگر عفت است.»(شهيد مطهري، مسئله حجاب، ص 57-52.)
4.«قرآن عفت دختران شعيب را در حال چوپاني و آب دادن به گوسفندان در جمع مردان بازگو مي کند. عفت مريم را در معبدي که همگان چه زن و چه مرد به پرستش مي آيند، مي ستايد.»(همان.
) آيا عفت دختران شعيب و عفت مريم (ع) همان رعايت خويشتن داري و دارا بودن نشانه هاي آن در کردار و گفتار نيست؟
5.«متانت در سلوک ظاهري و در انتخاب پوشش از عفاف دروني خبر مي دهد.»(شهيد مطهري، مسئله حجاب، ص 57-52.)
تفکيک «عفاف» از «حجاب»!
گفتيم که پوشش، ارتباط بنيادي با عفاف داشته و نمي شود کسي طرفدار حيا و عفاف باشد ولي با اصل پوشش مخالف باشد. پوشش اسلامي، کامل ترين گونه ي رعايت عفاف است.
قانونگذار ضمن توجه به حال و روانشناسي مردان، براي زنان در باب پوشش بدن، قانونگذاري مي کند و با همه جانبه نگري و نگاهي متعالي به زن و مرد، خويشتن داري را براي هر دو توصيه مي کند. حجاب، از مسلمات احکام اسلام است و با توجه به آيات و روايات، جدايي حجاب و عفاف، قابل تصور نيست.
از سوي ديگر با عفاف و خويشتن داري مي توان از هرز رفتن استعدادها، توان ها و امکانات جلوگيري نمود و به بالندگي هنجارها و ارزش ها ياري نمود:
«از نظر اسلام محدوديت کاميابي جنسي به محيط خانوادگي و همسران مشروع از جنبه رواني به بهداشت رواني اجتماع کمک مي کند.»(همان، ص 83.)
پايبند نبودن به حجاب، آرامش خانواده و جامعه را بر هم زده و به التهاب دامن زند:
«فلسفه ي پوشش و منع کاميابي جنسي از غير همسر مشروع از نظر اجتماع خانوادگي اين است که همسر قانوني شخص از لحاظ رواني عامل خوشبخت کردن او به شمار مي رود؛ در حالي که در سيستم آزادي کاميابي، همسر قانوني از لحاظ رواني يک نفر رقيب و مزاحم و زندانبان به شمار مي رود. و در نتيجه کانون خانوادگي بر اساس دشمني و نفرت پايه گذاري مي شود.»(همان، ص 89)
حضور زن در اجتماع
تصور رايج بر آن است که صنعتي شدن جوامع، افزايش اقتدار و منزلت آزادي انتخاب زنان را در پي داشته است. فراهم شدن فرصت هاي شغلي براي زنان، موجب برابري اقتدار زن و مرد شده و امکان انتخاب را بيشتر کرده است. بنابراين بر اثر دگرگوني هاي جديد، زنان کارهاي جديدي پيدا کرده اند. در پشت تمام تفاسيري که از نقش جديد زن در جوامع صنعتي مي شود، نوعي نگاه سوداگرانه و مادي از موقعيت زن، نهفته است. يکي از شاخص هاي جوامع صنعتي، اشتغال زنان در چرخه ي صنعت است. نام اين نوع اشتغال زنان را هم مشارکت اجتماعي مي گذارند. از اين رو، خروج زن از خانه به معناي گريز او از محيطي محدود و محصور به فضايي باز و متنوع تفسير مي شود. ولي اين نکته را نبايد فراموش کرد که در جوامع در حال گذار و يا صنعتي، زن از خانواده ي هسته اي مي گريزد، نه از خانواده ي گسترده. در واقع، در دوره گذار، خانواده ي هسته اي را تجربه مي کند. آنگاه است که زن در محيط خانه احساس دلتنگي و بي ارزشي مي کند. در خانواده ي هسته اي، حتي نقش مادري هم براي زنان جذابيت چنداني ندارد، لذا اگر هم گريزي هست، از چنين خانواده اي است. زن در درون خانواده ي گسترده، موقعيت اشتغال را پيدا مي کند و در نتيجه، زمينه هاي براي گريز از خانه فراهم نمي شود.پس زنان، در دنياي جديد، از ضلعي، (خانواده ي هسته اي) به ضلع ديگر آن (بازار کار و چرخه ي صنعت) مي گريزد.
اصولا، در نظام سرمايه داري جديد، زنان به دو دليل اساسي بايد در بيرون از خانواده ي اشتغال يابند: نخست، حفظ ماهيت مصرف کنندگي خانواده ي هسته اي است . اگر جنبه ي خود کفايي خانواده ها بر جنبه مصرف کنندگي شان برتري داشته باشد - چنان که در خانواده هاي گسترده اين گونه است - نظام سرمايه داري با کاهش بازار مصرفي مواجه خواهد شد. پس اگر زنان خانه دار به جاي کار در بيرون خانه، اشتغال در درون منزل را برگزينند، باعث نگراني نظام سرمايه داري خواهد شد. دليل ديگر آن است که اشتغال زنان ارزان تر و بي دردسرتر است؛ زيرا بسياري از آنان براي باقي ماندن در کار حاضر به قبول دستمزدهاي پايين تر مي شوند. اين موقعيت، حربه اي مناسب براي درهم شکستن اعتراض هاي کارگري مردان، به دست سرمايه داران داده است.