پوشش بانوان در برابر مردان مَحْرَم

پوشش بانوان در برابر مردان مَحْرَم

از مقوله هاى مهم و سزاوار بحث و دقت نظر, نگاهى همه سويه, به پوشش بانوان در برابر مَحْرَمان است. بحث در اين است كه آيا بانوان, مى بايد در برابر مَحْرَمان نسبى, بسان: پدر, برادر, عمو, دايى, فرزندان برادر و خواهر, و مَحْرَمان سببى, مانند: پدرشوهر, شوهر دختر و… تمامى بدن را, به جز سر, گردن, دستها, تا كمى بالاتر از مچ, و پاها تا مچ, بپوشانند, يا چنين پوششى واجب نيست و تنها پوشاندن شرمگاه, كه در برابر همگان, به جز زن و شوهر, واجب بود, رواست؟

اصل نخستين درباره بانوان, پوشش است, تنها جاهايى كه واجب نيست, از اين قاعده جداست. پس اگر از آيات قرآن, يا ديگر حجتها, براى ما روشن نشد كه بانوان مى توانند قسمتهايى از بدن خود را در برابر مَحْرَمان نپوشانند, اصل اوّلى, واجب بودن پوشاندن بدن است و نگاه نكردن مَحْرَمان به بدن آنان. اكنون يكان يكان دليلهاى فقهى: (كتاب, سنت, عقل و اجماع) را به بوته بررسى مى نهيم.

كتاب:

در قرآن مجيد, دو آيه, جاهايى را كه پوشش آنها بر بانوان در برابر مَحْرَمان واجب نيست, بيان مى كند:

الف. (لاجناح عليهنّ فى آبائهنّ و لا ابنائهنّ ولااخوانهنّ ولا ابناء اخوانهنّ ولاابناء اخواتهنّ ولانسائهنّ…)(احزاب/55)

پس از آن كه آيه حجاب(احزاب/53), درباره همسران پيامبر(صلي الله عليه و آله) نازل شد, بر همگان واجب شد كه از پَس پرده با همسران پيامبر(صلي الله عليه و آله) سخن بگويند.

در اين هنگام, پدران آنان گفتند: آيا ما نيز بايد از پَس پرده با آنان سخن بگوييم((الدر المنثور), جلال الدين سيوطى, ج215/5.)؟ كه آيه شريفه نازل شد و پنج دسته از خويشاوندان نسبى را جدا كرد.

امّا, اين كه چه جاهايى از بدن همسران پيامبر(صلي الله عليه و آله) را مى توانستند ببينند, يا به ديگر سخن, زنان پيامبر, چه جاهايى از بدن خود را لازم نبود, بپوشانند, از آيه شريفه, قاعده و قانونى به دست نمى آيد.

شايد بتوان گفت, همان وظيفه پيش از نازل شدن آيه شريفه را دارند. بدين معنى كه پيش از نازل شدن آيه, همسران پيامبر(صلي الله عليه و آله) چه جاهايى از بدن خود را مى پوشانده و چه جاهايى را نمى پوشانده اند, اكنون بايد بر همان اساس رفتار كنند.

از اين روى, آگاهى از چگونگى پوشش زنان پيامبر(صلي الله عليه و آله) پيش از نازل شدن آيه حجاب, براى بحث ما, كارساز است و بدون اين آگاهى, در بحث به نتيجه خوشايند دست نمى يابيم.

ب. (قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ… ولايبدين زينتهنّ الاّ ما ظهر منها وليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ ولايبدين زينتهنّ الاّ لبعولتهنّ او آبائهنّ, او آباء بعولتهنّ, اوابنائهنّ او ابناء بعولتهنّ, او اخوانهنّ, او بنى اخوانهنّ, او بنى اخواتهنّ, او نسائهنّ… ولايضربن بارجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ…)(نور/31)

آن بخشى را كه درباره پوشش بانوان در برابر محرمان است, در چند نكته, در كانون بحث و توجه خويش قرار مى دهيم.

1. خويشانِ جداشده از قاعده و حكم كلى, در آيه شريفه, هشت دسته اند كه نخستين دسته آنها كه شوهران باشند, حق دارند هرگونه نگاه لذت جويانه به همسران خود داشته باشند. اين اباحه, از دليلهاى بسيار قرآنى, روايى و… به دست مى آيد.

به هرحال اين آيه, تنها دلالت مى كند بر اين كه زن, لازم نيست, زينت خود را از شوهرش بپوشاند و بر مطلب ديگرى در اين باره دلالت ندارد.

2. دسته دوم, چهارم, ششم, هفتم و هشتم, همان خويشان نسبى اند كه در آيه 55 از سوره احزاب, مطرح شده بود.

نتيجه: همان گونه كه زنان پيامبر(صلي الله عليه و آله) لازم نيست زينت خود را از خويشان نسبى بپوشانند, زنان مؤمن نيز, لازم نيست زينت خود را از خويشان نسبى بپوشانند.

3. زنان مؤمن, در برابر دسته سوم و پنجم هم, وظيفه اى در پوشش ندارند. اين دو دسته, در آيه 55 سوره احزاب, كه درباره همسران پيامبر(صلي الله عليه و آله) بود, وجود ندارد; زيرا پيامبر(صلي الله عليه و آله) نه پدرش زنده بود و نه فرزند پسرى داشت. به ويژه در گاهِ نازل شدن آيه شريفه, پسرانى كه پيامبر از خديجه داشت, رخت از جهان بر بسته و ابراهيم, فرزند ماريه هم, چشم به جهان نگشوده بود.

4. خداوند در هر دو آيه, تكليف را متوجه بانوان كرده است, نه آقايان. در آيه 55 سوره احزاب فرمود: (لاجناح عليهنّ في…) يعنى در برابر ديگران, پوشش نداشتن گناه است. در اين آيه (نور31) فرمود: (لايبدين زينتهنّ الاّ لبعولتهنّ او…) يعنى بانوان, وظيفه دارند كه خود را از مردان بپوشانند, مگر از چند دسته اى كه در آيه ذكر شده است.

امّا اين گروههاى ياد شده, تا چه اندازه و با چه انگيزه اى مى توانند به بانوانى كه بر آنان مَحْرَم هستند, نگاه كنند, يا حرف بزنند, در آيات سخنى در اين باب به ميان نيامده است.

5. از ظاهر آيه شريفه بر مى آيد, زن در برابر خويشاوندان هفت گانه, بلكه در برابر تمامى گروههاى دوازده گانه, جدا شده, همان حالت پيشينِ خود را دارد. يعنى بايد آنچه را پيش از فرو فرستاده شدن آيه حجاب مى پوشانده, بپوشاند و آنچه را نمايان مى ساخته, مى تواند اكنون نيز نمايان سازد.

امّا چه جاهايى از بدن را مى پوشانده و چه اندازه, از همين آيه و شأن نزولها و روايات ذيل آن, روشن مى شود. خداوند به زنان مؤمن دستور مى دهد:

(وليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ)

بايد روسريهاى خود را بر گريبان خود گره زنند.

از اين فراز به دست مى آيد كه زنان, پيش از آيه حجاب, يا روسرى نداشتند و يا داشته آن را جاى ديگر گره مى زده اند. همان گونه كه در مقاله پيشين در بحث از آيه شريفه, در ضمن نكته هاى پنجم و ششم, با استفاده از روايت صحيح كافى(فروع كافى, ج520/5, ح5, دارالتعارف), شرح داده شد: آنان روسرى داشته و آن را از بالاى گوش به پشت سر مى برده اند.

در نتيجه, روشن مى شود كه آنان, به طور حتم, سينه, كمر, شكم و… را مى پوشانده اند وگرنه قبيح است شارع دستور دهد: گردن و گريبان و گوشها را بپوشانيد; ولى از جاهاى ديگرى كه شهوت انگيزترند, سخنى به ميان نياورد و امر به پوشاندن آنها نكند.

6. از فراز زير كه مى فرمايد:

(ولايضربن بارجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ.) پاهاى خود را به زمين نكوبند, تا آنچه پنهان مى دارند, آشكار شود.

روشن مى شود كه بانوان در آن عصر, در پاى خود زينتى داشته اند, پنهان و به دور از چشمها, كه با زدن پا برزمين آشكار مى شده است.

از آن جا كه اين آيه, اين زينت را, زينت پنهان مى دانسته: (ليعلم مايخفين) به دست مى آيد بانوان در عصر نزول آيه, لباسها, يا شلوارهاى بلندى بر تن مى كرده اند كه به طور كامل, روى خلخال را مى پوشانده است.

7. از آنچه گفته شد به دست مى آيد: سينه, شكم, پاها تا مچ و مقدارى از سر را, بانوان, پيش از نزول آيه, مى پوشانده اند. امّا در چهارمين مرحله از حكم حجاب, همه سر و گردن, افزون بر گريبان, بر محدوده حجاب, افزوده شد. اين قسمت, تنها در برابر مردانِ بيگانه واجب است و در برابر گروههاى دوازده گانه, همان محدوده پيش واجب است كه پوشيده باشد.

در نتيجه, پوشش واجب بر بانوان در برابر محرمان سببى و نسبى, همه بدن از گردن, تا مچ پا, به جز قسمتهايى از سروصورت و گريبان و دستهاست.

8. از آيه شريفه, مطلبى درباره پوشش دستهاى زنان, پيش از نازل شدن آيه به دست نمى آيد كه چگونه بوده است. بله, از (لايبدين زينتهنّ الاّ ما ظهر منها) روشن مى شود كه پس از نازل شدن آيه, بايد دستها را تا مچ بپوشانند. با توجه به ديگر بخشهاى آيه, روشن مى شود كه دستهاى زنان برهنه كامل نبوده است, بلكه به احتمال زياد دستها را تا آرنج مى پوشانده اند. اين مطلب, از روايات به خوبى فهميده مى شود.

گيريم كه از آيه و روايات و سازگارى حكم و موضوع, پوششى براى دستهاى بانوان, پيش از نازل شدن آيه, روشن نشود, باز بايد بانوان دستهاى خود را تا آرنج, از محرمان خود بپوشانند; زيرا, در نكته نخست گذشته كه اصل پوشش است و آنچه كه از اين اصل و وظيفه كلى و عام جدا شده, امرى است فرعى و استثنايى. هر جا دليلى بر استثنا پيدا نكرديم, همان وظيفه عام وجوددارد. دست بالا, نكته اى را كه مى توان گفت: شايد دستها را تا آرنج, نزد خويشاوندان خود, برهنه مى گذاشته اند.

روايات:

اين بحث, از بحثهاى مهم فقهى است, به گونه اى كه فقيهان بزرگى چون: سيدمحسن حكيم و سيد ابوالقاسم خويى و ديگران, بر اين باورند كه قطع و سيره پياپى, حكايت از آن دارد كه:

(بانوان مى توانند همه بدن خود را, به جز شرمگاه, در برابر مردان مَحْرَم بر خود, برهنه كنند و محرمان مى توانند به تمامى بدن آنان, به جز شرمگاه بنگرند)

امّا از آيه فهميده شد كه همه بدن زن در برابر مردان مَحْرَم, به جز سر و گردن, گريبان, پايين تر از مچ پاها و قسمتى از دستها, بايد پوشيده باشد.

حال دو نگاه به طور كامل ناسازگار با هم, در مسأله وجود دارد, برماست همه دليلها, از جمله روايتهاى باب را از كتابهاى شيعه و سنى بيرون بكشيم و تك تك آنها را وا رسيم, تا ببينيم, ادعاى قطع و سيره اى كه بزرگان كرده اند, دليلى دارد, يا خير؟

الف. (سكونى عن جعفر, عن محمد عن ابيه(عليه السلام) قال: لابأس ان ينظر الرجل الى شعر امّه, او اخته, او ابنته.)((من لايحضره الفقيه), صدوق, ج474/3, ح4659) اشكالى ندارد كه مرد, به موى مادر, يا خواهر, يا دختر خود بنگرد.

ييادآورى: بين روابودن نگاه, با واجب نبودن پوشش ملازمه است. يعنى هر جا, به مرد اجازه نگاه داده شده, بر زن پوشاندن آن جا واجب نيست.

امّا عكس اين ملازمه, درست نيست. يعنى چه بسا جاهايى باشد كه پوشاندن آنها بر بانوان, واجب نباشد, با اين حال, نگاه كردن مردان به آن جاها, روا نباشد, يا دست كم, اشكال داشته باشد كه در اين باره باز سخن خواهيم گفت:

ب. (عن ابى جعفر(عليه السلام) فى قوله: (ولايبدين زينتهنّ الاّ ما ظهر منها.) فهى الثياب والكحل والخاتم وخضاب الكف والسوار.

والزينة ثلاث: زينة للناس وزينة للمحرم وزينة للزوج. فامّا زينة الناس, فقد ذكرناه. وامّا زينة المحرم فموضع القلاده, فما فوقها والدملج ومادونه والخلخال وما اسفل منه وامّا الزينة الزوج فالجسد كله.)((تفسير القمى), ج101/2.)

امام باقر(عليه السلام) درباره قول خداوند: زينتهاى خود را ننمايانيد, مگر آنچه به خودى خود, نمايان است) فرمود:

(زينتهاى آشكار عبارتند از: لباس, سورمه, انگشتر, حناى دست و النگو.

و زينت, بر سه قسم است: زينت براى مردم و براى مَحْرَم و براى شوهر.

زينت براى مردم را يادآور شديم [لباس, سورمه و…] زينت براى مَحْرَم, جاى گردنبد و بالاتر از آن و جاى بازوبند و پايين تر از آن و جاى خلخال و پايين تر از آن و زينت شوهر تمامى بدن است.

آنچه در اين روايت به عنوان زينت براى خويشاوندان ذكر شده, همان چيزى است كه پيش از اين از آيه قرآن, فهميده شد.

در معناى (دملج) اختلاف است: بازوبند و دستبند. هر دو معنى را گفته اند.

اگر مراد, دستبند باشد كه بانوان آن را بر مچ دست مى بندند, در نتيجه جايى كه رواست ديدن آن, براى مَحْرَم و نامَحْرَم يكى مى شود كه بى گمان اين معنى مراد نيست. زيرا روايت بر آن است كه محدوده زينت براى مَحْرَم را نسبت به محدوده زينت براى نامَحْرَم, بگستراند. پس همان معناى نخست مراد است كه بازوبند باشد. بانوان مى توانند, بازوبند و جاى آن را تا به سرانگشتان, از مردانِ مَحْرَم نپوشانند.

آنچه از آيه فهميده شد, با آنچه از روايت به دست مى آيد, هماهنگى دارد; ولى روايت درباره دست, بيان روشنى دارد و نشان مى دهد, بانوان, دست را تا بازو بايد بپوشانند.

يادآورى: از سند روايت, سخن نگفتيم و از بيان كاستيهاى سندى آن خوددارى ورزيديم; زيرا بر آن نبوديم كه سخن جديد فقهى برابر روايت دراندازيم. بلكه آنچه از آن استفاده شد, همان چيزى بود كه آيه قرآن بر آن به خوبى دلالت داشت. بله, تنها محدوده مجاز از دست, سخن جديدى بود كه آن هم شايد با روايت ناسازگار باشد و غير در خور عمل.

ج. (فضيل بن يسار قال: سألت اباعبداللّه(عليه السلام) عن الذراعين من المرأة, اَهما من الزينة التى قال اللّه تبارك و تعالى: (ولايبدين زينتهنّ الاّ لبعولتهنّ.)؟ قال: نعم و مادون الخمار من الزينة وما دون السوارين.)(تفسیرالصافی ،ج3،ص431)

فضيل بن يسار مى گويد: از امام صادق(عليه السلام) درباره ساعدهاى زن پرسيدم كه آيا آنها از زينتى است كه خداوند مى فرمايد: (زينت خود را آشكار نسازند, مگر از براى شوهرانشان)؟ فرمود: بله و پايين تر از روسرى, از زينت است.

گويا فضيل بن يسار, مى دانسته كه زنان مى بايد كتفها و دستان خود را تا بازو از مَحْرَمان بپوشانند, ولى نمى دانسته افزون بر آن ساعدها را نيز بايد بپوشاند و نهى يا نفى (لايبدين), ساعدها را نيز در بر مى گيرد, يا خير؟

امام, در جواب مى فرمايد: بله ساعدها بايد از محرمان پوشانده شود. اين جواب, جواب اجمالى است و تمامى ساعد, تا مچ دست را در بر مى گيرد. سپس امام, شرح مى دهد: آنچه زير النگوست; يعنى مچ, (بالاتر از كف دست به مقدار تقريبى يك قبضه) از زينت است. اين جاها از زينتى است كه در برابر محرمان پوشش آنها لازم نيست. بنابراين امام با واژه (نعم) جواب پرسش گر را سربسته داد و تمامى ساعد را از زينتى قرار داد كه پوشش آن از مَحْرَمان لازم نيست.

سپس در شرح كلام خود (نعم) فرمود: به اندازه جاى النگو, حدود يك قبضه از ساعد, پوشاندنش از مَحْرَمان واجب نيست.

اين روايت, صحيحه است و بر روايت ابى الجارود, مقدم. زن وظيفه دارد در برابر مَحْرَمان, دست خويش را تا نزديك مچ, بپوشاند. بر فرض ناسازگارى و روايت, عموم (لايبدين) حاكم بود و در موارد شك, واجب بودن پوشش را ثابت مى كرد كه در مقاله پيشين, نكته چهاردهم, بحث آن گذشت.

روايتهاى ديگرى وجود دارد, البته بيش تر آنها با سندهاى غيرصحيح, كه آنچه از آيه, صحيحه و معتبره سكونى, دريافتيم, تأييد مى كنند.

د. ابن عباس در ذيل اين بخش از آيه شريفه: (ولايبدين زينتهنّ الاّ لبعولتهنّ) گفته است:

(والزينة الّتى تبديها لهولاء قرطاها وقلادتها وسِوارها فامّا خلخالها ومعضدها ونحرها و شعرها فانّها لاتبديه الاّ لزوجها.)(الدر المنثور), ج420/5.)

زينتى كه بر مَحْرَمان نمايان مى سازد, عبارتند از: گوشواره ها, گردنبند و النگو. امّا خلخال و بازوبند و گودى سينه و موها را تنها براى شوهران خويش آشكار مى سازد.

هـ. سعيد بن جبير مى گويد:

(لايبدين زينتهنّ; يعنى ولايضعن الجلباب وهو القناع من فوق الخمر الاّ لبعولتهنّ, او آبائهنّ… فهو محرم و كذلك العم والخال.)(همان)

زينت خود را نمايان نسازد; يعنى جلباب بر زمين ننهد (و آن, پوششى است كه روى روسرى افكنده مى شده است. چادر) مگر براى شوهران, يا پدران و… كه مَحْرَم هستند و همچنين دربرابر عمو و دايى.

سخن ابن عباس و ابن جبير, ممكن است روايت نباشد; زيرا به رسول خدا, اسناد نداده اند, ولى دست كم, فهم خود را از آيه بيان كرده اند. و چون از مسلمانان صدر اسلام هستند, به دست مى آيد كه اين قول, در آن زمان پذيرفته بوده و كسى هم به مخالفت با آنان سخن نگفته است. زيرا در كتابهاى شيعه و يا در كتابهاى اهل سنت, روايت و يا گفته اى در مخالفت با آنان ديده نشده است.

و. در بحارالانوار از كتاب نوادر راوندى چند حديث نقل مى كند از جمله:

1. (قال على: يا رسول اللّه! امّى استأذن عليها؟

قال: نعم.

قال: ولِمَ يا رسول اللّه؟

قال: أيسُرُّك ان تراها عريانة؟

قال: لا .

قال: فأستأذن.)(بحارالانوار, علامه مجلسى, ج38/104/ح37)

على گفت: اي رسول خدا! آيا براى ورود بر مادرم, از ايشان اجازه بگيرم؟

پيامبر فرمود: بله.

على گفت: براى چه؟

پيامبر فرمود: آيا شاد مى شوى كه مادرت را عريان ببينى؟

على گفت: نه.

پيامبر فرمود: پس اجازه بگير.

2. (قال على(عليه السلام) قال: رجل لرسول اللّه, يا رسول اللّه اختى تكشف شعرها بين يدى؟

قال: لا. انى اخاف اذا ابدت شيئاً من محاسنها و من شعرها و معصمها ان تواقعها.)(همان،ح38)

على گفت: مردى به رسول خدا گفت: اي رسول خدا! آيا خواهرم مى تواند موهايش را پيش من آشكار كند؟

رسول خدا فرمود: خير. مى ترسم اگر مقدارى از زيباييها و موها و زيورهاى خود را آشكار سازد, به آميزش بينجامد!

3. از رسول خدا روايت شده كه فرمود:

(اذا قبّل احدكم ذات مَحْرَم قد حاضت: اخته, او عمّته, او خالته فليتقبّل بين عينيها و رأسها وليكف عن خدّها وفيها.)(همان ،ح39)

هرگاه كسى از شما خواست يكى از كسان مَحْرَم بالغ مانند: خواهر, عمّه يا خاله را ببوسد, بايد بين دو چشم و سرش را ببوسد و از بوسيدن گونه ها و دهان وى خوددارى ورزد.

بررسى:

روايتهايى كه از كتاب نوادر راوندى نقل شد, سند در خور پذيرشى ندارند و به مطلب ما, دلالت روشنى نيز ندارند و واجب بودن پوشش زن را در برابر مَحْرَمان خود, به روشنى, نه مى پذيرند و نه ردّ مى كنند; ولى حكمتهايى در آنها بيان شده كه بسيار كارگشاند.

در روايت نخست: پيامبر, به على دستور مى دهد در گاه وارد شدن بر مادرش اجازه بگيرد. اين, در حالى است كه از ظاهر روايت بر مى آيد, مادر على(عليه السلام) در منزل تنها بوده و پدر آن حضرت حضور نداشته است وگرنه مى پرسيد: آيا براى وارد شدن بر پدر و مادرم اجازه بگيرم؟

وقتى امام از پيامبر, چرايى اين حكم را مى پرسد, رسول خدا مى فرمايد: آيا از اين كه مادر خود را برهنه ببينى خوشحال مى شوى؟ با اين كه معمول نبوده و نيست, زن, همين كه در منزل تنها شد, تمامى بدن خود را برهنه كند. بنابراين مراد از برهنه ديدن مادر, برهنگى كامل, به گونه اى كه شرمگاه وى ظاهر باشد, نيست, بلكه مراد, اين است كه در لباسى باشد كه سر و سينه و ديگر زيباييهاى بدن وى نمايان باشد.

پس اجازه گرفتن پسر از مادر, براى اين است كه پسر قسمتهاى پنهان بدن مادر, مانند: سينه, شكم و ساقهاى او را نبيند, نه اين كه اجازه براى اين باشد كه مبادا شرمگاه او را ببيند. اين نظر را تأييد مى كند روايتى كه از ابن مسعود نقل شده است:

(انّ رجلاً سأله استأذن على اُمّى؟ فقال: نعم. ما على كل احيانها تحب ان تراها.)((الدر المنثور), ج57/5.)

شخصى پرسيد آيا براى وارد شدن بر مادرم اجازه بگيرم. فرمود: بله. مادر در تمامى حالتها, دوست ندارد او را ببينى.

روشن است, مادر تنها از ديدن شرمگاهش ناراحت نمى شود, بلكه حالتهاى ديگرى نيز دارد و قسمتهاى ديگرى از بدنش وجود دارد كه دوست ندارد ديده شود.

از اين روى, در روايت واژه (مادر) مطرح بود وگرنه ديدن شرمگاه پدر نيز حرام است واگر مسأله ديدن شرمگاه مطرح بود, بايد در سؤال مى آمد كه آيا بايد از پدر و مادر در هنگام ورود اجازه بگيرم؟

از روايت دوم روشن مى شود كه برانگيخته شدن شهوت, تنها با ديدن زنان بيگانه نيست. چه بسا با ديدن زيباييها و زيورهاى خواهر, مادر, عمّه, خاله و… شهوت انگيخته شود. چون به طور معمول, اينان در يك منزل به سر مى برند, احتمال اين كه ديدن زيباييها و برانگيخته شدن شهوت, به جاهاى باريكى بكشد, بسيار است; از اين روى پيامبر(صلي الله عليه و آله) مى فرمايد: اخاف… ان يواقعها.)

از همين جا, فلسفه امر و نهى در حديث سوم, روشن مى شود; زيرا گاهى شيطان و نفس وسوسه انگيز, كار را بر انسان, پوشيده مى دارد و مى پندارد بوسه بر بانوان مَحْرَم, از روى مهرورزى است, در حالى كه صحنه گردانِ قضيّه شيطان است و او در غفلت.

در پايان اين بخش, روايتى از امام رضا(عليه السلام) به روايت محمد بن سنان مى آوريم كه روشنگر خواهد بود:

(انّه كتب اليه حرّم النظر الى شعور النساء المحجوبات بالازواج وغيرهنّ من النساء لما فيه من تهييج الرجال ومايدعوا التهييج الى الفساد والدخول فيما لايحلّ ولايجمل وكذلك ما اشبه الشعور الاّ الذى قال اللّه عزّوجل: (والقواعد من النساء اللاّتى لايرجون نكاحاً فليس عليهنّ جناح ان يضعن ثيابهنّ غير متبرّجات بزينة) اى غير الجلباب ولابأس بالنظر الى شعور مثلهنّ.)(بحارالانوار, ج101/ص 34)

امام رضا(عليه السلام) به وى نوشت: نگاه به موهاى زنان با حجاب, آنان كه خود را به خاطر شوهرانشان پوشانده اند و زنان ديگر را, از آن جهت حرام شده كه نگاه مردان را برمى انگيزد و آنان را به فساد فرا مى خواند, در آنچه كه ورود در آن, نه حلال است و نه زيبا.

اين چنين است, آنچه بسان موهاست.مگر آن كسانى كه خداوند درباره آنان فرموده: (بر زنان از كارافتاده, كه ديگر اميدى به زناشويى ندارند, گناهى نيست كه پوشش خود را كنار نهند, به شرط آن كه زينت خود را نمايان نسازند.) يعنى بدون چادر باشند. نگاه كردن موهاى اين گونه بانوان, اشكال ندارد.

Powered by TayaCMS