ب -
ضرورتهاى اجتماعى
ازدواج هرچند از يك نظر ، مسالهاى شخصى و
خصوصى است، ولى از نگاهى ديگر، داراى جنبه و اهميتى اجتماعى مىباشد. بر اين اساس،
ازدواج از اركان مدنيت و راهى مطمئن براى تامين آسايش جامعه و رفاه بشريت است. سود
و زيان ازدواج تنها متوجه زوجين نيست، بلكه افراد اجتماع نيز به گونهاى از آن
برخوردار مىشوند.
بىترديد، ازدواج رابطهاى است كه طرفين ربط
را تا حد زيادى از بىبند و بارى و روابط نامشروع و انحرافات اخلاقى و جنسى مصون
مىدارد. اين موضوع به تناسب حال طرفين و محيط اجتماعى و امكان انجام ساير گناهان
متفاوت است. همچنين ساير جنبههاى شخصى و اجتماعى نيز در اين زمينه مؤثر مىباشد
كه گاهى اين عمل سبب مصونيت انسان از نيمى از گناهان و معاصى و گاهى بيشتر است.
لذا، در بعضى از روايات ازدواج را وسيله حفظ نيمى از دين و برخى روايات، دو سوم
دين بيان كردهاند. (شيخ حر عاملى، وسائل الشيعه، آلالبيت، ج 20، ص 17)
زندگى هر يك از زن و شوهر منقسم به دو قسم است:
1-
روابط داخلى و خانوادگى;
2-
روابط خارجى و اجتماعى.
بنابراين، زن صالح در خانواده وسيله تحقق
سعادت مرد در نيمى از زندگانى او و مرد نيكوكار براى زن وسيله سعادت نيمى از روابط
حياتى اوست; زيرا ازدواج وسيله موفقيت هر يك از طرفين در مقدار زيادى از وظايف
عبادى خواهد بود كه در روايات ائمه اطهار عليهم السلام به نيمى از دين تعبير شده
است.
ج - ضرورتهاى مذهبى
ضرورتهاى مذهبى ازدواج از دوجنبه قابل
بررسىاند: از جنبه آيات و از جنبه روايات.
1-
ازدواج در آيات: اين سؤال همواره مطرح بوده
است كه چرا خداوند انسانها و يا حيوانات و حتى گياهان را زوج آفريد؟ فلسفه زوجيت
انسانها، گياهان و حيوانات چيست؟ در پاسخ به اين سؤال، به اجمال مىتوان گفت كه
فلسفه زوجيت در انسانها به ازدواج بازمىگردد. اما پس از آن، اين سؤال مطرح
مىگردد كه آيا ازدواج فقط براى تامين غريزه جنسى است؟ آيا براى شروع مسائل
اجتماعى است؟ آيا براى ايجاد انس ميان دو زوج مخالف با هم است؟ در پاسخ بايد گفت
كه خير، هدف از ازدواج اين مسائل نيست. فلسفه ازدواج چيز ديگرى است و آن امتداد
نسل، بقاى آن و اتمام تركيبات عاطفى زن و مرد به دليل توليد مثل مىباشد، همانگونه
در برخى از آيات به اين مطلب اشاره شده است:
خداوند در سوره نساء، آيه 1 مىفرمايد: «يا
ايها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا
و نساء كثيرا و اتقوا الله الذي تسائلون به و الارحام ان الله كان عليكم رقيبا»;
اى مردم، بترسيد از پروردگار خود كه شما را از يك تن آفريد و از او جفتش را
بيافريد و از آنان مردان و زنان بسيارى گسترانيد و بترسيد از خداوندى كه از او و
از ارحام پرسش مىشود. خداوند بر شما نگاهبان است.
در آيه 11 سوره شورى نيز مىفرمايد: «فاطر
السموات و الارض جعل لكم من انفسكم ازواجا و من الانعام ازواجا يذرؤكم فيه ليس
كمثله شىء و هو السميع البصير»; او پديد آورنده آسمانها و زمين است. براى شما از
جفتخودتان همسرانى قرار داد و از جنس حيوانات نيز جفتهايى آفريد تا بر شما
بيفزايد و نسل تكثير پيدا كند. همانند او چيزى نيست. او شنواى بيناست.
2-
ازدواج در روايات:اسلام در اين زمينه، دو
دسته را مخاطب قرار داده است و ازدواج را به آنها توصيه مىكند:
1-
كسانى را كه به قصد ارضاى غريزه شهوت و
محافظت از آلودگى ازدواج مىكنند، ولى از پيدايش نسل جلوگيرى مىنمايند.
2-
كسانى را كه علاوه بر ارضاى غريزه شهوانى،
قصد تشكيل خانواده نيز دارند و در نتيجه، خواهان نسل هستند. اما به طور كلى، دسته
دوم بيشتر مورد خطاباند; زيرا خانواده بدون فرزند در همان وصلت و گوشه حجله،
بدون استمرار و دنباله خلاصه مىشود.
نظر به وجود منافع و اهميتهاى ازدواج است
كه اسلام آن را تاييد كرده و ضرورت آن را در درجه اول اهميت و مورد تاكيد قرار
داده است.
ضرورتهاىازدواجازنظر اسلام به قرار ذيل است:
1-
محبوبترين بنا: بناى تشكيل خانواده در
اسلام محبوب است، تا آنجا كه هيچ سازمان و بنايى نزد خدا محبوبتر از آن نيست.
لذا، پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايند: «ما بنى بناء فى الاسلام
احب الى الله من التزويج»; نزد خداوند هيچ بنايى محبوبتر از خانهاى نيست كه از
طريق ازدواج آباد گردد. (ميرزا آقا نورىطبرسى،مستدركالوسائل،ج14،ص 153)
2-
عامل حفظ پاكدامنى و كسب اخلاق نيك: ازدواج
از نظر اسلام وسيلهاى براى پاكدامنى و پاكدامن زيستن است. رسول خدا صلى الله
عليه و آله به زيدبن حارثه فرمودند: ازدواج كن تا پاكدامن باشى ( شيخ حر عاملى، پيشين، ج 20، ص 35) و در سخنى
ديگر، فرمودند: مردان را زن دهيد تا خدا اخلاقشان را نيكو، ارزاقشان را وسيع و
جوانمرديشان را زياد گرداند. (محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 103، ص 222) در
روايتى ديگر، به زنى كه گفته بود، ديگر ازدواج نخواهم كرد، فرمودند: «ازدواج براى
حفظ عفاف لازم است.» (شيخ حر عاملى، پيشين، ج 20، ص 166)
3-
عامل تكميل دين: ازدواج غير از ايجاد نظم در
زندگى، وسيلهاى براى حفظ و تكميل دين است. بدان دليل، ازدواج تكميل كننده ايمان
است كه به وسيله آن، بسيارى از گناهان از وجود آدمى ريشهكن مىشود و راه براى
سعادتمندى او از هر سو فراهم مىگردد. لذا، رسول اكرم صلى الله عليه و آله
فرمودند: «من تزوج فقد احرز نصف دينه»; (مكارم الأخلاق،
ص: 196) هر كس ازدواج كند نيمى از دينش را باز
يافته است. در جاى ديگر، فرمودند: «ما من شاب تزوج في حداثة سنه الا عجشيطانه يا
ويله عصم مني ثلثي دينه»; (مستدرك الوسائل و مستنبط
المسائل، ج14، ص: 149) هر كس
در ابتداى جوانى ازدواج كند شيطان فرياد مىكند: اى واى، دو سوم دين خود را از شر
من حفظ كرد.
4-
موجب ازدياد نسل: پيامبر صلى الله عليه و
آله فرمودند: «تزوجوا فاني مكاثر بكم الامم غدا فى القيامة»; (وسائل الشيعة، ج20، ص: 14) ازدواج كنيد; زيرا من به زيادتى شما نسبتبه امتهاى
ديگر در قيامت مباهات مىكنم. (اينكه امروزه در كشور ما با توجه به احكام ثانويه،
به مهار جمعيتحكم مىشود مطلب ديگرى است كه اين مختصر مجالى براى طرح آن نيست.)
5-
موجب ازدياد مسلمانان: پيامبر صلى الله عليه
و آله فرمودند: «ما يمنع المؤمن ان يتخذ اهلا لعل الله يرزقه نسمة تثقل الارض بلا
اله الا الله»; (وسائل الشيعة، ج20، ص: 14) چه مانعى داردكه مؤمن زنىبگيرد تاخداوند فرزندى نصيبش
كند كه با كلمه لا اله الا الله زمين را گرانبار كند؟
6-
موجب ازدياد روزى: پيامبر صلى الله عليه و
آله فرمودند: «اتخذوا الاهل فانه ارزق لكم» (الكافي
(ط - الإسلامية)، ج5، ص: 329) ;
روزى را به وسيله زن گرفتن زياد كنيد. در حديث ديگرى، امام رضا عليه السلام
مىفرمايند: «اذا جاءكم من
ترضون خلقه و دينه فزوجوه»; (11)
اگر خواستگارى آمد كه دين و اخلاقش را
پسنديد او را اجابت كنيد. در روايتى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «من ترك
التزويج مخافة العيلة فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله يقول: ان يكونوا فقراء
يغنهم الله من فضله»; (وسائل الشيعة، ج20، ص: 42) هر كس ازدواج را از ترس فقر و تنگدستىترك
كندبه خدا سوء ظن برده است، زيرا خداوندمىفرمايد:اگر (زنوشوهر) فقير باشندخدا هر
كدام را از كرم خود بىنياز مىكند. بنابراين، در هر صورت، روزى زن و مرد با خداست.
7-
نشانه پيروى از سنت پيامبر اكرم صلى الله
عليه و آله: حضرت على عليه السلام فرمودند: «تزوجوا فان التزويج سنة رسول الله
فانه كان يقول: من كان يحب ان يتبع بسنتى فان من سنتي التزويج»; (وسائل الشيعة، ج20، ص: 15) ازدواج كنيد، ازدواج سنت پيامبر صلى الله عليه و آله است. آن جناب مىفرمودند: هر كه مىخواهد از سنت من پيروى كند،
بداند كه ازدواج سنت من است.
8-
نشانه پيروى از سنت پيامبران عليهم السلام:
امام رضا عليه السلام فرمودند: «ثلاث من سنن المرسلين: العطر و اخذ الشعر و كثرة
الطروقة»; (الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 562) سه چيز از سنتهاى پيامبران است: استعمال عطر، ازاله
موهاى زايد و ازدواج كردن.
9-
موجب جلب رضايت الهى: پيامبر صلى الله عليه
و آله فرمودند: «ما من شىء احب الى الله عز وجل من بيت يعمر فى الاسلام
بالنكاح»; (الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 580) هيچ چيز نزد خداوند محبوبتر از اين نيست كه خانهاى در
اسلام به وسيله ازدواج آباد گردد.
10-
موجب كسب طهارت معنوى: پيامبر صلى الله عليه
و آله فرمودند: «من احب ان يلقى الله طاهرا مطهرا فليلقه بزوجة»; (وسائل الشيعة، ج20، ص: 18) هر كس مىخواهد خدا را پاك و پاكيزه ملاقات كند بايد
هنگام مرگ متاهل باشد.
11-
بهترين بهره و سود: امام رضا عليه السلام
فرمودند: «ما استفاد امرء
بعد الاسلام فائدة خيرا من امراة مسلمة ...»; (17) پس از ايمان به خدا، هيچ
انسانى بهرهاى بهتر از همسرى مسلمان به دست نياورده است.
12-
گشودن درهاى رحمت الهى: پيامبر صلى الله
عليه و آله فرمودند: «يفتح ابواب السماء بالرحمة فى اربع مواضع: عند نزول المطر و
عند نظر الولد فى وجه الوالد و عند فتح باب الكعبة و عند النكاح»; (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 152) درهاى رحمت آسمان در چهار موقع گشوده
مىشود: 1- هنگام باريدن باران; 2- وقتى كه فرزندى (از سر مهر) به صورت پدرش
بنگرد; 3- زمانى كه در خانه كعبه گشوده مىگردد; 4- در وقت اجراى عقد نكاح. (شيخ
حر عاملى، پيشين، ج 20، ص 15)
نهى اسلام از عزوبت
از نظر اسلام، ازدواج كارى مقدس و تجرد چيز
پليدى است. اين بر خلاف نظر كسانى است كه رهبانيت را پذيرفتهاند و سعى دارند بدان
جنبهاى مقدس دهند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: آن كس كه اين آيين و مذهب
همگام با فطرت مرا دوست دارد بايد نسبتبه سنت من پاىبند باشد; يكى از سنتهاى من
ازدواج است. (شيخ حر عاملى، پيشين، ج 20، ص 15)
در اسلام، سرباز زدن از ازدواج مساوى با
تخلف از سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و حتى از موازين اسلامى است. چنانچه
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: هر كس زمينه و امكانى براى ازدواج داشته باشد
و در عين حال، از آن سر باز زند از ما نيست.
اسلام برخلاف رهبانان و تاركان دنيا، مجرد
ماندن را نه تنها فضيلت نمىداند، بلكه آن را محكوم كرده و شديدا از آن نهى فرموده
است. زنى به حضور امام صادق عليه السلام رسيد و گفت: من قصد ندارم شوهر كنم تا مرا
نزد خدا فضلى باشد و اجر و ثوابى به من تعلق گيرد.
امام صادق عليه السلام فرمودند: اين سخن را
رها كن; اگر تنها زيستن فضيلتى بود فاطمه عليها السلام، دختر پيامبر صلى الله عليه
و آله، بر اين فضل سزاوارتر بود. (محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 103، ص 219)
بزرگان اسلام عزب ماندن را در صورت فراهم
بودن وسايل ازدواج، ناروا و حرام دانسته و زناشويى را محبوب و مقدس شمردهاند.
اسلام نيز تجرد را زشت مىشمارد و مىگويد: «شراركم عزابكم»; (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 156) بدترين شما كسانى هستند كه در حال
عزوبتاند. احاديثىكه ازعزوبتنهى مىكنند بسيارند، ازجمله روايات ذيل از پيامبر
اسلام صلى الله عليه و آله:
-
ازدواج كن و گرنه از گنهكاران محسوب خواهى
شد; «تزوج و الا فانت من المذنبين.» (مستدرك الوسائل و مستنبط
المسائل، ج14، ص: 155)
-
بيشتر دوزخيان عزبها هستند; «اكثر اهل
النار العزاب.» (وسائل الشيعة، ج20، ص: 20)
-
ازدواج كن، وگرنه از راهبان نصارا خواهى
بود; «تزوج و الا فانت من رهبان النصارى.» (مستدرك
الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 155)
-
ازدواج كن، وگرنه از برادران شيطان خواهى
بود; «تزوج و الا فانت من اخوان الشياطين.» (مستدرك
الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 155)
-
بدترين افراد امت من عزبها هستند; «شرار
امتي عزابها.»(مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 155)
-
دو ركعت نماز زندار بهتر از يك روز نماز و
روزه عزب است. «ركعتان يصليهما المتزوج افضل من سبعين ركعة يصليها غير متزوج. » (وسائل الشيعة، ج20، ص: 20)
خوددارى از ازدواج عوارضى دارد كه به نمونه
هايى از آن اشاره مىكنيم:
1-
خوددارى از ازدواج زمينه را براى روابط جنسى
نامشروع و غير قانونى فراهم مىكند كه نمونههاى آن را در كشورهايى كه براى خود
آمار و حسابى دارند، مىبينيم. بديهى است كودكى كه به دور از عشق و بدون خواسته
والدين يا در اثر يك ازدواج اجبارى پديد آيد هم مايه غم مرد است و هم موجب تنفر
اجتماعى و اينكه آينده چنين كودكانى چه خواهد شد، به خوبى معلوم است.
2-
خوددارى از ازدواج موجب بيمارىهاى وخيمى
همچون امراض تناسلى، ورم مفاصل و مانند آن مىگردد و اين مساله مورد تاييد پزشكان
امروزى است.
3-
خوددارى از ازدواج موجب از دست دادن گرمى و
نشاط زندگى است. هر كس در دوران جوانى به ازدواج تن ندهد، در دوران پيرى با رنج
تنهايى مواجه خواهد شد.
4-
خوددارى از ازدواج موجب توسعه و گسترش فساد
مىگردد. افراد به سوى فساد اخلاقى سوق پيدا مىكنند و درهاى حيات آنان به دروغ،
فحشا و بىبند و بارى گشوده مىشود. وجود غريزه در آدمى خود دليلى بر ضرورت ازدواج
و خوددارى از آن، استقبال از خطرات خودآفرين و زمينهاى براى هجوم غمها و
نابسامانىهاست.
«تهذيب نفس»; فلسفه بزرگ
ازدواج
زن و مرد لازم است در پرتو كانون گرم
خانواده به تكامل دستيازند و همديگر را با برخوردارى از «صبر» و «شكر»، كه دو ركن
ايمان است، يارى كنند. شرع مقدس اسلام در تشكيل خانواده تنها به ارضاى غريزه جنسى
نظر ندارد، اگرچه اين نكته مهم نيز جزئى از فلسفه ازدواج است و اسلام براى حفظ عفت
عمومى در جوامع بشرى، به دختران و پسران بالغى كه نياز به ازدواج دارند امر به
پيوند و تشكيل خانواده كرده است، بلكه نكته مهمترى كه اسلام از ازدواج و تشكيل
خانواده دنبال مىكند عبارت است از: «تهذيب نفس»; زيرا محيط خانه و كانون گرم
خانواده را بهترين مكتب براى خودسازى و كسب كمالات مىداند. حال اگر از اين مكتب
ارزنده و حياتبخش و انسانساز درست استفاده نكنيم و يا آن را از هم بپاشيم، تقصير
از شارع مقدس اسلام نيست، بلكه خودمان مقصر هستيم كه با عوامل گوناگون باعثسردى
كانون خانواده يا از هم پاشيدگى آن شدهايم.
خلاصه و نتيجه بحث
از مجموعه بحثها چنين نتيجه مىگيريم كه هدف
از ازدواج در اسلام به مراتب، بالاتر و مقدستر از آن است كه تنها در حد كامجويى
جنسى باشد; زيرا اگر چنين بود هيچ فرقى ميان ازدواج انسان و جفتگيرى حيوانات نبود
و ازدواج مشمول اين همه قوانين آسمانى و رهبرى پيامبران عليهم السلام و راهنمايان
قرار نمىگرفت. پس بايد در آن اهداف مهم ديگرى نيز وجود داشته باشد; از جمله:
ايجاد، بقا و طهارت نسل، تكميل و تكامل، مودت و صفا و از همه بالاتر، انجام وظيفه
الهى. پيمان ازدواج پيمانى مقدس و الهى است. بدينسان، جز در سايه احكام الهى
نمىتوان آن را فسخ كرد. ازدواج امرى اساسى و مهم است، بايد در جامعه رشد و توسعه
يابد تا افراد در سايه پاىبندى بدان از بسيارى انحرافات و پيشآمدهاى ناگوار مصون
بمانند.
آن كس كه تن به تشكيل خانواده ندهد، هم به
خود جفا كرده است و هم به فردى ديگر از جنس مخالف كه پاكدامن در انتظار همتاى
مؤمن براى تشكيل زندگى و بهرهمندى از نعمت و آسايش آن است. البته شكى نيست كه در
انتخاب همسر بايد طرقى انديشيد تا زندگى زناشويى دچار نابسامانى نشود و كودكان پاى
به جهان نهاده حاصل آن دچار افسردگى و ماتم نگردند.