معیارهای ازدواج دو نفر

معیارهای ازدواج دو نفر

چه شرایط و معیارهایی در ازدواج دو نفر لازم بوده، و چه شرایط و معیارهایی بهتر است مراعات شود؟ معنای کفویت در ازدواج چیست؟

پاسخ اجمالی

در آموزه­های اسلامی، علاوه بر ارائۀ راه کارهایی؛ مانند توکل بر خداوند، برگزاری دو رکعت نماز و دعا برای طلب همسری شایسته و ازدواجی موفق، برای پیشگیری از ازدواج های ناموفق، توصیه به دقت و توجه کافی برای انتخاب همسر شده و معیارهایی ذکر می شود که برخی اصلی بوده و برخی فرعی.

برخی از معیارهای اصلی عبارت اند از: ایمان، دوری از گناهان، برخورداری از حسن خلق و کفو بودن زن و شوهر.

مقصود از کفویت شرعی در ازدواج این است که، زن و مرد، از نظر اسلام و یا ایمان هم­سطح و هم­طراز یکدیگر بوده و تفاوت زیادی با هم نداشته باشند؛ اگر چه نمی توان ادعا کرد که این همطرازی و هم سطحی باید از هر دو طرف کامل بوده و به یک مرتبه باشند؛ زیرا ایمان و اسلام در انسان ها دارای مراتب قوی و ضعیف است؛ به همین جهت، مفهوم کفو در ازدواج امری نسبی است.

در کتاب های فقهی، در کنار کفویت شرعی، کفویت عرفی هم ذکر شده، ولی مراعات کفویت عرفى لازم نیست؛ مگر در جایى که دختر رشد فکرى کافى ندارد، و ولىّ براى او شوهر انتخاب مى‌کند.

کفویت عرفی یعنی این که، زن و مرد از نظر شئون اجتماعى با هم متناسب باشند؛ مانند تناسب سنّ، اصالت خانوادگی و ... .

پاسخ تفصیلی

ازدواج، زمینه ساز مطلوب ترین فرصت، برای تجلّی متعالی ترین ارزش ها و محبوب ترین کانون، نزد خدای متعال است. بر همین اساس، در آموزه های اسلامی بر این تأکید شده است که مردم نگاه معنوی و قُدسی به ازدواج داشته باشند. آیات متعدد قرآن شاهدی بر این مدّعا است؛ مانند: «و از نشانه‌هاى او این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‌ هایى است براى گروهى که تفکّر مى‌کنند»[روم/21].

همچنین در قرآن کریم از ازدواج به عنوان «میثاق غلیظ»[نساء/21]، یعنی، پیمان محکم و مقدّس[مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 323]، یاد شده است. پیمانی که وفاداری، اعتماد، هم عهدی صادقانه و عشق بی پیرایه می طلبد، لذا تمایلات نفسانی و خود کامگی ها و خود محوری های زور مدارانه با اصل این میثاق منافات دارند و طرفین این پیمان در حفظ و قوام و استحکام آن بایستی رعایت اصول ارزشمند زندگی را داشته باشند.

به همین منظور، ازدواج از جمله انتخاب های مهم انسان است که نتیجۀ آن برای تمام عمر، ماندگار خواهد بود. لذا دقت و دوراندیشی در این گزینش، - البته نه در حدّ وسواس امری منطقی و دینی است.

در دستورات اسلامی، علاوه بر ارائۀ راه کارهایی؛ مانند توکل بر خداوند، برگزاری دو رکعت نماز و دعا برای طلب همسری شایسته و ازدواجی موفق،[مانند این حدیث: امام على (ع) فرمود:«هر کس از شما براى ازدواج تصمیم گرفت، دو رکعت نماز بخواند، بعد سوره حمد و یس را قرائت کند و پس از آن حمد و ثناى الهى را بجاى آورد، و بگوید: خدایا! زن صالح، با مودّت، پر اولاد، سپاسگزار، قانع و تسلیم و با غیرت نصیب من گردان، که اگر خوبى کنم سپاسگزار باشد، و اگر خدا را فراموش کردم مرا یاد آورى کند، آنگاه که خانه را ترک مى‌کنم حافظ زندگى و آبرو باشد، و آنگاه که به خانه مى‌آیم مرا خوشحال و مسرور کند، اگر به او دستور دادم اطاعت کند، و اگر براى او قسم خوردم آن را بپذیرد، و اگر نسبت به او عصبانى و خشمناک شدم مرا راضى و خرسند گرداند. اى خداى صاحب جلال و بزرگوارى! چنین زنى را قسمت من گردان، زیرا من از آستان پر عظمت تو کمک مى‌گیرم، و جز آنچه تو قسمت من مى‌کنى، چیزى را سراغ ندارم. اگر کسى این نماز و دعا را انجام دهد، خداوند خواسته او را اجابت مى‌نماید. و آنگاه هم که شب عروسى مى‌رسد و زن نزد او مى‌آید، دو رکعت نماز بخواند، سپس دست خود را روى پیشانى زن بگذارد و بگوید: اللّهم بارک لی و فی أهلی و بارک لها فیّ، و ما جمعت بیننا، فاجمع بیننا فی خیر و یمن» (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 100، ص 268 ] برای پیشگیری از ازدواج های ناموفق، توصیه به دقت و توجه کافی برای انتخاب همسر نموده و معیارهایی را ذکر می کند.

اما لازم است بدانیم که دسته ای از این معیارهای اسلامی، جزو معیارها و شرایط اصلی در انتخاب همسر بوده و دسته ای دیگر، جزو معیارهای فرعی است.

در این جا، به شرح و بررسی برخی از این معیارها در هر دو دسته پرداخته می شود:

معیارهای اصلی در انتخاب همسر:

الف) باورها و اعتقادات دینی صحیح(ایمان)

بر اساس تعالیم اسلام، ایمان و باورهای صحیح دینی و مذهبی مهم ترین ویژگی لازم برای همسر محسوب می شود. این شرط، در همۀ شرایط زمانی و مکانی، برای یک همسر ضروری است.

بنابراین، اگر فردی از ایمان، باورهای دینی و مشترکات اعتقادی در حدّ مناسبی برخوردار نباشد، فاقد شرایط محسوب می شود، هر چند ویژگی های دیگر را دارا باشد، و انسان را از سعادت دنیوی و اخروی باز می دارد.

در آیات قرآن و روایات بر دارا بودن شرط ایمان در ازدواج تصریح شده است؛ مانند:

«و با زنان مشرک و بت‌پرست، تا ایمان نیاورده‌اند، ازدواج نکنید! [اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسى نداشته باشید زیرا] کنیز با ایمان، از زن آزاد بت‌پرست، بهتر است هر چند [زیبایى، یا ثروت، یا موقعیت او] شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت‌پرست، تا ایمان نیاورده‌اند، در نیاورید! [اگر چه ناچار شوید آنها را به همسرى غلامان با ایمان درآورید زیرا] یک غلام با ایمان، از یک مرد آزاد بت‌پرست، بهتر است هر چند [مال و موقعیت و زیبایى او،] شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش مى‌کنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى‌نماید، و آیات خویش را براى مردم روشن مى‌سازد شاید متذکّر شوند».[بقره/221]

پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرماید: «آن کس که دختر خود را به ازدواج مرد فاسقى درآورد با این عمل از وى قطع رحم نموده است».[طبرسی، رضى الدین حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 204]

امام صادق (ع): «اگر مردی، با زنی به خاطر زیبائى و یا ثروتش ازدواج کند، از هر دو [زیبایی و ثروت] محروم ماند و اگر براى دین و تقوایش با او ازدواج کند، خداوند مال و جمال نیز نصیبش گرداند».[عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعة، ج 20، ص 49 و 50]

علاوه بر این، وجود ویژگی های اعتقادی و اخلاقی، بیش از هر عامل دیگری می تواند اعتماد آفرین باشد؛ زیرا برخورداری از کرامت های اخلاقی و باورهای دینی نه تنها آدمی را متحول می کند، بلکه باعث اطمینان خاطر طرف مقابل می شود و همین امر زمینه ساز تفاهم اولیه زوجین است و تداوم آن در طول زندگی، نقش تعیین کننده دارد.

ب) برخورداری از حُسن خلق:

در اسلام ویژگی های اخلاقی مانند برخورداری از حسن خلق، از ویژگی ها و شرایط لازم برای همسر مناسب به حساب می آید. مراد از حسن خلق، در این جا، رفتارها و تعامل های مناسب در زندگی، سازگاری و مدارا با افراد است. حسن خلق، خوش اخلاقی و نیک منشی به معنای زینت دادن به کلام، شکر و سپاس گذاری، خوش زبانی و حقیقت گویی، محبت و تشویق، صداقت و... می باشد. اساس زندگی زناشویی، سازگاری، تفاهم و همکاری است که این امور فقط در پرتو حسن خلق فراهم می شود.

انسان آراسته به صفات، عادات، خُلق و خوهای پسندیده، فضائل، کمالات و اعمال و رفتار نیکو بوده و از صفات زشت، بیماریهای اخلاقی و... دور باشد؛ زیرا تنها عاملی می‌تواند روح سرکش انسان و غرایز طوفانی و عصیانگر انسان را مهار کند و علم و صنعت را در راه آرامش عمومی و زندگی مسالمت‌آمیز به کار اندازد، اخلاق واقعی است که از ایمان حقیقی به خدا سرچشمه می‌گیرد. داشتن اخلاق خوب در زندگی که باعث نشاط و جوانی طرفین و سایر افراد خانواده می شود، در رویات آمده همسر بد اخلاق انسان را به پیری زودرس مبتلا می کند.

به همین دلیل، در روایات به صراحت از ازدواج با افراد بد خلق نهی کرده اند؛ مانند این روایات:

رسول اکرم (ص): «براى یک مرد پس از قبول اسلام هیچ سودى بهتر و برتر از همسرى با یک زن مسلمان درست‌کار نیست، زنى که مرد را با دیدن خود شاد سازد، از دستورش اطاعت نماید، و در غیاب شوهر حافظ عفّت خویش و اموال وى باشد».

شخصی از امام رضا (ع) درباره فردی پرسید و گفت: یکی از بستگان من از دخترم خواستگاری کرده است و از جهاتی شایستگی همسری را دارد، ولی بد اخلاق است چه کنم؟ حضرت در پاسخ فرمود: اگر بد اخلاق است به او زن نده.

علاوه بر معیارهایی که از نظر اسلام اصلی محسوب می شوند و به برخی اشاره شد، معیارهای دیگری نیز مورد توجه اسلام است که به لحاظ اهمیت در درجه معیارهای اصلی نیست؛ اما در اسلام توجه خاص به آنها شده، این معیارها، معیارهای فرعی هستند.

ج) دوری از گناهان:

برخورداری از تقوا در حدّی که به طور علنی و آشکارا مرتکب گناهانی مانند زنا نشود. در روایات به این معیار و شرط برای انتخاب همسر تأکید شده است؛ مانند:

امام صادق (ع) می فرماید: «مردان مسلمان با زنانى که آشکارا و بى‌پروا زنا می­دهند ازدواج نکنند و همچنین زنان عفیف و مسلمان مردانى را که علنا زنا می­کنند به همسرى خود اختیار ننمایند مگر آنکه معلوم شود توبه کرده‌اند [و واقعاً از اعمال ناشایست و منافى با عفت خویش دست کشیده‌اند]».[مکارم الاخلاق، ص 204.]

د) کفویّت:

در زمینۀ انتخاب همسر، بی شک «کفویت» یکی از معیارهای اصلی اسلام است.

در لغت،«کفو» و «کفؤ» به معنای همطراز و همسنگ و همسان بودن در منزلت و قدر و ارزش‌ است.[ راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 718]

در کتاب های فقهی برای کفویت در ازدواج میان زن و مرد دو مصداق ذکر شده است:

1. کفویت شرعی: یعنی، کفویتی که در صحت و درستی عقد ازدواج، کفویت شرعی -مانند مسلمان بودن- معتبر و لازم است. و آن عبارت است از این که زن و مرد، از نظر اسلام[برخی از فقها معیار اصلی کفویت شرعی را «اسلام» دانسته اند؛ مانند حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره): «مسلمان کفو مسلمان است و ازدواج آن‌ها اشکال ندارد.» ( استفتائات، ج 4، ص 15،) ] و یا ایمان[ برخی از فقها نیز معیار اصلی کفویت شرعی را «ایمان» می دانند؛ مانند: حضرت آیت الله العظمی تبریزی (ره):«مؤمن کفو مؤمنه است و سایر جهات مدخلیّت ندارد.» (تبریزی، جواد بن علی، استفتائات جدید، ج 1، ص 350] هم سطح و هم طراز یکدیگر بوده و تفاوت زیادی با هم نداشته باشند؛ اگر چه نمی توان ادعا کرد که این همطرازی و هم سطحی باید از هر دو طرف کامل بوده و به یک مرتبه باشند؛ زیرا ایمان و اسلام در انسان ها دارای مراتب قوی و ضعیف است؛ به همین جهت، مفهوم کفو در ازدواج امری نسبی است و مناسب نیست اصل ازدواج که یک سنت مهم پیامبران الاهی است، به دلیل فراهم نبودن همانندی کامل، ترک شود.

بنابراین، در اعتبار کفویت شرعی، ازدواج مسلمان با کافر غیر کتابى و نیز زن مسلمان حتى با کافر کتابى صحیح نیست[نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 30، ص 92] و این مورد اتفاق همۀ فقها است، اما در صحّت ازدواج مرد مسلمان با زن کتابى بین فقها دیدگاه های مختلفی وجود دارد، و مشهور میان فقهای متأخّر، حرمت ازدواج دائم با آنان است. [فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج 1، ص 484،]

البته، این یک نگاه نخست به کفویت شرعی بوده که لازم و شرط صحت و درستی عقد است.

2. کفویت عرفی: یعنی، زن و مرد از نظر شئون اجتماعى با هم متناسب باشند. [مکارم شیرازی، ناصر، احکام بانوان، ص 142] میان زن و مرد بایستى توافق فکرى و تناسب روحى و اخلاقى وجود داشته باشد و دو همسر از نظر فرهنگ خانوادگى و روحیات، هم‌سطح یکدیگر باشند تا بتوانند به خوبى یکدیگر را درک نموده و کانون زندگیشان را گرم و پررونق نگه دارند.

در کتاب های فقهی، در کنار کفویت شرعی، کفویت عرفی هم ذکر شده، ولی مراعات کفویت عرفى لازم نیست؛ مگر در جایى که دختر رشد فکرى کافى ندارد، و ولىّ براى او شوهر انتخاب مى‌کند.[همان، ص 142.]

با این حال، آنچه دربارۀ معنای کفو بودن در ازدواج، میان کفویت شرعی و عرفی مشترک بوده، عبارت است از: همتایی و هم طراز بودن زن و مرد به لحاظ دینی،[ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج 1، ص ] و دارا بودن شرایط مذهبى و اخلاقى، نه همتایی و هم طرازی در مسائل مادّى و مالى.[محقق داماد یزدى بررسی فقهی حقوق خانواده، ص 366]

امام صادق (ع) در بارۀ کفویت در ازدواج می فرماید:«کفو و همسانى آن است که مرد، عفیف و پاکدامن باشد و توانائى تأمین مخارج خانواده را داشته باشد».[شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 394] «برخی از مؤمنان، هم­کفو و همانند و همسان یک دیگرند»؛[من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 393.] [یعنى، همسانى که در ازدواج باید رعایت شود هم مذهب بودن است]

معیارهای فرعی در انتخاب همسر:

برخی از معیارها و شرایطی که بهتر است در ازدواج دو نفر مورد توجه قرار گرفته و رعایت شود عبارت اند از:

الف) اصالت و شرافت خانوادگی:

خانواده و مسائل روحی و تربیتی و بینش مذهبی نقش مهمی در زندگی مشترک دو جوان دارند. هر چه خانواده ها از جهت بافت و ترکیب و اعتقاد، به یکدیگر نزدیک تر باشند امکان برقراری روابط صحیح و استوار میان زوجین بیشتر است. منظور از اصالت و شرافت خانوادگی شهرت، ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلکه منظور نجابت، تدین و پاکی است. وقتی کسی در ازدواج با یک فامیل و خانواده وصلت می­کند، مسلّم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، روانی، عقلی و جسمی آن خانواده فامیل از راه وراثت، محیط، عادت و تربیت به این فرد منتقل شده که او نیز این خصوصیات را از راه ازدواج به خانواده و فرزندان خود انتقال خواهد داد. بر این اساس، از نظر اسلام ازدواج با خانوادۀ شریف و اصیل و دارای محیطی سالم از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در سخنان معصومین (ع)، حساسیت این موضوع فهمیده می شود.

همان طور که در روایتی می خوانیم: روزى رسول اکرم (ص) بر پا خاست و به مردم فرمود: «بپرهیزید از گیاهان سبز و خرّمى که در سرگین پرورش یافته است. عرض شد: یا رسول اللَّه! مقصود از این سخن چیست؟ فرمود: مراد، زن زیبا و خوب­روئى است که در خانوادۀ بد و محیط فاسد پرورش یافته است».[الکافی، ج 5، ص 332.]

امام صادق (ع) می فرماید: «از خاندان شایسته و با فضیلت همسر بگیرید که نطفه اثر [پنهانى] دارد».[مکارم الاخلاق، ص 197.] یعنى، صفات و حالات والدین از راه نطفه به فرزند می­رسد. بنابراین ازدواج تنها پیوند دو جوان نیست؛ بلکه پیوند بین خانواده ها است و برای این که در این پیوند مصونیت دینی و اعتقادی تأمین شود باید با افراد سالم و صالح پیوند صورت گیرد. اگر چه در امر انتخاب همسر، اصالت خانوادگی از معیارهای فرعی، محسوب می شود، اما از نظر اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، نسبت به سایر معیارهای فرعی، از اهمیت بالایی برخوردار است.

ب) زیبایی و جذابیت ظاهری

از نگاه عده ای، وجود برخی ویژگی ها نظیر زیبایی و جذابیت در زوجین به ویژه در زن، عامل مهمی در ازدواج تلقّی می شود، اگر چه حصول میل و علاقه متقابل و بر طرف شدن نیاز های جنسی، مبتنی بر احساس علاقه و دوستی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که اگر در ازدواج این میل و علاقه وجود نداشته باشد، زمینۀ نارضایتی خانوادگی از ابتدا فراهم می شود.

این خصوصیت طبیعی، از نظر اسلام نیز مورد توجه قرار گرفته است، اما باید دید تا چه اندازه باید برای آن اهمیت قائل شد؟ بعضی برای زیبایی ظاهری، اصالت قائل اند و عوامل دیگر را از لحاظ اهمیت در درجه دوم می دانند، در حالی که وجود زیبایی و جذابیت به تنهایی نمی تواند برای تشکیل زندگی کافی باشد؛ زیرا زندگی مشترک، وظایف، مسئولیت ها و دشواری هایی دارد که با تأکید بر زیبایی نمی توان از عهده آنها بر آمد. لذا زیبایی و جذابیت برای پیوند زن و مرد نقطه شروع مناسبی است، ولی شرط و معیار کافی محسوب نمی شود.

از نظر اسلام، زیبایی آن گاه دارای ارزش و امتیاز است که همراه با دیانت و سایر کمالات و فضایل معنوی دیگر باشد. در غیر این صورت، صِرف زیبایی و جذابیت ظاهری، بدون صفات شایسته مورد نظر اسلام ممکن است مایۀ زحمت و گرفتاری همسر را فراهم آورد. همان طور که به احادیثی در معیارهای پیشین اشاره شد.

نکته قابل توجه آن است که زیبایی امری نسبی است و زیبایی و جذابیت مرد و زن باید نسبت به طرف مقابل و اعضای خانواده هر دو طرف در نظر گرفته شود؛ بنابراین ممکن است دو فرد از لحاظ جذابیت ظاهری با هم متناسب باشند، ولی از منظر شخص دیگری یکی از آن دو زیبا نباشد.

ج) تناسب سنی و تحصیلی:

در انتخاب همسر توجه به همتایی و تناسب در سن نیز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است، پسر حدود چهار سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می‌رسد. از این‌رو، بهتر است که تفاوت سن آنها در امر ازدواج نیز حداقل به همین مقدار باشد (پسر بزرگتر باشد)، ولی الزامی نیست.

Powered by TayaCMS