دعا - چگونه از خدا سپاسگزاری کنیم؟ - جلسه 23

دعا - چگونه از خدا سپاسگزاری کنیم؟ - جلسه 23

به خودم که نگاه می کنم، ناامید می شوم

مروری بر مباحث گذشته

حواست به خدا باشد!

حاجتی که می خواهی، حاضر است!

یک نگاه به خودم، یک نگاه به خدا

به خاطر این سه چیز، از تو چیزی نمی خواهم

به خودم نگاه نمی کنم!

گفتی نکن، امّا کردم...

چگونه از خدا سپاسگزاری کنیم؟

شتر دیدی، ندیدی!

گناهم را ندیده می گیرد

خدا به من احتیاج دارد؟

خدا آن چیزی که فکر می کنی، نیست!

آیا پدرم تشنه شهید شد؟

به خودم که نگاه می کنم، ناامید می شوم

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛ "اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ"(1)

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است؛ یعنی دعای به خیر کردن برای خود و دیگران، چه دنیوی باشد یا اخروی. به مناسبت ایّام تذکّراتی را دادم و اشاره کردم و رد شدم امّا باز هم مقداری راجع به آن ها بحث می کنم.

عرض کردم که در باب مسئله اجابت دعا از ناحیه خداوند، بستگی به نظر داعی دارد؛ هر طور که دعا کننده به خداوند نظر داشته باشد که از او تقاضا کند و او را صدا بزند، خدا هم طبق نظریّه او با او رفتار می کند. این جزو معارف ما است که سرنخ دست دعا کننده است. بعد هم در کیفیّت دعا به این معنا که به چه کیفیّتی باشد بحث کردیم. گر چه در روایات تعبیر به "حسن ظنّ نسبت به مَدعُوْ" شده است. ولی آنچه هست این است که داعی، آنچه را از خدا درخواست می کند، باید نسبت به آن توجّه داشته باشد که به هر مقدار، قلب او متوجّه به خدا و امیّد او به خدا بستگی داشته باشد، خدا دعای او را رد نمی کند. به تعبیر من نسبت به دریافت حاجتش حالت قطعیّت داشته باشد که به اجابت نزدیک است.

حواست به خدا باشد!

روایتی است از امام صادق(صلوات الله علیه) که دارد: "إِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ"؛- وقتی دعا می کنی با دلت به خدا رو بیاور؛ یعنی لقلقه زبان و توهّمات نباشد. "اقبال به قلب" معنایش این است، یعنی آن بعد وجودی من، که اشرف ابعاد وجودی من است، توجّه تام پیدا می کند. هرچیزی که انسان به آن توجّه قلبی داشته باشد، کاربرد دارد.

حاجتی که می خواهی، حاضر است!

"وَ ظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ" دقّت کنید! دو تا چیز مطرح می کند؛ یک: با تمام دلت از خدا درخواست کن و متوجّه خدا بشو. از این طرف هم با این تعبیر بیان می کند: "وَ ظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ"؛(2) با دلت به خدا رو کن و دعا کن و حاجت را بخواه و بعد هم حاجت خود را ببین. کنایه از اینکه حاضر و آماده ببین. عرض کردم: سرنخ اجابت دست داعی است. در اینجا هم همین را می رساند. لذا این ها را اشاره کردم. قبلاً بحث های مفصّل کرده ام و تقریباً این سخنان تکرار است.(3)

یک نگاه به خودم، یک نگاه به خدا

انسان در دعاهایی که می کند باید دو نظر داشته باشد. یک: نظر به خودم، دو: نظر به خدای خودم. یعنی چه؟ نظر به خودم، یعنی "نعوذبالله" کارها و خطاهایی که کرده ام را نباید فراموش کنم و گفتم شاید این نوعی بررسی است. همه این ها را فشرده کردم و رد شدم. روایتی می خوانم که از زین العابدین(علیه السّلام) است. بیان می کند، به وضع خودم نگاهی کنم که از نظر اعمالم در گذشته، چه کار کرده ام؟ و بعد نظر دوّم که نسبت به خدا است. بنابراین داعی باید یک نظر به وضع حال خودش از نظر رفتارش در گذشته با خدای خودش بکند، یک نظر هم به خدای خودش که از او تقاضا دارد بکند. یک نگاه به خود و یک نگاه به خدا.

به خاطر این سه چیز، از تو چیزی نمی خواهم

به خودم که نگاه بکنم، اجمالاً سه چیز را نسبت به کارهایم می بینم.(4) این جملات از زین العابدین(صلوات الله علیه) است: "اللَّهُمَ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ، وَ تَحْدُونِی عَلَیْهَا خَلَّهٌ وَاحِدَهٌ"؛ خدایا سه چیز مرا باز می دارد تا از تو درخواست کنم. دقّت کنید! این همان نظر اوّل است. یعنی وقتی به خودم، سوابقم، اعمالم و رفتارم با تو نظر می کنم، موجب می شود که من از تو درخواست نکنم؛ هیچ تعارف هم ندارم.

به خودم نگاه نمی کنم!

از آن طرف، تنها یک چیز مرا وامی دارد که از تو درخواست کنم و آن نظر کردن به تو است نه خودم؛ امّا وقتی به خودم نظر کردم: "یَحْجُبُنِی أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ"؛ باز می دارد مرا که از تو درخواست کنم، آن فرمانی را که تو به من کردی. امر کردی که این کار را بکنم ولی من در انجام آن کندی و کوتاهی کردم. در این اوّلی به خودم نگاه کردم.

گفتی نکن، امّا کردم...

دوّم، "وَ نَهْیٌ نَهَیْتَنِی عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَیْه"؛ نهیی که تو نسبت به من کردی؛ "آن کار را نکن!". امّا من به سرعت رفتم و همان خطا و گناه را کردم. این را که نگاه می کنم، می بینم که مربوط به خودم است و من را از اینکه از تو درخواست کنم باز می دارد. "وَ نِعْمَهٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ فَقَصَّرْتُ فِی شُکْرِهَا"؛ و نعمتی که به من عنایت کردی، امّا من در سپاسگزاری آن کوتاهی کردم.

چگونه از خدا سپاسگزاری کنیم؟

سپاسگذاری و شکر نعمت چیست؟ شکر نعمت: یکی قلبی داریم و یکی زبانی و دیگری عملی است. اینجا اشاره به عملی است. شکر کنم، یعنی باید در راه رضای تو مصرف کنم، امّا نکردم. "وَ یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَیْکَ"؛(5) آنچه که مرا به درخواست کردن وا می دارد، نگاه به تو است. به خودم نگاه نمی کنم.آنچه که مرا به درخواست کردن از تو می کشاند، تفضّل تو بر کسی است که به درگاهت رو آورده و با خوش گمانی به سوی تو می آید. روایت اوّل که از امام صادق(علیه السّلام) خواندم: هر احسانی که می کنی برای تفضّل و هر نعمتی که می دهی، تو آغازگر آن هستی، "یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا"؛(6) که مفاد همین است.

شتر دیدی، ندیدی!

نظر به خود، مانع از درخواست است و نظر به تو راه گشا برای درخواست، حالا چرا این طور شده است؟(7) یک تعبیر ساده ای در گذشته کردم و گفتم: خدایا! شتر دیدی ندیدی! گناه از من دیدی، ندیدی! تصوّر نکنید که این جمله همین طور از دهانم در آمده. اصلاً و ابداً این طور نیست. طاووس یمانی می گوید: در مسجدالحرام بودم. شنیدم که زین العابدین(صلوات الله علیه) در مسجدالحرام این جملات را می گوید: "سُبْحَانَکَ تُعْصَی کَأَنَّکَ لَا تَرَی"؛ ای خدا! تو منزّهی. ای خدایی که معصیّت تو و نافرمانی می شود، امّا کأنّه نمی بینی. این همان جمله است.

گناهم را ندیده می گیرد

در اینجا می گوید: نه اینکه نمی بینی، بلکه گناه را ندیده می گیری. ببینید چه تعبیر زیبایی است. "وَ تَحْلُمُ کَأَنَّکَ لَمْ تُعْصَ"؛ بردباری به خرج می دهی و انگار اصلاً معصیت و نافرمانی تو را نکرده ایم، "تَتَوَدَّدُ إِلَی خَلْقِکَ"؛ به مخلوقت محبّت و لطف می کنی، چرا؟ چون کارهایت کارهای خوب است، "بِحُسْنِ الصَّنِیعِ"؛ یعنی به مخلوقت محبّت می کنی، یعنی با آن ها خوب رفتار می کنی.

خدا به من احتیاج دارد؟

"بِحُسْنِ الصَّنِیعِ کَأَنَّ بِکَ الْحَاجَهَ إِلَیْهِمْ"؛ مثل کسی که به مخلوقش احتیاج دارد. چون ما این طور هستیم، مثلاً اگر بفهمیم که به کسی احتیاج داریم، او را خیلی تحویل می گیریم؛ برای اینکه فطرت ما همین است. می گوید: با مخلوقت خوب رفتار می کنی، کأنّه به او احتیاج داری. مثل تعبیرات عوامانه خودمان است وقتی در این شرایط به خودمان می گوییم: باید هوای فلانی را داشته باشیم، کارمان در دست او است. در اینجا هم می گوید: به خلق خود محبّت می کنی با خوب رفتار کردن با آن ها، "کَأَنَّ بِکَ الْحَاجَهَ إِلَیْهِمْ"؛ مثل کسی که به او احتیاج دارد، "وَ أَنْتَ یَا سَیِّدِی الْغَنِیُّ عَنْهُم"؛ و حال آنکه: ای آقای من! تو از این بی نیاز هستی. بعد دارد: "ثُمَّ خَرَّ إِلَی الْأَرْضِ سَاجِداً"؛(8) طاووس یمانی می گوید: یک وقت دیدم زین العابدین روی زمین افتاد و شروع کرد به سجده کردن.(9)

خدا آن چیزی که فکر می کنی، نیست!

من و تو خدا را نشناخته ایم. ببینید که چطور اولیاا ش با او صحبت می کنند؟ این اولیا، آن کسانی هستند که شناخت دارند.

آیا پدرم تشنه شهید شد؟

می نویسند: حسین(علیه السّلام) در روز عاشوا بعد از آنکه جنگید به زمین آمد. مرکب حسین(علیه السّلام) تا توانست از آقا، مولا و راکبش حمایت کرد. حمله می کردند که جلو بیایند، امّا او هم به آن ها هجوم می برد. مدّتی بین مرکب حسین(علیه السّلام) با آن خبیث ها درگیری بود. بالاخره مرکب حسین سرش به خون حسین(علیه السّلام) را آغشته کرد و راه خیام حرم را در پیش گرفت. صیحه می زند، شیهه می کشد، شیون می کند و به سمت خیام حرم می آید. بی بی ها، به سفارش حسین(علیه السّلام) که فرموده بود از خیمه ها بیرون نیایید، در خیمه ها مانده بودند و از بیرون خبری نداشتند. یک وقت دیدند صدای مرکب می آید. خوشحال شدند و از این خیمه ها بیرون ریختند. بی بی ها و بچّه ها، با مرکبی مواجه شدند که راکب ندارد، سرش به خون آغشته و زینش واژگون شده است. اطراف مرکب را گرفتند. هر کسی چیزی می گوید، در این میان نازدانه، دختر حسین(علیه السّلام) است. جلو آمد و یک سؤال کرد، گفت: "یا جَوادَ ابی هَلْ سُقِیَ ابی امْ قُتِلَ عَطْشاناً؟"؛ گفت: به من بگو، پدرم را آب دادند یا با لب تشنه شهید شد؟...

پاورقی

  1. بحارألانوار، ج91، ص96
  2. وسائل الشیعه، ج 7، ص52
  3. به ذهنم این است که شب نوزدهم مطلبی را اشاره کردم و آنجا هم گفتم که این ها از من نیست، بلکه همه از روایات و معارف ما است.
  4. آن هایی بود که شب نوزدهم اشاره کردم و رد کردم. گفتم این ها را در فرصت دیگری بیان کنم، چون وقتی نبود و شب هایی بود که می خواستیم توسّل و دعایی بکنیم.
  5. الصحیفه السجادیه، دعا 12
  6. بحارالأنوار، ج 83، ص75
  7. مرتّب گفتم که این تعبیراتی که می گویم متن آیات، معارف و روایات ما است و از خودم چیزی نیست.
  8. بحارالأنوار، ج 46، ص82
  9. عرض کردم که فرصت نداشتم تا تعبیراتی که می کنم توضیح بدهم. فقط گفتم که اشاره ای بکنم تا دوستان به این مقداری که در جلساتمان هستند، بی بهره نمانند. منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

چگونه در مهمانی‌ها رفتار کنیم؟

رعایت آداب مهمانی می‌تواند روابط برادرانه میان مۆمنان را مستحکم‌تر ساخته و در رشد تعالی اجتماع تأثیر بسزایی داشته باشد.
No image

نقش ابراز علاقه و معاشرت درست در اسلام

نسان علاقه دارد كه مورد علاقه و محبت دیگران باشد. اگر آن‏ دوستداران، محبت‏خود را آشكار كنند، محبوب هم به محبان‏ علاقه‏ مند مى‏ شود و این محبت دو جانبه، زندگیها را از صفا و صمیمیت‏ بیشترى برخوردار مى‏سازد. ما اگر بدانیم كه خدا دوستمان دارد، ما هم‏خدا را بیشتر دوست‏خواهیم داشت. اگر بدانیم و بفهمیم كه رسول‏ خدا(ص) و اهل بیت(ع) به ما شیعیان عنایت و محبت دارند و این ‏علاقه را بارها نشان داده و اظهار كرده‏اند، محبت عترت در دل ما بیشترخواهد شد.
No image

اخلاق معاشرت اجتماعی، نمونه ای از سبک زندگی اسلامی

نمونه های بسیاری از سیره ی ائمه ی معصوم علیهم السلام درباره ی تشویق و تحریض مؤمنان به دوستی و برادری با هم، ایجاد پیوند برادری و دوستی بین آنها، اصلاح اختلافات و رفع کدورت ها گزارش شده است.
No image

اخلاق معاشرت و ارتباط با خویشاوندان در اسلام

سنّتِ «صله رحم»، از نیکوترین برنامه های دینی در حیطه معاشرت است. گرچه شکل نوین زندگی و مشغله های زندگیهای امروزی، گاهی فرصت این برنامه را از انسانها گرفته است، ولی حفظ ارزشهای دینی و سنّتهای سودمند و ریشه دار دینی، از عوامل تحکیم رابطه ها در خانواده ها است. بویژه در مناسبتهای ملّی، در اعیاد و وفیات و آغاز سال جدید، فرصت طبیعی و مناسبی برای عمل به این «سنّت دینی» است.
No image

تحلیل یافته‌های الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی

آنچه از امور فطری در بحث تربیت مورد نظر است و مبنای تربیت مطرح می‌شود، امور فطری در زمینه خواست‌ها و گرایش‌هاست. البته باید توجه داشت آن دسته از خواست‌های فطری مبنای تربیت قرار می‌گیرد که ویژه انسان است و امتیاز او بر حیوان به شمار می‌آید، نه آن بخش از خواست‌ها و گرایش‌ها که میان هر دو مشترک است؛ زیرا در این بخش، انسان مانند حیوان برای شکوفاسازی نیازی به تربیت ندارد.

پر بازدیدترین ها

No image

راهنمای خانواده در پیشگیری از انحرافات (2)

کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده‏اش دروغگو مى‏باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویى مى‏باشد. همچنین بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ ‏محسوب می­شود.
No image

تحکیم خانواده از دیدگاه اسلام

حکمت غایی تشکیل خانواده و هدف نهایی اسلام از این همه تاکید بر تشکیل و تحکیم و تداوم آن، گسترش ارزشهای انسانی، انتشار آرمان‌های توحیدی و سرانجام، جهانی شدن اسلام است، و بقای نسل انسان، در واقع، مقدمه برای رسیدن به این هدف بزرگ است
No image

خانواده اصلی ترين نهاد اجتماعی در مكتب اسلام

آموزه‌های اسلام در نگرش به خانواده و کارکردهای آن به گونه‌ای طرح‌ریزی شده است که ضمن از بین بردن زمینه‌های تنش و تضاد و ایجاد پیش‌نیازهای استحکام، خانواده را در ایفای نقش سعادت‌بخشی به افراد، یاری دهد.
No image

راهنمای خانواده در پیشگیری از انحرافات (8)

در یک پژوهش،50 درصد بزهکاران و سارقان اظهار کرده­اند که دوستان ایشان توسط پلیس دستگیر شده اند و نیز حدود 47 درصد ازآنان، تیپ دوستانشان نوعاً افراد خلافکار بوده اند! 5/87 درصد از آنان نیز اظهار کرده­اند که دوستان ناباب نقش زیادی در سارق شدن افراد دارند. 53 درصد از همین افراد اظهار کرده­اند که به خاطر جلب توجه دوستانشان دست به سرقت زده­اند.
Powered by TayaCMS