در اسلام براي خانه خوب ويژگيهائي بيان شده که در اينجا به برخي از آنها اشاره ميشود. از جمله اين ويژگيها ميتوان به وسعت خانه و همسايه خوب اشاره کرد. در حقيقت ويژگيهاي مادي و فيزيکي و محيط زيستي، از جمله مهمترين ويژگيهاي يک خانه مطلوب از نظر اسلام است. اميرمومنان علي(ع) در اين باره ميفرمايد: ان للدار شرفا و شرفها الساحه الواسعه و الخلطاء الصالحون و ان لها برکه و برکتها جوده موضعها وسعه ساحتها و حسن جوار جيرانها؛ خانه را شرافتي است. شرافت خانه به وسعت حياط (قسمت جلوي خانه) و همنشينان خوب است. و خانه را برکتي است، برکت خانه، جايگاه خوب آن، وسعت محوطه آن و همسايگان خوب آن است. (مکارمالاخلاق، ص 126و125) البته پيش از اينکه خانهاي خوب از نظر فيزيکي و محيط زيستي داشته باشيم ميبايست نخست، خانواده خوبي داشته باشيم. همسر خوب و مهربان، نعمت بزرگي است که فراخي و بزرگي خانه در برابر آن هيچ است. رسول اکرم(ص) نخستين شرط در خوشبختي را همسر خوب و صالح ميداند و سپس به امور ديگر چون وسعت خانه براي سعادت اشاره ميکند. آن حضرت(ص) درباره مولفههاي سعادت ميفرمايد: من سعاده المرء المسلم الزوجه الصالحه والمسکن الواسع والمرکب البهي والولد الصالح؛ از خوشبختي مرد مسلمان، داشتن همسر صالحه، خانه بزرگ، مرکب راحت براي سواري و فرزند صالح است. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج73، ص: 154)همسر خوب داشتن از عوامل پيشرفت مرد است. رسول اکرم(ص) ميفرمايد: المراه الصالحه احد الکاسبين؛ زن شايسته يکي از دو عامل پيشرفت خانواده است. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج100، ص: 238) شايد براي همسران در آغاز زندگي حرارت عشق و محبت اجازه ندهد تا ديگري را در ميان خود بپذيرند و ميخواهند زمان بسياري را تنها در کنار هم باشند، ولي به زودي يک خلأيي را در زندگي حس ميکنند و ميبينند که خانه به همان سادگي که روشن به عشق و محبت شده، کمسو و کمفروغ ميشود، چرا که کودک و فرزندي که منبع انرژي عشق باشد نيست. از اين رو در اسلام بر فرزند به عنوان عامل مهم در تحقق دوام سعادت و خوشبختي و ايجاد يک خانه خوب تاکيد شده است. رسول اکرم(ص) درباره نقش کودک در برکت خانه ميفرمايد: بيت لا صبيان فيه لا برکه فيه؛ خانهاي که کودک در آن نباشد، برکت ندارد. (نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، ص: 374/ح1096) ازديگر ويژگيهاي خانه خوب و نيکو ميتوان به پاکي و پاکيزگي آن اشاره کرد. از پيامبر(ص) و معصومان(ع) روايات چندي در اين زمينه وارد شده و پاکيزگي و بهداشت محيط زيست به ويژه خانه در آموزههاي اسلامي بسيار مورد تاکيد قرار گرفته است. رسول اکرم(ص) درباره بهداشت محيط زيست ميفرمايد: زباله را شب در خانههاي خود نگه نداريد و آن را در روز به بيرون از خانه منتقل کنيد، زيرا زباله نشيمنگاه شيطان است. (من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 5، ح 4968)
امير مومنان امام علي(ع) نيز در اين باره ميفرمايد: نظفوا بيوتکم من حوک العنکبوت، فان ترکه في البيت يورث الفقر؛ خانههاي خود را از تار عنکبوت پاک کنيد، زيرا باقي گذاشتن آن در خانه، فقر ميآورد. (وسائل الشيعة، ج5، ص: 322، ح6674) از نظر اسلام، اموري ديگر در تحقق خانه خوب نقش دارد که ميتوان در اين زمينه به مسايلي اشاره کرد که به عنوان آداب خانهداري از آن ياد کرد. رسول اکرم(ص) مهمان نوازي در خانه را از نشانههاي خوب ميداند و ميفرمايد: کل بيت لايدخل فيه الضيف لاتدخله الملائکه، هر خانهاي که ميهمان بر آن وارد نشود، فرشتگان واردش نميشوند. (جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 136) البته در آداب حضور مهمان در خانه، امام باقر(ع) نکتهاي را بيان ميکند که براي رسيدن به يک خانه خوب ميتواند تاثيرگذار باشد. آن حضرت(ع) ميفرمايد: اذا دخل احدکم علي اخيه في رحله فليقعد حيث يامره صاحب الرحل فان صاحب الرحل اعرف بعوره بيته من الداخل عليه، هرگاه يکي از شما به خانه برادرش وارد شد، هر جا صاحب خانه گفت، همان جا بنشيند، زيرا صاحب خانه به وضع اتاق خود از ميهمان آشناتر است. (قرب الإسناد (ط - الحديثة)، متن، ص: 69، ح 222) براي دستيابي به يک خانه خوب و محيط آرام و مسکن مطلوب لازم است امور ديگري را مراعات کرد که شايد کوچک يا به نظر پيش پاافتاده باشد ولي تاثيرات شگرفي در محيط خانه و خانواده به جا ميگذارد. رسول اکرم(ص) سلام کردن را عامل مهم در تحقق شرايط مطلوب زندگي در خانه ميداند و ميفرمايد: اذا دخل احدکم بيته فليسلم، فانه ينزله البرکه و تونسه الملائکه، هرگاه يکي از شما به خانه خود وارد ميشود، سلام کند، چرا که سلام برکت ميآورد و فرشتگان با سلامدهنده انس ميگيرند. (علل الشرائع، ج2، ص: 583ح 23) آن حضرت همچنين تلاوت قرآن را تاثيرگذار دانسته و فرموده است: ان البيت اذا کثر فيه تلاوه القرآن کثر خيره و اتسع اهله و اضاء لاهل السماء کما تضيء نجوم السماء لاهل الدنيا، خانهاي که در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براي آسمانيان بدرخشد، چنان که ستارگان آسمان براي زمينيان ميدرخشند. (کافي،(ط - الإسلامية)، ج2، ص610، ح1)
بهترين خانواده
چنان که گفته شد خانه به عنوان يک مکان فيزيکي، محيطي براي سکونت و آرامش است ولي عنصر اصلي که اين آرامش و سکونت را تحقق ميبخشد، همسران هستند. همسران اگر بتوانند شرايط محيطي را به عنوان يک منبع الهام استفاده کنند، ميتوانند سعادت و خوشبختي را در خانه و خانواده تحقق بخشند. همسران براي رسيدن به آرامش و سکونت و خوشبختي ميبايست به سلوک و رفتار خودشان توجه داشته باشند؛ زيرا آن چه از کوزه باطن انسان بيرون ميتراود اخلاق رفتاري اوست. هر گونه رفتار نيک در خانه ميتواند خانه را به بهشت تبديل کند و بسياري از مشکلات بيروني را حل و مرتفع سازد. رسول اکرم(ص) ميفرمايد: خيرکم خيرکم لاهله و انا خيرکم لاهلي ما اکرم النساء الا کريم و لا اهانهن الا لئيم؛ بهترين شما کسي است که براي خانوادهاش بهتر باشد و من از همه شما براي خانوادهام بهترم، زنان را گرامي نميدارد مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نميکند مگر شخص پست و بيمقدار. (نهج الفصاحه، ح 1520) در اين ميان مردان از زنان نقش مهمتري را ايفا ميکنند؛ چرا که مسئوليت خانه و خانواده و قوام آن به مرد است و ستونهاي خانه و خانواده را مردان تشکيل ميدهند. (نساء، 34) رسول اکرم درباره نقش کليدي مردان در تحقق خانواده مطلوب ميفرمايد: مرد، سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سؤال ميشود و زن، سرپرست خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وي سؤال ميشود. (صحيح بخاري، ج 3، ص 125)
زنان انسانهايي عاطفي و نيازمند مهر و محبت هستند. از اين رو ابراز محبت شوهران به آنان، بسيار مهم است و از مردان خواسته شده تا محبت و عشق خود را به همسر ابراز و اعلان کنند؛ چرا که زنان به همان اندازه که نيازمند محبت هستند، حيا و عفت، ايشان را از ابراز علاقه باز ميدارد و چنان که مردان ميتوانند، زنان در بروز عشق خود به همسر، حيا مي ورزند ولي دوست دارند که شوهرانشان قربان صدقه آنها بروند و ابراز مهر و محبت کنند. اين ابراز علاقه و محبت به ويژه در زماني که زنان از شوهران خود عصباني يا دلگير هستند بايد بيشتر باشد. مردان لازم است از در احسان و عفو و گذشت وارد شوند و دل زنان خويش را به دست آورند. (نساء، 12) رسول اکرم(ص) درباره بهترين مردان امت خويش به مرداني اشاره ميکند که در خانه، نرمترين و مهربانترين هستند. آن حضرت ميفرمايد: خير الرجال من امتي الذين لايتطاولون علي اهليهم و يحنون عليهم ولا يظلمونهم؛ بهترين مردان امت من کساني هستند که نسبت به خانواده خود خشن نباشند و اهانت نکنند و دلسوزشان باشند و به آنان ظلم نکنند. (مکارم الاخلاق، ص 216و 217)
اصولا مهرباني و احسان مرد، به خود او باز ميگردد، يعني پيش از اينکه ديگري سود ببرد خود مرد از اين احسان و گذشت و مهر و صفا بهره ميبرد؛ چرا که خانهاش از هر گونه توفاني در امان قرار ميگيرد و گرماي مهر و محبت در کانون خانه، خانواده را گرم ميکند و هر گونه مشکلات روحي و رواني را از ميان برميدارد و اجازه ميدهد که زندگي در آرامش ادامه يابد و شرايط براي طولاني شدن عمر فراهم آيد؛ چرا که فشارهاي روحي و رواني نه تنها بر جسم اثر ميگذارد و انسان را دچار بيماريهايي چون زخم معده و مانند آن ميکند، بلکه مرگ زودرس را به دنبال خواهد داشت؛ اما احسان و خوشرفتاري در خانواده عامل افزايش عمر است. چنانکه امام صادق(ع) فرمود: من حسن بره باهل بيته مد له في عمره؛ هر کس به شايستگي در حق خانوادهاش نيکي کند، عمرش طولاني ميشود. (کافي،(ط - الإسلامية) ج 2، ص 105، ح 11) همچنين آن حضرت ميفرمايد: سه چيز است که اگر مومن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهرهمندي او از نعمتها ميشود: طول دادن رکوع و سجده، زياد نشستن بر سر سفرهاي که در آن ديگران را اطعام ميکند و خوشرفتارياش با خانواده. (کافي، (ط - الإسلامية)ج 4، ص 49، ح 15)
البته رسول اکرم(ص) براي کساني که آرامش و سرور را به خانه خويش ارزاني ميدارند، پاداشهاي معنوي اخروي ديگري را بيان ميکند که از آن جمله همراهي فرشتگاني است که تا قيامت در شرايط سخت او را کمک ميکنند. آن حضرت ميفرمايد: من ادخل علي اهل بيته سرورا خلق الله من ذلک السرور خلقا يستغفرله الي يوم القيامه؛ هر کس خانوادهاش را شاد کند، خداوند از آن شادي، موجودي ميآفريند که تا روز قيامت براي او آمرزش بخواهد. (کنزالعمال، ج16، ص 379، ح 44995) رفتار خوش در خانواده انسان را در بهشت دنيا و آخرت قرار ميدهد و انسان، سعادت را در دنيا و آخرت تجربه ميکند. اما صادق(ع) ميفرمايد: مومن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شايسته بهرهمند ميسازد تا همه آنان را وارد بهشت کند. (مستدرک الوسايل، ج 12، ص 201، ح 13881) آموزش خانواده در بيان و عمل، از حقوق خانواده و تکليف مرد خانه است؛ البته زنان خانواده نيز در تربيت اولاد در کنار همسر نقش دارند، اما تکليف اصلي برعهده مرد است تا اصول اخلاقي را بياموزد و بياموزاند. از اين رو تعليم آموزههاي ديني برعهده مردان خانواده نهاده شده است. (تحريم، آيه 6) رسول اکرم(ص) در بيان بهترين خانه و خانواده ميفرمايد: هرگاه خداوند براي خانوادهاي خير بخواهد آنان را در دين دانا ميکند، کوچکترها بزرگترهايشان را احترام مينمايند، مدارا در زندگي و ميانهروي در خرج، روزيشان ميکند و به عيوبشان آگاهشان ميسازد تا آنها را برطرف کنند. (نهج الفصاحه،(مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، ص: 181ح147)
خدمت به عيال
مردان بايد خود را خدمتکار خانه و خانواده بدانند و خدمت عيال و همسر را بزرگ و ارزشمند بشمارند. رسول اکرم (ص) به اميرمومنان(ع) سفارش ميکند که در خدمت خانواده بکوشد چرا که خدمت به خانواده، کفاره گناهان کبيره و خاموشکننده خشم خداوند و مهريه حورالعين و زيادکننده حسنات و درجات است. (جامع الاخبار، ص 276) از نظر رسول اکرم(ص) خدمت به خانواده جزو خصلتهاي اولياي الهي است. از اين رو در سفارش خويش به اميرمومنان علي(ع) ميفرمايد: لا يخدم العيال الا صديق او شهيد او رجل يريد الله به خير الدنيا و الاخره، يا علي: به خانواده خود خدمت نميکند مگر صديق يا شهيد يا مردي که خداوند خير دنيا و آخرت را براي او ميخواهد. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج101، ص: 132ح1) خداوند دوست ميدارد که خانواده به گونهاي عمل کند که همه شرايط براي پاکي و پاکيزگي و رشد معنوي افراد آن فراهم آيد. بر اين اساس هر چيزي که اين پاکي و شرايط مناسب را دگرگون ميسازد به عنوان دشمن خانه و خانواده معرفي شده و از آن پرهيز داده ميشود. رسول اکرم(ص) آيه 6 سوره تحريم (قوا انفسکم و اهليکم نارا) را تلاوت فرمودند: «خود و خانوادهتان را از آتش دوزخ حفظ کنيد»، گفتند: اي رسول خدا! چگونه خانوادهمان را از آتش دوزخ حفظ کنيم؟ فرمودند: به آنچه خدا دوست دارد امرشان کنيد و از آنچه خدا نميپسندد، نهيشان نمائيد. (الدرالمنثور، ج6، ص 244) در تحقق شرايط خانواده خوب بايد به گونهاي عمل شود که همه نيازهاي انساني به درستي در آن جا پاسخ گرفته شود. امام صادق(ع) به خوبي اين شرايط مطلوب را معرفي ميکند و خواهان تحقق آن از سوي همسران ميشود. آن حضرت(ع) ميفرمايد: مرد در خانه و نسبت به خانوادهاش نيازمند رعايت سه صفت است هر چند در طبيعت او نباشد: خوشرفتاري، گشادهدستي به اندازه و غيرتي همراه با خويشتن داري. (تحف العقول، ص 322)
البته اميرمومنان امام علي(ع) خوشخويي را در سه چيز ميداند از جمله اين سه چيز فراهمآوري آسايش و رفاه براي خانواده است. پس خوشخويي تنها به چهره گشاده نيست بلکه در رفتاري است که بخشي از آن واجبات يا مستحبات است. کسي که به وظيفه خود عمل کند خوشخو است و اگر بتواند فراتر از وظيفه واجبي، به مستحب نيز اقدام کند در خوشخويي برتر است. از اين رو امام علي(ع) ميفرمايد: حسن الخلق في ثلاث: اجتناب المحارم و طلب الحلال و التوسع علي العيال، خوش اخلاقي در سه چيز است: دوري کردن از حرام، طلب حلال و فراهم آوردن آسايش و رفاه براي خانواده. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج68، ص: 394ح 63)بر اين اساس اگر خانواده را در فشار اقتصادي قرار دهيم و آسايش را براي آنها فراهم نسازيم مصداق تندخو و بدخلق خواهيم بود. انسانها بداخلاق با رفتارهاي خويش موجبات دوري خانواده از خود را فراهم ميآورند و سپس غرولند ميکنند که چرا چنين اتفاقي افتاده است. امام علي(ع) به مردان هشدار ميدهد و ميفرمايد: من ساء خلقه مله اهله؛ هرکس بدخلاق باشد، خانوادهاش از او دلتنگ و خسته ميشوند.(تحف العقول، النص، ص: 214) حضرت فاطمه(س) در بيان بهترين مردان ميفرمايد: خيارکم الينکم مناکبه و اکرمهم لنسائهم، بهترين شما کسانياند که با مردم نرمترند و زنان خويش را بيشتر گرامي ميدارند. (دلائل الامامه، ص 76) پس بايد کوشيد تا براي رسيدن به خوشبختي در دنيا و آخرت خوشخويي را در زندگي در پيش گيريم و براي خود عذاب قبر و دوزخ در خانه نسازيم و آخرت و عاقبت خود را با بدخويي نيست و نابود نکنيم
بنیاد زندگی بر پایه شناخت حقایق
از نظر آموزههای قرآنی، علم و دانش نقش بسیار بزرگی در زندگی انسان دارد، زیرا فقدان علم و معرفت به معنای خروج آدمی از مقام انسانیت است، زیرا دستیابی انسان به مقام خلافت الهی افزون بر روح الهی ودیعت نهاده شده در آدمی )حجر، 29 ، ( همان علم و دانشی است که خداوند به انسان تعلیم داده و در آیه 31 بقره به عنوان تعلیم الاسماء از آن یاد کرده. هنگامی که فرشتگان در آزمونی که با عرضه حقایق غیب آسمان و زمین همراه بود، شکست خورده و مردود شدند، در نهایت با اعلان این که تنها به میزان ظرفیتی که دارند میتوانند از علم الهی برخوردار شوند و آنچه در آزمون الهی از طریق عرضه اسماء الهی و انباء حضرت آدم)ع( دیدند، بیانگر علم و دانشی است که فراتر از اندازه ظرفیت ایشان است و آنان توان تحمل و برداشتن آن را ندارند، سر به سجده اطاعت نهاده و خلافت انسان را پذیرفتند. )بقره، 31 تا 34 ، حجر، 30 (
این در حالی است که انسان به سبب ظرفیت بی پایانی که از ترکیب گل به تمام معنا منفعل و روحی الهی به دست آورده نه تنها میتواند حامل بار سنگین امانت الهی )احزاب، 72 ( یعنی مظهریت در خلافت الهی با بهره مندی از علم الاسماء باشد، بلکه میتواند تا بینهایت سیر وجودی و حرکت جوهری خود را ادامه دهد و تا مرتبه قاب قوسین او ادنی )نجم، 9( بلکه برتر از آن برود که دیگر جز عبودیت و الوهیت الهی تفاوتی نباشد. )نجم،8( به هر حال، ارزش آدمی به علم و دانشی است که در اختیار اوست. اگر این دانش، فعلیت یابد و انسان بتواند همه حقایق هستی را در ذات خود داشته باشد، آن گاه تسلط او کامل خواهد بود و میتواند به سادگی در همه کائنات تصرف کند و تاثیرات خود را به عنوان خلیفه در مظاهر ربوبی )آل عمران، 79 و آیات دیگر( به نمایش گذارد. پس برای چنین انسانی که متاله شده وفعل و قول او همان فعل و قول الهی است )نجم، 4، انفال، 17 ( تصرفاتی چون انتقال اشیاء مانند تخت عظیم بلقیس ملکه سبا از یمن به فلسطین در کمتر از چشم بر هم زدنی و یا کمتر از پلک فرو آوردنی، بسیار امر طبیعی خواهد بود؛ )نمل، 40 ( چرا که به اذن الهی میتواند مرده زنده کند و یا از خاک، پرنده و یا هر موجود زنده دیگر را ایجاد کند. انسانها به جایی خواهند رسید که خاک در دست آنان نه تنها کیمیا و زرناب شود، بلکه به سادگی از خاک موجودی بیافریند و بدان به اذن الهی جان دهند، چنان که پیامبرانی متاله چون حضرت عیسی)ع( این گونه کرد. )آ لعمران، 49 ؛ مائده، 110
خداوند در آیه 40 نمل بصراحت بیان میکند که این توان حضرت آصف بن برخیا)ع( وزیر حضرت سلیمان نبی)ع( در انتقال تخت حکومتی، به سبب دانشی است که در اختیار او بوده. خداوند می فرماید: قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک؛ کسی که در نزد او علمی از علوم کتاب بود، گفت: من آن تخت را میآورم پیش از آنکه پلک بر سر جایش برگردد. این بدان معناست که کمی از حقیقت دانش شهودی چنین توانی را به آدمی میدهد، حال اگر انسان بتواند مانند چهارده معصوم به همه علم الکتاب دست یابد تا چه اندازه میتواند در هستی و کائنات به عنوان خلیفه الهی و مظهر اسمای خداوندی تصرف کند؟ خداوند راه به دست آوردن علم الاسماء موجود در کتاب علیین را تقوای الهی دانسته است؛ زیرا تنها از این طریق است که خداوند خود به تعلیم آدمی میپردازد.)بقره، 282 ( در این صورت انسان میتواند پردهها را کنار بزند و در مقام مظهریت حق، بر جهان حکومت و فرمانروایی کند. از همه آنچه گفته شد این معنا روشن میشود که انسان باید پایه زندگی خود را بر علم و معرفتی قرار دهد که برخاسته از علم الاسماء الهی است که از طریق تقوا به دست میآید. چنین دانشی خصوصیتی که دارد که مطابق حقیقت هستی است و هیچ شک و تردیدی در آن راه نمییابد؛ چنانکه در هر علم شهودی چون علم انسان به خودش، شک و تردیدی راه نمییابد. اگر انسان بتواند زندگی خود را بر چنین علم و معرفتی بنیاد گذارد، بسیار موفقیت آمیز است و انسان رستگاری و خوشبختی را در همین دنیا به دست خواهد آورد و ترس و اندوه از او رخت بربسته و به آرامش اطمینانی و آسایش روحی و روانی میرسد و خوشبختی و احساس آن را به شکل واقعی نه توهمی و خیالی خواهد داشت.