معاشرت
انسان موجودى است اجتماعى و ناگزیر از معاشرت؛ و معاشرت اسلامى، اصولى دارد كه در زیر مىآید:
1 ـ اصول و كلیات معاشرت اسلامى
از نظر اسلام، معاشرت داراى اصول و ضوابطى است و فرد مسلمان باید در معاشرتهاى خود، كلیاتى را مراعات نماید؛ ما در ذیل به بیان چند اصل از اصول معاشرت خواهیم پرداخت.
ـ حب و بغض ها براى رضاى خدا باشد
عالى ترین مرتبه ایمان، چنانچه امام صادق (ع) مىفرماید، در این جمله نهفته است: هر كس براى خدا دوست بدارد و براى خدا دشمن بدارد و براى خدا عطا نماید از كسانى است كه ایمانش كامل گشته است .
امام باقر (ع) مىفرماید: دوست داشتن مؤمنى، مؤمن دیگر را، براى خدا، از بالاترین درجات ایمان است .
اگر چه در قسمت بعد اشاره خواهد شد كه یكى دیگر از اصول معاشرت اسلامى انتخاب صحیح معاشر است، ولى این ملاك كه حب و بغضها براى رضاى خدا باشد عالىترین ملاك انتخاب معاشر و همدم است، اگر چنین باشد و این شرط مراعات گردد آنوقت انسان آنچه را دوست مىدارد كه محبوب خدا است یعنى، مؤمن را، عادل را، متقى را، و ایمان و پاكیزگى را و...از چیزى بیزار است كه مورد دشمنى خدا است؛ یعنى عاصى و گنهكار را، ظالم و ظلم را، متكبر و تكبر را ...و این یعنى سلامت معاشرت
امام باقر (ع) تمام دین را همین معنا و اصل معرفى مىنمایند: اى اباذر، آیا دین بجز حب و بغض چیز دیگر هم هست .
ـ دقت در انتخاب دوست و معاشر
معاشرت، بازار تبادل اخلاق است، بسیارى از محاسن و رذائل اخلاقى از همین معاشرات معمولى انتقال و تسرى مىیابد.
اگر از انسانهاى موفق بپرسید كه عامل موفقیت شما چه بود؟ بى درنگ یكى از عوامل مهم موفقیت خود را رفاقت با دوستان خوب اعلام مىدارند، و بر عكس اگر از انسانهاى شكست خورده در زندگى بپرسید: چگونه به این ناكامىها مبتلا گشتید؟ خواهند گفت: دوست ناباب.
معاشرت با دوستان بد، انسان را از مسیر تكامل باز مىدارد.به همین دلیل مسلمان، باید دوستان خود را با صلاحدید دین خود انتخاب نماید، یعنى در خصوص اینكه با چه كسانى معاشرت نماید و با چه كسانى معاشرت ننماید، باید نظر اسلام را سؤال نماید.
به همین دلیل ما در بند 4 از همین بخش به ذكر ویژگى دوستان خوب و بد خواهیم پرداخت.
ـ اعتدال و میانهروى در معاشرت
میانه روى بهترین و پسندیدهترین شیوهاى است كه در شئون زندگى مراعات آن مفید و شایسته است.آن كلام معروف بیان خوبى است كه خیر الامور اوسطها، بهترین كارها اعتدال در اعمال است .
و شاید صراط مستقیم كه در نماز مطلوب ما است همین اعتدال و میانهروى در اعمال و خلقیات باشد.
یكى از اصول معاشرت نیز میانهروى است، كه مؤمن به آن مكلف شده است.
به فرمایش امام على (ع) : شیوه زندگى مؤمن بر اساس میانه روى و اعتدال است .
در معاشرت نیز افراط و تفریط هر دو مذموم و ناپسند است، هم معاشرت زیاد و هم قطع ارتباط با مردم، هر دو ناپسند است.
علاوه اینكه در ابراز دوستى و دشمنى نیز باید میانهرو بود، امام على (ع) مىفرماید : دوستى نباید درحدى باشد كه مایه مشقت گردد.
امام صادق (ع) مىفرماید: به هنگام دوستى همه اسرارت را مگو (زیاده روى مكن) چون ممكن است دوستى شما از بین برود و تبدیل به دشمنى شود . امام على (ع) مىفرماید: دوست خود را دوست دار باندازه اى كه در آن تجاوز نباشد .
ـ امتحان همنشین
اعتماد به ظاهر افراد، كار مذمومى است.البته سوء ظن به افراد، هم ناپسند است.لذا انسان مىبایست كسى را كه مىخواهد با او پیمان دوستى و رفاقت داشته باشد، آزمایش نماید.امام على (ع) اعتماد قبل از آزمایش را چنین توصیف مىكند:
اعتماد به هر كس قبل از آزمایش، از ناتوانى است.و نیز مىفرماید: قبل از امتحان به كسى اطمینان نكن .
و امام صادق (ع) در بیان شیوه امتحان مردم مىفرماید: به روزه و نماز مردم گول نخورید زیرا چه بسا انسان به نماز و روزه شیفته شود تا آنجا كه اگر ترك كند به هراس افتد، ولى آنها را به راستگوئى و امانتدارى بیازمائید
ـ معاشرت به تناسب افراد
زندگى در جامعههاى بشرى، اخلاقى انعطاف پذیر را مىطلبد.
در جامعه افراد مختلفى با روحیات مختلف زندگى مىكنند؛ جماعتى زود رنجند، جماعت دیگر سعه صدر دارند، عدهاى بذله گو هستند و گروهى جدى و خشن؛ بعضى، از نرم خوئى انسان سوء استفاده نمىكنند و گروهى...
بدیهى است با این همه روحیات مختلف انسان نمىتواند با همه افراد با یك روحیه رفتار نماید.بلكه با هر كس باید طبق شناختى كه از روحیه او دارد، معاشرت نماید.امام على (ع) مىفرماید: كسیكه متناسب با خلق و خوى مردم با آنها معاشرت و رفتار كند از شر آنها در امان ماند .
ـ رعایت حق معاشر
این اصل از اصول مهم معاشرت است كه رعایت آن، مایه استحكام پیوندهاى اجتماعى مىگردد .
باید توجه داشت كه اسلام دین وظایف متقابل است و اقشار جامعه نسبت به هم حقوقى دارند كه ملزم به انجام آن مىباشند حقوق پدر بر فرزند و فرزند بر پدر، حق همسایه، حقوق همكار و دوست و همه اینها بطور متقابلند.
یكى از اساسى ترین اصول اسلام همین مقررات و رعایت آنها است.
حق الناس از اهمیت فراوانى در اسلام برخوردار است و حتى از حق الله بالاتر است.چنانچه امام على (ع) مىفرماید: خداوند حقوق بندگانش را بر حقوق خودش مقدم داشته است .
بعنوان نمونه در حق همسایه پیامبر اكرم (ص) مىفرماید: ...كسى كه همسایه خود را مورد اذیت و آزار قرار دهد بوى بهشت بر او حرام است و جایگاه او جهنم است؛ و بد جایگاهى است .و نیز فرمود: كسى كه حق همسایه را ضایع كند از ما نیست و دائما جبرئیل در حق همسایه وصیت مىكرد تا اینكه من گمان كردم كه او ارث مىبرد . و درباره حق همسر اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) سؤال مىكند: حق زن چیست كه اگر مرد آنرا انجام داد، نیكو مىشود؟ امام (ع) فرمود: همسرش را سیر كرده به او لباس بپوشاند و اگر اشتباه و خطائى انجام داد او را ببخشد.
و حق پسر بر پدر، این است كه اسم نیكوئى بر او بگذارد، او را قرآن بیاموزد و در وقت بلوغ براى او همسرى برگزیند و... .
امام سجاد (ع) درباره حق معاشر مىفرماید: اما حق معاشر بر تو این است كه او را نفریبى و با او دغل نكنى و به او دروغ نگوئى و غافلش نساخته، و گولش نزنى.و براى او كارشكنى نكنى و...اگر به تو اعتماد كرد هر چه توانى براى او بكوش.
حضرت (ع) بعد از بیان پنجاه حق فردى و اجتماعى مىفرماید: این حقوق در گردن تو است، كه در هیچ حال نمىتوانى از آنها جدا باشى و رعایت آنها بر تو لازم است.و از خدا در این راه كمك بخواه .
از نظر اسلام، معاشرت وقتى سالم است كه همنشینان، به اقامه حقوق هم و اداى آنها قیام نمایند.
ما در قسمتهاى بعدى، درباره حقوق دوست صحبت خواهیم كرد.
ـ احترام و دوستى بر اساس مقدار ارزشها
یكى دیگر از اصول معاشرت در اسلام دوستى، رفاقت و احترام بر اساس مقدار ارزشها است.از نظر اسلام هر چه فرد به ارزشهاى اسلامى پایبندتر باشد احترام او واجبتر و مهمتر است .و فرد مسلمان ملزم شده است تا در معاشرت خود به كسانى كه با آنها مراوده دارد، بر اساس میزان تقیدشان به ارزشها، احترام بگذارد.
امام على (ع) مىفرماید: ظلم كردن به نیكى این است كه آنرا در حق غیر اهلش بكار ببرند .
از نظر اسلام احترام به پدر، مادر، استاد و معلم، بدلیل جایگاه ویژه آنها و ارزشى كه دارند داراى اهمیت فراوانى است و انسان مأمور به احترام آنها و خضوع در مقابل آنهاست .
امام عسكرى (ع) مىفرماید: یك روز پدر و پسرى به حضور امام على (ع) رسیدند حضرت احترام شایانى از آنها كرد و براى آنها غذا آورد.پس از صرف غذا، قنبر غلام حضرت، طشت و آب و حوله آورد تا مهمانان دست خویش بشویند.على (ع) ابریق را گرفت و آب را به دست پدر ریخت .البته آن مرد هر چه مخالفت كرد حضرت نگذاشت.
بعد حضرت ظرف را به دست پسرش محمد حنفیه داد و فرمود اگر این پدر و پسر كنار هم نبودند و پسر تنها اینجا بود به دستهایش آب مىریختم تا بشوید ولى چون در كنار پدرش مىباشد خداونددوست ندارد كه بین آنها تفاوتى نگذارم .
ـ محبت و احترام متقابل
اساس معاشرت بین مسلمانان احترام و محبت متقابل است.یعنى هر دو موظف هستند به هم احترام گذاشته و با محبت با هم رفتار نمایند.
قرآن مجید در سوره فتح، مؤمنین را چنین وصف مىكند:
اشداء على الكفار رحماء بینهم (الفتح / 29) . نسبت به كفار شدیدند ولى بین خودشان با رأفت و رحمت رفتار مىكنند.
و در سوره بلد مىفرماید:
و تواصوا بالمرحمه (البلد/ 17) .یكدیگر را توصیه مىكنند به رأفت و رحمت و ملاطفت.
از نظر اسلام، اگر فردى متوقع باشد تا دیگران احترامش كنند ولى او نسبت به مردم چنین نباشد، توقع بىجا و اشتباهى است.
اینكه در سوره حجرات آیه 14 مىفرماید:
انما المؤمنون اخوه یعنى مؤمنین برادرند، از بین همه نسبتها نسبت «اخوة» را ذكر فرموده است كه حاكى از تساوى است.همانگونه كه دو برادر نسبت به حقوق، با هم برادرند، مؤمنین هم با هم برابرند، و هر كس توقع محبت و احترام دارد، خود نیز باید احترام كند و محبت نماید.
2 ـ آداب معاشرت اسلامى
آنچه تا كنون گذشت، اصول كلى معاشرت اسلامى بود و اكنون در صدد بیان آداب معاشرت اسلامى هستیم.
معاشرت از نظر اسلام بایدها و نبایدهاى فراوانى دارد كه ما تحت عنوان آداب معاشرت آنها را ذكر مىنمائیم.
ـ حسن خلق با معاشرین
اسلام به حسن معاشرت و حسن خلق، اهمیت بسیارى داده است.بالاترین مدحى كه در قرآن ازپیامبر (ص) شده است.در رابطه با حسن خلق او است.
و انك لعلى خلق عظیم (القلم / 4) . «و همانا تو بر اخلاق نیكو و بزرگ آراستهاى. »
و در آیه دیگر همین حسن خلق پیامبر (ص) را عامل موفقیت وى ذكر مىنماید:
و لو كنت فظا غلیظ القلب لا انفضوا من حولك (آل عمران / 159) . « و اگر سنگدل و خشن بودى، مردم از اطراف تو پراكنده مىشدند. »
برخورد صحیح و اخلاق نیكو یكى از راههاى پیشرفت در اجتماع مىباشد.و مهمترین عنصرى است كه مىتواند انسان را در میان جامعه، صاحب موقعیت نماید.پیغمبر اكرم (ص) در سفارش به پسران عبد المطلب مىفرماید: شما هرگز نمىتوانید با اموالتان مردم را به دور خود جمع نمائید، بنابر این با چهرههاى باز و روى خوش با آنان برخورد نمائید .
در اهمیت حسن خلق، روایات بسیارى آمده است.از جمله: امام باقر (ع) كاملترین مؤمن را از نظر ایمان، خوش خلق ترین آنها مىداند: كاملترین مردم از نظر ایمان، خوش اخلاقترین آنهاست .
و باز امام باقر (ع) مىفرماید: تبسم الرجل فى وجه اخیه حسنه (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 188 ح 2)«خنده مرد به صورت برادرش حسنه است»
همچنین پیامبر اكرم (ص) مىفرماید: سنگینترین عملى كه روز قیامت سنجیده مىشود حسن خلق است .
بداخلاقى مایه آثار شومى نظیر بىمهرى و اختلاف است، كه دامنگیر جامعه مىشوند و بسیارى نظیر تنهائى، و طرد از اجتماع دامنگیر فرد بدخو مىگردد.
از طرف دیگر عقوبات اخروى نظیر فشار قبر، حبط عمل، گرفتارى، دوزخ و...از پى آمدهاى بد اخلاقى شمرده شدهاند.چنانچه پیامبر اكرم (ص) مىفرماید: بدرفتارى عمل انسان را فاسد مىكند همانگونه كه سركه عسل را فاسد مىكند .
در بحث حسن خلق ممكن است در محدوده مرز و یا به تعبیرى معنا و حدود آن سؤال شود كه بهترین كمك براى شناخت آن پاسخى است كه امام صادق (ع) در این مورد فرمودهاند: (سه چیز از حسن خلق است) نرمى و محبت، كلام نیكو، خوش برخوردى با برادر دینى .
ـ احسان
احسان مفهوم گستردهاى دارد؛ كه یكى نیكى كردن به غیر است.
در گستره احسان، عناوینى چون انفاق، دستگیرى، همكارى و تعاون، كمك به مؤمن و...رخ نمائى مىكند.
احسان با همه گسترهاش از آداب معاشرت اسلامى است.بلكه از ضروریات جامعه اسلامى بشمار مىرود.یكى از چهرههاى محبوب قرآن كه مورد محبت خداوند است شخص احسان كننده است چنانچه مىفرماید:
و الله یحب المحسنین (آل عمران / 148) « خداوند دوست مىدارد نیكوكاران را . »
و احسنوا ان الله یحب المحسنین (البقره / 195)« نیكى كنید كه خداوند نیكى كنندگان را دوست دارد . »
خداوند به مؤمنین دستور مىدهد تا به شكرانه احسان خدا با آنها، به یكدیگر احسان نمایند :
و احسن كما احسن الله الیك(القصص/ 77) « نیكى كن چنانكه خدا با تو نیكى كرد . »
مسلمان در مقابل احسان دیگران مكلف به تلافى است چنانچه پیامبر اكرم (ص) مىفرماید: هر كس به شما احسان نمود آنرا تلافى كنید و اگر نتوانستید آنقدر براى او دعا كنید كه فكر كنید تلافى به عمل آمده است
احسان وقتى ارزشى مضاعف پیدا مىكند كه مسلمان بتواند در مقابل بدى دیگران، دست بتلافى نزده و به آنها تا جائیكه ممكن است احسان نماید.این مقام مرتبه بالائى از ایمان است و خداوند در قرآن كریم، بندگان خاص خود را چنین توصیف مىنماید:
و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما ،(الفرقان / 63)
و وقتى نادانها با آنها هم كلامند (و مورد اهانت آنها) با آنها به خوبى سخن مىگویند .
در سیره رسول خدا (ص) مى خوانیم:
پیامبر اسلام (ص) در مقابل بدى دیگران، بدى نمىكرد؛ بلكه گناه آنها را نادیده مىگرفت و از آنها مىگذشت .
به نظر مىرسد پاسخ دادن بدىهاى دیگران به نیكى، بهترین راه مقابله است.چنانچه امام على (ع) مىفرماید: برادرت را در برابر كار خلافى كه انجام داده بوسیله نیكى سرزنش كن و شر او را از طریق انعام و احسان و بخشش دور ساز .
ـ افشاى سلام
اصطلاح «سلام علیكم» اصطلاحى است كه مخصوص مسلمانان است و هر مسلمان با هر ملیتى با همین لفظ به دیگران اعلام خضوع و دوستى مىنماید.
سلام، بسیار مورد تأكید اسلام بوده و مسلمانان را به پیشى جستن در آن ترغیب مىنماید و همچنین توصیه مىكند تا اگر پاسخ دهنده هستند بهتر و زیباتر جواب گویند.چنانچه در قرآن كریم مىخوانیم:
و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها او ردوها (الأعراف / 180)
یعنى: اگر به شما سلام و تحیتى گفته شد، شما هم تحیت و سلام گوئید با لفظى بهتر یا حداقل مانند همان
امام على (ع) سلام را حق مؤمن مىداند و مىفرماید:
حق مسلمان بر مسلمان 6 حق است.اول: هر گاه به او رسید سلام كند .
و امام صادق (ع) مىفرماید: بخیل ترین مردم كسى است كه از سلام بخل ورزد .
در سیره ائمه معصومین، و پیامبر اكرم مىبینیم كه به همه حتى به بچههاى كوچك سلام مىدادند .
رسول اكرم در سلام كردن همیشه پیش قدم بودند و بدینوسیله اهمیت آرا به مسلمان گوشزد مىنمودند.
افشاى سلام در معاشرت اسلامى مایه دوستى، پاك شدن سینهها از كینه، رفع كدورتها و تواضع، ...مىباشد.
ـ رازدارى و امانتدارى
یكى از اصول و آداب مهم معاشرت اسلامى، امانتدارى و رازدارى است.مسلمان در معاشرات خود با دیگران باید به مفهوم عام، امانتدار باشد، یعنى آنچه از مردم به او سپرده شده برگرداند و اسرارى كه از مردم مىداند، و بعنوان امانت نزد او بازگو شده است، حفظ نموده و افشا ننماید.
امام على (ع) مىفرماید: حضرت رسول اكرم ساعتى پیش از وفاتش سه بار بمن فرمود: اى اباالحسن امانت را ادا كن چه مال انسان نیك باشد چه انسان فاجر چه كم باشد و چه زیاد حتى اگر آن امانت سوزن یا نخ باشد
در حدیثى از پیامبر اكرم (ص) امانتدارى معیار نیكى معرفى شده است : هرگز بسیارى نماز و روزه و كثرت حج و نیكوكارى و زمزمه شبانه اشخاص را منگرید ، بلكه راستى گفتار و امانتدارى آنها را معیار نیكى و بدى قرار دهید .
عبد الله بن سنان گوید: بخدمت امام صادق (ع) رفتم در حالى كه حضرت در مسجد نماز عصر خود را خوانده و رو به قبله نشسته بود.عرض كردم :
یا بن رسول الله بعضى از مسئولین حكومتى اموالى را به رسم امانت مىسپارند و از كسانى هستند كه خمس شما را نمىپردازند . آیا این اموال را به آنها برگردانیم؟
حضرت سه بار فرمودند: بخداى قبله قسم، اگر ابن ملجم، قاتل پدرم امیر المؤمنین (ع)، امانتى بمن بسپارد به وى باز مىگردانم . بىشك امانتدارى، دایرهاى وسیع دارد كه رازدارى را نیز در بر مىگیرد.فاش كردن سر دیگران از موارد آشكار خیانت در امانت است و در بسیارى از موارد مایه اشاعه فساد در جامعه مىگردد .و شاید علت عمده حرمت غیبت و تهمت، همین امر باشد.
در قرآن، عاقبت شومى براى این افراد بیان شده است. آنهائى كه دوست دارند فساد در میان مؤمنان شایع گردد، براى آنها در دنیا و در آخرت عذابى دردناك است .
ـ حفظ شخصیت
یكى از آداب معاشرت این است كه انسان در معاشرتهاى خود موجبات خفت و سبكى شخصیت خود را فراهم نكند.شوخىهاى بىمورد، معاشرتهاى غیر متناسب، درخواستهاى مكرر و بار خود را به دوش دیگران انداختن مایه سبكى انسان مىگردد.
انسانى كه ناراحتىها، نگرانىها و امراض، ...خود را به دیگران مىگوید در حقیقت با تیشهاى تیز بر پیكر شخصیت خود مىكوبد . امام صادق (ع) مفضل را چنین توصیه مىكند:
اى مفضل، از بازگو كردن شرح حال خود براى مردم دورى كن، كه اگر چنین كنى نزد مردم ذلیل و خوار مىشوى .
ـ اصلاح بین یكدیگر
در معاشرتهاى اجتماعى، اختلاف و كدورت بین افراد، امرى اجتناب ناپذیر است.ولى باقى ماندن كدورت كارى ناپسند است، علاوه بر اینكه همان افرادى كه با هم كدورت و كینه دارند، موظف هستند كه رفاقت و دوستى دوباره را جایگزین كینه نمایند، دیگران نیز مكلف اند كه به كدورت بین دو برادر مسلمان خود خاتمه بدهند.
در اهمیت این امر امام على (ع) مىفرماید: من همه شیعیان و شما دو فرزندم را به ترس از خدا، نظم در امور و اصلاح بین خود سفارش مىنمایم زیرا كه از جد شما رسول الله (ص) شنیدم كه مىفرمود: اصلاح بین مردم از همه نمازها و روزهها بهتر است .
مفضل مىگوید، كه امام صادق (ع) به من فرمود: اگر دیدى بین دو شیعه ما نزاعى برخاسته، با استفاده از مال من آن را فیصله بده .
ـ وفاى به عهد و پیمان
وفاى به عهد از شاخههاى صداقت است، و مایه اعتماد مردم یك اجتماع به یكدیگر محسوب مىگردد .
در اسلام وفاى به عهد، اهمیت فراوانى دارد.و یكى از مواردى كه در قیامت پیرامون آن از انسان سؤال مىشود عهد و پیمان است.چه اینكه خداوند در قرآن مجید مىفرماید:
و اوفوا بالعهد ان العهد كان مسئولا (الاسراء/ 34)
به عهد خود وفا كنید كه همانا از آن سؤال خواهد شد .
خداوند وقتى از ویژگیهاى مؤمنان سخن مىگوید چنین مىفرماید:
و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا(البقره / 177)
ـ مؤمنین وقتى پیمان مىبندند، به عهد خود وفادار هستند .
و در جاى دیگر مىفرماید:
و الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون (المومنون / 8)
ـ مؤمنان كسانى هستند كه به امانات و عهد خود وفا مىكنند .
امام صادق (ع) مىفرماید: ترك سه چیز در اسلام، بر احدى جائز نیست؛ ...دوم: وفاى به عهد؛ چه به انسان خوب باشد چه بد .
در سیره رسول خدا (ص) مىخوانیم: رسول خدا (ص) همراه مردى بود، آن مرد خواست به جائى برود، رسول خدا كنار سنگى توقف كرد و به او فرمود: من در همینجا هستم تا بیائى.آن مرد رفت و مدتى نیامد، نور خورشید بالا آمد و بطور مستقیم بر پیامبر (ص) مىتابید، اصحاب عرض كردند: اى رسول خدا (ص) به سایه بروید.آن حضرت در پاسخ فرمودند: من با او عهد كردهام كه همین جا بمانم (نه جاى دیگر).
و همچنین عمار بن یاسر گوید: من گوسفندانى چند از خانوادهام مىچرانیدم، حضرت محمد (ص) نیز گوسفند مىچرانید.روزى به آن حضرت گفتم: چراگاهى در فلان كوه سراغ دارم كه علف فراوانى دارد موافقى فردا گوسفندانمان را به آنجا ببریم؟ فرمود آرى، روز بعد وى زودتر از من به آنجا رفت چون من رفتم دیدم گوسفندان خود را به نزدیكى آنجا برده است ولى نمىگذارد گوسفندان وارد علفزار شوند.
گفتم چرا به علفزار در نیایى؟ فرمود: بدین كسب كه من و تو قرار بسته بودیم به اتفاق به آنجا رویم، روا ندانستم بى تو به آنجا بروم