حکایت شیر بهادر

حکایت شیر بهادر

حکایت شیر بهادر 

 

اين همه رجزها (رجزهای رضا شاه)، نظير آن رجز هندى گرديد كه آقاى ميرزا عبداللّه‌ تبريزى مجتهدى از آقاى شيخ محمّد رضا مجتهد مسجد شاهى اصفهان نقل كرد كه:

 

ما از كربلا، عازم كاظمين بوديم. اتّفاقا در مركب، با دو نفر هندى رفيق شديم. من از راه نگرانى داشتم؛ چون آن ايّام، راهزن زياد بود. گاه اتّفاق مى‌ افتاد كه قافله و مركب را مى ‌زدند. يكى از آن ها ملتفت شد كه من از راه نگرانى دارم، شروع كرد به دلدارى دادن به من كه «مترس! اين رفيق ما شير بهادر جنگ، خيلى شجاع و دلاور است، با دويست نفر برابر است.» بعد به او گفت: برخيز، خدمت آقا نمايش بده تا آقا، هنر و دليرى تو را ببيند. آن هم فورى برخاسته، شمشير از نيام كشيده، مشغول شد هوائى، اين طرف و آن طرف زدن؛ تا اينكه خسته شد. آن وقت، او برخاست و بازوى او را مالش داد [و گفت:] دست مريزاد، زحمت كشيدى. بعد رو به من كرد و گفت: ديدى كه من خلاف عرض نمى‌ كنم. آن قدر شمشيرى كه اين شير بهادر جنگ زد، اگر در برابر او دشمن بود؛ در هر شمشير، يك گردن از دشمن جدا مى ‌كرد. گفتم: دعاى چشم زخم تعويذش كن، خدا از چشم بد حفظش كند. فرمود: ما اگرچه اين راه را به سلامت پيموده، احتياج به حملات شير بهادر جنگ پيدا نكرديم.

 

ولى بعد از چندى شنيدم كه دزد منزل آن ها را زده. رفتم به احوال پرسى ايشان، پرسيدم: دزد شب آمده بود يا روز؟ گفتند: روز بود. گفتم: شما كجا بوديد؟ گفتند: در منزل بوديم. گفتم: يقين خوابيده بوديد. گفتند: نه، بيدار بوديم. گفتم: شير بهادر جنگ هم بود؟ گفتند: بلى. گفتم: پس چرا شير بهادر جنگ، آن ها را ردّ نكرد؟ گفتند: آن نامردها، دست شير بهادر جنگ را به گردن بستند و دست بسته نمى‌شود كه جنگ كرد. معلوم شد كه حملات شير بهادر جنگ، چند شرط داشته: اوّلاً: خصم، نامردى كرده و دست او را در گردن نبسته باشد؛ و ثانيا: دشمن در برابر او، مثل چوب ايستاده باشد؛ و ثالثا: گردن خود را در دم شمشير او، راست گرفته باشد؛ و رابعا: شمشير او تيز باشد؛ و خامسا: بازوى او قوى باشد؛ و سادسا: دل او قوى باشد. با اين شرايط، حملات شير بهادر جنگ كارگر مى‌ گردد.

 

و قدرت و توانائى اعلى حضرت و قدر قدرت ما که چندين سال بود متجدّدين، سركوب سلاطين سابق مى‌ نمودند، در حالتى كه اين قدر اسباب كه در اين زمان است، صد يك آن در آن زمان نبود. آن ها با دست خالى به زور اراده سلطنت مى ‌كردند؛ اين ها به زور ادواتى كه اخيرا اختراع شده. پس اگر سلاطين قديمه نيز در اين عصر بودند، قدرت رضا شاه را داشتند، بدون طمعش. اگر رضا شاه در عهد آن ها بود، كم عرضه ‌تر از آن ها مى‌ شد؛ چون جامعه نمى ‌گذاشت آرام بنشيند و مردم، زير بارش نمى ‌رفتند. پس نفوذش، از قدرت مى ‌افتاد.

 

بارى، معلوم شد كه قدرت رضا شاه كه متجدّدين با ذكر آن، ما را گيج كرده بودند، چند شرط داشته تا كارگر شود؛ اگر آن شرايط بود، هيچ قصورى نداشت!

 

ابوجهل نيز اگر آن شرايط نبوّت را دارا بود، پيغمبر بود. بيان سيّد باب نيز با چند شرط، همانند قرآن مى‌ شود؛ چون جملات بيان او نيز مانند حملات شير بهادر جنگ است كه با چند اگر و چند شرط، تمامى عالم را به نور خود روشن مى ‌نمايد؛ اوّلاً: جملات بيان عهده دار معنائى بوده باشد؛ و ثانيا: آن معنى، متضمّن احكامى؛ و ثالثا: آن احكام، مستلزم مصالحى؛ و رابعا: آن مصالح، براى بشر، لازم الاستيفاء بوده باشد؛ و خامسا: آن احكام، از عالم حق و حقيقت القاء شده باشد. با اين چند، اگر وجهى براى جار كشيدن صاحب دلائل پيدا مى ‌شود، چون دروغگو، دروغ پرداز هم مى ‌خواهد. صاحب دلائل اوّل، چند تا از آيات دروغ بيان را عنوان مى ‌كند؛ بعد شروع مى ‌كند به جار كشيدن: اى گوش عالم، بشنو! اى قلب عالم، ادراك كن! اى فؤاد عالم، مجذوب شو!

 

اى اهل علم و فضل و حكمت و عرفان! در اين بيانات مباركه الهيّه، نظر نمائيد و تفكّر كنيد و عظمت ظهور را بفهميد. عظمت ظهور اين بزرگوار، مانند شجاعت شير بهادر جنگ است. نمى ‌دانم گوش عالم، اين چرند بيان، چه بشنود و قلب عالم ادراك، چه نمايد.

منبع: سایت حضرت آیت الله العظمی شبیر زنجانی

 

جدیدترین ها در این موضوع

گل سر سبد انبیاء

گل سر سبد انبیاء

هر گلستانی، چه مادی و چه معنوی گلی دارد که از قدیم از آن گل به گل سرسبد تعبیر می کردند؛ کنایه از اینکه این گل ویژه است،در گلستان معنوی هم همینطور است، امام صادق(ع) بیان فرموده 124 هزار، "فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ"؛ روی مصلحت و ظرفیت رسولان، می فرماید: عده ای از آنها بر دیگران که سایر انبیاء هستند، برتری دارند، یعنی در این گلستان نبوت پنج تا گل سرسبد
سخنان خاتم الاوصیاء درجمعه آخر شعبان

سخنان خاتم الاوصیاء درجمعه آخر شعبان

دعیتم الی ضیافت الله؛ آن سفره ای که برای مسیح و حواریون آمد ضیافت الله بود" مائده یعنی سفره، صاحب مائده میزبان، حواریون مهمان سر سفره، سفره کامل نتیجه اش هم چون مومن بودند، شادی برای نسلشان و آینده شان و قیامتشان، چون وقتی آدم نعمت را می خورد، خدا را بندگی می کند
نشانه های شجره طیبه (پاک) و شجره خبیثه (ناپاک)

نشانه های شجره طیبه (پاک) و شجره خبیثه (ناپاک)

شجره طیبه ریشه ثابت و مستقری دارد و چون در حوزه ربوبیت پروردگار عالم روئیده می شود، تجلی و ظهور می کند، این ریشه از بین رفتنی نیست چون اتصال به ربوبیت دارد، ریشه شجره خبیثه داخل زمین نیست، در بیابان ها و کویرها بروید، آن را می بینید، ثبات و قراری ندارد، کافی است در کویر و بیابان بادی بوزد که مقداری سنگینی داشته باشد، این شجره با این درخت پوک، پوسیده و خبیث را با خود می برد یعنی شجره، خبیثه باشد، هیچ ربطی به ربوبیت پروردگار ندارد، ریشه ثابتی ندارد، میوه ندارد،
قلعه استوار برای پناه بردن

قلعه استوار برای پناه بردن

در سوره های قرآن از حمد تا الناس یعنی میان اولین و آخرین سوره، کلمه "رب" بسیار آمده، در تفسیر این کلمه، انسان می فهمد که چرا پروردگار در گفتن این "رب" در قرآن این همه اصرار دارد و جالب این است که وقتی در این آیات قرآن به دشمنان سرسخت خود می رسد و می خواهد خود را مطرح کند، می فرماید: «ربهم؛ پروردگارشان»، یعنی من در ربوبیتم اصلا از آنها جدا نیستم که این هم سرّی دارد؛
تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی نهم

تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی نهم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابوالقاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

پر بازدیدترین ها

نعمت هاي معنوي

نعمت هاي معنوي

سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان با عنوان اهداف بعثت پیامبر اکرم صلی الله... در رابطه با موضوع دهه صفر در این قسمت قرار دارد.
اسباب و آثار ايمان

اسباب و آثار ايمان

Powered by TayaCMS