قلب سلیم

قلب سلیم

منظور از قلب سلیم چیست؟

قلب سلیم

پاسخ:

ناگفته پیدا است

این بحث را با سخنی از امام باقر(علیه السلام) پایان می دهیم

پی نوشت:

منظور از قلب سلیم چیست؟

پاسخ اجمالی :

واژه "سلیم" از "سلم" و "سلامت" به معنای دور بودن از آفات ظاهری و باطنی است.

امام صادق (ع) در بیان منظور از این واژه فرمود: قلب سلیم، قلبی است که خدا را ملاقات کند، در حالی که هیچ کس جز او در آن نباشد.

مفسران قرآن برای "قلب سلیم" تفسیرهای متعددی بیان کرده اند که هر کدام از آنها به یکی از ابعاد این مسئله اشاره دارد؛ نظیر این که: قلب سلیم، قلبی است که پاک از شرک باشد. یا قلبی است که خالص از معاصی و کینه و نفاق باشد. و یا قلبی، که از عشق دنیا تهی باشد که حب دنیا سرچشمه همه خطاها است. و بالاخره قلبی، که جز خدا در آن نباشد!

پاسخ تفصیلی:

یکی از واژه های قرآن کریم "قلب سلیم" است که بسیار زیبا و با محتوا است. واژه سلیم از "سلم" و "سلامت" به معنای دور بودن از آفات ظاهری و باطنی است.(1)

جالب ترین تفسیر برای "قلب سلیم" را امام صادق (ع) بیان فرمود، آن جا که می فرماید: "الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یلْقَی رَبَّهُ وَ لَیسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ"؛ (2) قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند، در حالی که هیچ کس جز او در آن نباشد.

نیز در روایت دیگری از همان امام همام (ع) آمده است: "صاحِبُ النِّیهِ الصّادِقَهِ صاحِبُ الْقَلْبِ السَّلِیمِ، لِأَنَّ سَلامَهُ الْقَلْبِ مِنْ هَواجِسِ الْمَحْذُوراتِ بِتَخْلِیصِ النِّیهَ لِلّهِ فِی الاُمُورِ کُلِّها"؛(3) کسی که نیت صادقی دارد، صاحب قلب سلیم است؛ چرا که سلامت قلب از شرک و شک، نیت را در همه چیز خالص می کند. بنابراین، امام صادق (ع)، صاحبان نیت پاک و خالص را، صاحب قلب سلیم می داند.

درباره اهمیت قلب سلیم همین بس که قرآن مجید آن را تنها سرمایه نجات روز قیامت شمرده، چنان که در سوره "شعراء" می خوانیم: "یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ* إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ"؛(4)

منبع : islamquest.net

قلب سلیم

پرسش : منظور از قلب سلیم چیست؟

پاسخ:

"سلیم" که از ماده "سلامت" است مفهوم روشنی دارد یعنی قلبی که از هر گونه بیماری و انحراف اخلاقی و اعتقادی، دور باشد.

مگر نه این است که: قرآن درباره منافقان می گوید: فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً: "در دل های آنها یک نوع بیماری است و بر اثر لجاجتشان خدا بر این بیماری می افزاید"!.(5)

در چند حدیث پر معنی "قلب سلیم" به خوبی معرفی شده:

الف _ در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) در ذیل آیه مورد بحث، می خوانیم: وَ کُلُّ قَلْب فِیْهِ شِرْکٌ أَوْ شَکٌّ فَهُوَ ساقِطٌ: "هر قلبی که در آن شرک و شکی است آن قلب سقوط می کند و بی ارزش است".

ب _ از سوئی دیگر، می دانیم علائق شدید مادی، و دنیا پرستی، انسان را به هر انحراف و گناه می کشاند; چرا که: حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیْئَه: "عشق به دنیا سرچشمه هر گناهی است".

و لذا قلب سلیم، قلبی است که خالی از "حب دنیا" باشد، همان گونه که امام صادق(علیه السلام)در حدیث دیگری در ذیل همین آیه فرمود: هُوَ الْقَلْبُ الَّذِی سَلِمَ مِنْ حُبِّ الدُّنْیا: "این قلبی است که از عشق دنیا سالم باشد".

با توجه به آیه 197 سوره "بقره": وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی: "توشه برگیرید که بهترین توشه برای آن جهان پرهیزگاری است" روشن می شود: قلب سلیم قلبی است که بر اثر سلامت سرچشمه تقوای الهی گردد.

ج _ آخرین سخن این که: قلب سلیم قلبی است که جز خدا در آن نباشد، آنگونه که امام صادق(علیه السلام) در پاسخ سؤالی پیرامون این آیه، فرمود:

الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَی رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ: "قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که غیر از او در آن نباشد".

ناگفته پیدا است

منظور از "قلب" در این گونه موارد روح و جان آدمی است.

در روایات اسلامی پیرامون قلب و سلامت آن، و آفاتی که بر آن وارد می شود و راه مبارزه با این آفات، مطالب فراوانی آمده است که از مجموع آنها این منطق اسلامی کاملاً آشکار است که: اسلام قبل از هر چیز، به زیر بنای فکری، عقیدتی و اخلاقی اهمیت می دهد; چرا که تمامی برنامه های عملی انسان بازتابی از آن است.

همان گونه که سلامت قلب ظاهری، عامل سلامت جسم، و بیماری آن، سبب بیماری همه اعضاء است; چرا که تغذیه تمام سلول های بدن به وسیله خونی انجام می گیرد که به کمک قلب به تمام نقاط کشور تن فرستاده می شود، همین گونه، سلامت و فساد برنامه های زندگی انسان جلوه و بازتابی است از سلامت و فساد عقیده و اخلاق.

این بحث را با سخنی از امام باقر(علیه السلام) پایان می دهیم

آنجا که فرمود: قلب ها چهار گونه است:1- قلبی که در آن نفاق و ایمان است.2- قلبی که وارونه است.3- قلبی که مُهر بر آن خورده، هیچ حقی بر آن وارد نمی شود.4- و قلبی که نورانی است و خالی (از غیر خدا).

سپس افزود: قلب نورانی قلب مؤمن است، هر گاه خدا نعمتی به او بخشد شکر می گوید، و هر گاه مصیبتی به او رسد، صبر و شکیبائی می کند، اما قلب وارونه قلب مشرکان است همان گونه که خداوند فرموده: أَفَمَنْ یَمْشِی مُکِبّاً عَلی وَجْهِهِ أَهْدی أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیّاً عَلی صِراط مُسْتَقِیم:

"آیا کسی که به صورت بر زمین راه می رود هدایت یافته تر است یا کسی که راست قامت بر صراط مستقیم گام برمی دارد"؟!(2)

اما قلبی که در آن ایمان و نفاق است قلب کسانی است که در برابر حق و باطل بی تفاوتند، اگر در محیط حق قرار گیرند، تابع حق می شوند و اگر در محیط باطل باشند گرایش به باطل پیدا می کنند.

و اما قلب مُهر خورده، قلب منافقان است".(3)

پی نوشت:

منبع: makarem.ir روزی که نه مال سود می دهد و نه فرزندان، مگر آن کس که با قلبی رسته از شرک نزد خدا بیاید.

مفسران قرآن نیز برای "قلب سلیم" تفسیرهای متعددی بیان کرده اند که هر کدام به یکی از ابعاد این مسئله اشاره دارد:

1. قلب سلیم، قلبی است که پاک از شرک باشد.

2. قلبی است که خالص از معاصی و کینه و نفاق باشد.

3. قلبی، که از عشق دنیا تهی باشد که حب دنیا سرچشمه همه خطاها است.

4. و بالاخره قلبی، که جز خدا در آن نباشد!

همان گونه که بیان شد، "سلیم" از ماده "سلامت" است، و هنگامی که سلامت به طور مطلق مطرح می شود، سلامتی از هر گونه بیماری اخلاقی و اعتقادی را شامل می شود.

بنابراین، صاحب قلب سلیم در این دنیا نیز قلبش از امور غیر خدایی خالی است؛ چراکه اموری؛ نظیر هوای نفس، قدرت طلبی، زیاده خواهی، ناهنجاری های اخلاقی و ... هیچ گونه تناسبی با قلب سلیم ندارد.

خلاصه این که قلب سلیم قلبی است که جمیع وابستگی های غیر خدایی را از خود دور ساخته و در دنیا کانون توجه و تمرکز خود را بر خدای تبارک و تعالی قرار داده است، آن گونه که در دعا می خوانیم: "الهی هب لی کمال الانقطاع الیک"؛ خدایا کمال بریدن و گسستن به سوی خودت را به من عطا فرما.

برای آشنایی بیشتر به کتاب قلب سلیم، اثر شهید دستغیب مراجعه کنید.

پاورقی

  1. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن کریم، ماده "سلم".
  2. کلینی، کافی، ج 2، ص 16، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1368ش.
  3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 67، ص 210، موسسه الوفاء، بیروت، 2404 ق.
  4. شعراء، 88، 89.
  5. بقره، آیه 10.2 _ ملک، آیه 22.3- تفسیر نمونه، جلد 15، صفحه 298.*

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
کاریزمای مهدوی

کاریزمای مهدوی

در دین مبارک اسلام و در مکتب حقه ی شیعه، ما معتقد به این هستیم که منطق به تنهایی کارگزار نیست. در قرآن، خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید : لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك... اگر با محبت با مردم برخورد نمی کردی، مردم از اطرافت متفرق می شدند: کاریزمای قوی.
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
Powered by TayaCMS