سخنران استاد فرحزاد

«قال الله تبارک و تعالی: وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ».[1]

  • فاش مـی گویم و از گـفـته خـود دلـشادم بنده عـشـقم و از هـر دو جـهان آزادم
  • طـائرگلشن قـدسـم چه دهم شـرح فراق که در این دام گه حادثه چون افتادم
  • من ملک بودم وفردوس برین جایم بودآدم آورد در دیــر خــراب آبــادام
  • تاشدم حلقه به گوشه درمی خوانه عـشق هردم ازنوع غمی آید به مبارک بادم
  • نیست درلوح دلم جز الف قامت دوست چه کـنـم حـرف دگـر یاد نداد استادم

برکات و ثواب ذکر صلوات

خداوند ثواب بی اندازه و بی حسابی برای صلوات فرستنده می دهد. شب معراج، حضرت محمد صلی الله ... فرشته ای را دیدند که دست ها و انگشت های زیادی دارد، میلیون ها، هزارها انگشت و دست دارد. پرسیدند: تو چه فرشته ای هستی؟ عرض کرد: آقا من مامور حساب رسی هستم. فرمودند: چقدر توان حساب رسی داری؟ گفت: تمام باران هایی که باریده است حسابش دست من است، چقدرازاین قطره ها به دریا ریخته است و چقدردرخشکی ریخته است. فرمود: چیزی هم هست که نتوانی حسابش را برسی؟ عرض کرد: هر گاه امت شما جایی جمع بشوند و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند من از شمردن و حساب فضیلت ثوابی که خدا به آن ها می دهد عاجزهستم.

قبولی یک عمل، باعث بهشتی شدن انسان

ما مستحباتی مثل نماز جماعت داریم که اندازه فضیلتش قابل شمارش نیست. «يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ» (البقرة : 212). بعضی جاها خداوند بی حساب چک سفید می دهد. درنمازجماعت اگربیش از ده نفر جمع بشوند، جن و انس و ملائکه نویسنده بشنوند، آب های دریاها دوات بشوند تمام برگ ها ورق بشوند، درخت ها برگ بشوند، حساب یک رکعتش را نمی توانند بنویسند. اگر لطف خدا و فضل خدا یارما بشود یک دانه از این صلوات ها و نماز جماعت ها بگیرد کارمان درست است. روایت داریم که یک عمل از هرکس قبول بشود خدا او را عذاب نمی کند و به بهشت می برد خدا شکوراست. یک حسنه از ما به حساب خدا بیفتد حساب مان باز بشود دیگر درست است. خدا می فرماید: به عزت و جلالم قسم تو را عذاب نمی کنم به بهشت هم می برم. اگر خدا لطف کند و کار ما بگیرد، آخرتمان تضمین می شود. مثالی که برای خودم می زنم این است: کسی یک کاسه ماست گرفته بود و کناردریا رفته بود، ماست را در دریا ریخته بود وهی با قاشق به هم می زد. می گفتند: چرا بهم می زنی؟ می گفت: می خواهم این ماست را مایه کنم و این دریا را ماست بکنم. گفتند: مگر می شود؟ گفت:نه، اما اگربشود می دانی چه می شود. ما کارهایی که می کنیم مثل آن است که با یک کاسه ماست بخواهیم دریا را ماست بکنیم. من می گویم نمی شود از خودت ناامید باش، اما خدا را چه دیده ای گاهی کوه ها را به یک کاهی می بخشد اما اگر بشود می دانی چه می شود. انشاالله می شود. به خداوند خیلی خوش بین باشید. خدایا امیدت را در دل های ما تثبیت کن. تلاشت را بکن اما از خودت ناامید باش امیدت فقط به خدا باشد خوش بینی به خدا را تثبیت کن.

اعمال انسان باعث پهنی یا باریکی پل صراطش

روایت داریم فرشته ای درکنار پل صراط مامور است که بعضی ها را نجات بدهد. چون پل صراط قبل از بهشت است. «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها» (مريم : 71). آیه قرآن است که همه باید از پل صراط عبور بکنند هر که از پل بگذرد خندان است. همه باید از آتش جهنم رد بشویم. بعضی ها یواش می روند و گیرمی کنند. این پل برای بعضی ها از مو باریک تر است و برای بعضی ها از اتوبان پهن تراست. فرشته ای آنجا هست که انشا الله همه با این فرشته سرو کار داشته باشیم، می آید پرو بالش را پهن می کند پل درست می کند می گوید: بیایید ازروی پر من رد بشوید. می گویند: تو چه فرشته ای هستی؟ می گوید: خدا من را مامور کرده پرو بالم را پل قرار بدهم برای کسانی که در دنیا صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده اند. من پرو بالم را پل قرارمی دهم تا این ها را از جهنم ردشان کنم. این صلوات سپر ما بین آتش جهنم است.

«فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور» (آل عمران : 185). جهنم مثل خندق و گودال است .اگر کسی از پول و ریاست و دنیا بگذرد می تواند ازپل صراط رد بشود. بعضی ها موقع ظهر می بینند مشتری ها سرو کله شان پیدا می شود در طول ماه مبارک رمضان هم یک روز درمسجد پیدایشان نمی شود. در ظاهر مسلمان هستند شهادتین را گفتنه اند، اما به همین کاسب بگویید اگر فردا ظهر مسجد بیایی ده هزار تومان به تو می دهیم از صبح مغازش را می بندد منتظر می ماند. یعنی ما برای پول خیلی قیمت قائلیم اما برای جماعت و جلسه و روضه چقدر ارزش قائلیم. دنیا آدم را نگیرد کار آدم را از خدا دور نکند. گاهی آدم آن قدر به کار مشغول می شود که خدا را هم فراموش می کند. مواظب باشیم ماه رمضان اگر پای موعظه و جماعت نمی رویم پس کی می خواهیم برویم. چون در ماه رمضان موعظه زودتر اثرمی کند چون در ماه رمضان درهای جهنم بسته است. درهای بهشت بازاست. شیطان در غول و زنجیر است. فضاء، فضای دیگری است. هم شنونده، هم گوینده و هم فضاء یک فضای دیگری است. انشاءالله قدربدانیم هرکه از پل بگذرد خندان می شود یعنی از آتش جهنم عبورمی کند. یک نفر می خواست به حضرت سلمان بی ادبی کند گفت: جناب سلمان این ریش های شما بهتراست یا دم سگ؟ حضرت سلمان با کمال آرامش فرمود: اگر این ریش ها بتواند من رااز پل صراط و جهنم عبور بدهد از دم سگ بهتر می شود، اگر این قدر عرضه نداشته باشد که خودش را از آتش جهنم نجات بدهد همان دم سگ بهتراست.

  • نان و حلوا چیست فرزندوزنندهم چو غل افتاده در گردنت

ما داریم در دنیا روی پل حرکت می کنیم مواظب باشیم، بعضی هاهستند که در یک لحظه رد می شوند و می روند. خوشا به حال آن هایی که سریع عبور می کنند، مقام و پول و بچه می توانند مانع زود ردشدن بشوند.

فدا نکردن آخرت خودمان بخاطر دنیای دیگران

خانواده هایتان باید کمک شما باشند نه سد راه شما، ما چه قدر در قرآن آیه داریم «أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ» (الأنفال: 28) . یعنی این ها هم فتنه وهم امتحان هستند. به خاطر خدا به زن و بچه خدمت کنید و با آن ها خوش اخلاق باشید، خیلی هم واجب است. اما دین و آخرتتان را روی آن ها نگذارید. مولی در نهج البلاغه می فرمایند: بیشتر هم وجوشت را روی خانواده ات نگذار، اکثر همتت باید خدا و آخرت باشد. من تمام همم را بگذارم نزول بگیرم که بچه ام دانشگاه برود، اگرمی خواهم این طوری به دانشگاه برود همان بهتر که نرود. من در آتش جهنم بسوزم بچه ام برود لیسانس بگیرد و بیکار بگردد و پزبدهد. داری بکن نداری نکن. اما خودت را به آتش نزن به حرام مبتلا نکن. مرزها را رعایت کن. خدا و پیامبرو امام زمان را باید بیش از بچه هایت دوست داشته باشی. بچه ها می گویند: ما ماهواره می خواهیم، غلط می کنند. من بروم درآتش بسوزم این ها بروند کیفشان را بکنند. دینت را، آخرتت را روی خانواده ات نگذار. خانواده شما یا اولیای خدا هستند یا دشمن خدا هستند اگر خانواده شما، بچه های شما دوست خدا هستند خدا آنها را رها نمی کند خدا رزاق آنهاست، خدا کار ساز آنهاست. آیت الله بهاالدینی; این شعر را مکرر می خواندند:

  • کار ساز ما بود در فکر ما فکر ما در کار ما آزار ماست

شما می خواهید بچه ات را بزرگ کنی یا خدا بزرگ می کند شما حفظ می کنید یا خدا حفظ می کند شما رزاق هستید یا خدا رزاق هست. این قدر آدم های ثروتمندی بودند که بچه هایشان به گدایی افتاده اند. واین قدر آدم های آس و پاسی بودند که بچه هایشان جزء ثروتمندان شده اند. به این چیزها نیست که من بروم در آتش بسوزم دین و آخرتم را ضایع کنم که بچه هایم چه می شوند. محبت وخدمت بکن اما ایمانت را برای آنها نگذار. اگردوست خداهستند خدا آن ها را کفایت می کند. مگر ما روز اول همه چیز داشتیم که من می خواهیم بچه امان همه چیز داشته باشد، می خواهم نداشته باشد. برای این که داشته باشد طغیان می کند، ناشکری می کند. بگذار با چنگ و دندان خودش برود و به دست بیاورد. این قدر هم لوس و ننر نکنید. بعضی ها این وری می افتند وهمه هستیشان را روی بچه ها می گذارند. بعد هم بچه ها فحش می دهند که کم گذاشته اید. مواظب باشیم خدمت و محبت و اخلاق خوب خیلی مهم است. اما انسان دین و آخرت خودش را فدای آن ها نکند. حضرت فرمود: اگر خانم و بچه هایت دوست خدا هستند خدا دوست خودش را ضایع نمی کند، این کفایت می کند. مگر آن کسی که در حرم امام هشتم بمب گذاشت و باعث مرگ زائرین شد که بود؟ فرزند آدم مومنی بود. من برای چه غصه این بچه را بخورم. حضرت می گوید: اگر دشمن خدایند چرا غصه دشمن خدا را می خورید. خدا خودش می داند با دشمنانش چه کار می کند. برای دنیا این قدر جوش و حرص نزنیم، آخرتمان را ضایع نکنیم. ولی باید بدانیم شما اگر در کار خدا بودی خدا هم در کار شما و بچه هایت است، بچه هایت را به خدا بسپار شما تربیت می کنید خدا حفظ می کند.

آیت الله شیرازی امام جمعه شیراز می گفت: قبل از انقلاب چندین بار ساواک ما را دستگیر و زندانی کرده بود. دریکی ازاین دستگیری ها، بچه ام سرخک گرفته بود حالش خیلی بد بود. ساواکی ها منزل ما ریختند ومن راباخود بردند. خانمم هم علویه است. درآنجا من نگران بچه ام بودم، اضطراب داشتم. ساواک قبلا هم مارا گرفته بود دیده بود که حالم عادی بود ترس نداشتم. گفت: ما دفعه قبل که شما را گرفتیم خیلی آرامش داشتید این دفعه خیلی ناراحت هستید و اضطراب دارید. گفتم: برای گرفتن ناراحت نیستم بچه ام سرخک گرفته کسی هم نیست که او را دکتر و درمانگاه ببرد. برای بچه ام ناراحت هستم. ساواکی گفت: تو بچه ات را شفا می دهی یا خدا شفا می دهید. تو بچه ات را حفظ می کنی یا خدا حفظ می کند. خیالت جمع باشد خدا هست. ساواکی هم گاهی حرف حساب می زند وحرف راست می زند. گفتم: راست می گوید حرف درستی است، خداهست. خدا بنده هایش را وانمی گذارد. اگر دشمن هم هست بگذار زودتر برود. متوجه هستید می فرماید: آن ارثی هایی که بعد از خود می گذاری برای خودت یک قدم هم بر نمی دارید. سعدی خیلی قشنگ می گوید:

  • بـیـا تـا براریــم دســتـی زدلکـه نـتـوان بـبـر آورد فردا زگل
  • بسی تیرو دی ماه و اردیبهشت بیایید که ما خاک باشیم و خشت

علی علیه السلام و توصیه به آماده شدن برای مرگ

حضرت می فرماید: خودت وصی خودت باش، خودت برای خودت کاری کن. وصیت هایتان را تنظیم کنید. درمواردی که خمس ندادید خمستان را بدهید. این دین را از گردنتان بیندازید. یک دفعه مرگ ناگهانی می آید. واقعا این مرگ های ناگهانی خیلی زیاد است. نصف یا بیشتر اعلامیه های ما یا جوانند یا میان سالند. بین ما ومرگ فاصله ای نیست. جدا بنی بشر خیلی پوست کلفت است حالا من می گویم آقا ما قیامت را ندیدیم قبررا که با چشم می بینیم. مردن را که می بینیم چرا باور نمی کنیم. به تعبیر بنده بعضی ها خیره سرند. مثلا بعضی ها می گویند اگر برویم ببینیم خوب می شویم؟ قرآن می گوید: این طور نیست. خدا می فرماید: افرادی که از دنیا می روند وآدم های بدی هستند داد می زنند و می گویند: «رَبّ ِ ارْجِعُونِ لَعَلىّ ِ أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ» (سورة المؤمنون :99) . خدا یا مرابه دنیابرگردان قول می دهم کار خیر انجام بدهم، نماز قضا کنم. خدایا قول می دهم اگر برگردم درست می شوم. اگر درست می شد، با لطف و فضلی که خدا دارد شاید او را بر می گرداند. اما خدا در قرآن می فرماید: خدای که این بنی بشر را خلق کرده است به اعمال بنده خود آگاه است. از خد بهتر کسی در عالم ما را نمی شناسد همان خدا می گوید: اگر این بنده را برگردانم همان می شودوهیچ تغییری پیدانمی کند. فرعون وقتی گیر افتاد می گفت: « تُبْتُ الْآنَ» (النساء: 18) . من توبه کردم. الآن صدام هم که گیر افتاده می گوید: من کار خوبی کردم که توبه نکردم. می گویند: این هایی که مرگ بر صدام می کنند این ها عراقی نیستند. قبل از حمله آمریکا انتخابات کرده بودند رای گیری کردند آراء را که از صندوق ها درآوردند گفتند: صد در صد مردم عراق به صدام رای داده اند. فرعون وقتی در آب افتاده بود می گفت: خدایا ایمان آوردم. ولی این ملعون وقتی گیر افتاد می گفت: من رئیس جمهورعراق هستم، من کار اشتباهی نکرده ام. پس آیه و قرآن دارد روشن می شود، این در قبر هم برود اقرارنمی کند فقط تنور داغ جهنم باید ذوبش کند. بعضی ها پوست کلفت هستند فقط به درد جهنم می خورند. بعضی ها هم با یک نسیم عوض می شوند. اگربه یکی تو بگویی ناراحت می شود، یکی هم یک چماق به سرش بزنی فرقی برایش ندارد از صد هزار حیوان هم بدتراست. خدا می فرماید: «كلاَّ إِنَّهَا كلَمَةٌ هُوَ قَائلُهَا» (المؤمنون : 100) . الآن گیر افتاده است این چنین ناله وخواهش می کند اگر او را به دنیا بازگردانیم همان آدم قبلی است. در زلزله بم واقعا چیزهای باورنکردنی زیادی تعریف می کردند. می گفتند: شخصی بود که برادرو خواهرش زیرخاک مانده بودنند، برادر هنوز جان داشت. او با بی رحمی تمام برادرش را زیر خاک هل داد تا بمیرد وتمام ارث به اوبرسد. خیلی عجیب است آدمی هم بود که می گفت: خدا می داند که ما همه اش داشتیم شب و روز گریه می کردیم، همه اش داشتیم نعش بیرون می کشیدیم. می گفت: درطول بیست وچهارساعت، یک ساعت استراحت نداشتیم. تفاوت راببینید یکی برادررا به خاطر ارث بیشتر می کشد ودیگری این چنین از خود گذشتگی می کند. آدمی هم بود که چند ماه آمده بود تا بی طمع خدمت کند. آدمی هم بوده که طلای زن ها را می دزدیده است. آن زمان ماشینی تصادف کرده بود جمعا چند کیلو طلا از داخل ماشین بیرون آورده بودند. از راننده پرسیده بودند که این طلاها را ازکجا آورده ای؟ دیده بودند که اززلزله زده های بیچاره و از مردگان سرقت کرده است. بشر هر طرف بیفتد خیلی ناجوراست خدا نکند طرفی بی رحمی بیفتد.

ثلث مال و وصیت به انجام کارهای خیر

حضرت علی علیه السلام می فرماید: کارهایی که می خواهی بعدا وصیت کنی اول خودت انجام بده آن هایی را که نمی توانی انجام بدهی وصیت کن بعدا انجام بدهند. دراصفهان یک سنتی است که توسط علمایش راه انداخته شده است. وصیت به ثلث، آنجا بین مذهبی ها خیلی رایج بود. خیلی هایشان هستند که ثروتمندهستند، بچه هایشان به سامانی رسیدند و نیازی به ثلث ندارند. آقا کنار وصیت نامه ات بنویس با ثلث مال من هر کار خیری که می خواهید بکنید. اگر ننویسی فقط یک کفن می توانی از اموالت برداری. درحال حاضر موسسه های خیریه ای در اصفهان است که از ثلث اشخاصی که وصیت کرده اند مدرسه و بیمارستان و مسجد ساخته اند. ببینید خدای متعال به ما اجازه داده است که بعد از مردن هم یک سوم مالت را خودت استفاده کنی اگر وصیت کردی اما اگر وصیت نکردی همه اش در جیب ورثه می رود. نفست که بند آمد مال تومستقیم در جیب ورثه می رود. از خواب غفلت بیدار بشویم. خدایا مرا از خواب غفلت بیدار کن، خیلی خواب سنگینی است. چیزهایی که می خواهی بعد از شما عمل کنند، چیزهایی راکه نمی توانی خودت انجام بدهی وصیت کن. جمله دیگری امیر المومنین علیه السلام دارد: آن هایی که ازدنیا می روند ومالی را ازخود برجا می گذارند اگر ورثه آدم های خوبی باشند کارهای خوبی انجام بدهند خدا به آنها ثواب می دهد. برای پدری که مال را گذاشته ثواب نمی دهد چون خودش دل نکرد کار خوب را انجام نداد. برای بچه هایش گذاشت. اگر کار خیرکردند آن ها برده اند. اما اگر بچه ها مالی راکه ازتورسیده درامورمعصیت استفاده کردند حضرت می فرماید: شما هم در گناه آنها شریک هستید. چرا؟ چون وسیله گناه برایشان گذاشتی. بیاییم از خواب غفلت بیدار بشویم. هرکه از پل دنیا و گناه و پول بگذرد درقیامت خندان می شود. مرحوم رجب علی خیاط وقتی سر کار می رفت بین راه همه را منقلب می کرد، یاد خدا می انداخت. به کاسب ها می گفت: پول یا خدا؟

این روزها دیگر بخواهید مسجد نروید جلسه نروید قرآن سر نگیرید پس کی می خواهید بروید کی می خواهید با خدا پیوند بزنید. پل صراط روی جهنم کشیده شده است بهشت آن طرف جهنم است. باید همه از روی این جهنم عبور کنند. حالا جهنم را دنیا تعبیر می کنید، زرو زیور دنیا تعبیر می کنید، گناه تعبیر می کنید. غفلت، نسیان هر چه که ما را از خدا غافل می کند می شود جهنم، به قول مولنا که می فرماید:

  • چـیـسـن دنیا از خـدا غـافـل بـدن نی قماش و نقره و فرزند و زن
  • مال راچون بهردین گردی حمول نـعـم مال صالح گفت آن رسول

می گوید: هر چه که شمارا از خدا غافل می کند می شود دنیا، اما اگر مالت را در راه خدا خرج کنی، به فقرا بدهی این می شود آخرت، این دیگر دنیا نمی شود. ابن ابی یفور به امام ششم گفت: آقا من خیلی دلم می خواست ثروت و پول داشته باشم. حضرت گفت: برای چه می خواهی؟ گفت: می خواهم کارهای خیر انجام بدهم، صله رحم کنم، حج بروم، عمره بروم. فرمودند: این که دنیا نیست، آخرت است. به شرطی که آدم وقتی به آن می رسد به گفته هایش عمل کند، نه فکرش به مدل ماشین و خانه باشد. بعضی ها هستند می گویند: خدا به ما بده ما چنین می کنیم چنان می کنیم. اما یک ریالش را هم به فقراء نمی دهند همه آن را خرج تشریفات و تجملات می کنند. دکورش را عوض می کند، اما کسی که واقعا مال دنیا را برای انجام کارهای خیر می خواهد تا آن رابه دست می آورد کربلا می رود، مکه می رود، به فقراء کمک می کند. این برای آخرت است. می گوید:

  • چـیـسـن دنیا از خـدا غـافـل بـدن نی قماش و نقره و فرزند و زن
  • مال راچون بهردین گردی حمول نـعـم مال صالح گفت ان رسول

سیره اهل بیت علیهم السلام در انفاق مال به نیازمندان

حضرت امیر علیه السلام یکی از ثروتمند ترین افراد زمان خود شان بودند. چقدر زمین شخم زدند، چقدر خرما کاشت، چقدر چشمه جاری کرد، چقدر چاه کند. روایت داریم حضرت ازدست رنج خودش غلام خرید وآزاد کرد، نه ازبیت المال و مال کس دیگری، لقمه دهان خودش و خانواده اش را می گرفت و انفاق می کند. چون حضرت می داند که آن وقت چه خاصیت دارد. ما گاهی می بینیم که نزدیکانمان درفشارهستند اما دلمان نمی آید به آن ها کمک کنیم. حضرت غذای خودش و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام را به اسیری دادند، اسیری که اصلا مسلمان هم نبود. الان خدا قسمت کند مدینه بروید کنار مسجد شجره چاه هایی که حضرت بادست مبارکشان کنده و آباد کرده است باچشم خودتان ببینید. آب های چاه ها هنوز هم جاری هستند. چاه هایی راکه حضرت آن زمان آباد کرده است هنوزهم جاری هستند. حضرت اگر می خواست می توانست بزرگترین ثروتمند مدینه و کوفه بشود.

در بانک خدا، چقدر دارید؟ خدا هم بانک دارد. هی پو ل هایت را از این بانک و آن بانک جابه جا نکن. وقتی می گویند: بانک، ماشین جایزه می دهد. اسم خودت و خانواده ات، نوه و نتیجه ات را می نویسی که شاید شانس تو بگیرد وبرنده بشوی. دردو تا بانک خدا هم اسم بنویس. عزیز من شاید آن گرفت این نگرفت. اگراین هم بگیرد آخرش نگرفته، چون ازتو می گیرند جدات می کنند. روایت زیبایی ازحضرت امیر علیه السلام است که سه روز گرسنگی کشیدند سه روز فقط با آب خالی افطار و سحری کردند فقط با آب خالی روزه گرفتند گرسنگی کشیدند موقع افطار، افطار خودش و خانواده اش و خادمش را با اختیار خودشان به یک اسیر مشرک دادند. حضرت امیر7حاضراست این کار را بکند تا نگویند این مشرک گرسنه است. ما هم خمس مالمان را نمی دهیم. می گویند یک دهم زکاتت را بده نمی دهیم. یک چهلم گوسفندت را بده نمی دهیم. این مسائل برای ما جا نیفتاده است. مگر بی خودی سوره هل اتی نازل می کنند. در سوره هل اتی خدا اسم حورالعین را به احترام حضرت زهرا علیها السلام نیاورده است و چیزهایی آورده که مخصوص این سوره است شراب بهشتی، شراب سر سبیل، زنجبیل، کافور «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» (الإنسان: 21). اصلا ریتم آیات فوق العاده بلنداست. خدا می گوید دست مریزاد دستت درد نکند تعبیرهای مختصی دراین سوره است. «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» (الإنسان: 9). فقط برای خدا انفاق کنیم. ما خیلی موقع انفاق می کنیم می خواهیم عوضش کاری برای ماانجام بدهند. چه عرض کنم روایت در بحار است حضرت امیر فرمودند: من می خواهم یک انفاقی بکنم که کسی نکرده باشد. اهل مدینه تعجب کردند چه می خواهد انفاق کند؟ پول کلان مثلاسیصد هزاردرهم یا دینار برای حضرت آوردند. حضرت شب اول بیرون آمدند فرمود به اول کسی که برخورد کنم به او پول می دهم. فردا با اولین کسی که برخورد کردند یک زن فاحشه بود. حضرت پول کلانی را به آن زن فاحشه دادند. گفتند: آقا می گویی یک انفاقی که تا حالا نشده است، به زن فاحشه انفاق کردی؟ شب دوم اولین کسی که برخورد کردند یک دزد بود. به او انفاق کردند. شب سوم بیرون آمدند به اولین کسی که برخورد کردند یکی از ثروتمندان مدینه بود. حضرت به او انفاق کردند. گفتند: آقا باید ازاو بگیری. اما حضرت به او پول داد. حضرت امیر که با معیارهای ما راه نمی رود. او از ما جداست قلبش فقط محل مشیت خداست. در سوره هل اتی درقسمت آخرآیه نکته مهمی است. هر چه که خدا می خواهد از آن بالا می خواند دیکته می شود مال مارا که دیکته می کند؟ شیطان یا نفسمان؟ نمی دانم. ولی مال آنها را صدرصد خدا دیکته می کند. سرزنش و ملامت مردم مدینه رانسبت به علی علیه السلام ببینید، گفتند: آقا چرا به یک فاحشه و دزد و ثروتمند انفاق کردی؟ هیچ کدامش توجیه عقلی ندارد آخرآدم به یک مومن می دهد به فقیر می دهد. این قدر آدم مومن هست آب و نان ندارد شما می روید به یک ثروتمند می دهید، به دزد و فاحشه می دهید. آمدند به حضرت اعتراض کردند یا به پیامبر اعتراض کردند که ببینید که حضرت علی چه کار می کند؟ فرمودند: بروید ببینید که این ها پول ها را چه کار کرده اند. آمدند تحقیق کردند دیدند زن فاحشه بر اثر مشکلات اقتصادی به فحشاء کشیده شده بود گفت: حالا که مولی چنین کمکی به من کرده است من می روم این را سرمایه زندگیم می کنم دیگر دنبال گناه نمی روم مردم را هم به گناه نمی اندازم توبه کرده واز زن های خوب شده است. آمدند دیدند دزد خجالت می کشد گفت: با این ثروت و سرمایه که حضرت به من داده اند دیگردزدی نمی کنم، اونیز پول را سرمایه خودش کرده و از دزدی توبه کرده بود. آمدند سراغ آن ثروتمند دیدند اوهم منقلب شده است گفت: حضرت امیر علیه السلام که خیلی پول و پله دست و بالش نیست این قدر انفاق می کند خاک بر سرمن من که این قدر پول دارم چرا انفاق نکنم، این جود و کرم حضرت زد به دل آن مرد واو نیز شروع به جود و بخشش کردن کرد. انفاقی که در دل دیگران تحول ایجاد کرد.

توصیه خداوند به رها کردن دنیا

کار دنیا تمام شدنی نیست. دیدی خانم های خانه شب و روز می دوند تا تمام کارهایشان را انجام دهند اما بالاخره یک جای کارشان لنگ می زند یا خیاطی اشان می ماند یا لباس ها ویا ظرف ها، خلاصه عقب می مانند. یک بزرگی می فرمود: که کار دنیا همیشه یک طرفش لنگ است برای هیچ کس کامل درست نشده است. یک نفر می فرمود: من که خانه می سازم هیچ وقت کامل نمی سازم وقتی بنایی می کنم یک گوشه اش را نافص می گذارم، مثلا سنگ نمی کنم به بنا می گویم بروید بیرون اگر می خواهید من را از این خانه ببرید کاملش کنید هر وقت دنیا کامل بشود این جا نیز کامل خواهد شد. آیه قرآن داریم: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فىِ دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا فَسَبِّحْ بحِمْدِ رَبِّكَ» (سورة النصر: 1،2،3). خیلی از مفسرین معتقد ند آخرین سوره ای که به پیامبر خدا نازل شده سوره نصراست. تازه مدینه و مکه فتح شده بود. فوج فوج مسلمان می شدند کارها که روبه راه شد این سوره بر پیامبر نازل شد فرمود: خدا با اشاره می فرماید که دست و پات را جمع کن هر وقت دیدی کارها مرتب است حواست جمع باشد ولش کن(دنیا) آن ول نمی کن دشما ولش کنید. یک داستان قشنگی مرحوم نراقی فرمود: هفت هشت تا رفیق برای تفریح وشنا کناردریا رفتند یکی ازآن ها درشنا خیلی ماهر بود دید که یک خیک روغن از یک کشتی یا قایق افتاده است باخود گفت: حیف است بروم خیک روغن را بیاورم. رفت و خیک را گرفت، ولی رفقایش دیدند نمی آید هی می رود زیرآب و بیرون می آید به او گفتند: رفیق خودت بیا بیرون حالا که نمی توانی بیاوری غرق نشوی؟ داد زد بابا خیک نیست خوکه من اشتباه گرفتم دارد سرم را زیر آب می کند من را ول نمی کند. دنیا ظاهرش خیک روغن است داخلش خوک است، مثل کنه به تو می چسبد ولت نمی کند. هر چیز که شما را از خدا غافل کند دنیا است.

امام حسین علیه السلام

روایت داریم کسانی که برای امام حسین گریه می کنند ملائکه میان اشک های این ها را می گیرند اشک هایشان را ذخیره می کنند وروزقیامت این اشک ها را روی آتش ها می ریزند و آتش ها خاموش می شوند. اشک از خودش بیرون می آید وصل به محبوبش می شود به رحمت بی پایان خداوصل می شود. پدر شهید می فرمود: من تا وقتی که بچه ام شهید نشده بود اصلا روضه حضرت علی اکبر7 را درک نمی کردم که بر آقا اباعبدالله چه گذشت آن هم پسری که همه وجودش شمایل پیامبر بود. برای آقا اباعبدالله خیلی سخت بوده است. می گویند: وقتی که سربریده آقا اباعبدالله را به مجلس ابن زیاد آوردند ابن زیاد جسارت می کرد بی ادبی می کرد. در حضور حضرت زینب علیهاالسلام گفت: یا ابا عبدالله چه قدر زود محاسنت سفید شد شما محاسنت سفید نبود. حضرت زینب علیها السلام آنجا بودند فرمودند: ابن زیاد می دانی محاسن برادرم را چه سفید کرد داغ علی اکبر، داغ فرزند جوان.

  • دررفتن جان ازبدن گویندهرقومی سخنمن هم به چشم خوشتن دیدم که جانم میرورد

مرسوم نبود در مصائب کربلا حضرت زینب بیاید اما زمان شهادت آقاعلی اکبردر قتلگاه حاضرشدند. می دانستند که این داغ برای برادربسیارسنگین است. خانم خود را بالای سرعلی اکبررساندند تابرادر را به خود مشغول کند درحالی که صدا می زد وای برادرم وای برادرزاده ام . آقا اباعبدالله7کنار قلب علی نشست هر چه کرد درد قلبش آرام نشد یک وقت دیدند خم شد و صورت به صورت فرزندش گذاشت وگفت:... «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ».


[1] . إبراهيم : 7