سخنران استاد فرحزاد

قال الله تبارک و تعالی: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ»[1].

قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»[2].

  • وقتی دل شیدایی مـیـرفت بـه بستانـهـابی خویشتنش کردی بوی گل وریحانا
  • گه ناله زدی بلبل گه جامه دریدی گلبـا یـاد تـو افـتـادم از یـاد بـرفـت انـهـا
  • ای ذکر تو بر لبها وی مهرتودردلـهاوی شور ودرسرها نی سرتودرجـانها
  • تـاخار غـم عـشقـت اویـخته در دامم کـوته نـظری باشد رفتن به گلـسـتانها

برکات ذکر صلوات

«مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِسٍ فَلَمْ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يُصَلُّوا عَلَى نَبِيِّهِمْ إِلَّا كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً وَ وَبَالًا» [3] این کلام نورانی از پیامبر خداست می فرماید: اگر گروهی درو هم جمع می شوند و در آن مجلس خدا را یاد نکنند و درود بر محمد و آل محمد نفرستند آن مجلس وزر و وبال گردنشان و موجب حسرت شان خواهد شد. یاد پیامبر و اهل بیت هم یاد خداست. چون این ها فانی و ذوب در خدا هستند.

سیره اهل بیت علیهم السلام در استغفار کردن

پیامبر هر مجلسی که می نشستند استغفار می کردند و می فرمودند: گاهی غبار به قلب من می نشیند. البته غبار مال دیگران بود. اگر دیگران گرد وغبار کنند، غبارش تو بینی شما هم می رود. استغفار را حضرت خیلی دوست می داشتند. هر کس استغفار داشته باشد، خداوند از هر غم و غصه و بن بست نجاتش می دهد. روزیش هم از راهی که گمان نداشته باشد می رساند. انشا الله توفیق استغفار همراه با پشیمانی را خداوند شامل حالمان بکند. انسان از همه چیز باید استغفار کند. از نماز و روزه بگیرید تا گناهایمان باید توبه کنیم. آقا ابا عبد الله سلام الله علیه در دعای عرفه می فرماید: خدایا کسی که خوبی هایش بدی است بدی هایش چه طور بدی نباشد؟ انشا الله سعی کنیم شبانه روز حدا قل صدبار ذکر استغفار را بگوییم. در رکوع و سجده هایمان یک صلوات را هم ضمیمه بکنیم. این در طول سال حدود بیست هزار صلوات می شود. انشا الله به برکت این صلوات اعمالمان قبول بشود. فرمود: تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیه از هزار رکعت نماز ثوابش بیشتر است. فرمودند: بچه ها را هم یاد بدهید، این ذکر را بگویند.

برکات ماه مبارک رمضان

پیامبر سلام الله علیه و اله فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِي هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُغَلِّقَهَا عَنْكُمْ وَ أَبْوَابَ النِّيرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُفَتِّحَهَا عَلَيْكُمْ»[4] در ماه مبارک رمضان درهای جهنم به روی شما بسته شده از خدا بخواهید هیچ وقت باز نشود. هر چی که ما را از خدا دور کند، در ماه رمضان از آن دوری کنید. آقای قرائتی می فرمودند: من از این معتادان خجالت می کشم. به خاطر این که معتادها تولید دارند. هر ماه و هفته و روز و سال یکی مثل خود درست می کنند. یکی از دوستان می گفت: من شب های چهارشنبه به جمکران می رفتم. به فکرم آمد، من که با ماشین خالی می روم. به این جوان ها کوچه گفتم: من می خواهم به جمکران بروم. پول هم نمی گیرم. اصلا چلو کباب هم برایتان می دهم.( پیامبر سلام الله علیه و آله برای امیرالمومنین سلام الله علیه فرمود: اگر یک نفر به دست تو هدایت بشود بهتر است از آن چه که خورشید برایش می تابد مال تو باشد و در راه خدا انفاق کنی.) گفت: این جوان ها را سوار کردیم چند هفته بردم. بعد از چند هفته اگر ما نمی رفتیم آن ها دنبال ما می آمدند. خورده خورده ولشان کردیم، خودشان می روند.

  • آن کبوتر که سرا آموخته استتو مخوان ویرانش او پر دوخته است.

اثرات و فواید شنیدن موعظه

در شنیدن اثر است که در گفتن نیست. پیامبر ما گاهی به ابن مسعود می گفتند: تو صحبت بکن من بشنوم، حضرت گریه می کردند، حال عجیبی پیدا می کردند. ما بعد از ماه رمضان هم احتیاج به موعظه و شارژ شدن داریم. فقط مسلمان رمضانی نباشیم. درهای بهشت در ماه مبارک رمضان باز است. کاری کنیم که این درها باز بمانند. پیامبر میفرماید: «عَلَيْكُمْ وَ الشَّيَاطِينَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُسَلِّطَهَا عَلَيْكُمْ»[5] در ماه رمضان شیاطین درغول زنجیر هستند. یعنی نفس و شیطان شما ضعیف شده، مغلوب شده، انشا الله همیشه اسیر شما بشود. خدای متعال می فرماید: من به شما اعلام می کنم «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ»[6] خدا می فرماید: اگر شکر نعمت به جا آورید، من رشدتان می دهم لازدنکم نمی فرماید: که نعمت هایت را زیاد می کنم، به خودت رشد می دهم. خودت را بزرگ می کنم. تو بزرگ شدی نعمت هایت هم بزرگ می شود به خدای بزرگ نزدیک می شوی. ظرفت بزرگ شد، خدا زیاد باید بریزد. خدا می فرماید: اگر هم کفران نعمت کنی، عذاب من شدید است.

توصیه امام هادی علیه السلام به شکرگزاری نعمت های الهی

ابو هاشم جعفری نوه جعفر طیار است. از سادات جلیل القدراست. چهار امام را هم درک کرده است. می گوید: من در زمان امام هادی علیه السلام مشکل مالی پیدا کردم، (زندگی بالا و پایین خیلی دارد. خدا می خواهد، امتحانت کند. مریضی و صحت و عزت و ذلت و حرف مردم، این ها همه اش امتحان است. اصلا بشر برای امتحان شدن به دنیا آمده است) ابو هاشم میگوید: به محضر امام هادی رفتم خواستم از مشکلاتم به حضرت گلایه کنم. حضرت یک نگاهی به من کردن قبل از این که من صحبت کنم، فرمودند: ابو هاشم کدام نعمت های خدا را می خواهی شرح بدهم؟ خدا بهت ایمان داده، با این ایمان بدنت را بر آتش جهنم حرام کرده است، شکر را می توانی شکرش را به جا بیاری؟ خدای متعال به تو سلامتی و عافیت داده، با این سلامتی نماز می خوانی و عبادت می کنی. می توانی شکرش را به جا بیاری؟ خدای متعال به تو قناعت داده است. فکر می کنم تو آمدی از آن خدای که این همه نعمت بهت داده، شکایت کنی. ابوهاشم می گوید: خودمان را جمع کردیم، عرض کردم آقا اشتباه کردم. حضرت مبلغ زیادی پول به من دادند فرمودند: برو مشکلاتت را حل بکن. دیگر از خدا این قدر شکایت نکن.

یکی از رفقا می گفت: یک روز یک جوانی به من رسید، دیدم سرش را دستمال بسته است. گفت: این چه خدایی است، من را بی چاره کرده است. گفتم: چی شده؟ گفت: دیشب سر درد گرفتم تا صبح نخوابیدم. گفتم: خاک بر سرت خدا این همه سلامتی داده، پدر مادر خوب، آبرو بهت داده یک شب یک سردرد بهت داده آبروی خدا را می بری؟ کفر می گویی؟ گفت: این جوان گریه افتاد گفت: راست می گویی ما خیلی بنده نا سپاسی هستیم.

امام هشتم علیه السلام فرمودند: کسی که از واسطه نعمت شکر نکند، از خدا هم تشکر نکرده است. کسانی که به هر نحو برای ما زحمت می کشند تشکر از آنها یادمان نرود. یک خانمی یک روز یک مقدار یونجه و جو آورد تو سفره گذاشت. گفتند: خانم این چی است؟ گفت: سی سال است که تو این خانه کار می کنم، یک بار نگفتی دستت درد نکند. شما بهتر است همین یونجه و کاه بخورید. خانم ها هم از آقای خانه تشکر کنند.

روایت داریم: بنده ای را پای حساب می آورند، حسابش را می کنند و می گویند: این جهنمی است. می گوید: خدایا من چرا جهنمی شدم؟ می فرماید: تو شکر گذار نعمت های من نبودی. عرض میکند خدایا خودت شاهدی فلان جا، فلان جا، فلان جا، گفتم الحمد لله، نماز شکر خواندم، سجده شکر کردم. خدا می فرماید: قبول شکر من را به جا آوردی، اما شکر پدر و مادرت را به جا نیاوردی. شکر واسطه های نعمت که به وسیله آن ها نعمت به تو رسید، به جا نیاوردی.

شکر زبانی داریم، شکر قلبی داریم، آدم نعمت را درک بکند. شکر حد اعلایش این است که بگویی: خدایا نمی توانم شکرت را به جا بیاورم؛ تا خدا زیاد بکند.

دوری از ظلم به مظلومان و عواقب آه مظلوم

یکی از اساتید ما فرمودند: بعضی خانم ها هستند خیلی مظلوم هستند. یعنی شوهر تو سرشان بزند هیچی نمی گوید. فقط می رود یک گوشه آه می کشد. خانم های دیگری هستند که غر می زنند حقش را می گیرند. یکی برایش بگویی ده تا بارت می کند. لباس نخری پدرت را در میاورند. ایشان می گفت: خانم اولی خطر دارد چون می رود یک گوشه ای آه می کشد. یعنی شما می شوید ظالم، و او مظلوم می شود. از مظلوم بترسید چون پشتیبانش خداست. آخرین لحظات امام حسین سلام الله علیه می خواستند با امام سجاد سلام الله علیه خدا حافظی کنند فرمودند: «إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ»[7] از ظلم کردن به کسی که جز خدا پناهی ندارد، مواظب باش. می گویند: درویشی نشسته بود ذکر می گفت. دوتا پاسبان بوند که خیلی یاغی بودند. آمدن کنار این درویش یکی از آن ها نگاهی تحقیر آمیز به این درویش انداخت. آتش پیپش را رو سر این درویش بی چاره خالی کرد. این هم آتش ها تو سر و گردنش ریخت. و هیچی نگفت. آه کشید. پاسبان رفت جلو می خواست سوار اسبش بشود. اسبش رم کرد، به زمینش زد، مغزش داغون شد.

مرحوم آیت الله شاه ابادی استاد امام بود. یک موقعی به حمام رفته بودند. بین حمام و رخت کن، یک حوضچه ای بود که پایشان را آب بکشند. مرحوم آقا شاه آبادی می خواست، پایش را آب بکشد، رو پا و لباس سرهنگ زمان رضا خان پاشیده می شود. خیلی قلدر بوده شروع به فحش دادن می کند. آقا هم هیچی نمی گوید: فردا می گویند: آقا فلان سرهنگ افتاد مرد. آقا خیلی ناراحت می شود، میگوید: کاش من جوابش را داده بودم. چون جوابش را ندادم از بین رفت.

کظم غیظ پیامبران و علماء در مقابل اذیت های همسرشان

خانم حضرت نوح خیلی اذیتش می کرد. گفت: خدای متعال برای هرکسی دشمنی گذاشته است. دشمن من در خانه ام است، اسیر من است. این بهتر از این است که دشمنی از بیرون من را اذیت و آزار برساند. یکی از اساتید ما می فرمودند: مرحوم آقای حداد که عارف بزرگی بوده، بیست سا ل بهترین شاگرد مرحوم علامه قاضی بود. کارش هم نعل بندی بود. استاد ما می گفت: آقای حداد در کربلا بود، من به خدمتشان رفتم. آقای حداد یک خانمی داشت که خیلی قوی و قلدر و گردن کلفت بود. من محضر آقای حداد نشسته بودم، (یک آیت اللهی محضر این آقا نشسته است) خانمش وارد شد به آقا شکایت کرد و نق زد. ما هم نشسته بودیم، خیلی ناراحت شدیم. خانم آمد جلو ما یک مشت به سر آقا زد. من خیلی ناراحت شدم. آقا گفت: چیزی نشد؟ من عمامه ام را درست می کنم. زهرش را ریخت، سبک شد. عقده هایش را خالی کرد. طوری نشد. این طور کارها از هزار ها نماز شب جلوتر است. این علامت این است که شیطان و نفسش مرده است. پیامبراکرم سلام الله علیه و آله می فرماید: «وجبت محبة الله عز و جل على من أغضب فحلم»[8] تمام سیر و سلوک ها و نمازها برای این است که آدم محبوب خدا بشود. یعنی خدا بفرماید: بنده من دوستت دارم. خدا میفرماید: محبت من بر آن کسی که او را به غضب بیاورند و به خاطر من غضبش را فرو برد، من واجب می شود.

اخلاص، باعث عدم انتظار از مردم

استاد ی می گفت: پدر یک خانواده ای فوت کرده بود. صغیر و بی کس بودند. من هم وضع مالیم خوب بود. این ها را تامین کردم. سر یک مساله ای این خانواده با ما چپ افتادند. یک روز رفتم در خانه این ها که سر بزنم. آقا این خانم و بچه هایی که ما به خاطر خدا بزرگشان کردیم، فحش بود، که به ما نثار کردند. یعنی مزدمان را دادند. اهل دنیا مزدشان همین است. ما باید مزدمان را از خدا بگیریم. این آقا می گفت: چون من برای خدا به آن ها خدمت کرده بودم، خدا می داند هیچ ناراحت نشدم. می گفت: خودم را به کری زدم، نشنیدم. مثل آن خانمی که آمد پیش یک کفاش. کفاشی که از اولیاءالله شده بود. آمد کفش بدهد که این کفش را بدوزد. خلاصه یک باد معده ای از این خانم درمی رود. خانم داشت از خجالت میمرد. این کفاش خودش را به کری می زند، خانم می گوید: الحمدالله این آقا کر است، نفهمید. این کفاش به خاطر آبروی این زن مدتی خودش را به کری می زند.

ذکر مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها

عرض ارادتی به محضر صدیقه کبری، فاطمه زهرا سلام الله علیها داشته باشیم. ما امیدمان همه به حضرت زهرا سلام الله علیها است. به یک بزرگواری عرض کردم که آقا به نظر شما شب اول قبر و قیامت چه چیزی بین این همه عباداتی که کردید دستتان را می گرید؟ اگر آن عمل را نشان بدهی خدا بفرماید: من این را خیلی قبول دارم. یک فکری کرد، گفت: فلانی من خیلی دلم به اعمالی که انجام دادم خوش نیست. شب اول قبر اگر خدا بفرماید: چی آوردی؟ می گویم: محبت حضرت زهرا سلام الله علیها آوردم. برای این خانم گریه کردم، حتی می خواهم بگویم از بقیه ائمه هم مهمتر است. حضرت زهرا سفره خصوصی است.

اما باقر فرمود: مادرمان حضرت زهرا روزه قیامت می آید از سحرای محشر عبور بکند، مثل مرغی که دانه را از خاک جدا می کند شیعیانش را جدا می کند. اما نمی دادنم داغ حضرت زهرا سلام الله علیها با امیرالمومنین سلام الله علیه و بچه هایش چه کرد. با زینب سلام الله علیها چهار ساله چه کرد. امیر المومنین سلام الله علیه وقتی پیامبر سلام الله علیه وآله را از دست دادند آن قدر بیتابی نمی کردند، اما در شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: دیگر اندوه من دائم است. دیگر شب های علی به بیداری سپری می شود. دیگر فاتح بدر و خیبر خانه نشین شده، زانو های غم را بغل کرده است. من نمی دونم آن شب وقتی بدن آزرده حضرت زهرا سلام الله علیها را توقبر گذاشت، چه حالی داشت. این صورت آزرده فاطمه زهرا سلام الله علیها را باز کرد، روی خاک گذاشت. فاطمه جان علی را حلال کن. خیلی برای امیرالمومنین سلام الله علیه سخت بود.

  • بـنـد کـفـنـت را به که بگشودمرویت که نشان من ندادی دیدم

صورت زهرا سلام الله علیها را روی قبر گذاشت. وقتی که دست هایش را از روی قبر تکان داد، همه غم های عالم به دل علی سلام الله علیه هجوم آورد. رو کرد به قبر رسول الله سلام الله علیه و آله السلام علیک یا رسول الله امیر المومنین سلام الله علیه خطبه طولانی خواند. اما دل آقا آرام نشد. اما یک وقت دیدند آقا خم شد و صورت روی خاک زهرا... «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»


[1] . إبراهيم : 7

[2] . وسائل الشيعة/شیخ حر عاملی/16/313/8- باب تحريم كفر المعروف من الله ...ص:309

[3] . الكافي/شیخ کلینی/2/497/باب ما يجب من ذكر الله عز و جل في ...ص:496

[4] . وسائل الشيعة/شیخ حر عاملی/10/313/18- باب تأكد استحباب الاجتهاد في ...ص:303

[5] . وسائل الشيعة/شیخ حر عاملی/10/313/18- باب تأكد استحباب الاجتهاد في ...ص:303

[6] . إبراهيم : 7

[7] . الكافي/شیخ کلینی/2/331/باب الظلم ..... ص : 330

[8] . مشكاةالأنوار/ ابوالفضل على بن حسن طبرسى/309/الفصل الأول في الغضب ..... ص : 307