کلید واژه ها: صلوات, دنیا, عفو, صله رحم.
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، امام علی علیه السلام , حضرت زهرا علیها السلام
سخنران استاد فرحزاد
- امـروز امـیـر در مـی خـانـه تــویی تـوفریـاد رس نـالـه مـسـتـانـه تـویی تـو
- مرغ دل مـا را که به کـس رام نـگردد آرام تــویـی دام تـویـی دانـه تـویی تـو
- چهره گل اندلیبان را غزل خوان می کند دیدن مهدی هزاران درد درمان می کند
- مدعی گویدکه بایک گل نمی گردد بهار من گلی دارم که عالم راگلستان می کند
شب و روز جمعه با بقیه روزهای هفته خیلی فرق می کند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: اف باد بر مسلمانی که در هفته یک روز برای آخرتش کار نکند. شب و روز جمعه فرصت خیلی خوبی برای کسب آخرت است کارهایی داشته باشیم که آن کارها مورد رضایت امام زمان و خدا باشد تا نظر کنند. «وَ انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً نَسْتَكْمِلُ بِهَا الْكَرَامَةَ عِنْدَكَ» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج99/ ص:81). یعنی خدایا یک نظر با مهر و محبت به ما بکن که دیگر کرامت و برکات ما کامل بشود. در شب و روز جمعه سعی کنیم توبه ای بکنیم، صله رحمی بکنیم، صدقه ای بدهیم. آن هایی که با بستگانشان مشکل دارند مواظب باشند این قطع رحم راه بندان درست می کند. امام زمان به علی بن مهزیار که به محضر حضرت مشرف شدند نکته های خیلی قشنگی فرمودند، حضرت به علی بن مهزیار فرمود: که چرا زودتر نیامدی؟ علی بن مهزیار عرض کرد که راهنما نداشتم که من را محضر شما بیاورد. حضرت فرمودند: می دانی چه باعث شد که شما این قدر دیر به من برسید «و لكنكم كثرتم الأموال» (محمدبن جریرطبری/ دلائل الإمامة/ ص:294). چون دنبال جمع کردن اموال دنیا رفتید هر چه جمع کردی باید ول کنی بروی. جنس می گیری می گویی الهی چند برابر بشود، می دانید کسی که به گرانی خوشحال بشود در روایات ما لعنت و مذمت شده است. اصلا من معتقدم باید مسلمانی را از صفر شروع کنیم اگر دنیا گولمان نزند کارمان درست می شود. می دانید که مردم کوفه همه این کار ها را به خاطر پول کردند. پول خیلی خوب است اما اگر در جایش استفاده بشود اگر گرهی را باز کند به فقراء برسی. اگر کسی می خواهد در آن دنیا از جهنم عبور کند باید در این دنیا از دنیا بگذرد از ریاست و پول بگذرد اگر از این ها بگذرد در آن دنیا راحت خواهد بود. پس گلایه اول امام زمان این است که چرا شیعیانش دنبال دنیا افتادند این همه دنبال جمع کردن دنیا نباشیم همه ما گرفتار چشم و هم چشمی هستیم. بزرگی می فرمود: که دستمان را لای گیره آهنی گذاشتیم مدام دسته اش را پیچ می دهیم می گوییم آخ، دستمان را لای گیره نگذاریم. الآن جوان های ما به خاطر چیزهای بی خودی، سختگیرهای بی خودی در مشکلات دست و پا می زنند این کارها از شیعه امام زمان خیلی بعید است. امام زمان از ما چه می خواهد؟ ما بعد از چهل پنجاه سال عبادت نگاه می کنیم که یک قدم هم جلو نرفتیم شاید هم عقب گرد کردیم یعنی هیچ فرقی در خودمان نمی بینیم بخدا قسم یک یا الله، یک یا زهراء، یک یا حسین خالصانه آدم را می سازد چرا ما را نساخته است؟ برویم فکر بکنیم داریم دور خودمان می چرخیم. می گویند یکی از بزرگان برای جلسه ای سخنرانی آمد جمعیت پر شده بود در مسجد جا نبود جلو مسجد یک کم خالی بود خادم مسجد بلند شد گفت: خدا رحمت کند هر کس یک قدم جلو برود. همه یک قدم جلو رفتند. به آقا عرض کردند که بفرمایید گفت: من دیگر صحبت نمی کنم. گفتند: چرا؟ فرمود: تمام حرف هایی که می خواستم بزنم خادم مسجد زد. خدا رحمت کند کسی که در عمرش یک قدم جلو برود یعنی یک قدم رو خودش بگذارد این قدر منم منم نگوید، این قدر به خانمش من می گویم، من می گویم نکند. ما کی هستیم ما هیچی نداریم پوچیم در یک لحظه نفسمان بند می آید تمام می کنیم باید پا روخودمان بگذاریم. آن جاهایی انفاق نکنیم که دلمان می خواهد آن جاهایی انفاق کنیم که خدا و امام زمان می خواهند.
حاج آقا دولابی می فرمودند: من کسانی را سراغ دارم که هفتاد سال است که دور خودشان می چرخند و یک قدم هم جلو نرفتند. هفتاد سال بت درست کرده، ریا و شرک کرده است در آن دنیا پرونده ها را باز می کنند می بینند همه اش بده بستون است همه اش پلو قرضی است یک عمل برای خدا پیدا نمی کنند، چون این آقا فلان محبت را به من کرده من هم محبت کنم اگر نکرده من هم نمی کنم. برو به خاطر خدا به کسی که به تو بدی کرده خوبی کن، کسی که تو گوشت زده برو صورتش را ببوس یک بار تو عمرت این کار بکن. به صورت مالک اشتر میوه گندیده پرتاب کردند رفت در مسجد شروع کرد برای او نماز خواند که خدا او را ببخشد. برو از آن هایی که ازتو قطع کردند به خاطر امام زمان و اهل بیت و خدا وصل کن بگو ای خدا، ای امام زمان به خاطر شما این کار را کردم غرورم را شکستم. هیچ چیزی مثل اختلاف شیطان را خوشحال نمی کند امام علی علیه السلام فرمودند: «قلة العفو أقبح العيوب و التسرع إلى الانتقام أعظم الذنوب» (عبدالواحدتمیمی آمدی/ غررالحكم/ ص:465). بزرگترین عیب ها کم بخشیدن است نه نبخشیدن و بزرگترین گناه ها هم عجله کردن برای انتقام است. یعنی آدم دنبال فرصت برای انتقام گرفتن باشد. پیامبر می فرماید: که من بچه ها را به خاطر چند تا صفت خوب که درآن ها است دوست دارم یک از آن صفت ها این است که «يختصمون من غير حقد» ( علی مشکینی/ تحرير المواعظ العددية/ ص : 387). دعوا می کنند ولی یک ذره کینه در دلشان نیست. یا این که هر چه پول به بچه بدهی خرج می کند خوش است یعنی هی ذخیره نمی کند بگوید حیف است، این قدر ذخیره نکن برای خودت و خانواده ات خرج کن. آیه قران است این پول هایی که در راه خوب خرجی نکنی در آن دنیا ذوب می کنند به بدنت می چسبانند. «وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ » (التوبة: 34). کسانی که مال و ثروت جمع می کنند و انفاق نمی کنند این ها را داغ می کنیم و به بدنش می چسبانیم. حضرت امیر نمی فرمایند: کسانی که نمی بخشند بلکه می فرماید: کسانی که کم می بخشند مگر خودشان اشتباه و بدی نکردند گذشت کنند تا دیگران هم از آن ها گذشت کنند. هر کسی که برای تو بدی کرده بگو خدایا من دو رکعت نماز برایش می خوانم، برایش زیارت عاشوراء می خوانم تو از او بگذر.
سه جمله در قبضه شمشیر پیامبر نوشته شده بود که حضرت همیشه نگاه کنند «الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ الْإِحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْكَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَكَ » (شیخ کلینی/ الكافي/ ج2/ ص : 107). مکارم اخلاق در این سه جمله است هر کسی یکی از این سه بند را عمل کند بهشت برایش ضمانت شده است یعنی هر کسی که با تو قطع کرده برو بگو ما آمدیم. دامادی داشتم خدا رحمت کند نجار بود ایشان با یکی از بستگانش بگو مگو کرده بود و فامیلیش با این قهر کرده بود این دامادمان دست خانواده اش را گرفته بود گفته بود شال و کلاه کنید. پرسیده بودند کجا می رویم؟ گفته بود خانه فلانی، خانمش گفته بود که فلانی که قهر کرده اصلا راهمان نمی دهد. خلاصه خانه آن ها رفتند گفته بود تا زمانی که قهری ما در این جا می مانیم. او هم دیده بود که هم قهر باشد و قیافه بگیرد و هم باید خرجی این ها را بدهد گفته بود آقا غلط کردم آشتی کردیم. کسی که قطع رحم می کند خدا در سه جای قرآن لعنتش کرده است. امام باقر علیه السلام فرمود: که پدرم امام سجاد علیه السلام فرمود: با کسی که قطع رحم کرده حتی رفیق هم نشوید به خاطر این که خدای متعال در سه جای قرآن قاطع رحم را لعنت کرده است. سئوال می کنند که فلان فامیل ما وقتی خانه اش می رویم تحویلمان نمی گیرد هرچند هم اگر این طور باشد شما وظیفه دارید بروید بغلش کنید ببوسید. امام صادق علیه السلام فرمود: لعنت بر کسی که می آید آشتی کند ولی طرف مقابل آشتی نمی کند این خودش را می شکند او قبول نمی کند. جمله دومی که حضرت نوشته بودند «الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ» یعنی اگر کسی به شما ظلمی کرده گذشت کن. به یکی از علماء گفتند: که فلانی غیبت شما را کرده، یک مقدار پول داد گفت ببرید به او بدهید. گفتند: مثل این که گوش آقا سنگین شده، فرمودند: فلانی که غیبت من را کرده ثواب هایش را به من هدیه کرده است. گفتند: آقا آن کسی که غیبت شما را کرده است ثوابی ندارد. فرمودند: ما که گناه داریم گناهان ما را برداشته، بار ما را سبک کرده است. گذشت خیلی صفت خوبی است امیرالمومنین علیه السلام در نامه بیست و سوم نهج البلاغه می فرماید: من اگر زنده بمانم ابن ملجم را عفو می کنم. حضرت شوخی یا تعارف نمی کردند واقعا حضرت در دلش کینه ندارد. حضرت فرمودند: اگر هم از دنیا رفتم شما هم عفو کنید بهتر است. «وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ فَاعْفُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ» (ابن ابی الحدید/ شرح نهج البلاغة/ ج15/ ص:143). عفو برای من قربة و برای شما حسنه است گذشت کنید دوست ندارید که خدا از شما گذشت کند. آقایی می فرمودند: که فرشته ها همان ملکات ما انسان ها هستند یک آدمی خیلی با گذشت و سینه دار بود هر کسی برایش حرفی می زد می گفت ولش کن، گیر نده خدا کریم است. اصلا شعارش ولش کن بود اتفاقا از دنیا رفت آقایی خوابش را دید که در باغی خیلی عالی و زیبا است تعجب کرد گفت: از کجا این را به تو دادند؟ گفت: من کار حسابی نداشتم ولی یک صفت خوبی که خدا برایم داده بود گذشت بود، من را در قبر گذاشتند نکیر و منکر سئوال هایی از من کردند گفتند چه آوردی؟ دیدند که پرونده ام خیلی تاریک است. یکی از فرشته ها به فرشته دیگر نگاه کرد و گفت ولش کن این کسی بوده که اهل ولش کن بوده ما هم ولش می کنیم. شما ول کنی ولت می کنند شما گذشت نکنی گیر می دهند. شما می خواهی از یک گناه کوچک گذشت نکنی ولی انتظار داری که خدا از میلیون ها گناهت به همین آسانی بگذرد خیلی پر رویی، شما ول کن آن ها هم ول می کنند.
جمله سوم نوشته شده بر شمسیر؛ «و احسن إلى من اساء إليك» (عبدالرزاق کیلانی/ مصباح الشريعة-ترجمه عبد الرزاق گيلانى/ ص:373). یعنی اگر کسی به شما بدی کرد بدیش را با خوبی جواب بدهید. این چه قدر قشنگ و زیباست. جمله دومی که امام زمان به علی بن مهزیار فرمودند این بود که شما بر ضعفای شیعه ما جباریت و زور گویی کردید غرور ورزیدید یعنی وقتی خواستگاری می آید که پولدار است و خواستگاری هم می آید که بی پول است، خدا را در نظر بگیر داماد انتخاب کن. امام حسین علیه السلام از محلی رد می شدند دیدند چند تا فقیر روی زمین نشستند نان خشک می خورند به حضرت تعارف کردند امام حسین که عالم به خاطر آن ها خلق شده است بهشت از نور امام حسین خلق شده است اما قربان این آقا که یک ذره غرور و تکبر در او راه حضرت آمدند نشستند و با این فقراء نان خشک را خوردند فرمودند: که خدا مستکبرین را دوست ندارد بعد این ها را به منزل خودشان دعوت کردند و از آن ها پذیرایی کردند. امام زمان می فرماید: یک دلیل فاصله افتادن بین من و شما حالت تکبر و برتری و غرور شما نسبت به فقراء است. حاج آقای دولابی می فرمودند: من روی دو چیز خیلی حساسم، یکی غرور و دیگری هم اختلاف افتادن است. مواظب بودم درفامیل و خانواده اختلاف نیفتد. اختلاف یعنی این که در گوشه ای از خانه آتش افتاده است. اگر در خانواده ای اختلاف بیفتد آن خانه مثل خانه ای است که آبش، نورش، برقش قطع است. زن و شوهری که با هم قهر باشند من در آن خانه نمی توانم بخوابم چون نور خدا و اهل بیت از آن خانه قطع است.
آقا شیخ محمد اصفهانی رحمه الله استاد آیت الله بهجت پنج شنبه ها در خانه اشان روضه داشتند. ایشان در نجف که روضه می گرفتند خودشان کفش جفت می کردند، استکان می شستند. عرض کردند آقا شما مرجع تقلید هستید. گفته بود این دستگاه امام حسین است من هم باید نوکری کنم باید خادم باشم. جبرئیل ها می آیند نوکر دستگاه امام حسین می شوند انبیاء دوست دارند بیایند خدمت کنند. علامه امینی رحمه الله به خواب پسرشان آمدند فرمودند: دستگاه امام حسین من را نجات داد. چه کار کنیم که به امام حسین و دستگاهش گره بخوریم؟ فرموده بودند: اول این که زیارت عاشوراء بخوانید دوم هم این که به زیارت کربلا بروید، خیلی اثر دارد بیمه می کند. زمانی که خواب می دید زمان دفاع مقدس بود گفته بود که راه کربلا که بسته است من چه کار کنم؟ فرموده بود پسرم بجای کربلا به مجلس روضه برو هر کجا که مجلس امام حسین است خیمه امام حسین است برو در خیمه امام حسین شرکت کن. مخصوصا مجلس هایی که بی نام و نشان هستند آدم های ظعیف می گیرند خیلی با صفا هستند. یکی از رفقاء می گفت که در مشهد تاجری بود که حدود شست سال چایی ریز امام حسین بود، آخر عمرش مریض شد هر شب یکی از پسرهایش پرستاریش را می کرد. یک شب پسرش دید که حال پدر خیلی خراب است گفت: پدر دکتر بیاورم؟ گفت: نه دیگر از دکتر گذشته، گفتم: می خواهی به حرم ببرمت؟ گفت: من این قدر زیارت رفتم که بسم است حالا آن ها باید به باز دید من بیایند. دیدم حالش خیلی منقلب است از جا نمی توانست بلند بشود اما در آخر شب دیدم می خواهد بلند بشود تا بشیند گفتم: بابا جان شما که حال ندارید نمی توانید بلند بشوید چرا بلند می شوید؟ گفت: پسرم مگر چشمانت کور است اربابم امام حسین به دیدن من آمده، آخر من شست سال چایی ریز ارباب بودم مگر ممکن است ارباب نوکرش را از یاد ببرد. بلند شد و چهار زانو نشست، گفت: السلام علیک یا ابا عبدالله، به خدا قسم خوب اربابی است.
روایت داریم روز قیامت که می شود حضرت فاطمه زهراء می آید در صحرای محشر پیراهن غرق به خون ابا عبدالله را می آورد می فرماید: خدایا تو حکم کن بین کسانی که به فرزندم حسینم جرم و جنایت کردند بعد می فرمایند: ای خدا هر کس برای حسینم گریه کرده من می خواهم شفاعتش کنم شفاعت من را بپذیر. خدمت عالم بزرگی در اصفهان بودم به ایشان گفتم: آقا شما پیر شدی در شب اول قبر و قیامت امیدتان به چه هست؟ فرمودند: فلانی امیدم به گریه هایی که برای حضرت فاطمه زهراء ریختم و محبت حضرت است. اما چه گذشت به دل امیر المومنین آن لحظاتی که خواست بدن حضرت زهراء را به قبر بگذارد. محرمی نبود به علی کمک کند اما دید دست هایی شبیه دست های پیامبر ظاهر شد و گفت: علی جان امانتمان را بده. آقا وارد قبر شدند بدن آزرده حضرت زهراء را در قبر گذاشتند. آقا نیمه های شب چه دلی داشت در نیمه های شب صورت آزرده حضرت زهراء را برروی خاک گذاشت، از قبر بیرون آمد و روی قبر را پوشاند. با دست مبارک روی زهراء خاک ریخت اما بعد از دفن شدن همه غم های عالم به دل حضرت امیر هجوم آورد. آقا چه کار کند دلش آرام بگیرد یک وقت آقا خم شد و صورت به خاک قبر زهراء گذاشت، در کربلا هم حضرت ابا عبدالله کنار بدن علی اکبر دلش آرام نشد خم شد و صورت به صورت علی گذاشت.