سخنران استاد فرحزاد

برکات ذکر صلوات

«قَالَ النَّبِيُّ صلی الله... فِي الْوَصِيَّةِ يَا عَلِيُّ مَنْ صَلَّى عَلَيَّ كُلَّ يَوْمٍ أَوْ كُلَّ لَيْلَةٍ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِي وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ» (محدث نوری/ مستدرك الوسائل/ ج5/ ص: 328). پیامبر خدا صلی الله... فرمودند: کسی که هر روز یا هر شب یاد من بکند و صلوات بر محمد وآل محمد بفرستد برمن واجب می شود که شفاعتش بکنم. وقتی یادی از پیامبر کردی واجب می شود که پیامبر از شما شفاعت کند. «وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِي وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ» (محدث نوری/ مستدرك الوسائل/ ج5/ ص: 328). این روایت هیچ وقت نمی گوید گناه بکن. این حدیث می گوید اگر گناه کار هم در پناه صلوات بیاید پیامبر شفاعتش می کند. و مداوت بر صلوات هم باعث می شود در دنیا از آن گناه کنده و عاقبت بخیر شود. یعنی نور پیامبر غالب بر ظلمت گناه می شود.

مرحوم آقای بهاءالدینی می گفتند: من گاها به جای قرآن و حمد و قل هو الله خواندن برای اموات ذکر صلوات می گویم. ذکر صلوات خاصیتش کمتر از قرآن نیست. چون خدا در قرآن می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» (الأحزاب: 56). من و ملائکه دائم درود و صلوات بر محمد وآل محمد نازل می کنیم. در همه جای قرآن چه خطاب های خاصه اش «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» (البقرة: 104). و چه خطاب های عامه اش «يا أَيُّهَا النَّاسُ» (البقرة: 21). وچه خطاب های خیلی خاصه اش «يا أَيُّهَا الرُّسُلُ» (المؤمنون: 51). «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» (المائدة: 67). و چه خطاب به مومنینش همیشه در اول آیه آمده است. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» (االبقرة : 183). از اول تا آخر قرآن فقط یک جا هست که «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» (الأحزاب : 56). در وسط آیه آمده، آن هم برای آماده کردن مومنین برای پیام صلوات است، که خدای متعال می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» (همان). خدا و ملائکه اش دائما درود و صلوات بر پیامبر نازل می کنند ای کسانی که ایمان آوردید شما هم بیایید هم کار خدا و ملائکه بشوید و درود و صلوات بر پیامبر بفرستید.

شفاعت و شرایط و مقدماتش در دنیا

کسی که جهنمی بشود توفیق صلوات هم از او گرفته می شود. اگر کسی به کثرت این ذکر موفق شد گناهاش ذوب می شود. شفاعت از همین دنیاست، یعنی کارهای می کنی که مورد نظر پیامبر قرار می گیری. شفع در مقابل وتر است. وتر یعنی تک، شفع یعنی جفت، هر کسی که واسطه خیری بشود و ما را به یک خیری ضمیمه کند آن کس شفیع ماست. یک معلم شفیع و واسطه علم یاد دادن به بچه هاست. این ها را باعلم آشنا می کند. یک طبیب واسطه و شفیع در خوب کردن مریض می شود. یک امام جماعت، یا یک عالم، یا شهید شفیع می شود. یعنی اتصالی که به او پیدا می کنید نور او شما را هم می گیرد. شفاعت در همین دنیاست. شما به سیدی خدمت بکنید همین حالا مورد شفاعت جدش رسول الله واقع می شوید. نظر لطفش شما را می گیرد. شفاعت اعمال و مقدماتی می خواهد. قرآن می فرماید: شفاعت به اذن خدا است. هر کس نمی تواند شفاعت بکند و آن هایی که شفاعت می کنند یک عده ای را شفاعت می کنند نه هر بی سرو پایی را، (ناصبی که دشمن اهل بیت است شفاعت نمی شود.) شفاعت محدوده و شرایطی دارد، که ما باید آن شرائطش را در دنیا فراهم بکنیم. مقدمات شفاعت در دنیا مثل خدمت به خلق، عزاداری، خدمت به اهل بیت، خدمت به سادات، کارهای خیر... هستند. یکی دیگر از فرمایشات و سفارشات پیامبر خدا به فقراء است. آدم های مستضعف هم از آن عده ای هستند که روز قیامت شفاعت می کنند.

نظاره تمام موجودات به اعمال انسان

«كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (الأنبياء: 33). تمام ذرات عالم وظیفه اشان را انجام می دهند. امانتشان را اداء می کنند الا این بشر که خدا به او اختیار داده است ببیند با اختیار خودش چه کار می کند. همه هم دارند به او نگاه می کنند. روایت داریم آسمان و زمین از عمل این بشر گریه می کنند. این بشری که باید دور امامش بچرخد بیاید امامش را شهید می کند گریه ندارد. گریه و عمل هرموجودی به حسب خودش هست. همان طور که قرآن می گوید همه موجودات سجده می کنند، عبادت و ذکر دارند. در روایات فراوانی داریم که آسمان چهل روز برای شهادت امام حسین گریه کرد. چون می داند چه اتفاقی افتاده است این بشر نفهم که نمی داند چه کرده است. موجودات شعور و درک دارند. همه دارند نگاه می کنند که من و شما داریم چه کار می کنیم. گل سر سبدی که خدای متعال آسمان و زمین را و همه موجودات را به خاطرش خلق کرده و خدای متعال موقع خلقش گفت: «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ» (المؤمنون: 14). چه کار می کند.

خدایی که بهترین خالق و نقش آفرین است اما وقتی روح انسان را خلق کرد و روح در بدن انسان دمیده شد و انسان خلق شد خدای متعال فرمود: «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ» (همان). یعنی بهترین نقش و نقارها را این جا پیاده کردم. موجودات دیگر مظهر یک یا دو اسم و صفت خدا هستند. مثلا آب مظهر رحمت خدا، آتش مظهر غضب خدا، کوه مظهر عظمت و هیبت و جلال خدا هستند. بعضی از موجودات هم ممکن است مظهر دو یا سه صفت خدا باشند اما انسان می تواند مظهر همه صفات و اسماء خدا باشد. خدا انسان را از تمام موجودات و ذرات عالم وسیع تر خلق کرده است. خدا از هر اسم و صفتش رشته ای در وجود انسان گذاشته است. پرده ای از وجود انسان خاک و آب و آتش و گل و ریحان است. به قول بزرگی که می گفت: خیلی ها هستند باغ و گل و ریحان در گل دارند و خیلی ها باغ و گل و ریحان در دل دارند که از همان ها بهشت درست می شود.

مقام و منزلت مومن در درگاه خداوند

در روایت داریم وقتی می خواهند مومن را به بهشت ببرند می ایستد می گوید خدایا من می خواهم امروز ارزشم مشخص بشود. چون خدا مومن را (مومن یعنی کسی که خدا را قبول کرده و ایمان آورده، نه این که فقط به زبان شهادتین بگوید.) خیلی دوست دارد. «وَ يَقُولُ اشْتَقَقْتُ لِلْمُؤْمِنِ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي سَمَّيْتُهُ مُؤْمِناً- فَالْمُؤْمِنُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج75/ ص: 190). خداوند می فرماید: مومن از من است و من هم از مومن هستم. یعنی باهم یکی هستیم. دست و چشم و زبان او، دست و چشم زبان من می شود. کسی که با خدا قاطی و یگانه بشود و فانی در خدا بشود خدا می فرماید: من همه عالم را به خاطر تو آفریدم. بزرگی می گفت: اگر انسانی به خاطر این حدیث جان بدهد جا دارد که خدای متعال می فرماید: ای فرزند آدم همه عالم را به خاطر تو آفریدم. خدای می فرماید: این همه ککهشان ها، میلیارد میلیار ستاره که چندین میلیون برابر زمین هستند تو از همه آن ها بالا تر هستی. آن ها همه به خاطر تو دارند می چرخند. این خورشید و دریاها، این عجایب داخل دریاها و حیوانات و درنده ها و پرنده ها، انواع و اقسام معادن از زغال سنگ بگیر تا طلا و جواهرات و همه موجودات و ذرات که ما نمی توانیم محاسبه اش کنیم خدای می فرماید: «يا بن آدم، خلقت الأشياء كلّها لأجلك، و خلقتك لأجلي، و أنت تفرّ منّي!» (علی مشکینی/ تحرير المواعظ العددية/ ص: 573). همه این ها را به خاطر تو آفریدم. یعنی تو گل سر سبدی، به قول مولنا که می گوید: خویشتن را آدمی ارزان فروخت. در روایات هست که خدا رحمت کند کسی که قدر خودش را بداند. و هلاک شد کسی که قدر خودش را ندانست. یعنی بدان که خدا تو را چه قدر بزرگ خلق کرده، گل خلق کرده تونباید فدای دنیا بشوی، دنیا باید فدای تو بشود. تو نباید فدای خانه و زندگی و جماد و گیاه و نبات و طلا و پول و آهن بشوی آن ها باید فدای تو بشوند. خورشید و ستاره و آسمان باید فدای تو بشوند.

به قول سعدی:

  • ابروباد و مه وخورشید و فلک درکارند تا تونانی به کف آری و به غفلت نخوری
  • همه از بهر تو سر گشته و فرمان بردارشرط انـصاف نباشد که تو فرمان نبری

مومن خیلی عزیز است. یکی از کسانی که در روز قیامت شفاعت می کند مومن و فقیرهستند. مومن از خداست و خدا هم از مومن است. خدا می فرماید: «فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ- وَ يَقُولُ اشْتَقَقْتُ لِلْمُؤْمِنِ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي سَمَّيْتُهُ مُؤْمِناً- فَالْمُؤْمِنُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج 75/ ص: 190). اسم مومن را از اسم خودم جدا کردم. یکی از اسم های خدا مومن است. خدا مومن را خیلی دوست دارد. روایت داریم در روز قیامت مومنی را می آورند به بهشت ببرند در صحرای محشر می ایستد و می گوید: خدایا من می خواهم امروز وضعم معلوم بشود. خدا هم واجب کرده این به بهشت برود. می گوید: خدایا هر کس که در دنیا به من خدمت کرده می خواهم شفاعتش کنم. هر کس آبروی من را حفظ کرده، به من قرض داده، کمک روحی و بدنی و مالی کرده تا همه آن ها را شفاعت نکنم به بهشت نمی روم. خدا هم این را دوست دارد نمی خواهد روی این را زمین بزند قبول می کند. حتی روایت داریم مومن می گوید: خدایا خادمی در خانه من بود گاهی من را باد می زد، عرق هایم را پاک می کرد، به من کمک می کرد، یک نفر به من آب داد خدایا می خواهم از همه آن ها شفاعت کنم. خدا هم اجازه می دهد از همه آن ها شفاعت کند.

خداوند و تشبیه مومنین به گوسفند

چرا پیامبر صلی الله ... می فرماید: «ارْتَعُوا فِي رِيَاضِ الْجَنَّةِ» (شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/ ج7/ ص:230). در باغ بهشت بچرید. یعنی من چوپانم شما هم گله من هستید. حدیث داریم که خدا هیچ پیامبری را نفرستاده الا این که مدتی او را چوپان کرده است. مومن در روایات نفسش، ظاهرش و طبیعتش تعبیر به گوسفند شده است. در روایت داریم که مردم در روز قیامت چند نوع محشور می شوند. بعضی ها گرگ (کسی که درنده خو و تند و جنجالی باشد گرگ یا سگ محشور می شود.)، بعضی ها روباه (کسانی که مکار و حیله گر باشند روباه محشور می شوند.) و مومن نفسش و شکلش به شکل گوسفند خواهد بود. چون گوشت و پوست و کود و همه چیز گوسفند منفعت و کاربرد دارد. حتی از استخوان هایش هم می شود استفاده کرد .حدیث داریم که خداوند در کسب گوسفند هم خیر و برکت گذشته است. گوسفند در هر سال یک بار می زاید کم اتفاق می افتد گوسفندی دو بار بزاید و اکثرا هم یک قلو می زاید اما خدا برکت در نسلشان گذاشته است که هر روز میلیون ها گوسفند سر می برند ولی باز هم زیادند. اما بعضی حیوانات مثل خرگوش سالی چند بار آن هم شش قلو و ده قلو می زایند اما خدا برکت در نسلشان نگذاشته است همه می میرند از بین می روند. برکت چیز عجیبی است با دعا و دو رکعت نماز با برکت گناهان انسان پاک می شوند.

فقراء، پادشاهان و شفیعان روز قیامت

«تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِينِكُمْ» (شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/ ج10/ ص: 303). فقراء پیش خدا آبرو دارند. به فقراء کمک کنید وقتی دعایتان می کنند که خدایا بانی این خیر را مورد عنایت قرا بده رحمت کن خدا دعایشان را مستجاب می کند.

پیامبرخدا صلی الله... فرمود: با نگاه تحقیرآمیز به فقراء نگاه نکنید فقراء پادشاهان روز قیامت هستند. کاری بکنید که پیش فقراء آبرو داشته باشید. چه طور به فرمان دار، بخش دار، شهردار و دارایی چون فردا با آن ها کار داری سلام می کنی، رشوه می دهی حق حساب و زیرمیزی می دهی اگر می خواهی شفاعت شاملت بشود این فقرایی که به چشم خاری به آن ها نگاه می کنی این ها فردا دولتمند و شفیع می شوند کاری بکنید پهلوی این ها آبرو داشته باشید. چرا پیامبر وامامان ما شبانه صورتشان را می پوشوندند می رفتند در خانه فقراء نان و غذا می دادند؟ آن ها می فهمیدند چه گنج هایی در این کار خوابیده است.

اهمیت دوری از حب دنیا و گذشت از مال و ثروت

نوه حاج زینل خانه ای داشت می گفت این خانه من خیلی برکت دارد. خیلی از اولیای خدا به این خانه آمدند. مرحوم حاج محمد علی فشندی که تشرف زیادی محضر آقا امام زمان داشت و امثال این ها زیاد به این خانه می آمدند. این منزل سابق ها دستشویش شیر آب هم نداشت. ایشان بعدها خانه اش را دوباره سازی کرد. دو تا حیاط انداخت. ولی می گفت تمام آن رفت و آمدها تمام شد. نشان به آن نشان که سالی یک بار هم یکی از آن اولیاء این جا نمی آیند. بود. حاج زینل آدم بزرگواری بود. یک بار این آقا را پیش مرحوم آقای بهاءالدینی آوردم. آقا خیلی خوششان آمد گفت: جده این حاج زینل خیلی بزرگوار بود. کسی بود که در زمان قحطی که مردم به خاطر یک نان آدم می کشتند مرحوم حاج زینل که ارباب بود در خزانه و انبارش را باز کرد و گفت به مردم گندم بدهید مردم از بین نروند. می توانست چندین برابر قیمت بفروشد اما نفروخت و گفت به مردم گرسنه بدهید. خیلی ارزش دارد آدم از مال و ثروت بگذرد.

عمرسعد حاظر شد اهل بیت را قطعه قطعه کند اما از ملک ری نگذرد. از دنیا گذشتن این قدر مشکل است. اگر کسی بتواند از مال و مقام بگذرد نمره اش بیست است. ولی کی هست که بگذرد. الآن به ما بگویند هرکس در مغازه اش برود ده هزار تومان می دهیم اما مسجد بماند هیچی نمی دهیم یا پنج هزار تومان می دهیم چند تایمان می مانیم. فکر نکنید به این سادگی است که من مثال می زنم. الآن خدا در دنیا را به رویمان بسته ما این جا آمدیم و الا اگر پست و مقامی، پول و پله ای داشتیم به خدا قسم نمی آمدیم. می گفتیم: وقت ندارم، کار دارم، گرفتارم. خدا را شکر کنید در جهنم را به رویتان بسته است. اگر پول کلان به ما بدهند چند تایمان سر نمی خوریم.

  • گر می برندت واصلی گر می روی بی حاصلی

کسی دیوار به دیوار مسجد است ولی مسجد نمی آید. بعضی ها هم از راه دور بلند می شوند به مسجد و حرم می روند این واقعا توفیق است باید خدا را شکر کند. مرحوم حاج مولوی می گفت: من را از کاشان به مجلس روضه دعوت کردند همین طور که در راه می رفتم دیدم چوپانی کنار جاده گوسفندهایش را دور خودش جمع کرده و محکم به سینه می زند. به راننده گفتم نگه دار. نگه داشت. رفتم دیدم در بیابان حسین حسین می گوید و به سینه می زند. سینه زنی به این خالصی ندیده بودم. گوسفندان را جزء هیئت خودش حساب کرده و خودش هم نوحه می خواند و سینه می زد. من از حال او منقلب بودم رفتم کاشان در مجلس روضه گفتم تمام مجلس منقلب شد، که این چوپان زیر آفتاب سوزان به یاد امام حسین نوحه می خواند و سینه می زند.

مباحات خدای متعال بر عبادت خالصانه بند ه اش

خدای متعال روز قیامت بر چند نفر مباحات می کند. یکی آن کسی که در بیابان برهوت تک و تنهاست می فهمد که الآن وقت ظهر شده همه کارهایش را تعطیل می کند می آید نماز می خواند. حدیث داریم کسی که اذان و اقامه بگوید از شرق تا غرب عالم ملائکه پشت سرش صف می بندند. کسی که اذان و اقامه بگوید و در بیابانی که هیچ کس او را نمی بیند و فقط به خاطر خدا مشغول نماز می شود (بدون تحریک و رو در واسی) خدا به این شخص بر ملائکه اش مباحات می کند.

و دیگر آن کسی که نیمه شب بلند می شود و در تاریکی که مردم همه در خوابند و دیگر شائبه ریا نیست می رود در گوشه ای اشک می ریزد و ناله می کند. هرحیله ای که بلدید درخلوت بزنید. سحرها خیلی چیزها تقسیم می کنند. خصوصا نیمه های شب رمضان، این قدر با مردم، زن و بچه نشستیم، پای سریال و فوتبال و مهمان صبح تا غروب نشستیم، ولی همه این ها به چه دردمان می خورند. بیاییم شب و نیمه شب با خدا کمی خلوت داشته باشیم. آن لحظه خلوتی که بنده ای نیمه شب بلند می شود دو رکعت به خاطر خدا راز و نیاز و مناجات می کند خدا بر آن بنده بر ملائکه اش مباحات می کند.

قم آشیانه اهل بیت علیهم السلام

آقای انصاریه همدانی فرموده بودند که نشستن و خوابیدن در قم و راه رفتن روی زمین قم نعمت است. چون حرم و آشیانه اهل بیت قم است. امامان ما فرموده اند: «قُمُّ عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَأْوَى شِيعَتِهِمْ» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج57/ ص:201). قم آشیانه ما اهل بیت است. همان طور که پرنده هر کجا پرواز کند به آشیانه اش بر می گردد ائمه هم این جا رفت وآمد می کنند. روایت داریم «إِذَا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنُ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَيْهَا وَ نَوَاحِيهَا فَإِنَّ الْبَلَاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهَا» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج 57/ ص: 201). زمانی که در آخرالزمان فتنه ها به شهر ها روی می آورد برشما باد به قم و اطراف قم که از آن جاها به برکت حرم اهل بیت، حضرت معصومه علیهاالسلام و به برکت امام زمان علیه السلام بلاء دفع می شود. از جاهایی که خدا نعمتش را تمام و عنایت ویژه ای کرده یکی خانه خودش و یکی هم مشاهد مشرفه است. که خدای متعال از هر دو آن ها در قم گذاشته است. اما نمونه خانه خدا مسجد جمکران است. «مَنْ صَلَّاهَا فَكَأَنَّمَا صَلَّاهَا فِي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ» (محدث نوری/ مستدرك الوسائل/ ج3/ ص:435). حسن بن مسلح جمکرانی که به خدمت امام زمان رسید امام زمان دستور دادند که آن جا مسجد بسازند وزراعت نکنند. فرمودند: کسی این جا دو رکعت نماز بخواند مثل این است که در خانه خدا خوانده است. حرم حضرت معصومه علیهاالسلام هم نماینده حضرت زهراء و همه امام ها و نمونه مشاهد مشرفه است. هر کاری که از آن ها می آید از این خانم هم می آید.

مقام و منزلت حضرت معصومه علیهاالسلام

آیت الله مسعودی نقل کردند زمانی که تولیت حرم قم دست من بود روزی از حرم امام هشتم علیهاالسلام بیرون می آمدم آیت الله بهجت هم داشتند حرم می رفتند به من که رسیدند فرمودند: حضرت معصومه علیهاالسلام آن قدر مهم است که آقا علی بن موسی الرضا بعضی کارها را به ایشان حواله می دهند. خود امام رضا هم می تواند کار را انجام بدهد ولی به حضرت معصومه حواله می دهد. امام رضا این خواهر را خیلی دوست دارد. امام های ما دختر و خواهر و مادر خیلی داشتند اما چرا یکی گل کرده است؟ امام هفتم بیشتر از همه اولاد داشت اما غیر از امام هشتم و حضرت معصومه و احمدبن موسی شاه چراغ بقیه شناخته شده نیستند. «فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ» (شیخ عباش قمی/ مفاتيح الجنان/ ج1/ ص: 519). این خانم حساب و کتاب دیگری دارد. آقای مسعودی گفت ما به قم آمدیم چند روز بعدش دوباره آیت الله بهجت را در حرم دیدم آقای بهجت باز من را صدا زدند فرمودند: به این خدام و خدمت گذارهای حرم بگو که داد نزند، فریاد نزنند، آرام راه بروند این حرم حضرت معصومه علیهاالسلام پر از ملائکه است. در این فضا و جو فرشته ها رفت و آمد می کنند. محل نزول رحمت خداست. خدام با ملایمت رفتار بکنند. چند روز بعدش در دفتر کارم نشسته بودم دیدم سر و صدا بلند شد. زن و شوهری با سر و صدا وارد اتاق من شدند. گفتم: چه خبر است؟ گفتند: آقا ما را پناه بدهید مردم ما را اذیت نکنند. گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: این دختری که ما داریم فلج و زمین گیر بود. هرچه دکتر و دعا و کارهای طبی انجام دادیم فایده ای نداشت. بلند کردیم به مشهد خدمت آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام بردیم. چند روز مشهد ماندیم دعا و توسل و گریه و ناله کردیم ولی خبری نشد. یک روز این بچه ام از خواب بلند شد گریه می کرد گفت بابا جان مرا به قم حرم حضرت معصومه علیهاالسلام ببر. من باید آن جا بروم. گفتیم: چرا؟ گفت: من خواب دیدم به من گفتند شفای تو در حر حضرت معصومه علیهاالسلام است. با قرض به مشهد رفته بودیم این بار هم اساس منزلمان را فروختیم به قم آمدیم. این بچه را با چرخ حرم آوردیم ولی نمی دانیم چه شد دیدیم خودش با پاهایش از چرخ بلند شد و به طرف ضریح می رود. مادرش می گفت: من متوجه شدم که زوار ریختند که این شفاء پیدا کرده، چون دیده بودند با چرخ آوردیم. الآن لباس های ما را تکه پاره می کنند. تبرک می کنند. ما را اذیت می کنند ما هم به دفتر شما پناه آوردیم. آقای مسعودی گفت: یاد حرف آیت الله بهجت افتادم که می گفت امام هشتم می تواند شفاء بدهد ولی بعضی از کارها را به حضرت معصومه علیهاالسلام حواله می دهد. تا این خواهر را معرفی کند.

فضیلت گریه بر امام موسی کاظم علیه السلام

مومنی در اصفهان از دنیا رفت رفیقی داشت رفیقش او را در خواب دید که در باغ زیبایی هست و جای خیلی خوبی دارد. وضعش خیلی خوب است. گفت رفیق از آن عالم چه خبر؟ گفت: من را به برکت امام هفتم موسی بن جعفر آزاد کردند. تا می توانی برای امام هفتم عزاداری و گریه بکن. گفتم: چه طور؟ گفت: یادت است فلان آیت الله در اصفهان از دنیا رفت و تمام بازار اصفهان تعطیل و سیاه پوش شد. هیئت ها آمدند عزاداری عجیبی بود. منم در آن تشییع شرکت کرده بودم. همه جا مملو از جمعیت بود. صد هزار نفر جمعیت برای تشییع جنازه یک عالم دینی آمده بودند من یاد غربت امام هفتم افتادم. دلم سوخت و آتش گرفت که برای یک عالم از دنیا رفته چند صد هزار نفر دارند عزاداری می کنند اما جنازه امام هفتم را باید چهار تا حمبال بردارند. گفت: آن روز من برای غربت امام هفتم خیلی گریه کردم دلم خیلی شکست. وقتی از دنیا رفتم من را در قبر گذاشتند گفتند: چه آوردی؟ گفتم: نمی دانم. به من گفتند: آن گریه های خالصانه که برای امام هفتم کردی قبول شده، به برکت آن اشک ها و گریه ها دست من را گرفتند.

ذکر مصیبت امام موسی کاظم علیه السلام

در خانه امام هفتم که باب الحوائج هستند برویم. گریه بر امام هفتم آثار عجیبی دارد. چه گذشت بر امام هفتم در گوشه زندان.

  • من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرگشته کاخیده تن و مانده به جا تصویرم

«السلام علی وَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ» (شیخ عباس قمی/ مفاتيح الجنان/ ج1/ ص: 479). سلام بر آن آقایی که در سرداب و سیاه چال های تاریک و نمور پا هایش به غول و زنجیر بسته شده بود. استخوان های پایش ساییده شده بودند.

  • یا به زندان برسان مرگ مرا یا خلاصم کن به زیر غول زنجیرم

چه وقت دعای آقا مستجاب شد؟ آن وقتی که یک عده ای برای ملاقات آقا آمدند. در زندان جمع شدند گفتند: آقا را آزاد می کنند. خوشحال شدند الآن دست آقا را می بوسیم. جمال آقا را می بینم. اما یک وقت دیدند در زندان باز شد و جنازه ای را چهار نفر غریبانه برداشتند. یک نفر هم صدا می زند این امام رافضی هاست. فاطمه معصومه علیهاالسلام صاحب عزا شما هستید. دختر باید به مجلس پدر نظر کند. شما بزرگ مدینه بودید آن جا به شما خبر دادند که پدرتان را مسموم و شهید کردند. اما قربان درد دل عمه اتان زینب که وقتی نزدیک قتل گاه آمد و بدن برادر را دید صدا زد آیا بین شما مسلمانی نیست؟

خدایا به حق فاطمه زهراء و پدر و شوهر و فرزندانش همه ما را از آتش جهنم آزاد بگردان. در فرج امام زمانمان تعجیل بفرما. به حق امام حسین قلب امام زمان را از ما راضی و خوشنود بدار. همه ما را از شیعیان اهل بیت قرار بده. در دنیا و آخرت ما را آنی از قرآن و اهل بیت جدا مگردان. خدمت گذاران به قرآن، مملکت، مقام معظم رهبری و جوان های ما در پناه امام زمان حفظ بفرما.