بسم الله الرحمن الرحیم
سخنران استاد فرحزاد
کلید واژه ها: صلوات- حسین علیه السلام - امامت ائمه علیهم السلام - مقام و منزلت حسن علیه السلام .
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله... - امام علی علیه السلام - امام صادق علیه السلام .
«قال مولانه صادق علیه السلام لِكُلِّ شَيْ ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» (شیخ صدوق/ من لايحضره الفقيه/ ج4/ ص:352). ذکر صلوات در همه ایام و مکان ها به عنوان افضل اعمال یاد شده است. شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد خدا به من توفیق داد داخل خانه کعبه رفتم آداب و دستورات داخل خانه کعبه را بلد نبودم. به جای همه مستحبات صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله... فرستادم. آیا ثواب و اجری دارم؟ حضرت فرمود: شما از داخل کعبه بیرون آمدی در حالی که ثواب و اجر تو از همه حاجی های خانه خدا بیشتر بود. امام صادق علیه السلام فرمود: «ما من عمل فی الجمعه افضل من صلوات علی محمد و آل محمد» (شیخ عباس قمی/ مفاتیح الجنان/1/ ص:50). در روز جمعه هیچ عملی بالاتر و برتر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست.
فرشته ها گناه و معصیت نمی کنند اما ممکن است ترک اولی های ریزی داشته باشند. ترک اولی هم منافاتی با عصمت ندارد. فطروس ملک در یک امری کوتاهی کرد. پر و بالش سوخت. به جبرئیل که سرپرست فرشته هاست پناهنده شد که مرا نجات بده. جبرئیل او را بر بال خودش سوار کرد و محضر پیامبر آورد. پیامبر خدا فرمودند: اگر می خواهید خدا به فطروس ملک نظر کند و پر و بالش برویند، برود خودش را به گهواره اباعبدالله بمالد. فطروس ملک خودش را به گهواره امام حسین مالید دوباره پر و بالش رویید.
دور حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من کرب وبلا نمی شود.
در عظمت این کلام باید زانو بزنیم. پیامبر خدا به همسرشان فرمودند: کسی که به زیارت قبر حسینم برود ثواب نود حج رسول الله را دارد. ثواب یک سبحان الله گفتن پیامبر را نمی دانیم چقدر قیمت دارد؟ آن وقت ثواب حج رسول الله با توجه به ایمان و مقامشان چه قدر خواهد بود.
«مَا تَكَامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِيٍّ فِي الْأَظِلَّةِ حَتَّى عُرِضَتْ عَلَيْهِ وَلَايَتِي وَ وَلَايَةُ أَهْلِ بَيْتِي» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج26/ ص:267). نبوت نبی مگر به ولایت اهل بیت و محبت فاطمة زهرا علیه السلام تکامل پیدا نمی کرد. اگر اهل بیت کنار پیامبر ما نبودند کار پیش نمی رفت. یکی از اساتید در قم می گفت: بعضی از دوستان ما برای تبلیغ به زاهدان رفته بودند. یکی از بزرگان اهل سنت دید این ها خیلی قوی اند دستشان پر است مطلب دارند. بررسی کرد ببیند این ها از کجا ساپورت می شوند گفتند: آقایی در قم هست که آن ها را تجهیز می کند. عالم سنی بلند شد به قم آمد که با ما دست و پنجه نرم کند. آمد و گفت: شما فلانی هستید؟ گفتم: بله، گفت: شما چرا هی دم از اهل بیت می زنید؟ من دیدم این خیلی آدم باسوادی هست در دلم به فاطمه زهراء توسل پیدا کردم که بی بی جان کمک کن من جواب این آقا را بدهم. بعد از توسل به حضرت زهرا به قلبم القاء شد که این طور بااو صحبت کنم. گفتم: شما پیامبر را قبول دارید؟ گفت: بله، مسلم است. پیامبر خداست. گفتم: قرآن را قبول دارید؟ گفت: بله، گفتم: آیه مباهله را قبول دارید؟ (که نصارای نجران آمدند مهاجه کردند قانع نشدند بنا شد به بیرون مدینه بروند مباهله کنند. مباهله سنتی بود در اسلام و قبل از اسلام هم بوده است. آیه نازل شد یا رسول الله فردا که می روی تنها نروی. چرا خدا به پیامبر امر کرد فردا که برای دعا کردن می روی باید فاطمه را ببری، امیرالمومنین «أَنْفُسَنا» (آل عمران: 61). جان خودت را ببری، امام حسن و امام حسین را ببری. «أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ» (همان). به این آقا گفتم: پیامبر مگر مستجاب الدعوه نیست؟ عزیز و حبیب خداست، دردانه خداست. مقرب ترین شخصیت در نزد خدا پیامبرش است اما چرا خدا به او می گوید باید فاطمه را، حسن و حسین را بیاوری، باید جان خودت مولا علی را بیاوری؟ یعنی بدون این ها کار پیش نمی رود. این ها محورند این ها جان و روح پیامبرند. روح مکتب ما هستند. این حرف را که زدم گفت: چیزی گفتی که نمی توانم جوابت را بدهم. حق با شماست. به خدا قسم تمام انبیاء، حضرت آدم مدت ها گریه می کردند ولی فقط زمانی که خدا را به اهل بیت قسم می دادند دعایشان مستجاب می شد. جبرئیل آمد به حضرت آدم یاد داد خدا را به حق پنج تن قسم بده. حضرت آدم تا برای امام حسین گریه نکرد دعایش مستجاب نشد توبه اش قبول نشد. و در مورد بقیه انبیاء هم همین طور است. پیامبر می فرماید «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» (شیخ مفید/ الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد/ ج 2/ ص: 127). حسین از من است و من هم از حسین هستم. راجع به حضرت علی و حضرت زهراء و امام حسن هم هست. «حَسَنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّهُ الْحَسَنُ» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج 43/ ص: 261). «إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج 56/ ص: 245). و پیامبر در حدیث کساء فرموده همه آن ها از من هستند. اصلا اگر آیه و حدیث هم نداشته باشیم اگر مولا علی کنار پیامبر نبود کار پیش نمی رفت. در جنگ احد نود ضربه به بدن حضرت علی رسید. خودش را سپر جان پیامبر قرار داد تا جان پیامبر را حفظ کند. به خدا قسم اگر مولا علی نبود مکتب پیامبر پیش نمی رفت. اگر نامه های حضرت زهرا نبود آن مکتب اصلی پیامبر، مکتب تشیع و اهل بیت از بین می رفت. به خدا قسم ما مدیون زحمات حضرت فاطمه زهرا علیه السلام هستیم. خودش را فدای امامت و ولایت و رهبری کرد.
امام حسن علیه السلام غذا می خوردند که دیدند سگی نگاه می کند. حضرت یک لقمه خودشان می خوردند و یک لقمه به این سگ می دادند. یک نفر عرض کرد آقا اجازه بدهید این را ردش کنیم. فرمودند: من از خدا حیا می کنم یک جاندار مرا نگاه بکند و من او را محروم بکنم. مرد شامی می آید فحش و ناسزا می دهد می گوید حضرت می فرماید: خانه می خواهی، جاه می خواهی، مقام می خواهی، پول می خواهی؟ دوستان را کجا کنی محروم تو که به دشمنان نظر داری؟ پیامبر خدا می فرماید: آن چشمی که برای حسنم گریه کند کور وارد محشر نمی شود. آن دلی که برای حسنم غمگین باشد روز قیامت شاد و مسرور خواهد شد. آن قدمی که به زیارت حسنم برود پاهایش بر پل صراط نمی لرزد و در آتش نمی افتد. مرحوم میرزا علی اکبر ترک از علمای بزرگ تهران بود قبل از مرحوم آقای فلسفی یکی از سخنران های مهم تهران بود. ایشان می گوید یک ماه رمضانی برای منبر به تهران رفتم یادم رفت روضه امام حسن را بخوام آخرهای ماه رمضان حضرت فاطمه زهرا خواب دیدم به حضرت سلام کردم حضرت توجهی نکرد، عرض کردم بی بی جان من نوکر فرزندتان اباعبدالله هستم روض خوان حسین شما هستم. روضه خوان و نوکر بی ادبی هم نبودم. چرا توجه نمی کنید؟ حضرت زهرا با گلایه می فرماید: مگر امام حسن فرزند من نیست؟ یعنی حسن من هم غریب است حسن من هم مظلوم است چرا در این ماه رمضان یادی از امام حسن نکردی؟ من معتقدم توسل به امام حسن علیه السلام و گریه بر امام حسن علیه السلام دل بی بی زهرا و امیرالمومنین علیه السلام را شاد می کند.
یک آذری زبان اولین بار به قبرستان بقیع رفته بود، دیدند خیلی گریه می کند به زبان آذری می گوید: ای امام حسن ما در محلمان یک امام زاده داریم فرش دارد، چراغ دارد، گنبد و بارگاه دارد. خانم من یک قالیچه بافت بردیم درآن امام زاده انداختیم. ولی اینجا آمدم می بینیم قبور شما چراغ و سایه بانی ندارد. ناله می زد گریه می کرد می گوید: ای امام حسن شما از خدا بخواه من خانه و زندگی ام را می فروشم می آیم برای شما یک سایه بان درست می کنم. آقا اباعبدالله بهترین همسرها را داشت. بهترین اصحاب را داشت. گنبد و بارگاه و زائرین آقا اباعبدالله فراوانند. هر وقت در مملکت ما می خواهند برای کربلا ثبت نام کنند فوری جاها پر می شوند. چقدر از مردم غیرقانونی می روند هر چقدر مانع می شوند باز هم می روند. اما دل ها برای برادرش امام حسن مجتبی علیه السلام بسوزد. همه عالم برای غربت اباعبدالله گریه می کنند اما خود آقا برای غربت برادرش امام حسن مجتبی ناله اش بلند میکرد. آقا گفت: برای من یک طشت بیاورید. برادر، خواهر، فرزندان و عزیزانش خوشحال شدند که می خواهد سم را بر گرداند. اما یک وقت دیدند لخته های خون در میان طشت افتاد. صدا زد بروید برادرم حسین را خبر کنید. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ». «لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ» (هود: 18). خدایا به حق کریم اهل بیت، پار تن پیامبر آقا امام حسن مجتبی علیه السلام ما را از در این خانه محروم برنگردان.