عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله و سلم: يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي النَّارِ يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ أَيْسَرُ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِيزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِيَتْ عَنْهُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ [1]

  • امروز امير در مي خانه تويي توفريادرس نالهمستانه تويي تو
  • مرغ دل ما را که به کس رام نگرددآرام تويي دام تويي دانه تويي تو
  • چهره گل عندليبان را غزل خوان مي کندديدن مهدي هزاران درد درمان مي کند
  • مدعي گويد که با يک گل نمي گردد بهارمن گلي دارم که عالم را گلستان مي کند

مذمت اختلاف بين مومنان

روايت مي فرمايد پنج شنبه ها نامه اعمال ما به محضر امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف برده مي شود. و حضرت براي گناهان ما طلب آمرزش و بخشش و براي قبولي ثواب هايمان دعا مي کنند. فَيُغْفَرُ لِكُلِّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا مَنْ كَانَتْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَخِيهِ شَحْنَاءُ- فَيُقَالُ اتْرُكُوا هَذَيْنِ حَتَّى يَصْطَلِحَا[2] ولي براي مومناني که با هم اختلاف دارند وبا هم قهرند دعا نمي کند. مي فرمايد اينها را نگه داريد تا با هم آشتي کنند. يعني تا زماني که آشتي نکنند نه گناهانشان آمرزيده مي شود و نه ثواب هايشان قبول مي شود.

بيزاري معصوم از ظالم و مظلوم

مفضل مي گويد که امام صادق عليه السلام فرمودند من از ظالم بيزارم چون اگر آن فرد از حق خودش تعدي نمي کرد ظلم نمي کرد و دعوا و اختلاف شروع نمي شد. و از مظلوم هم بيزارم. پرسيدند چرا از مظلوم بيزاريد. هَذَا الظَّالِمُ فَمَابَالُ الْمَظْلُومِ[3] حضرت فرمود به خاطر اينکه مظلوم بايد از حق خودش بگذرد تا دعوا و اختلاف بخوابد. اگرمظلوم گذشت مي کرد چقدر از اين طلاق ها کم مي شد خيلي جاها مظلوم ابتدا مظلوم است ولي بعدا خودش هم ظالم مي شود مثلا من احتياط نکردم با ماشينم زدم به ماشين يکي ديگر حالا آن طرف مظلوم واقع شد ولي از ماشينش پياده مي شود و دعوا مي کند و فحش مي دهد.

  • اين جهان کوه است و فعل ما نداسور ما آيد نداها را صدا

لطيفه اي در باب بازگشت آثار اعمال به خود انسان

اعمال ما چه خوب يا بد به خودمان برمي گردد. يکي از رفقا که آدم معروفي هم هست گفت موقعي رانندگي مي کردم که ناگهان يک بچه اي جلوي ماشين پريد و من عصباني شدم و گفتم اي کره الاغ. سرش را که برگرداند ديدم بچه خودم است. يعني هر چه به ديگران بگوييد حتما به خودت برمي گردد. امان از عصبانيت پناه به خدا مي بريم.

اهميت شاد کردن مؤمنين و پرهيز از رنجاندن آنان

روايت فرواني داريم که اگر دلي را شاد کنيد خدا و پيامبر و ائمه عليهم السلام را شاد کرده ايم. اگر کسي مومني را آزار بدهد ايشان را اذيت کرده است. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود اگر کسي به مومني اکرام کند من را اکرام کرده است مَنْ آذَى مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ فَهُوَ مَلْعُونٌ فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ[4] خيلي حواسمان جمع باشد.

داستاني در مورد پرهيز از تنبيه فرزندان

خانمي تعريف مي کرد که من شوهرم سيد است و با بچه هاي کوچکم به مجلس روضه اي رفتيم و چايي به بچه کوچکم نرسيد و بهانه چايي مي گرفت و گريه مي کرد. من هم که مي خواستيم منبر و روضه را گوش بدهم عصباني شدم و محکم به او زدم بچه آرام شد و در گوشه اي نشست. شب خواب ديدم که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم با يک سيني چايي وارد منزل ما شد و خيلي ناراحت است. فرمود فلاني چرا بچهمن را به خاطر يک چايي زدي؟ گفت من از شما ناراحتم. اگر آدم اين را درک کند که اگر دلي را بشکند ايشان را اذيت کرده است خيلي مواظب است که خودش را کنترل کند.

ارزش عفو و گذشت در دنيا و آخرت

گذشت و عفو، صفت خيلي بزرگي است. واقعا در عفو لذتي است که در انتقام نيست. فراموشي در بعضي از جاها خيلي خوب است مثلا يکي که به شما يک بدي کرده فراموش کن. بدي ديگران را فراموش کن. بگو شتر ديدي، نديدي. بيش از همه اعصاب خودمان راحت مي شود. فرموده اند که خوبيِ به ديگران را فراموش کنيد. منت نگذاريد. منت گذاشتن همه حسنات را از بين مي برد. خداي متعال در روز قيامت مي فرمايد کجا هستند آنهايي که به خدا حق دارند. عرض مي کنند چه کساني به شما حق دارند؟ مي فرمايد اين العافون عن الناس کجا هستند آنهايي که در زندگي عفو مي کنند. عده اي بلند مي شوند. مي فرمايد شما بدون حساب به بهشت برويد چون در دنيا گذشت کرديد فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ[5] گاهي شما خودتان را مي شکنيد ولي طرف مقابل راضي نمي شود که آشتي کند. شما وظيفه خودتان را انجام داده ايد. روايت داريم مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ رَجُلٌ يَبْدَؤُهُ أَخُوهُ بِالصُّلْحِ فَلَمْ يُصَالِحْه[6] ملعون است کسي که برادر مومنش مي گويد که آشتي کن و او مي گويد من آشتي نمي کنم مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً- لَمْ يَنَلْ شَفَاعَتِي[7] پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود اگر کسي عذر ديگري را قبول نکرد شفاعت من به او نمي رسد. ما همه اميدمان به شفاعت ايشان است و الا از عبادت هايمان بايد به خدا پناه ببريم و استغفار کنيم. روايت مي گويد بايد ببخشيم حتي اگر ندانيم ديگري راست مي گويد يا دروغ مي گويد. خداوند هم همين طور است و وقتي به خدا مي گوييم ما را ببخش از ته دل که نمي گوييم، ولي خدا قبول مي کند.

اثر تواضع

هر کسي در اين دنيا منيّتش را شکست، کار درستي انجام داده است و الاّ خدا با آتش جهنم او را مي شکند. اگر آدم خودش را بشکند خدا بلندش مي کند. بايد دامن اهل بيت عليهم السلام را چنگ بزنيم و از آنها کمک بخواهيم. به خدا تا زماني که از اين انانيّت عبور نکنيم به هيچ کجا نمي رسيم. و کارمان گير دارد. اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خُشُوعَ الْإِيمَانِ قَبْلَ خُشُوعِ الذُّلِّ فِي النَّارِ[8] قبل از اينکه با آتش جهم غرور ما را بشکنند خودمان در اين دنيا با اختيار خودمان را بشکنيم. يکي از علماي بزرگ وقتي به پدرش مي رسيد خم مي شد و دست پدر رعيتش را مي بوسيد و خودش را مي شکست.

غناي فرهنگ اهل بيت عليهم السلام

فرهنگ ما يک فرهنگ ناب است. اگر فرهنگ ائمه عليهم السلام به دنيا صادر بشود خيلي طرفدار پيدا مي کند. الان فرهنگ عاشورا در تمام دنيا منتشر شده و کشورهاي مختلف در ايام محرم دسته هاي چند هزار نفري براي امام حسين راه مي اندازند. من به چشم خودم ديده ام نور اهل بيت عليهم السلام در دنيا را منتشر شده است. ولي ما درست آن را معرفي نمي کنيم. متاسفانه ما در مقابل تبليغات اسلام وهابي و طالباني نتوانستيم درست فرهنگ اسلام ناب و اهل بيتي را به جهانيان معرفي کنيم.

خاطره مناظره علامه طباطبائي با يک مسيحي

يکي از دوستان در کتابش نوشته بود که مرحوم علامه طباطبايي مهمان ما شد و خاطراتي را فرمودند. از جمله مناظره هاي پرفسور هانري کربن فرانسوي مسيحي که شيعه شده است. علامه مي فرمايد من به پرفسور کربن گفتم يکي از اشکالات مسيحيت اين است که عبادت فقط در کليسا و فقط در روز يک شنبه است اگر دلت براي خدا در روزهاي ديگر تنگ شد چه مي کني؟ گفت که من کاتوليک نيستم. ما قائليم که مي شود همه جا دعا کرد و من کتابي به نام دعاهاي امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دارم که آنها را مي خوانم. علامه مي گفت که من از اين حرف او جا خوردم و تعجب کردم.

عظمت نهج البلاغه در نظر بيگانگان

مرحوم آقاي دشتي موسس بنياد نهج البلاغه مي گفت حرف جرج جرداق مسيحي مرا آتش زد که مي گويد من بيش از دويست مرتبه نهج البلاغه را خوانده ام. اما من طلبه يک بار شايد بيشتر نخوانده باشم. چطور مي گوييم سرباز امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف هستيم. شايد ايشان خجالت بکشد از اينکه ما بگوييم شيعه يا سربازش هستيم. يکي از پروفسورهاي بالارتبهلندن گفته بود نهج البلاغه کتاب بزرگي است و خدا را شکر که مسلمانان خبر ندارند اگر خبردار شوند و به دستورات اين کتاب را عمل کنند؛ بر عالم آقايي مي کنند. کوفي عنان دبيرکل سازمان ملل اعلام کرده است بهترين منشوري که براي سازمان ملل و حکومت ها مي توانيم ارائه دهيم؛ روش حکومتي علي بن ابي طالب در کتاب نهج البلاغه براي مالک اشتر است. دنيا به اين سمت و سو مي رود اما ما عقب افتاده ايم. يکي از آقايان مي گفت که من آن قدر نهج البلاغه خواندم و گريه کردم که ورق هايش مچاله شده است. و به خانمم گفتم که اين کتاب را همراه من دفن کنند.

توجه بيگانگان به دعاهاي امام سجاد عليه السلام

حاج آقاي رفيعي نقل مي کردند که کشيش مهمي از آمريکا براي ديدار با علماي قم آمده بود يک روز هم ما او را به مدرسه طلاب خارجي دعوت کرديم و او با زبان عربي فصيح با دعاي مکارم الاخلاق امام سجاد عليه السلام را برايمان خواند و منقلب مي شد و ما انگشت به دهن مانديم. کشيش مي گفت من از دعاي امام چهارم شما لذت هاي فراواني برده ام. امام سجاد عليه السام در اين دعا مي فرمايد که راه سعادت دنيا و آخرت، عشق و محبت به خداست .اي خدا يک راه و روزنهمحبت در دل من باز کن. اگر خدا را دوست داشته باشيم اصلا گناه و کار خلافي نمي کنيم. حق الناس را رعايت مي کنيم.

شناخت جايگاه امامت

شخصي به خدمت امام رسيد و حضرت فرمودند که در مسجد مَرو چه خبر بود؟ عرض کرد مردم در مورد امامت صحبت مي کردند. حضرت فرمودند که مگر مردم مقام امامت را مي شناسند. خداي متعال امامت را بعد از نبوت به حضرت ابراهيم عليه السلام عنايت کرد. بعد از آن خليل الله شدند قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ[9] حضرت ابراهيم از بس خوشحال شد عرض کرد مي شود که بچه هايم را هم امام قرار بدهي. خدا فرمود عهد من به ظالمين نمي رسد پس کسي که معصوم نباشد نمي تواند امام و جانشين امام بشود.

ملامهرعلي تبريزي اشعار خيلي قشنگي دارد

  • ليس من اذنب ذنبا بامامکيف من اشرک دهرا و کفر

کسي که يک گناه کرده به درد امامت نمي خورد چه رسد به کسي که عمري بت پرست وکافر و مشرک بوده. آن هم از نوع خيلي بدش.

نتيجه شناخت واقعي مقام امامت

دوست علي عليه السلام اگر گنه کار هم باشد خدا به بهشت مي برد و دشمنش حتي اگر عبادت ثقلين را هم بکند در قعر آتش جهنم است. اين به خاطر مقام والاي امامت است مقام امامت از پيامبري هم بالاتر است. امام واحد دهره لايدانيه احد اصلا امام قابل مقايسه با کس ديگري نيست و گناه بزرگي است که شخصيتي را با امام مقايسه بکنيم. مرحوم بهاءالديني بارها مي فرمودند که اين حريم ها را حفظ کنيد. ائمه عليهم السلام با کسي قابل مقايسه نيستد. کسي نمي تواند به افق آنها برسد. در زيارت امين الله که از نظر متن و سند معتبرترين زيارت نامه است مي خوانيم أَمِينُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ[10]. اگر ما مقام امامت را مي شناختيم همه چيزمان را فداي ائمه عليهم السلام مي کرديم.

تواضع و فروتني امام رضا عليه السلام

امام رضا عليه السلام به حمام رفتند و کسي که ايشان را نمي شناخت عرض کرد که پشتش را کيسه بکشد. حضرت هم پشت آن شخص را کيسه کشيد و حمامش را تمام کرد و بيرون آمد. آن شخص هم که بيرون آمده بود مشاهده کرد که همه به ايشان احترام مي گذارند. پرسيد که اين شخص کيست که همه به او احترام مي گذارند و وقتي آقا را معرفي کردند عذرخواهي کرد و آقا فرمود اشکالي ندارد شما هم بنده خدا هستيد من هم يک بنده خدا هستم. کسي ديگري هم در حمام بود وقتي ديد آقا امام رضا عليه السلام تشريف آرودند گفت من ناراحتي پوستي دارم کمکم کنيد. آقا آب بر بدنش ريخت و تمام ناراحتي هاي پوستيش درمان شد.

اهميت نيت در اعمال

نيت اعمالي که انجام مي دهيم خيلي مهم است. آيت الله دستغيب مي گفت که عالمي از شيراز قصد داشت که به مشهد براي زيارت امام رضا عليه السلام برود که در بين راه کوري او را ديد و گفت برايم کمي از خاک حرم بياور تا به چشمانم بمالم و شفا بگيرم. اين عالم رفت و زيارتش را کرد و برگشت ولي سفارش آن کور يادش رفته بود. وقتي برگشت اين کور خوشحال و عصازنان آمد که از آقا خاک را بگيرد. وقتي به عالم رسيد سراغ خاک را گرفت و عالم گفت صبر کن تا بياورم. به بيرون رفت و مقدار خاک برداشت و گفت يا امام رضا من دخيلتم اين شخص را از در خانه ات نااميد برنگردان دل شکسته است. چند ماه است که به اميد اين خاک نشسته است من اين خاک را به نيت حرم شما برمي دارم. اين خاک را به اين بنده خدا داد و به چشمش ماليد و چشمش شفا گرفت.

کرامتي از امام حسن مجتبي(ع)

امشب به در خانهکريم اهل بيت امام حسن مجتبي عليه السلام برويم که حق بزرگي بر گردن ما دارد. تجربه نشان داده است کساني که به اين امام توسل پيدا مي‎کنند حاجتشان سريع برآورده مي شود. يکي از دوستان مي گفت خانمي بچه دار نمي شدند. سال ها دکتر مي رفتند و انواع درمان ها را انجام داده بود اما مشکلش رفع نمي شد. در ايام نيمه مبارک ماه رمضان با ناراحتي نشسته بود و تلويزيون برنامه اي درباره امام حسن مجتبي عليه السلام نشان مي داد. دل اين خانم مي شکند و توسل به اين امام مي‎کند و از خدا فرزند صالح و سالمي درخواست مي کند. فرداي آن روز همسايه اي در خانه اش را مي زند و مي گويد ديشب خواب آقا امام حسن مجتبي عليه السلام را ديدم که به خانه شما آمده اند و در خانه شما را کوبيدند و يک جفت کفش براي شما آوردند. حضرت توسل اين زن را قبول کرده بود و بعد از چند روز آن خانم حامله شدند و خدا به آنها فرزندي داد. اين توسلات خيلي کارساز است.

ذکر مظلوميت و مصيبت امام حسن مجتبي عليه السلام

امام حسين عليه السلام به خواهرشان حضرت زينب مي فرمايد برادرم حسن از من بهتر بود وَ أَخِي خَيْرٌ مِنِّي[11] روايت داريم که برادر بزرگ تر، حکم پدر انسان را دارد. امام حسن ده سال امامت بر امام حسين کرده بود. امام بعدي بايد تابع امام قبلي باشد.

همه عالم براي غربت آقا اباعبدالله اشک مي‎ريزند اما امام حسين عليه السلام بر غربت و مظلومي برادرش اشک مي‎ريزد. خيلي از بزرگان ما معتقد بودند مظلوميت امام حسن عليه السلام حتي از امام حسين عليه السلام هم بالاتر بوده است. امام حسين عليه السلام بالاخره يک ياراني باوفايي داشتند اما امام مجتبي عليه السلام کنار اصحاب و يارانشان زره مي پوشيدند. در نماز سجاده را از زير پاي آقا کشيدند و آقا را به زمين انداختند و به آقا حمله کردند و به بدن آقا خنجر زدند. آقا اباعبدالله عليه السلام همسرهايي داشتند که يکي از ديگري بهتر بود. حضرت رباب عليها سلام يک سال زير آفتاب ماند و گفت چون آقا اباعبدالله را با لب هاي تشنه و زير آفتاب کربلا به شهادت رساندند؛ من هم بايد بنشينم برايش عزاداري کنم. اما همسر امام مجتبي قاتلش بود و در خانه هم غريب بوده است. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود چشمي که براي حسنم اشک بريزد کور وارد صحراي محشر نمي شود. آن قدم هايي که براي زيارت حسنم برود بر پل صراط نمي لرزد. يک عمر خون دل خورد و مصائب فراوان ديد. از دوست و دشمن و نزديکان صدمه ديد. اما توسط جعده نانجيب مسموم مي شود. صدا مي زند برايم تشتي بياوريد. شايد خواهر برادرها خوشحال شدند که آقا سم ها را برمي گرداند و حالش خوب مي شود. اما ديدند لخته هاي خون در تشت ريخت. اينجا هم يک تشت بود که دل اهل بيت عليهم السلام را آتش زد. در شام و در مجلس يزيد هم يک تشت بود که دل اهل بيت عليهم السلام را آتش زد. همه جا به قاري قرآن احترام مي‎گذارند. به خانواده شهيد احترام مي‎کنند. اما پيش روي بچه ها و عزيزان امام حسين عليه السلام آن نانجيب چوب خيزرانش را برداشت و به سر بريده امام زد.


[1]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسي / ج 27 / 116 / باب 4 ثواب حبهم و نصرهم و ولايتهم و أنها أمان من النار... / ص: 73.

[2]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسي / ج 71 / 236 / باب 15 حقوق الإخوان و استحباب تذاكرهم و ما يناسب ذلك من المطالب... / ص: 221.

[3]. الكافي / شيخ کليني / 2 / 344 / باب الهجرة... / ص: 344.

[4]. بحارالأنوار / مجلسي / 64 / 72 / الأخبار... / ص: 60.

[5]. الشورى: 40.

[6]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسي / ج 71 / 236 / باب 15 حقوق الإخوان و استحباب تذاكرهم و ما يناسب ذلك من المطالب... / ص: 221.

[7]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسي / ج 74 / 47 / باب 3 ما أوصى رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم إلى أمير المؤمنين عليه السلام... / ص: 44.

[8]. بحارالأنوار / مجلسي / 95 / 95 / باب 6- الأعمال و أدعية مطلق ليالي شهر رمضان....ص: 82.

[9]. البقرة: 124.

[10]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسي / ج 25 / 124 / باب 4 جامع في صفات الإمام و شرائط الإمامة... / ص: 115.

[11]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد / شيخ مفيد / ج 2 / 94 / خطبة الإمام الحسين عليه السلام بأصحابه في كربلاء قبل عاشوراء... / ص: 91.