اسارت امام زين العابدين(عليه السّلام)

اسارت امام زين العابدين(عليه السّلام)

اسارت امام زین العابدین(علیه السّلام)

خدایا به حقیقت زین العابدین (علیه السّلام) ما و زن و بچّه هایمان را از هر حرامی مخصوصاً حرام مالی حفظ فرما. خیلی بار سنگینی است. حرام خورها برای تماشای اهل بیت علیهم السّلام کنار دروازه ساعات شام آمدند. در شهر پخش کردند که یک عدّه قبلاً مسلمان بوده اند حالا بی دین شدند و به جرم بی دینی، یزید دستور داده آنها را بکشند. اینکه می گویند خارجی خارجی، کلمة خارجی نه به معنای این است که اینها عرب نیستند. مال ترکیه اند. یا مال پاکستان هستند یا مال هندند. لغت خارجی به روی اهل بیت علیهم السّلام این بوده که آخوندهای درباری حکم دادند امام حسین از دین جدّش بیرون رفته کافر شده است. «خَرَجَ الحُسین مِن دینِ جَدِّه فَقَتلُهُ واجِباً». آن وقت یزید به جرم خروج اینها از دین، اینها را کشته است که در رأسش حضرت امام حسین (علیه السّلام) است. چه دنیای کثیفی که یزید مدافع دین شده است. عجب دوران کثیفی است. چه کسی به دفاع از دین بلند شده است. سهل ساعدی می گوید: من شام را می بینم، انگار مغازه ها را چرا. «یَومٌ تَبَرَّکَت بِهِ بَنُو أمَیَّة»[1]. چه خبر است؟ هرچه فکر می کنم امروز در اسلام چه روزی است که مردم جشن گرفته اند؟ چه عیدی است؟ ماه رمضان که نیست بگویم عید فطر است. ذیحجّه که نیست بگویم عید قربان است. محرّم است. چه روزی است؟ امّا گوشه و کنار گاهی می دیدم یکی، دوتا، تک تک، یک نگاه به اطرافشان می اندازند. سر به دیوار می گذارند و زار زار گریه می کنند. خدایا چرا مردم دو دسته اند؟ یک عدّه خوشحالند و یک عدّه گریه می کنند. پیش یکی از این گریه کن ها آمد. گفت: آقا جان امروز چه خبر است؟ این هم سریع اشکهایش را پاک کرد و حالت عادّی گرفت. گفت: چیزی نیست آقا جان. خبری نیست. گفت: بابا از من نترس. ولله من غریبه ام. مسافرم. من بیت المقدّس بوده ام. از آنجا به شام آمده ام تا مدینه بروم. من از اصحاب پیامبرم. اسمم هم سهل ساعدی است. یک مرتبه می گوید این پیرمرد از حال طبیعی بیرون آمد به من گفت: سهل چرا زمین دهان باز نمی کند؟! چرا آسمان به زمین نمی آید؟! گفتم: چه خبر است؟ گفت: مگر نمی دانی که زین العابدین (علیه السّلام) را امروز به حالت اسارت وارد این شهر می کنند. جوری هم با امام سجّاد (علیه السّلام) معامله کردند که روی شتر ناله کرد ای کاش مادر مرا نزاییده بود و من مانند غلامان زنگ بار و غلامان حبشی اسیر دست این شرور طاغی می شدم.

«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِ الْعَظِيمِ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ََََ»

حجّة الإسلام و المسلمین انصاریان


1. مفاتیح الجنان / زیارت عاشورا

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

میزان حسنات

میزان حسنات

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .

پر بازدیدترین ها

نعمت هاي معنوي

نعمت هاي معنوي

حضور قلب در نماز

حضور قلب در نماز

No image

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان ویژگیهای دوران جوانی و جوانان

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان ویژگیهای دوران جوانی و جوانان در رابطه با موضوع اخلاق در این قسمت قرار دارد.
سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان با عنوان اهداف بعثت پیامبر اکرم صلی الله... در رابطه با موضوع دهه صفر در این قسمت قرار دارد.
Powered by TayaCMS