نظر و فتوا دادن در دین بدون علم

نظر و فتوا دادن در دین بدون علم

آيات:

ـ فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُون‌[1]

{پس واى بر كسانى كه كتاب [تحريف‌شده‌اى‌] با دستهاى خود مى‌نويسند، سپس مى‌گويند: «اين از جانب خداست»، تا بدان بهاى ناچيزى به دست آرند؛ پس واى بر ايشان از آنچه دستهايشان نوشته، و واى بر ايشان از آنچه [از اين راه‌] به دست مى‌آورند.}

 ـ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون‌ [2]

{آيا آنچه را نمى‌دانيد به دروغ به خدا نسبت مى‌دهيد؟}

ـ وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَريقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ [3]

{و از ميان آنان گروهى هستند كه زبان خود را به [خواندن‌] كتاب [تحريف شده‌اى‌] مى‌پيچانند، تا آن [بربافته‌] را از [مطالب‌] كتاب [آسمانى‌] پنداريد، با اينكه آن از كتاب [آسمانى‌] نيست؛ و مى‌گويند: «آن از جانب خداست»، در صورتى كه از جانب خدا نيست؛ و بر خدا دروغ مى‌بندند، با اينكه خودشان [هم‌] مى‌دانند.}

 «و قال تعالى» فَمَنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون‌[4]

{پس كسانى كه بعد از اين، بر خدا دروغ بندند، آنان خود ستمكارانند.}

 ـ انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ كَفى‌ بِهِ إِثْماً مُبيناً [5]

{ببين چگونه بر خدا دروغ مى‌بندند. و بس است كه اين، يك گناهِ آشكار باشد.}

ـ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ [6]

{و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكرده‌اند، آنان خود كافرانند.}.

ـ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون‌[7]

{و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكرده‌اند، آنان خود ستمگرانند.}

 ـ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ [8]

{و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند، آنان خود، نافرمانند.}

ـ ٍ وَ لكِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون‌[9]

{ولى كسانى كه كفر ورزيدند، بر خدا دروغ مى‌بندند و بيشترشان تعقّل نمى‌كنند.}.

ـ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُون‌[10]

 {و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بسته يا آيات او را تكذيب نموده؟ بى ترديد، ستمكاران رستگار نمى‌شوند.}

ـ سَيَجْزيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ [11]

{به زودى [خدا] آنان را به خاطر آنچه افترا مى‌بستند جزا مى‌دهد.}

 ـ قَدْ خَسِرَ الَّذينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدينَ [12]

{كسانى كه از روى بى‌خردى و نادانى، فرزندان خود را كشته‌اند، و آنچه را خدا روزيشان كرده بود ـ از راه افترا به خدا ـ حرام شمرده‌اند، سخت زيان كردند. آنان به راستى گمراه شده، و هدايت نيافته‌اند.}

ـ قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ [13]

{بگو: «پروردگار من فقط زشتكاريها را ـ چه آشكارش [باشد] و چه پنهان ـ و گناه و ستم ناحق را حرام گردانيده است؛ و [نيز] اينكه چيزى را شريك خدا سازيد كه دليلى بر [حقّانيّت‌] آن نازل نكرده؛ و اينكه چيزى را كه نمى‌دانيد به خدا نسبت دهيد.}

 ـ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِه‌[14]

{پس كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد يا آيات او را تكذيب كند؟}

 ـ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ ميثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ [15]

{آيا از آنان پيمان كتاب [آسمانى‌] گرفته نشده كه جز به حقّ نسبت به خدا سخن نگويند؟}

ـ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُون‌[16]

{پس كيست ستمكارتر از آن كس كه دروغى بر خداى بندد يا آيات او را تكذيب كند؟ به راستى مجرمان رستگار نمى‌شوند.}

 ـ قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ * وَ ما ظَنُّ الَّذينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُون‌[17]

{بگو: «به من خبر دهيد، آنچه از روزى كه خدا براى شما فرود آورده [چرا] بخشى از آن را حرام و [بخشى را] حلال گردانيده‌ايد» بگو: «آيا خدا به شما اجازه داده يا بر خدا دروغ مى‌بنديد؟» و كسانى كه بر خدا دروغ مى‌بندند، روز رستاخيز چه گمان دارند؟ در حقيقت، خدا بر مردم، داراى بخشش است ولى بيشترشان سپاسگزارى نمى‌كنند.}

ـ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ * قُلْ إِنَّ الَّذينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ * مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّديدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ [18]

{آيا چيزى را كه نمى‌دانيد، به دروغ بر خدا مى‌بنديد؟ . بگو: «در حقيقت كسانى كه بر خدا دروغ مى‌بندند، رستگار نمى‌شوند.» . بهره‌اى [اندك‌] در دنيا [دارند]. سپس بازگشتشان به سوى ماست. آنگاه به [سزاى‌] آنكه كفر مى‌ورزيدند، عذاب سخت به آنان مى‌چشانيم.}

ـ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى‌ رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذينَ كَذَبُوا عَلى‌ رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمين‌[19]

{و چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ بندد؟ آنان بر پروردگارشان دروغ عرضه مى‌شوند، و گواهان خواهند گفت: «اينان بودند كه بر پروردگارشان دروغ بستند. هان! لعنت خدا بر ستمگران باد.»}.

 ـ إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ [20]

{تنها كسانى دروغ‌پردازى مى‌كنند كه به آيات خدا ايمان ندارند و آنان خود دروغگويانند.}

ـ وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ * مَتاعٌ قَليلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ [21]

{و براى آنچه زبان شما به دروغ مى‌پردازد، مگوييد: «اين حلال است و آن حرام» تا بر خدا دروغ بنديد، زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مى‌بندند رستگار نمى‌شوند. [ايشان راست‌] اندك بهره‌اى، و[لى‌] عذابشان پر درد است.}

ـ هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً [22]

{اين قوم ما جز او معبودانى اختيار كرده‌اند. چرا بر [حقانيت‌] آنها برهانى آشكار نمى‌آورند؟ پس كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد؟}

 ـ قالَ لَهُمْ مُوسى‌ وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى‌ [23]

{موسى به [ساحران‌] گفت: «واى بر شما، به خدا دروغ مبنديد كه شما را به عذابى [سخت‌] هلاك مى‌كند، و هر كه دروغ بندد نوميد مى‌گردد.»}

ـ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ [24]

{آنگاه كه آن [بهتان‌] را از زبان يكديگر مى‌گرفتيد و با زبانهاى خود چيزى را كه بدان علم نداشتيد، مى‌گفتيد و مى‌پنداشتيد كه كارى سهل و ساده است، با اينكه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود.}

ـ وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ [25]

{و قطعاً بارهاى گران خودشان و بارهاى گران [ديگر] را با بارهاى گران خود برخواهند گرفت، و مسلّماً روز قيامت از آنچه به دروغ برمى‌بستند پرسيده خواهند شد.}

 ـ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَيْسَ في‌ جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرينَ [26]

{و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد يا چون حقّ به سوى او آيد آن را تكذيب كند؟ آيا جاى كافران [در] جهنّم نيست؟}

ـ أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنيرٍ . [27]

{آيا ندانسته‌ايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است، مسخّر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟ و برخى از مردم در باره خدا بى‌[آنكه‌] علم و رهنمود و كتابى روشن [داشته باشند] به مجادله برمى‌خيزند.}

ـ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ أَ لَيْسَ في‌ جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرينَ [28]

{پس كيست ستمگرتر از آن كس كه بر خدا دروغ بست، و [سخن‌] راست را چون به سوى او آمد، دروغ پنداشت؟ آيا جاىِ كافران در جهنّم نيست؟}

 ـ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ في‌ جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرينَ [29]

{و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بسته‌اند روسياه مى‌بينى، آيا جاى سركشان در جهنم نيست؟}

ـ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ. [30]

{و[لى‌] به اين [مطلب‌] هيچ علمى ندارند [و] جز [طريق‌] گمان نمى‌سِپرند.}

ـ أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لي‌ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفيضُونَ فيهِ كَفى‌ بِهِ شَهيداً بَيْني‌ وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ [31]

{يا مى‌گويند: «اين [كتاب‌] را بربافته است.» بگو: «اگر آن را بربافته باشم؛ در برابر خدا اختيار چيزى براى من نداريد. او آگاه‌تر است به آنچه [با طعنه‌] در آن فرومى‌رويد. گواه بودن او ميان من و شما بس است، و اوست آمرزنده مهربان.»}

ـ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى‌ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ [32]

{و چه كسى ستمگرتر از آن كس است كه با وجود آنكه به سوى اسلام فراخوانده مى شود، بر خدا دروغ مى‌بندد؟ و خدا مردم ستمگر را راه نمى‌نمايد.}

ـ وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ *لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ *ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ *فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزينَ [33]

{و اگر [او] پاره‌اى گفته‌ها بر ما بسته بود، دست راستش را سخت مى‌گرفتيم، سپس رگ قلبش را پاره مى‌كرديم، و هيچ يك از شما مانع از [عذاب‌] او نمى‌شد.}

 ـ وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِباً [34]

{و ما پنداشته بوديم كه انس و جنّ هرگز به خدا دروغ نمى‌بندند.}

 

 

 

 

روایات:

1- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ وَ عَبْدِ اللَّهِ ابْنَيْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ أَنْهَاكَ عَنْ خَصْلَتَيْنِ فِيهِمَا هَلَاكُ الرِّجَالِ أَنْهَاكَ أَنْ تَدِينَ اللَّهَ بِالْبَاطِلِ وَ تُفْتِيَ النَّاسَ بِمَا لَا تَعْلَمُ.[35]

مفضل گويد امام صادق عليه السلام بمن فرمود: ترا بازمى‌دارم از دو صفت كه هلاك مردان در آنست، باز ميدارمت از اينكه با روش باطلى ديندارى كنى و ندانسته بمردم فتوى دهى.

2- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ فَفِيهِمَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ إِيَّاكَ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ أَوْ تَدِينَ بِمَا لَا تَعْلَمُ. [36]

ابن حجاج گويد حضرت صادق بمن فرمود: از دو صفت بپرهيز كه هر كس هلاك شد از آن جهت بود: بپرهيز از اينكه طبق رأى و نظر خويش بمردم فتوى دهى يا بآنچه نميدانى عقيده دينى پيدا كنى.

3- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًى لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَلَائِكَةُ الْعَذَابِ وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْيَاهُ. [37]

امام باقر عليه السلام فرمود: هر كه ندانسته و رهبرى نشده به مردم فتوى دهد فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب او را لعنت كنند و گناه آن كه به فتوايش عمل كند دامنگيرش شود.

4- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي رَجَاءٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اللَّهُ أَعْلَمُ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَنْتَزِعُ الْآيَةَ مِنَ الْقُرْآنِ يَخِرُّ فِيهَا أَبْعَدَ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ. [38]

امام باقر عليه السلام فرمود: آنچه ميدانيد بگوئيد و آنچه نميدانيد بگوئيد خدا داناتر است. همانا مرد آيه‌اى از قرآن بيرون ميكشد (تا بدلخواه خويش تفسير كند و دليل مدعاى باطل خويش سازد) از اين رو بفاصله‌اى دورتر از ميان آسمان و زمين سرنگون گردد. [يا از معنى حقيقى آيه باين مسافت دور شود].

5- مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَيْ‌ءٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُهُ أَنْ يَقُولَ اللَّهُ أَعْلَمُ وَ لَيْسَ لِغَيْرِ الْعَالِمِ أَنْ يَقُولَ ذَلِكَ. [39]

امام صادق علیه السلام فرمود: براى عالم رواست كه چون از او سؤالى شود كه نداند گويد: خدا داناتر است ولى براى غير عالم شايسته نيست كه چنين گويد (بلكه او بايد صريحا بگويد نميدانم و اگر او بگويد خدا داناتر است‌ روا نيست (معنى تضمنى اين جمله آنست كه من دانايم اما خدا داناتر است).

6- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ‌ مِنْكُمْ عَمَّا لَا يَعْلَمُ فَلْيَقُلْ لَا أَدْرِي وَ لَا يَقُلْ اللَّهُ أَعْلَمُ فَيُوقِعَ فِي قَلْبِ صَاحِبِهِ شَكّاً وَ إِذَا قَالَ الْمَسْئُولُ لَا أَدْرِي فَلَا يَتَّهِمُهُ السَّائِلُ. [40]

امام صادق عليه السلام فرمود: چون مردى از شما را از آنچه نداند پرسند بگويد نميدانم و نگويد خدا بهتر ميداند تا در دل رفيقش شكى اندازد. و اگر كسى كه از او سؤال مى‌شود بگويد نميدانم سائل او را متهم نكند.[41]

7- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا يَعْلَمُونَ. [42]

زرارة گويد از امام باقر عليه السلام پرسيدم: حق خدا بر بندگان چيست؟ فرمود آنچه ميدانند بگويند و از آنچه نميدانند باز ايستند.

8- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي يَعْقُوبَ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ أَنْ لَا يَقُولُوا حَتَّى يَعْلَمُوا وَ لَا يَرُدُّوا مَا لَمْ يَعْلَمُوا وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ‌ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ‌ مِيثاقُ الْكِتابِ‌ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَ‌ وَ قَالَ‌ بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ‌.[43]

امام صادق عليه السلام فرمود: خدا بندگان (پيرو قرآن) خود را به دو آيه از كتابش تخصيص داده است در باره اينكه تا ندانند نگويند و تا آنجا كه مي دانند پرسنده را رد نكنند [با قول قائلى از روى نادانستن رد نكنند]. خداى عز و جل فرمايد (29 سوره 7) مگر از ايشان در كتاب آسمانى پيمان نگرفتيم كه جز حق بر خدا نگويند (يعنى بر خدا دروغ نبندند) و فرمود است (40 سوره 10) بلكه چيزى را كه بعلم آن نرسيده‌اند و از تأويل آن خبر ندارند تكذيب كردند.

9- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ ابْنِ شُبْرُمَةَ قَالَ: مَا ذَكَرْتُ حَدِيثاً سَمِعْتُهُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع إِلَّا كَادَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ مَا كَذَبَ أَبُوهُ عَلَى جَدِّهِ وَ لَا جَدُّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَ الْمُحْكَمَ مِنَ الْمُتَشَابِهِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ. [44]

ابن شبرمه گويد حديثى از امام صادق عليه السلام شنيده‌ام كه هر گاه يادم مى‌آيد نزديك است دلم شكافته شود فرمود: خبر داد مرا پدرم از جدم تا برسد به رسول خدا ابن شبرمه گويد به خدا سوگند كه‌ نه پدرش بر جدش دروغ بست و نه جدش به رسول خدا كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود هر كه بقياسها عمل كند خودش سخت هلاك شده و مردم را هلاك كرده است و كسى كه ندانسته فتوى دهد و او ناسخ را از منسوخ و محكم را از متشابه تشخيص ندهد سخت هلاك شده و هلاك كرده است.

10- كِتَابُ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ، عَنْ خَالِدِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مَوْلًى لِعَبِيدَةَ السَّلْمَانِيِّ قَالَ: خَطَبَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى مِنْبَرٍ لَهُ مِنْ لَبِنٍ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تُفْتُوا النَّاسَ بِمَا لَا تَعْلَمُونَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ قَوْلًا آلَ مِنْهُ إِلَى غَيْرِهِ وَ قَالَ قَوْلًا وُضِعَ عَلَى غَيْرِ مَوْضِعِهِ وَ كُذِبَ عَلَيْهِ فَقَامَ إِلَيْهِ عَلْقَمَةُ وَ عَبِيدَةُ السَّلْمَانِيُّ فَقَالا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا نَصْنَعُ بِمَا قَدْ خُبِّرْنَا فِي هَذَا الصُّحُفِ عَنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ ص قَالَ سَلَا عَنْ ذَلِكَ عُلَمَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ ص كَأَنَّهُ يَعْنِي نَفْسَهُ. [45]

عبيده سلمانى گويد: اميرالمؤمنين‌ علیه السلام بر منبر خشتى براى ما سخنرانى كرد. پس از حمد و ثناى الهى فرمود: اى مردم پرهيزکار باشيد و آنچه نمى‌دانيد براى مردم فتوا ندهيد! رسول خدا صلی الله علیه و آله احاديثی دارد كه به ديگران رسيده و گفتارى دارد كه در جايگاهش قرار نگرفته و بر آن حضرت دروغ بسته‌اند. علقمه و عبيده سلمانى از ميان جمعيت برخاستند و گفتند: يا اميرالمؤمنين! با احاديثی كه در اين كتاب‌ها از ياران پيامبر براى ما رسيده چه كنيم؟ حضرت فرمود: از عالمان آل محمد صلى الله عليه وآله در اين مورد بپرسيد، گويا مقصود خودش بود.

11- الأمالي للصدوق ابْنُ مَسْرُورٍ عَنِ ابْنِ عَامِرٍ عَنْ مُعَلًّى عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا يَعْلَمُونَ. [46]

زرارة بن اعين گويد: از امام باقر علیه السلام پرسيدم: خدا را بر بندگان چه حقى است؟ فرمود: آنچه دانند بگويند و در آنچه ندانند توقف كنند.

12- الأمالي للصدوق أَبِي عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي يَعْقُوبَ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَيَّرَ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ أَنْ لَا يَقُولُوا حَتَّى يَعْلَمُوا وَ لَا يَرُدُّوا مَا لَمْ يَعْلَمُوا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‌ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَ‌ وَ قَالَ‌ بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ‌.[47]

امام صادق ‌ علیه السلام فرمود: به راستى خداى تبارك و تعالى در دو آيه قرآن بندگانش را سرزنش كرده، تا چيزى نگويند وقتى كه نمى‌دانند، و آنچه ندانند منكر آن نباشند. خداوند فرموده: «أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ»، {آيا از آنان پيمان كتاب [آسمانى‌] گرفته نشده كه جز به حقّ نسبت به خدا سخن نگويند، با اينكه آنچه را كه در آن [كتاب‌] است آموخته‌اند؟} و فرموده: «بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ»، {بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تأويل آن برايشان نيامده است.}

13- قرب الإسناد أَبُو الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع‌ أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ لِرَجُلٍ وَ هُوَ يُوصِيهِ خُذْ مِنِّي خَمْساً لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدُكُمْ إِلَّا بِرَبِّهِ وَ لَا يَخَافُ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَتَعَلَّمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ‌ وَ لَا يَسْتَحْيِي إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لَا أَعْلَمُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ. [48]

امام صادق‌ علیه السلام از پدارنش از حضرت على‌ علیه السلام روايت فرموده كه آن حضرت براى مردى كه وصيتش مى‌كرد فرمود: پنج چيز از من بگير: 1. كسى از شما جز به خدا اميدوار نباشد. 2. جز از گناهش نترسد. 3. از آموختن چیزى كه نمى‌داند حياء نكند. 4. وقتى از او چيزى پرسش شد كه نمى‌داند از گفتن «نمى‌دانم» حياء نكند. 5. بدانيد كه صبر از ايمان به منزله سر از بدن است.

14- الخصال أَبِي عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنْ أَحْمَدَ وَ عَبْدِ اللَّهِ ابْنَيْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ ابْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ أَنْهَاكَ عَنْ خَصْلَتَيْنِ فِيهِمَا هَلْكُ الرِّجَالِ أَنْ تَدِينَ اللَّهَ بِالْبَاطِلِ وَ تُفْتِيَ النَّاسَ بِمَا لَا تَعْلَمُ. [49]

مفضل بن يزيد گويد، امام باقر علیه السلام فرمود: تو را از دو چيز نهى مى‌كنم كه در آن نابودى مردان بزرگ است، نهى مى‌كنم از آن كه خدا را به دين باطل اطاعت كنى يا  بدانچه ندانى فتوا دهى.

15- الخصال أَبِي عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْيَقْطِينِيِّ عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ فِيهِمَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ إِيَّاكَ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ أَوْ تَدِينَ بِمَا لَا تَعْلَمُ. [50]

ابن حجاج گويد: امام باقر علیه السلام فرمود: تو را از دو خصلت نهى مى‌كنم كه مردان جهان از آن به هلاكت رسيده‌اند. بپرهيز از آنكه بدانچه ندانى مردم را فتوا دهى، يا بدانچه ندانى دین ورزی کنی.

16- الخصال ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْوَاسِطِيِّ يَرْفَعُهُ إِلَى زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ مِنْ حَقِيقَةِ الْإِيمَانِ أَنْ تُؤْثِرَ الْحَقَّ وَ إِنْ ضَرَّكَ عَلَى الْبَاطِلِ وَ إِنْ نَفَعَكَ وَ أَنْ لَا يَجُوزَ مَنْطِقُكَ عِلْمَكَ. [51]

امام باقر علیه السلام فرمود: از حقيقت ايمان اين است كه حق را اگر چه زيانت رساند بر باطل اگر چه سودت دهد، مقدم دارى؛ ديگر اين كه گفتارت از عملت بيش نباشد.

17- الخصال أَبُو مَنْصُورٍ أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ زَيْدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَغْدَادِيِّ عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الطَّائِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع‌ خَمْسٌ لَوْ رَحَلْتُمْ فِيهِنَّ مَا قَدَرْتُمْ عَلَى مِثْلِهِنَّ لَا يَخَافُ عَبْدٌ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا يَرْجُو إِلَّا رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يَسْتَحْيِي الْجَاهِلُ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ اللَّهُ أَعْلَمُ وَ لَا يَسْتَحْيِي أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمْ أَنْ يَتَعَلَّمَ وَ الصَّبْرُ مِنَ الْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا صَبْرَ لَهُ. [52]

امام على‌ علیه السلام فرمود: پنج موعظه است كه اگر براى طلب مانند آنها يا براى دانستن ارزش آنها سفر كنيد، به دست نياوريد. بنده از چيزى جز گناه خود نترسد، و به كسى جز پروردگارش اميدوار نباشد، كسى كه از او چيزى پرسيدند و آن را نمى‌داند از آموختن خجالت نكشد، صبر و شكيبايى سر پيكر ايمان است، كسى كه صبر ندارد، ايمان ندارد.

18- الخصال الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّكُونِيُّ بِالْكُوفَةِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ سَعِيدِ بْنِ عَمْرٍو الْأَشْعَثِيِّ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ عَنِ الشَّعْبِيِّ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع‌ خُذُوا عَنِّي كَلِمَاتٍ لَوْ رَكِبْتُمُ الْمَطِيَّ فَأَنْضَيْتُمُوهَا لَمْ تُصِيبُوا مِثْلَهُنَّ أَلَّا يَرْجُوَ أَحَدٌ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَخَافَ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا يَسْتَحْيِيَ إِذَا لَمْ يَعْلَمْ أَنْ يَتَعَلَّمَ وَ لَا يَسْتَحْيِيَ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ اللَّهُ أَعْلَمُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ لَهُ. [53]

شعبى گويد، على ‌ علیه السلام فرمود: از من چند كلمه دريافت كنيد كه اگر بر مركب خود سوار شويد و بگرديد و آنها را بدوانيد، به مانند آنها برخورد نكنيد. هيچ كس جز به پروردگارش اميدوار نباشد، و جز از گناهش نترسد، و چون چيزى نداند، خجالت نكشد كه بياموزد، و چون از چيزى كه نمى‌داند بپرسندش، خجالت نكشد كه بگويد: خدا داناست. بدانيد كه صبر سر پيكر ايمان است و پيكرى كه سر ندارد، خيرى در آن نيست

19- عيون أخبار الرضا عليه السلام أَبِي عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِكِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ عَنِ الرِّضَا ع فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ قَالَ: يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ إِذَا أَخَذَ النَّاسُ يَمِيناً وَ شِمَالًا فَالْزَمْ طَرِيقَتَنَا فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ إِنَّ أَدْنَى مَا يُخْرِجُ الرَّجُلَ مِنَ الْإِيمَانِ أَنْ يَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ ثُمَّ يَدِينَ بِذَلِكَ وَ يَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ احْفَظْ مَا حَدَّثْتُكَ بِهِ فَقَدْ جَمَعْتُ لَكَ فِيهِ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. [54]

امام رضا علیه السلام فرمود: اى ابن ابى محمود! وقتى مردم به چپ و راست مى‌روند، تو ملازم طريقه ما باش، زيرا هر كس با ما همراه شود، ما با او همراه خواهيم بود، و هر كس از ما جدا شد، ما نيز از او جدا خواهيم شد. كم‌ترين چيزى كه باعث مى‌شود انسان از ايمان بيرون رود اين است كه در مورد سنگ ريزه بگويد اين هسته است، و سپس بدان معتقد شده و از مخالفين خود تبرى جويد. اى ابن ابى محمود! آنچه را برايت گفتم حفظ كن و نگه‌دار، زيرا خير دنيا و آخرت را برايت در اين گفتار گردآورى كردم.

بيان المراد ابتداع دين أو رأي أو عبادة و الإصرار عليها حتى هذا الأمر المخالف للواقع الذي لا يترتب عليه فساد و الحاصل أن الغرض التعميم في كل أمر يخالف الواقع فإن التدين به يخرج الرجل عن الإيمان المأخوذ فيه ترك الكبائر كما هو مصطلح الأخبار و سيأتي تحقيقها.

توضیح: مراد بدعت در دین یا  رأی و یا عبادت است و اصرار نمودن بر آنها، گرچه اين كار مخالف واقع، داراى مفسده هم نباشد. حاصل مطلب اين كه، عموميت بخشيدن هر امر خلاف واقع و متدين شدن به آن، انسان را از ايمان كه شرايطش ترك گناهان كبيره است بيرون مى‌سازد. چنانچه اصطلاح اخبار همان است و در آينده تحقيق مطلب خواهد آمد.

20- عيون أخبار الرضا عليه السلام بِالْأَسَانِيدِ الثَّلَاثَةِ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ‌ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ لَعَنَهُ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ. [55]

امام رضا علیه السلام از امير المؤمنين‌ علیه السلام روايت كرده كه رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: كسى كه بدون علم فتوا دهد، ملائكه‌ آسمان‌ها و زمين او را لعنت مى‌كنند.

21- علل الشرائع ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِيِّ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع‌ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَقْعُدَ مَعَ مَنْ شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ‌ وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ‌ وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَتَكَلَّمَ بِمَا شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ‌ وَ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً قَالَ خَيْراً فَغَنِمَ أَوْ صَمَتَ فَسَلِمَ وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَسْمَعَ مَا شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا. [56]

حضرت على بن الحسين‌ عليهما السلام فرمود: حق ندارى با هر كس كه بخواهى نشست و برخاست كنى، زيرا خداوند متعال در قرآن مى‌فرمايد:  «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّك الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»، {و چون ببينى كسانى [به قصد تخطئه‌] در آيات ما فرو مى‌روند، از ايشان روى برتاب تا در سخنى غير از آن درآيند؛ و اگر شيطان تو را [در اين باره‌] به فراموشى انداخت، پس از توجّه، [ديگر] با قوم ستمكار منشين.} و نيز حق ندارى به آنچه مى‌خواهى سخن گويى، زيرا حق تعالى در قرآن مى‌فرمايد: «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَك بِهِ عِلْمٌ»،  {و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن.}و به خاطر آن كه رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: خدا رحمت كند بنده‌اى را كه كلام نيك گويد تا بهره برد، يا سكوت كند تا سالم بماند. و همچنين حق ندارى آنچه می‌خواهى را بشنوى، زيرا خداوند متعال مى‌فرمايد: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِك كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» ، {زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد}.

بيان الخطاب في الآية الأولى إما خطاب عام أو المخاطب به ظاهرا الرسول و المراد به الأمة قوله تعالى‌ وَ لا تَقْفُ‌ أي و لا تتبع قوله تعالى‌ كُلُّ أُولئِكَ‌ أي كل هذه الأعضاء و أجراها مجرى العقلاء لما كانت مسئولة عن أحوالها شاهدة على صاحبها.

توضیح: خطاب در آيه اولى خطاب عام است و شامل همه مى‌شود؛ يا مخاطب آن ظاهراً رسول خدا صلی الله علیه و آله است اما مقصد، امت آن حضرت است. خداوند مى‌فرمايد: «وَ لا تَقْفُ» يعنى پيروى نكن و قول خداى تعالى «كُلُّ أُولئِك» يعنى همه اين اعضای بدن در اين آيه به منزله عقلا فرض شده، زيرا از احوالات آنها سؤال مى‌شود كه بر صاحبش شهادت مى‌دهند.

22- معاني الأخبار الْعِجْلِيُّ عَنِ ابْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانِ عَنِ ابْنِ حَبِيبٍ عَنِ ابْنِ بُهْلُولٍ‌ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ مَنِ اسْتَأْكَلَ بِعِلْمِهِ افْتَقَرَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ فِي شِيعَتِكَ وَ مَوَالِيكَ قَوْماً يَتَحَمَّلُونَ عُلُومَكُمْ وَ يَبُثُّونَهَا فِي شِيعَتِكُمْ فَلَا يَعْدَمُونَ عَلَى ذَلِكَ مِنْهُمُ الْبِرَّ وَ الصِّلَةَ وَ الْإِكْرَامَ فَقَالَ ع لَيْسَ أُولَئِكَ بِمُسْتَأْكِلِينَ إِنَّمَا الْمُسْتَأْكِلُ بِعِلْمِهِ الَّذِي يُفْتِي بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًى مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُبْطِلَ بِهِ الْحُقُوقَ طَمَعاً فِي حُطَامِ الدُّنْيَا. [57]

حمزة بن حمران گويد: شنيدم كه امام صادق‌ علیه السلام مى‌فرمود: هر كس علم خود را مايه روزى خود سازد، به تهى دستى دچار گردد. عرض كردم: قربانت گردم! در ميان شيعيان و دوستان شما گروهى هستند كه علومى را كه از شما فرا گرفته‌اند، به مكان‌هايى كه شيعيان شما زندگى مى‌كنند مى‌برند و ميان آنان منتشر مى‌سازند، ايشان نيز براى پاداش آن كار، از نيكى و عطا دادن دريغ ندارند و از احترام آنان خوددارى نمى‌كنند. امام‌ علیه السلام فرمود: ايشان روزى خورندگان به وسيله علم خود نيستند، بلكه روزى خور علم خود، آن كسى است كه بدون آن كه علمى داشته باشد يا از جانب خدا راهنمايى شده باشد، فتوايى دهد تا با آن، به اميد رسيدن به اندك مال دنيا، حقوقى را پايمال كند.

23- معاني الأخبار ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ هِشَامٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ إِنَّ مَنْ أَجَابَ فِي كُلِّ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ لَمَجْنُونٌ. [58]

امام صادق‌ علیه السلام فرمود: براستى آدمى كه به هر چه از او پرسيده شود پاسخ گويد، ديوانه است.

24- معاني الأخبار أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ سَهْلٍ عَنْ جَعْفَرٍ الْكُوفِيِّ عَنِ الدِّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ عَنِ ابْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ اتَّقُوا تَكْذِيبَ اللَّهِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ يَقُولُ أَحَدُكُمْ قَالَ اللَّهُ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ كَذَبْتَ لَمْ أَقُلْهُ وَ يَقُولُ لَمْ يَقُلِ اللَّهُ فَيَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ كَذَبْتَ قَدْ قُلْتُهُ. [59]

پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: بپرهيزيد از اينكه خدا را تكذيب نمائيد. عرض شد: اى رسول خدا، آن چگونه است؟ فرمود: يكى از شما مى‌گويد: خدا چنين فرموده: و خداوند مى‌فرمايد: دروغ گفتى، آن را من نگفته‌ام؛ يا مى‌گويد: خداوند نفرموده است، پس خداى عزّ و جلّ مى‌فرمايد: دروغ گفتى، آن را گفته‌ام.

25- ثواب الأعمال مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْكُوفِيِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْكَذِبُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْأَوْصِيَاءِ عَلَيْهِمُ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ مِنَ الْكَبَائِرِ. [60]

امام صادق‌ علیه السلام فرمود: دروغ بستن بر خدا و بر رسول و بر اوصياء رسول از گناهان كبيره است.

وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ مَنْ قَالَ عَلَيَّ مَا لَمْ أَقُلْ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ. [61]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: كسى كه بر من دروغ ببندد، جايگاهش را در آتش جهنم آماده كند.

26- رجال الكشي سَعْدٌ عَنِ الْيَقْطِينِيِّ عَنْ أَخِيهِ جَعْفَرِ بْنِ عِيسَى وَ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: وَ اللَّهِ مَا أَحَدٌ يَكْذِبُ عَلَيْنَا إِلَّا وَ يُذِيقُهُ اللَّهُ حَرَّ الْحَدِيدِ. [62]

امام رضا علیه السلام فرمود: قسم به خدا هيچ كس بر ما دورغ نمى‌بندد مگر اینکه خدا برق شمشير را به او مى‌چشاند.

27- المحاسن أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي سُخَيْلَةَ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً ع عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ يَقُولُ‌ أَيُّهَا النَّاسُ ثَلَاثٌ لَا دِينَ لَهُمْ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِجُحُودِ آيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِفِرْيَةِ بَاطِلٍ عَلَى اللَّهِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ مَنْ عَصَى اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ لَا خَيْرَ فِي دِينٍ لَا تَفَقُّهَ فِيهِ‌ وَ لَا خَيْرَ فِي دُنْيَا لَا تَدَبُّرَ فِيهَا وَ لَا خَيْرَ فِي نُسُكٍ لَا وَرَعَ فِيهِ.[63]

از امام على‌ علیه السلام روى منبر كوفه شنيدم كه مى‌فرمود: اى مردم! سه كس دين ندارد: كسى كه به انكار آيه‌اى از كتاب خدا ديندارى كند، و كسى كه با دروغ بستن باطل به خدا ديندارى نمايد، و كسى كه اطاعت شخصى كند كه او نافرمانى خدا مى‌كند. و سپس فرمود: اى مردم! هيچ خيرى در دينی نيست كه در آن فهميدن نباشد، و هيچ خيرى در دنيايى نيست كه انديشه در آن نباشد، و هيچ خيرى در عبادتى نيست كه تقوا در آن نباشد.

28- المحاسن عَلِيُّ بْنُ حَسَّانَ الْوَاسِطِيُّ وَ الْبَزَنْطِيُّ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ قَالَ حَقُّ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَكُفُّوا عَمَّا لَا يَعْلَمُونَ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ وَ اللَّهِ أَدَّوْا إِلَيْهِ حَقَّهُ. [64]

زراره مى‌گويد: از امام صادق‌ علیه السلام پرسيدم: حق خداوند بر خلقش چيست؟ فرمود: اين است كه آنچه را مى‌دانند بگويند و از آنچه نمى‌دانند خودشان را باز دارند؛ در اين صورت، حق خدا را اراده كرده‌اند.

29- المحاسن أَبِي عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ ابْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ مُهْلِكَتَيْنِ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ أَوْ تَقُولَ مَا لَا تَعْلَمُ. [65]

امام صادق‌ علیه السلام روايت مى‌كند كه فرمود: از دو ويژگى بپرهيز كه هلاك مى‌كند؛ اول: فتوا دادن با رأى شخصى، دوم: گفتن چيزى را كه نمى‌دانى.

30- المحاسن ابْنُ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنِ ابْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مُجَالَسَةِ أَصْحَابِ الرَّأْيِ فَقَالَ جَالِسْهُمْ وَ إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ هَلَكَ فِيهِمَا الرِّجَالُ أَنْ تَدِينَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْيِكَ أَوْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ. [66]

ابن حجاج گويد: از امام صادق ‌ علیه السلام درباره نشست و برخاست با اهل رأى پرسيدم، فرمود: اشكال ندارد، ولى از دو ويژگى بپرهيز كه مردان را هلاك كرده است؛ اول: به خدا با رأى خود اعتقاد پيدا نكن يا عبادت نكن، دوم: مردم را بدون علم فتوا نده.

31- المحاسن ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًى مِنَ اللَّهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَلَائِكَةُ الْعَذَابِ وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْيَاهُ. [67]

امام باقر علیه السلام روايت مى‌كند كه فرمود: هر كس مردم را بدون علم و هدايت خداوند فتوا دهد، ملائكه رحمت و عذاب او را لعنت نموده، وبال و گناه كسانى كه به فتواى او عمل مى‌كنند به گردن او مى‌باشد.

32- المحاسن أَبِي عَنْ يُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شُبْرُمَةَ قَالَ: مَا أَذْكُرُ حَدِيثاً سَمِعْتُهُ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع إِلَّا كَادَ يَتَصَدَّعُ قَلْبِي قَالَ قَالَ أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ مَا كَذَبَ أَبُوهُ عَلَى جَدِّهِ وَ لَا كَذَبَ جَدُّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَ الْمُحْكَمَ مِنَ الْمُتَشَابِهِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ‌.[68]

ابن شبرمه مى‌گويد: حديثى از امام صادق‌ علیه السلام مى‌دانم كه هر وقت آن را به ياد مى‌آورم نزديك است قلبم پاره شود و از طرفى به خدا سوگند مى‌خورم كه او و پدرانش بر پيامبر دروغ نبسته‌اند. و آن حديث اين است كه پيامبر فرمود: كسى که به قياس عمل كند خود هلاك و ديگران را نيز هلاك كرده است و هر كس كه ناسخ را از منسوخ و محكم را از متشابه نشناسد و فتوا دهد، خود هلاك شده و ديگران را نیز هلاك كرده است.

33- المحاسن الْوَشَّاءُ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي رَجَاءٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اللَّهُ أَعْلَمُ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَنْتَزِعُ بِالْآيَةِ مِنَ الْقُرْآنِ يَخِرُّ فِيهَا أَبْعَدَ مِنَ السَّمَاءِ. [69]

بيان في الكافي لينزع الآية من القرآن و الخرور السقوط من علو إلى سفل أي يبعد من رحمة الله بأبعد مما بين السماء و الأرض أو يتضرر في آخرته بأكثر مما يتضرر الساقط من هذا البعد في دنياه أو يبعد عن مراد الله فيها بأكثر من ذلك البعد من قبيل تشبيه المعقول بالمحسوس.

امام باقر علیه السلام روايت كرده كه فرمود: آنچه علم داريد بگوييد و آنچه نمى‌دانيد، بگوييد خدا داناست؛ همانا کسی استدلال به آيه قرآن نموده، بواسطه اين كار از آسمان به زمين سقوط مى‌كند.

توضیح: يعنى از رحمت خدا دور مى‌شود، به اندازه دورى بين آسمان و زمين؛ يا در آخرت متضرر مى‌شود، بيشتر از ضرر كسى كه در دنيا از چنين ارتفاعی بيافتد؛ يا از مراد خداوند در آيه مباركه، بيشتر از اين مسافت دور مى‌شود. و در اينجا تشبيه معقول به محسوس به كار رفته است.

34- المحاسن أَبِي عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْهَيْثَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ عَمَّا لَا يَعْلَمُ فَلْيَقُلْ لَا أَدْرِي وَ لَا يَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ فَيُوقِعَ فِي قَلْبِ صَاحِبِهِ شَكّاً وَ إِذَا قَالَ الْمَسْئُولُ لَا أَدْرِي فَلَا يَتَّهِمْهُ السَّائِلُ. [70]

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى از شما چيزى مى‌پرسند كه نمى‌دانيد، بگوئيد نمى‌دانم و نگوئيد خدا بهتر مى‌داند كه در قلب سائل شك ايجاد مى‌شود؛ ولى وقتى بگويد نمى‌دانم، پرسشگر او را متهم نمى‌كند.

35- المحاسن أَبِي عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سُئِلْتَ عَمَّا لَا تَعْلَمُ فَقُلْ لَا أَدْرِي فَإِنَّ لَا أَدْرِي خَيْرٌ مِنَ الْفُتْيَا. [71]

مردى از امام صادق علیه السلام روايت مى‌كند كه فرمود: وقتى از تو چيزى مى‌پرسند كه نمى‌دانى، بگو نمى‌دانم؛ زيرا گفتن نمى‌دانم، بهتر از فتوا دادن است.

36- المحاسن جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع فِي كَلَامٍ لَهُ‌ لَا يَسْتَحْيِي الْعَالِمُ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لَا عِلْمَ لِي بِهِ. [72]

امام باقر علیه السلام فرمود: عالمى كه چيزى را نمى‌داند، بگويد نمى‌دانم و خجالت نكشد.

37- المحاسن ابْنُ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ رَجُلٍ لَمْ يُسَمِّهِ‌ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلَانِ تَدَارَءَا فِي شَيْ‌ءٍ فَقَالَ أَحَدُهُمَا أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا كَذَا وَ كَذَا بِرَأْيِهِ فَوَافَقَ الْحَقَّ وَ كَفَّ الْآخَرُ فَقَالَ الْقَوْلُ قَوْلُ الْعُلَمَاءِ فَقَالَ هَذَا أَفْضَلُ الرَّجُلَيْنِ أَوْ قَالَ أَوْرَعُهُمَا. [73]

امام صادق علیه السلام در مورد دو نفرى كه درباره چيزى بحث مى‌كنند و هر كس از ديدگاه خود دفاع مى‌كند، يكى بر اساس رأى خود مى‌گويد: گواهى مى‌دهم كه مطلب همين است و رأيش هم مطابق حق در آيد و دیگری از نظر دادن خودداری کند و بگويد گفتار علما صحيح است، فرمود: اين شخص دومى بهتر از شخص اول است؛ و يا چنين فرمود كه باتقواترين آن‌ها است.

38- المحاسن أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَوْ أَنَّ الْعِبَادَ إِذَا جَهِلُوا وَقَفُوا لَمْ يَجْحَدُوا وَ لَمْ يَكْفُرُوا. [74]

امام باقر علیه السلام روايت مى‌كند كه فرمود: بندگان وقتى نادان باشند، اگر از اظهار نظر خوددارى كنند [حق را] انكار نمى‌كنند و در نتيجه به كفر نمى‌گرايند.

39- المحاسن أَبِي عَمَّنْ حَدَّثَهُ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّهُ لَا يَسَعُكُمْ فِيمَا يَنْزِلُ بِكُمْ مِمَّا لَا تَعْلَمُونَ إِلَّا الْكَفُّ عَنْهُ وَ التَّثَبُّتُ فِيهِ وَ الرَّدُّ إِلَى أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ حَتَّى يُعَرِّفُوكُمْ فِيهِ الْحَقَّ وَ يَحْمِلُوكُمْ فِيهِ عَلَى الْقَصْدِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‌ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌.[75]

امام صادق علیه السلام فرمود: در مورد آنچه نمى‌دانيد، اگر درنگ نموده و از اظهار نظر خوددارى كنيد، در گشايش خواهيد بود؛ چنين مواردى را به امامان حق عرضه نمائيد كه حق را به شما معرفى و شما را در راه راست هدايت مى‌نمايند؛ پس حضرت آيه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»،[76] {پس اگر نمى‌دانيد، از پژوهندگان كتابهاى آسمانى جويا شويد.}را قرائت نمود.

40- المحاسن ابْنُ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّيَّارِ أَنَّهُ عَرَضَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْضَ خُطَبِ أَبِيهِ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَوْضِعاً مِنْهَا قَالَ لَهُ كُفَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اكْتُبْ فَأَمْلَى عَلَيْهِ أَنَّهُ لَا يَنْفَعُكُمْ فِيمَا يَنْزِلُ بِكُمْ مِمَّا لَا تَعْلَمُونَ إِلَّا الْكَفُّ عَنْهُ وَ التَّثَبُّتُ فِيهِ وَ رَدُّهُ إِلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى حَتَّى يَحْمِلُوكُمْ فِيهِ عَلَى الْقَصْدِ. [77]

بيان الأمر بالكف و السكوت إما لأن من عرض الخطبة فسر هذا الموضع برأيه و أخطأ أو لأنه كان في هذا الموضع غموض و لم يتثبت عنده و لم يطلب تفسيره أو لأنه ع أراد إنشاء ذلك فاستعجل لشدة الاهتمام.

از حمزة بن طيار روايت شده كه او بعضى خطبه‌هاى امام باقر علیه السلام را به امام صادق علیه السلام عرضه كرد، تا به جایى رسيد كه حضرت فرمود: سكوت كن، و فرمود: بنويس. پس بر وى املاء كرد اين كه، چيزى را كه نمى‌دانيد، فقط سكوت براى شما فائده دارد؛ و درنگ نموده آن را به ائمه هدى عرضه داريد تا شما را به راه راست هدايت فرمايد.

توضیح: امر به خود نگهدارى و سكوت، يا به خاطر تفسير به رأى و اشتباه راوى در مورد خطبه است، يا در آن قسمت خطبه مشكلات و سختى‌هایی بوده كه نزد راوى ثابت نشده و تفسير آن را نيز نخواسته است؛ يا به خاطر اين كه امام‌ علیه السلام خواسته خطبه درست قرائت شود و راوى عجله كرده است، و به خاطر شدت اهتمام امام‌ علیه السلام، چنين امر فرموده است.

41- المجالس للمفيد أَبُو غَالِبٍ الزُّرَارِيُّ عَنْ عَمِّهِ عَلِيِّ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الطَّيَالِسِيِّ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‌ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ لَا دِينَ لِمَنْ‌ دَانَ بِفِرْيَةِ بَاطِلٍ عَلَى اللَّهِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِجُحُودِ شَيْ‌ءٍ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ. [78]

محمد گويد: از امام باقر علیه السلام شنيدم فرمود: كسى كه به اطاعت گنهكار ديندارى كند دين ندارد، و كسى كه به دروغ بستن باطل بر خدا ديندارى كند دين ندارد، و كسى كه به انكار چيزى از آيات خدا ديندارى نمايد دين ندارد.

42- رجال الكشي حَمْدَوَيْهِ وَ إِبْرَاهِيمُ ابْنَا نُصَيْرٍ عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ مُعَاذٍ عَنْ أَبِيهِ مُعَاذِ بْنِ مُسْلِمٍ النَّحْوِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِي بَلَغَنِي أَنَّكَ تَقْعُدُ فِي الْجَامِعِ فَتُفْتِي النَّاسَ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ وَ قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ ذَلِكَ قَبْلَ أَنْ أَخْرُجَ إِنِّي أَقْعُدُ فِي الْجَامِعِ فَيَجِي‌ءُ الرَّجُلُ فَيَسْأَلُنِي عَنِ الشَّيْ‌ءِ فَإِذَا عَرَفْتُهُ بِالْخِلَافِ لَكُمْ أَخْبَرْتُهُ بِمَا يَقُولُونَ وَ يَجِي‌ءُ الرَّجُلُ أَعْرِفُهُ بِحُبِّكُمْ أَوْ بِمَوَدَّتِكُمْ فَأُخْبِرُهُ بِمَا جَاءَ عَنْكُمْ وَ يَجِي‌ءُ الرَّجُلُ لَا أَعْرِفُهُ وَ لَا أَدْرِي مَنْ هُوَ فَأَقُولُ جَاءَ عَنْ فُلَانٍ كَذَا وَ جَاءَ عَنْ فُلَانٍ كَذَا فَأُدْخِلُ قَوْلَكُمْ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ قَالَ فَقَالَ لِيَ اصْنَعْ كَذَا فَإِنِّي أَصْنَعُ كَذَا. [79]

معاذ نحوى از امام صادق‌ علیه السلام روايت كرده كه برايم فرمود: شنيدم در مسجد جامع مى‌نشينى و به مردم فتوا مى‌دهى؟! عرض كردم: بله! و مى‌خواستم پيش از آنكه از اينجا بيرون روم در اين مورد از شما سؤال كنم كه من در مسجد جامع مى‌نشينم، كسى مى‌آيد و چيزى از من سؤال مى‌كند؛ وقتى او را شناختم كه مخالف شماست، به فتواى خودشان خبر مى‌دهم و كسى مى‌آيد كه مى‌شناسم او دوست شماست يا ادعاى دوستى شما را مى‌كند، پس به احاديث شما او را خبر مى‌دهم؛ شخصى ديگرى مى‌آيد، او را نمى‌شناسم كيست، پس مى‌گويم از فلانى چنين حديث آمده و از فلانى چنان، پس در ميان گفتار، حديث شما را وارد مى‌كنم؟ به من فرمود: من نيز چنين مى‌كنم، به كارت ادامه بده.

43- نَوَادِرُ الرَّاوَنْدِيِّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ مَنْ أَفْتَى بِغَيْرِ عِلْمٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ. [80]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر كس بدون علم و دانايى فتوا دهد، فرشتگان آسمان و زمين او را لعنت مى‌كنند.

44- نهج البلاغة قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‌ مَنْ تَرَكَ قَوْلَ لَا أَدْرِي أُصِيبَتْ مَقَاتِلُهُ. [81]

بيان أي من أجاب عن كل سؤال هلك و في بعض النسخ أصبيت كلمته بتقديم الموحدة أي أميلت كلمته في الجواب إلى الجهل.

و فرمود: آن كه گفتن ندانم را رهاكند، خود را به كشتن دهد.

توضیح: يعنى هر كس همه سؤالات را پاسخ گويد، نابود شود.

45- نهج البلاغة لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. [82]

و فرمود: مگو آنچه نمى‌دانى، بلكه مگو هر چه مى‌دانى، چه خداوند بر اندامهاى تو چيزهايى را واجب كرد و روز رستاخيز بدان اندامها بر تو حجت خواهد آورد.

46- وَ قَالَ ع‌ عَلَامَةُ الْإِيمَانِ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ وَ أَنْ لَا يَكُونَ فِي حَدِيثِكَ فَضْلٌ عَنْ عِلْمِكَ وَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ. [83]

بيان لعل الضرر محمول على ما لا يبلغ حدا يجب فيه التقية و حديث الغير يحتمل الرواية و الغيبة و أشباههما أو المراد عدم مبادرة كلام الغير بالرد و إنكاره مع العلم بحقيته حسدا و مراء.

و فرمود: علامت ايمان آن است كه راستى را گرچه به زيان تو باشد، بر دروغى كه تو را سود دهد برگزينى؛ و گفتارت بر كردارت نيفزايد و چون از ديگرى سخن گويى، ترس از خدا در دلت آيد.

توضیح: «ضرر» در اينجا ممكن است حمل به ضرری شود كه تقيه در آن واجب نباشد. «حديث الغير» احتمال دارد مراد روايت از ديگران يا غيبت و امثال آن باشد؛ يا مراد، عجله نكردن از روى حسادت و بگو مگو كردن در رد و انكار گفتار ديگران باشد، با اين كه حقيقت سخن ديگران را خوب مى‌داند.

47- نهج البلاغة فِي وَصِيَّتِهِ لِلْحَسَنِ ع‌ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ. [84]

آن حضرت در وصيتى به امام حسن‌ علیه السلام فرمود: آنچه را نمى‌دانى نگو، گرچه آنچه می دانی اندك باشد.

48- كَنْزُ الْكَرَاجُكِيِّ، قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‌ لَوْ سَكَتَ مَنْ لَا يَعْلَمُ سَقَطَ الِاخْتِلَافُ. [85]

اگر نادان خاموش مى‌بود، اختلاف از ميان مى‌رفت.



[1] . بقره/ 79

[2] . بقره/ 80

[3] . آل عمران/ 78

[4] . آل عمران/ 94

[5] . نساء/ 50

[6] . مائده/ 44

[7] . مائده/ 45

[8] . مائده/ 47

[9] . مائده/ 103

[10] . انعام/ 21

[11] . انعام/ 138

[12] . انعام/ 140

[13] . اعراف/ 33

[14] . اعراف/ 37

[15] . اعراف/ 169

[16] . یونس/ 17

[17] . یونس/ 59 - 60

[18] . یونس/ 68 - 70

[19] . هود/ 18

[20] . نحل/ 105

[21] . نحل/ 116 - 117

[22] . کهف/ 15

[23] . طه/ 61

[24] . نور/ 15

[25] . عنکبوت/ 13

[26] . عنکبوت/ 68

[27] . لقمان/ 20

[28] . زمر/ 32

[29] . زمر/ 60

[30] . جاثیه/ 24

[31] . احقاف/ 8

[32] . صف/ 7

[33] . حاقه/ 44 - 47

[34] . جن/ 5

[35] . کافی 1/42/1

[36] . کافی 1/42/2

[37] . کافی 1/42/3

[38] . کافی 1/42/4

[39] . کافی 1/42/5

[40] . کافی 1/42/6

[41] . شكى كه در دل رفيق يعنى سئوال‌كننده مي اندازد اين است كه چون او در جواب مي گويد خدا داناتر است سئوال‌كننده خيال مي كند كه او جواب را مي داند ولى به واسطه تكبر يا تقيه يا تشبه به علما يا جهات ديگر است كه صريحا نمي گويد نمي دانم ولى اگر صريحا بگويد نمي دانم مورد هيچ يك از اين تهمتها واقع نگردد.

[42] . کافی 1/43/7

[43] . کافی 1/43/8

[44] . کافی 1/43/9

[45] . بحار 2/113/1

[46] . بحار 2/113/2

[47] . بحار 2/113/3

[48] . بحار 2/114/4

[49] . بحار 2/114/5

[50] . بحار 2/114/6

[51] . بحار 2/114/7

[52] . بحار 2/114/8

[53] . بحار 2/115/10

[54] . بحار 2/115/11

[55] . بحار 2/115/12

[56] . بحار 2/116/13

[57] . بحار 2/116/14

[58] . بحار 2/117/15

[59] . بحار 2/117/16

[60] . بحار 2/117/17

[61] . بحار 2/117/17

[62] . بحار 2/117/18

[63] . بحار 2/117/19

[64] . بحار 2/118/20

[65] . بحار 2/118/21

[66] . بحار 2/118/22

[67] . بحار 2/118/23

[68] . بحار 2/118/24

[69] . بحار 2/119/25

[70] . بحار 2/119/26

[71] . بحار 2/119/28

[72] . بحار 2/119/29

[73] . بحار 2/120/30

[74] . بحار 2/120/31

[75] . بحار 2/120/32

[76] . نحل/43

[77] . بحار 2/120/33

[78] . بحار 2/121/38

[79] . بحار 2/122/39

[80] . بحار 2/122/40

[81] . بحار 2/122/41

[82] . بحار 2/122/42

[83] . بحار 2/122/43

[84] . بحار 2/122/44

[85] . بحار 2/122/45

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

ازدواج

ازدواج

آنان كه استطاعت زناشويى ندارند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خدا از كرم خويش توانگرشان گرداند.
شعر و سایر تفریحات

شعر و سایر تفریحات

امام علی (ع):عطر افسون می کند، عسل افسون می کند، سواری کردن و نگاه به سبزه زار نیز افسون می کند.
لهو

لهو

بعضى از مردم سخنان بيهوده را مى‌خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند.

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS