در بحث قبل روشهای جذب به دو بخش اصلی تقسیم شدند یکی عمومی، دیگری اختصاصی.
مقدمه
علت اینکه روش های جذب عمومی و اختصاصی از هم جدا شد. اینکه خود دین و ائمه و اهل بیت
هم به جوانها نظر ویژه و خاصی دارند. مثلا سفارش به ادب می فرماید:
«یا مؤمن ان هذا العلم و الادب ثمن نفسک» این دانش و ادب بهای
تو است پس در بدست آوردنش تلاش کن که هر چه بر علم و ادب تو افزوده گردد قدر و منزلتت
افزایش پیدا می کند، یا (مومن) که مي گوید شامل همه می شود اختصاصاً برای جوان این
مطلب را جدا می کند.
می فرماید: (یا معشر الفتیان) ای جوانان شرف انسانی خویش را با ادب، و دین خود را با
علم حفظ کنید. این سفارش را نسبت به جوانها جدا تأکید و تصریح کرده است. لذا حساب جوان
را از سایر عموم مردم در ارتباط با برخورد آنها جدا کرده است.
در سفارش به دین شناسی می فرماید: هرگاه خداوند بخواهد به بنده اش خیری برساند او را
دین شناس قرار می دهد؛ «اذا أراد الله بعبد فقهّوه فی الدین».
در جای دیگر اختصاصاً می فرماید: اگر یکی از جوانان شیعه را بیابم که دنبال شناخت دین
نیست او را ادب می کنم.
در رابطه با زیرکی به عموم افراد می گوید: از ساده لوحی است که انسان زود به کسی اطمینان
پیدا کند بدون آنکه او را شناخته و آزمایشش نموده باشد. اما وقتی سراغ جوانها می رود:
«یا معشر الاحداث» ای گروه نوجوانان
مراقب باشید، از خدا بترسید و دنباله رو سیاستمداران باطل نباشید.
در رابطه با مسئولیت پذیری می فرماید: «کلکم راع و کلکم
مسئول».
سراغ جوانها که می رود اختصاصی رسول خدا می فرماید: هر شب رشته ای از آسمان فرود مي
آید و می گوید: «یا أبناء العشرین» ای
بیست ساله ها تلاش کنید که مسئولیت دارید در برابر عمرتان و وقتتان و......
اولین نکته ای که در رابطه با روشهای اختصاصی بیان می شود انواع جذابیت و اهداف جذب
است.
- ـ جذابیت جسمانی، در روایت هم هست هیچ پیغمبر و امامی نیست که از نظر جسمانی بد شکل
و بدقیافه و ناقص العضو بوده باشد. بسیاری از افرادی که جذابیت جسمانی دارند اگر در
مسیر غیر درست قرار بگیرند بیشتر دغل کاریها و کلاهبرداری ها از ناحیة افرادی بوجود
مي آید که جذابیت های جسمی دارند و جوامع نوعا اینگونه اند برای آدمهایی که جذاب اند
خودبخود تسهیلات ویژه ای قائل هستند. مثلا اگر قرار است حکمی صادر شود بر آدمی که جذاب
باشد یا زندانی بریده شود زندانیش کمتر می شود تا اینکه یک آدم زشت و...باشد. آنکه
تیپ بهتری دارد نوعا جذابتر است. در تبلیغات از افراد جذاب جسمی کمک می گیرند.
- ـ جذابیت در شباهت، مردم بیشتر تحت تأثیر کسانی قرار می گیرند که لباسها و نگرش ها
و علایق و اعتقادات مشابه داشته باشند. مسئولین یا دیگران وقتی مسافرت هایی بین ملل
مختلف می روند در یک استان پنج نوع لباس می پوشد. یکی از انواع جذابیتها جذابیت در
شباهت است که این بسیار کاربرد دارد.
جذابیت در شباهت اعم از سن و شکل و لباس و قیافه همه را شامل می شود لذا مسجدی که یک
پیرمرد داخل آن است نباید انتظار داشته باشیم جوانها را جذب کند.
ـ جذابیت آشنایی، افرادی که با هم آشنا هستند روز به روز به یکدیگر علاقمندتر می شوند
در محلی که متولد شدید راحتر می توانید جوانها را جذب کنید تا جایی که دور دست است.
پیام آشنا قابل قبول تر است، انسانها تنوع پذیرند. صفاتی که در زنان حسنه است در مردان
رذیله است مثلا صفات ترس و بخل و تکبر که در زنان حسنه است در مردان رذیله است.
- ـ جذابیت کمیابی؛ باعث می شود افراد کمیاب همیشه برای فرصتها ارزش و قیمت ویژه ای قائل
باشند. مهم این است که 2 و 3 روحانی نباید یکجا متمرکز شوند. مثلا 3 روحانی نباید باهم
بروند داخل یک مسجد اگر تعداشان کم باشد جذابیت بیشتری دارد.
جذابیت فقط به حرف زدن و سخن و کلام و منبر و کلاس و خطابه نیست انواع دیگری هم دارد.
بعضی ها یا صفای باطن دارند یا خباثت خاص دارند که خودبخود مردم به طرف او جذب می شوند.
- منفعت شخصی؛ طرف را جذب می کند زیرا منفعت شخصی را پیگیری
می کند مثلا می خواهد برود مجلس نماینده شود شورای محل شود.
- نیاز به همبستگی؛ یعنی نیاز به بودن با دیگران، می خواهد
رفع نیاز اجتماعی خود کند. خود را از تنهایی خارج کند. نیاز تعلق به گروه و جمع و ....
- نیاز به موقعیت؛ به نمایش گذاشتن موقعیت خودش و ابراز
وجود است. یک نوع اعتبار و صلاحیت می خواهد کسب کند.
- دیگران را به چنگ درآوردن؛ همان که توقع دارد بوجود
آید سلطه پیش بیاید. آمریکا برای حمله به عراق از همین اصل استفاده کرد با نفوذ در
دولتهای دیگر کشتار مردم بی دفاع عراق را منطقی جلوه داد. دنیای امروز دنیایی است که
با استفاده از این نکته افراد دیگران را وادار می کنند طوری که آنها مي خواهند فکر
، احساس و رفتار کنند.
- رد و بدل کردن یکسری اطلاعات؛ اطلاعات از او بگیرد.
طرف را جذب می کند یا از او بیاموزد یا چیزی به او یاد بدهد.
- حل مسائل و مشکلات خود با دیگران؛
الف) تأثیرگذاری بر آنها
ب) تبیین مبانی دینی
ج) تبدیل باورهای دینی به عمل
د) جهت دهی احساسات مثبت آنها به سمتی که باید باشند
و) دمیدن روح امید و تلاش و پشتکار
هـ) تغییر نگرشها
کسی که معتقد است با تقلب می شود به آبرو رسید، امور دنیا را خداوند به دو بخش تقسیم
کرده یک بخشی برای خود، بخش دیگر به انسانهای دیگر سپرده شده است از جمله اموری که
خداوند برای خودش نگهداشته:
- مالکیت اشیاء «لله ملک السماوات و الارض و له ما فی
السماوات و....»
- مرگ و زندگی «الله یتفی الانفس حین موتها یحیی و یمیت»
جان دادن و جان ستاندن را برای خود قرار داده است.
- رزق و روزی «یرزق لمن یشاء» برای اینکه در اعتقاد منفی اش تردید ایجاد
کنیم که معتقد است با تقلب می شود به آبرو رسید. از جمله اموری که امرش دست خداست عزت
و آبرو است «ان العزة لله جمیعا تعز من تشاء» این تردید در فکر منفی ایجاد
می شود. این امری است که اصلا دست انسان نیست که با تقلب به آن برسی امرش دست خداست.