کلیدواژه ها: فاطمه علیهاالسلام - آرامش- تواضع- نماز شب- قناعت- دعا- لقمه حلال.
قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَکُونُواْ مَعَ الصَّادِقِینَ.[1]
ایام فاطمیه، ایام شهادت صدیقۀ طاهره، زهرای مرضیه، امّ ابیها سلام الله علیها است. دربارۀ شخصیت زهرای مرضیه سلام الله علیها سخن گفتن مشکل است؛ مگر اینکه از قول معصومین علیه السلام و آیاتی که مصداق و تأویل آن، حضرت زهرا سلام الله علیها است سخن گفته شود. کسی که، رسول خدا او را مدح کرده است: «فَاطِمةُ أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَیّ»؛[2] «فَاطِمةُ أَعَزُّ النَّاسِ عَلَیَّ»،[3] محبوب ترین و عزیزترین آدم پیش من زهرای مرضیه سلام الله علیها است.
کسی که در آیه مباهله و تطهیر با فرزندان معصومش مشترک است، کسی که باطن آیه نور و سوره قدر است، چگونه راجع به این شخصیت می توان سخن گفت؟
کسی که ائمه معصومین علیه السلام به وجودش افتخار می کنند، سخن گفتن دربارۀ حضرتش مشکل است.
حضرت مهدی (عج) زهرای مرضیه را الگوی خود می داند و می گوید: مادرم زهرا، دختر رسول الله الگوی من است[4]. امام حسن عسگری علیه السلام می فرماید: ما حجت خدا بر شما هستیم، ولی مادرم حجت خدا بر ماست؛ یعنی خود ما اهل بیت چنین جایگاهی برای حضرت زهرا قائل هستیم.
در روایت است که هرگاه پیغمبر اکرم می خواست حکم شرعی چیزی را بیان کند، خطاب به دخترش فاطمه می فرماید: «یَا حَبِیبَةَ أَبِیهَا کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَام[5]» حبیبۀ من! دخترم! حکم شرعی برای مردم این است. این رفتار نشان می دهد که پیامبر گرامی اسلام حتی در تبیین احکام و مسایل اسلامی حضرت زهرا را ملاحظه می فرمود.
گرچه دشمنان خیلی تلاش کردند که نام ایشان مطرح نشود، اما غیر شیعیان نیز دربارۀ ایشان قلم زده و کتاب نوشته اند.
انسان گاهی می خواهد درس بخواند و گاهی می خواهد ازدواج کند و گاهی می خواهد خانه و زمین و یا ماشین بخرد. بنابراین ما در زندگی مان دائماً در حال انتخاب هستیم. من امروز می خواهم راجع به انتخاب های حضرت زهرا صحبت کنم.
قرآن کریم می فرماید: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحیاةَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقی»،[6] بعضی ها دائماً دنبال ملاک های دنیایی اند، ولی بعضی دیگر در پی ملاک های اخروی هستند، «و َیُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ و َلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ[7]» کسانی که نگاه اخروی دارند، ملاک انتخاب آن ها رضایت خداوند است.
به بیان ساده تر انسان بعضی وقت ها ملاک انتخابش اشتباه است، سرابی را آب فکر می کند. صنم را صمد می خواند، خیلی ها این گونه اند. بودایی و هندویی چقدر متواضعانه خم می شوند، اما به اشتباه جلوی بت و یا حیوان و یا شخصی، کمر می سایند؛ به دنبال آب است منتها اشتباهی به دنبال سراب می رود. قرآن می فرماید: «هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا[8]» کسی که انتخابش دنیاست، ترقی و صعود ندارد بلکه سقوط و عقب گرد دارد.
حدیث قدسی را خدمتتان عرض کنم، البته این حدیث نیاز به منبر مفصل دارد، ولی من به اشاره از کنارش رد می شوم. خداوند متعال می فرماید: من شش چیز را در شش جا گذاشته ام؛ اما مردم اشتباهی به جای دیگر می روند[9]. ببینید! اگر به شما گفتند یک گنج در این زمین است شما اشتباهی یک متر و یا نیم متر آن طرف تر را بکنید، گنج را پیدا نمی کنی.
اگر به شما گفتند اینجا آب دارد شما یک متر آن طرف تر را بکنید، آب پیدا نمی کنید.
اگر گفتند این سؤال ها، جوابش این است اگر گزینۀ درست را بزنی جواب را می یابی؛ ولی اگر اشتباه بزنی خراب می شود یکی از آن شش چیز آرامش است.
1. «اِنّی وَضَعْتُ الرَّاحَةَ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی الدُّنْیَا» موسی! مردم دنبال راحتی اند و من راحتی را در بهشت قرار داده ام، ولی مردم در دنیا دنبالش می گردند. دنیا خانۀ راحتی نیست، همین که به فکر جوانیت می افتی موهایت سفید می شود، تا می خواهی از سلامتی بهره ببری، مریض می شوی، یک آدم بی درد در این دنیا پیدا نمی شود. اگر پولدار است می گوید: نمی توانم غذا بخورم و مرض قند دارد. اگر کسی سالم است چیزی ندارد که بخورد!
- درم داران عالم را کرم نیستکرم داران عالم را درم نیست
اگر همه چیز دارد اولاد ندارد، اگر اولاد دارد مشکل دار است. علی علیه السلام می فرماید: «دَارٌ بِالْبَلاءِ مَحْفُوفَة»؛[10] دنیا خانۀ راحتی نیست، تا می خواهید زندگی را سر و سامان دهید می بینید که پدر خانه از دنیا رفت، بچه تصادف کرد. دین نمی گوید در دنیا راحت نباش؛ اما مقصود دین است که نگاهت به دنیا، نگاه راحت طلبانه نباشد. «لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا[11]» امر بیهوده و گناه در بهشت نیست و در آنجا همه اش راحتی است.
دنیا مزرعه ای بیش نیست و زمینه ای است که انسان می تواند زندگی توأم با خیر داشته باشد. انسان وقتی به روزنامه ها نگاه می کند، می بیند که چقدر کلک، جنایت، خیانت، سرقت، هوس و عشق های جوانی وجود دارد. شخص به خاطر اینکه به هوس خودش دست پیدا کند، پسرش را از پای در می آورد، مادرش را از پای در می آورد، همه این داستان ها نشان دهندۀ این است که انتخاب این گونه افراد اشتباه بوده است.
2.یا موسی! «اِنّی وَضَعْتُ الرَفْعَةَ و الدَّرجَةَ فی التَوَاضُعِ و النّاسُ یَطْلُبُونَها فی التَکَبُّرِ» ای موسی! من عظمت و رفعت را در تواضع گذاشته ام، اما مردم در تکبر دنبالش می گردند. باید دانست که آدم متکبر زمین می خورد، خدا قول داده که او را به زمین می زند، خداوند در قرآن می فرماید: «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللهِ قیلاً[12]» خداوند صادق و صدق محض است – خداوند متکبر را زمین می زند این همه متکبر نظیر فرعون، قارون و صدام زمین خوردند. همین صدام می گفت من شش روزه ایران را فتح می کنم اما عاقبت با ذلت بالای دار رفت.
مشهور است که شب عروسی، حضرت زهرا لباس عروسی اش را انفاق کرد، نان شبش را به یتیم و مسکین و اسیر می دهد[13]. در روایت آمده سه شب این عمل اتفاق افتاد و غذای خودش را انفاق کرد و خود گرسنه خوابید! سلمان از فقر حضرت زهرا سلام الله علیها تعجب کرده است[14] سلمان پیش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و فرمود: یا رسول الله! به فریاد برسید، فاطمه روزگار سختی را سپری می کند، در کنار بچه داری و کار در خانه، زندگی همراه با فقر مادی برای زهرا مشقت زیادی دارد. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إِنَّ ابْنَتِی فَاطِمَةَ ملا اللهُ قلبها وَ جوارحها إِیمَاناً وَ یَقِینا[15]» دخترم فاطمه، همه وجودش را ایمان فرا گرفته است. فاطمه ای که جوان است و پدرش رئیس حکومت، و اول شخصیت جهان اسلام است، کسی که وقتی وضو می گیرد آب وضویش را به عنوان تبرک می برند، حال با این سادگی زندگی می کند. اگر کسی مسئول یک جایی شد و تواضع کرد این تواضع باعث رفعت اوست و هلاکت در تکبر او نهفته است.
3.یا موسی! «اِنّی وَضَعْتُ العِزَةَ فی قِیامِ اللَّیلِ و النَّاسُ یَطْلُبُونَهُ فی اَبْوابِ السَّلاطِینَ» ای موسی! من عزت را در نماز شب قرار دادم. عزت می خواهید نماز شب بخوانید؛ چون نیمه شب کسی نیست تا ریا کنید. کندن از رختخواب، پشت پا زدن به خواب، مشکل است.
خودت را از راحتی جدا کن، سرت را به سجده بگذار و بگو: «انا عَبْدُکَ الذَّلِیل». آن وقت است که من به تو عزت می دهم، در خدمت گذاری ثروتمندان و شاهان هیچ عزتی نهفته نیست؛ بلکه مزد چنین خدمتی سراسر ذلت و بی آبرویی است.
یک عمر، عمروعاص دنبال معاویه دوید تا به جایی برسد، بعد از شهادت امیرالمؤمنین (سال 43 هجری) او نیز ذلیلانه از دنیا رفت.
امام (ره) در همه عمر نیمه شب برای نماز بلند می شد و با خدای خود مناجات می کرد، عاقبت دیدیم که با چه عزتی از دنیا رفت؟ بنابراین نماز شب عزت آفرین است.
4.یا موسی «اِنّی وَضَعْتُ الغِنی فِی الْقِنَاعَةِ و النّاسُ یَطْلُبُونَهُ فی کِثْرَةِ الْعُرُوضِ وَ لَمْ یَجِدُوهُ اَبَداً» ای موسی! من بی نیازی و ثروت را در قناعت قرار دادم. جامعه ما امروزه مبتلا به چشم و هم چشمی است بعضی خانواده ها که جهیزیه درست می کنند، گاهی با من تماس دارند و می گویند: آقا، یک جهاز ده – پانزده میلیون، که بر ما تحمیل می شود، ما را فلج می کند. مبلمان ها و سرویس های چوب، حتماً باید سرویس چینی اصل باشد، اجناس جهیزیه حتماً باید مارک فرانسه باشد.
ببینید! حضرت زهرا سلام الله علیها زندگی اش از نظر مادی چه قدر ساده بود، خانه اش از نظر امکانات به چه میزان معمولی بود. بچه های حضرت گاهی لباس هایشان را مشترک می پوشیدند. لباسی اگر شسته می شد لباس دیگری نبود که جایگزین آن شود که آن ها بپوشند. اما در این خانه حسن، حسین، زینب و... تربیت شد.
مکرر به من مراجعه می کنند که برای بچه ام ماشین، خانه، امکانات و کامپیوتر و... خریده ام؛ اما او دین ندارد، رو در رویم می ایستد و به من ناسزا می گوید.
تمام ائمۀ ما که تا سال 260 ه ق در جامعه حضور داشتند هر کجا نام مادرشان به میان می آمد به او افتخار می کردند. امام سجاد علیه السلام وقتی می خواهد خودش را معرفی کند می فرماید: «منّا سَیِّدَةُ النِّساء» فاطمه، از ماست. امام حسین در روز عاشورا می گوید «أنَا ابْنُ فاطِمَةَ» من فرزند زهرا هستم. امیرالؤمنین به معاویه نوشت معاویه! «لِیَ الْفَخْرُ بِفاطِمَةَ» من افتخار می کنم که همسرم زهراست. امیرالمؤمنین که خودش افتخار جهانیان است، می فرماید: «لِیَ الْفَخْرُ بِفاطِمَة».
5.یا موسی، «إنّی وَضَعتُ العِلمَ فِی الجُوعِ وَ النَّاسُ یَطلُبُونُهُ فِی الشَّبَعِ» ای موسی! من علم را در گرسنگی گذاشتم. کسی که شکم پاره باشد دیگر نمی تواند درس بفهمد، احساس فهم و منطق برایش شکل نمی گیرد.
6.یا موسی «إنّی وَضَعتُ الْاِجَابَةَ الدّعَاءَ فِی لُقمَةِ الحَلالِ» اجابت دعا را در لقمۀ حلال قرار دادم؛ ولی مردم آن را در داد و فریاد دنبال می کنند و فکر می کنند اگر کنار حرم امام رضا علیه السلام جیغ بزنند زودتر دعایشان مستجاب خواهد شد. نه خانم؛ جیغ و دادت را نامحرم می شنود، این حرام است. بعضی ها فکر می کنند که اگر خودش را به پای ضریح حضرت برساند دعایش مستجاب می شود. نمی داند که زیارت آداب دارد، دعا آداب دارد. فرمود: «النّاسُ یَطلُبُونَهُ فِی کِثرَةِ القِیلِ وَ القَالِ[16]» من اجابت را در لقمۀ حلال گذاشتم، اما مردم با سر و صدا و داد و قال دنبالش می گردند.
این حدیث را بیان کردم برای اینکه این مطلب روشن شود که انتخاب های آدمی مهم است. منتها باید بدانیم که گاهی آدم در انتخاب هایش اشتباه می کند. بعضی ها بعد از پنجاه سال زندگی به دادگاه برای طلاق و اختلاف خانوادگی رجوع می نمایند و می گویند من در انتخاب همسر اشتباه کردم، در انتخاب شوهر اشتباه کردم. عزیز من! اگر در انتخاب همسر اشتباه کردی راهکارهایی دارد، و زود سراغ طلاق را نگیر که به سوی ازدواج مجدد رو کنی! و یا اگر در انتخاب رشته اشتباه کردی یعنی یک کد را بالا و پایین زدی ممکن است دانشگاه با راهکارهایی دیگر تو را بپذیرد؛ اما اگر در انتخاب دین اشتباه کردی راه های هدایت را به روی خودت بسته ای. خطر و ضررش خیلی زیاد است. این خیلی بد است که انسان یک عمر دنباله رو کسی باشد و بعداً بفهمد که او در مسیر هدایت نبوده است. تنها در این صورت است که انسان واقعاً تأسف می خورد و بسیار سرشکسته می گردد، زیرا جبران آن بسیار دشوار خواهد شد.
حضرت زهرا علیه السلام فرمود: «أَفَمَن یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ»؛[17] شما اگر بخواهید برای بیماری هایتان پیش پزشک متخصص بروید، سراغ دانشجویی که سال اول پزشکی است نباید بروید؛ چون دانشجوی سال اول پزشکی چیزی بلد نیست. باید به کسی که درس خوانده، مدرک گرفته و تخصص دارد مراجعه کرد. دنبال کسی باید رفت که از ده سالگی دنبال پیامبر بود. پیش از آن نیز یک لحظه به خدا شرک نورزید، پدر و آبائش موحد بودند «أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرحَامِ الطَّاهِرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا[18]. تاریخ را نگاه کنید خلیفۀ اول چه زمانی مسلمان شد؟ کسی که از آغاز در غار حراء کنار پیامبر بو؛ و خودش می فرماید: من صدای وحی را که به پیامبر اعلام می شد، می شنیدم و فریاد و ناله شیطان را نیز در آن هنگام می شنیدم.
علاقه پیغمبر به زهرای مرضیه سلام الله علیها علاقۀ یک پدر به دختر نیست، چنان که علاقۀ یعقوب علیه السلام به یوسف علیه السلام علاقه یک پدر به فرزند نیست. یعقوب دارای دوازده پسر است و همه را نیز دوست دارد؛ اما چرا روی یوسف علیه السلام حساب ویژه باز می کند. به خاطر اینکه می داند یوسف با دیگران فرق می کند، او برگزیدۀ خداست و بقیه باید در مقابلش خاضع باشند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای خدا حساب زهرا را از بقیه جدا کرد. زهرای مرضیه هم حساب امیرالمؤمنین را از دیگران جدا کرد. هم برای ازدواج هم برای امامت، در حدی که برای دفاع از ولایتش جان داد.
می خواستم به این نکته برسم که انتخاب های افراد مهم است. انتخاب زهرا، علی علیه السلام را به عنوان همسر، امام، و ولّی با اختیار خود حضرت زهرا علیه السلام صورت می گیرد. برادران عزیز! فاطمۀ زهرا را از انتخاب هایش بشناسید و از گزینش های او باید درس بگیریم. سعی کنید انتخاب هایتان درست و مناسب باشد. از روی لجاجت، جهل و سودجویی و از روی اشتباه در مصداق نباشد. انتخاب عروس، داماد، رفیق، منزل، شغل، بایستی از روی آگاهی باشد. خداوند در سورۀ «هل أتی» ملاک انتخاب حضرت زهرا سلام الله علیها را فقط رضا و لقای خداوند بیان کرده است.
حضرت رسول، همان روزهای نخست ازدواج فرزندش منزل علی علیه السلام آمدند تا از دختر بزرگوار و داماد عزیزش احوالی بپرسند. از علی علیه السلام پرسید: فاطمه چه طور همسری است؟ غالباً این سؤال ها را مادرها می کنند و اینکه شوهرت چه طور است؟ مادرها غالباً مأنوس تر هستند؛ اما زهرای مرضیه مادرش در قید حیات نبود در واقع پیغمبر گرامی اسلام هر دو نقش را برای او اجرا می کند.
امیرالمؤمنین فرمود: یا رسول الله! «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَةِ الله»؛ فاطمه بهترین یاورم در راه بندگی خدا است. کسی که این حرف را می زند اسدالله است. با آن عبادت و جایگاه می فرماید: فاطمه یاور من است در طاعت خدا[19]. می دانید یعنی چی؟ یعنی یک زن می تواند باعث بندگی خدا در زندگی شوهرش گردد و می تواند مسیر درس و تحصیل، اطاعت و بندگی، حیا و عفاف همسرش را تغییر دهد. در روایات آمده که برای ازدواج سراغ «خَضْرَاءُ الدِّمَن»؛ یعنی زیبارویان بی تقوا نروی[20] ملاک برای انتخاب هایتان فقط مال و چهره نباشد گرچه آن ها هم می توانند مهم باشند؛ اما ملاک تقوا باید در رأس ملاک ها قرار بگیرد؛ چون «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن»[21]» ن ها پوشش شما و بهترین یاورتان در بندگی خداوند هستند. اما این انتخاب آگاهانۀ زهرا کوتاه بود که امیرالمؤمنین در پی جنازه اش می سوخت و اشک می ریخت و ناله می کرد.
عزیزان! فاطمیه، باید بیش از این ها تجلیل شود، زیرا سند مظلومیت شیعه است.
- فاطمیه، فصل تجدید غم است اعتقاد شیعه است.بر لب شیعه. سرود ماتم است.
در فاطمیه یک دنیا اندوه وجود دارد. عاشورا و شهادت امیرالؤمنین جای خود، اما مصیبت فاطمه آغاز مصیبت های شیعه است. اول شهیدی که در راه امامت و ولایت فدا شد در این ایام بود. نمی دانم فاطمه در این شب ها چه حالتی داشت، اما نوشته اند: «کَالشَّبَهِ» به قدری لاغر شده بود مثل شبهی می ماند در رختخواب. دیگر فاطمه بعد از پدر «نَاحِلَةَ الْجِسْمِ، مُنْهَدَّةَ الرُّکْنِ، بَاکِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْب[22]» اشک چشمش خشک نشد، سوز قلبش آرام نگرفت و روز به روز لاغرتر می شد. اگر کسی پیش او می رفت می دید که امروزش با دیروزش به کلی فرق کرده است. بعضی از زن ها می آمدند سؤال می کردند: خانم! بیماری شما چیست؟ که این قدر بدنتان نحیف شده و شما را از پا درآورده است؟ می فرمود: بیماری من تنها بیماری جسمی نیست، من از ظلمی که به حق علی علیه السلام روا داشته شده است می سوزم. فقدان پدر و ظلم به علی؛[23] جسمم را نحیف و مانند شَبَه ساخته است.
سنگ صبورش قبر پیغمبر بود. بلند می شد، آرام می آمد کنار قبر رسول الله و با خودش نجوا می کرد: یا رسول الله! «بَقِیتُ وَالِهَةً وَحِیدَةً وَ حَیْرَانَةً فَرِیدَة» بابا، به خدا بعد از تو تنها شدم. مردم از ما اعراض کرده اند. بابا! دیگر جواب سلام علی را هم نمی دهند. خانه ای را که شش ماه بر در آن خانه می آمدی و می گفتی: السّلام علیکم یا اهل البیت و آیۀ تطهیر را می خواندی، بلند شو ببین با آن چه کرده اند.
- بنگر به جانب کاشانۀ زهرابنگر به در سوختۀ خانۀ زهرا
- ماندم به میان در و دیوار زکینهتا محسن من سقط شد ای ماه مدینه
- به دل خستۀ زهرا نظری کنبر پهلوی بشکستۀ زهرا نظری کن
- بعد از تو پدر رفت ز کف عزّت زهراجز مرگ نباشد پس از این حسرت زهرا
بابا، یک خواهش از تو دارم. دعا کن فاطمه پیش تو بیاید و به تو ملحق گردد؛ «یَا إِلَهِی عَجِّلْ وَفَاتِی سَرِیعاً».[24]
حجةالاسلام و المسلمین رفیعی
[1] . توبه، 119.
[2] . بحارالانوار، ج 43، ص 96.
[3] . بیت الاحزان، ص 33؛ بشاره المصطفی، ص 70.
[4] . الاحتجاج، ج2، ص 466.
[5] . مستدرک الوسایل، ج17، ص 58؛ بیت الاحزان، ص 32.
[6] . اعلی، 16 – 17.
[7] . حشر، 9.
[8] . کهف، 102 – 103.
[9] . اوحی الله تعالی الی موسیَ بن عمران (ع): قال: یا موسی سِتّهُ اشیاءٍ فی سِتَّة موضِعَ والنّاسُ یطلبونها فی سِتَّةِ اشیاءٍ فَلَمْ یَجِدُوهُ أبَداً.
[10] . نهج البلاغه، خطبه 226.
[11] . واقعه، 25.
[12] . نساء 122.
[13] . انسان، 8.
[14] . بحارالانوار، ج8، ص 303؛ کوکب الدری، ج1، ص 175؛ تفسیر برهان، 2، ص 246.
[15] . بحارالانوار، ج 43، ص 29.
[16] . مواعظ العددیه، ص 446.
[17] . یونس، 35.
[18] . تهذیب الاحکام، ج6، ص 114.
[19] . مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 356 و 355؛ بحارالانوار ج43، ص 133 و 117.
[20] . پیغمبر (ص) می فرماید: إِیَّاکُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ. قِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ؟ قَالَ: الْمَرْأَةُ الْحَسْناءُ فِی مَنْبِتِ السَّوْءِ (کافی، ج5، ص 332).
[21] . بقره، 187.
[22] . بحارالانوار، ج43، ص 181؛ مناقب، ج3، ص 362.
[23] . بحارالانوار، ج 43، ص 156؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص 205 – 49.
[24] . بحارالانوار، ج43، ص 177.