برابری این عمل زن با تمامی اعمال مردان

برابری این عمل زن با تمامی اعمال مردان

    نیکو شوهر دارای برابری میکند با همه اعمال مرد

    أخرَجَ البَيهَقيُّ عن أسماءَ بِنتِ يَزيدَ الأنصاريّةِ أنّها أتَتِ النّبيَّ صلى الله عليه و آله وهُو بَينَ أصحابهِ، فقالَت: ‏ بأبي أنتَ وامّي! إنّي وافِدَةُ النِّساءِ إلَيكَ، واعلَمْ- نَفسي لَكَ الفِداءُ- أنّهُ ما مِن امرأةٍ كائنَةٍ في شَرقٍ ولاغَربٍ سَمِعَت بمَخرَجي هذا إلّا وهِيَ على‏ مِثلِ رأيِي، إنّ اللَّهَ بَعَثَكَ بالحَقِّ إلَى الرِّجالِ والنِّساءِ، فآمَنّا بكَ وبإلهِكَ الّذي أرسَلَكَ، وإنّا مَعشَرَ النِّساءِ مَحصوراتٌ مَقصوراتٌ، قَواعِدُ بُيوتِكُم ومَقضى‏ شَهَواتِكُم وحامِلاتُ أولادِكُم، وإنّكُم مَعاشِرَ الرّجالِ فُضِّلتُم علَينا بالجُمُعَةِ والجَماعاتِ وعِيادَةِ المَرضى‏ وشُهودِ الجَنائزِ والحَجِّ بَعدَ الحَجِّ، وأفضَلُ مِن ذلكَ الجِهادُ في سبيلِ اللَّهِ، وإنّ الرّجُلَ مِنكُم إذا خَرَجَ حاجّاً أو مُعتَمِراً أو مُرابِطاً حَفِظنا لَكُم أموالَكُم، وغَزَلنا لَكُم أثوابَكُم، ورَبَّينا لَكُم أموالَكُم‏ فما نُشارِكُكُم في الأجرِ يا رسولَ اللَّهِ؟ فالتَفَتَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله إلى‏ أصحابهِ بِوَجهِهِ كُلِّهِ، ثُمّ قالَ: هَل سَمِعتُم مَقالَةَ امرأةٍ قَطُّ أحسَنَ مِن مُساءلَتِها في أمرِ دِينِها مِن هذهِ؟ فقالوا: يا رسولَ اللَّهِ، ما ظَنَنّا أنّ امرَأةً تَهتَدي إلى‏ مِثلِ هذا! فالتَفَتَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله إلَيها، ثُمّ قالَ لَها: انصَرفي أيَّتُها المَرأةُ، وأعلِمي مَن خَلفَكِ مِن النِّساءِ أنّ حُسنَ تَبَعُّلِ إحداكُنَّ لزَوجِها وطَلَبَها مَرضاتَهُ واتِّباعَها مُوافَقَتَهُ يَعدِلُ ذلكَ كُلَّهُ. فأدبَرَتِ المَرأةُ وهِي تُهَلِّلُ وتُكَبِّرُ استِبشاراً. [1]

    بيهقى از اسماء دختر يزيد انصارى نقل مى كند كه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله ـ كه در جمع اصحاب نشسته بود ـ آمد و گفت: پدر و مادرم به فدايت! من به نمايندگى از طرف زن ها نزد شما آمده ام و ـ فدايت شوم ـ مى دانم كه هيچ زنى در شرق و غرب عالم نيست كه سخن مرا بشنود مگر اين كه با من هم رأى خواهد بود. خداوند تو را به حق سوى مردان و زنان فرستاد و ما هم به تو و خدايى كه تو را فرستاده است ايمان آورديم. ما طايفه زنان محدود و محصور هستيم و اساس خانه هاى شما مى باشيم و خواهش هاى شما را برمى آوريم و فرزندان شما را حامله مى شويم، اما شما مردها بر ما برترى هايى داريد. مثلاً نماز جمعه و جماعت مى خوانيد، به عيادت بيماران مى رويد، تشييع جنازه مى كنيد و پياپى به زيارت حج مى رويد و بالاتر از همه اين ها، جهاد در راه خداست. هرگاه مردى از شما براى حج يا عمره يا جهاد از خانه بيرون مى رود، ما اموال شما را حفظ مى كنيم و پارچه هاى لباسهايتان را مى بافيم و فرزندانتان را تربيت مى كنيم. پس، اى رسول خدا! آيا در اجر و ثواب شريك شما نيستيم؟ پيامبر صلى الله عليه و آله كاملاً رو به اصحاب خود كرد و فرمود: آيا تا به حال شنيده ايد كه زنى در پرسش از امور دين خود به اين خوبى سخن بگويد؟ عرض كردند: اى رسول خدا! گمان نمى كرديم كه زنى تا بدين پايه برسد! سپس پيامبر صلى الله عليه و آله رو به اسماء كرد و فرمود: اى زن! برگرد و به زنانى كه تو را به نمايندگى فرستاده اند اعلام كن كه نيكو شوهردارى هر يك از شما زنان و جلب رضايت مردش و پيروى كردن از نظر موافق او با همه اين اعمال [كه براى مردان نام بردى ]برابرى مى كند. اسماء در حالى كه از شادى تهليل (لا اله الا اللّه ) و تكبير مى گفت،برگشت.

منابع:

  1. الدرّ المنثور: 2/ 518.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

No image

دعای ماه رجب یامن ارجوه

خداشناسیʅ)

خداشناسی(5)

خدايي كه با فطرت و دل ، لمس مي شه ، در حقيقت ديده و احساس هم خواهد شد و همين خداست كه امام علي (ع) رو اين گونه به خضوع وادار مي كنه و همين خداست كه در ميان ما غير معصوم ها ، بندة واقعي مي سازه . بنده هاي مخلِص و بنده هايي كه عاشق هستند و عبادتشون ، عبادت احرار است
از خود تا خدا (قسمت سوم)

از خود تا خدا (قسمت سوم)

امام حسين (ع) مي فرمايند : قبل از هر چيز تكليف خودتون رو مشخص كنيد . مردم بنده دنيا هستند .
مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
رفتار خداوند به ما

رفتار خداوند به ما

در مناجات ابوحمزه ، اولین جمله این است « الهی لا تؤدّبنی بعقوبتک » خدایا من را ادب نکن به مکافات بد برای گناه . این دقیقا برمی گردد به این 3 دلیل . 1- الهی یعنی خدای خودِ من ؛ یعنی این قدر من و خدا خودمونی هستیم که گناه در مقابل خدا زیاد برای من سنگین نیست . از یک منظر که نگاه کنیم ، این سؤال پیش می آید که خدا که خیلی بزرگ است چرا من از خلق حساب می برم ولی از خدا حساب نمی برم ؟
Powered by TayaCMS