دعای روز دوم ماه مبارک رمضان

دعای روز دوم ماه مبارک رمضان

اللّهُمَّ قَرِّبْنی فیهِ اِلی مَرْضاتِکَ خدایا نزدیک کن مرا در این ماه به سوی خوشنودیت

وَ جَنِّبْنی فیهِ مَنْ سَخَطِکَ و نَقْماتِکَ و بر کنارم دار در آن از خشم و انتقامت

وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِراءَةِ آیاتِکَ و توفیق ده مرا در آن برای خواندن آیات قرآن

بِرحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمین به رحمت خودت، ای مهربان‌ترین مهربانان

اولین تقاضای روزه داران روز دوم رمضان

اولین تقاضای روزه دار باتقوا (پرهیزگار) رضایت پروردگار است. آن گونه که از قرآن استفاده می‌شود، نعمت‌های جاودان بهشت برای مؤمنان آماده شده، ولی بالاترین نعمت برای این مؤمنان، رضایت خداوند است.

وعد الله المومنین والمومنات جنات تجری من تحتها الانهارخالدین فیها ومساکن طیبة فی جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم(توبه ، 72)

آری بزرگ‌ترین سعادت برای هر عاشقی جلب رضایت معشوق است و به همین دلیل روزه دار مؤمن و عاشق خدا تقاضای رسیدن به این خشنودی را دارد.

اما روزه دار عاشق پروردگار، قبل از رسیدن به رضایت محبوبش، باید مؤمن باشد (همان) و مؤمن بودن نیز خصلت‌هایی را لازم دارد :

1-خشوع در نماز 2-دوری از سخن بیهوده 3-وفای به عهد 4- مواظبت بر نماز 5-ادای امانت

بر اساس آیه 72سوره مبارکه احزاب، سایر موجودات و آسمان‌ها و زمین از پذیرش امانت سرباز زدند، ولی انسان این امانت را پذیرفت. این امانت، عقل، آزادی، اختیار و مسئول بودن در برابر آن است. اگر آدمی، امانت را در مسیر رسیدن به رضایت پروردگار به کار گرفت، به دیدار الهی می‌رسد ولی اگر نافرمانی کرده و راه شیطان را در پیش گرفت، از حیوانات نیز پست ترمی گردد.(اعراف ، 179).به همین دلیل انسانی که از امانت درست استفاده نکند، نادان و ستمگر نامیده شده (احزاب ، 72)

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «نشانه رضایت خداوند از بنده، رضایت بنده به تمام مقدرات خداوند است ـ چه آن مقدرات خوش آیند، و چه ناخوشایند باشند ـ»

چگونه بدانیم خدا از ما راضی است؟!

در دعای امروز از خداوند می‌خواهیم در ماه رمضان کاری کند که به رضایت و خشنودی او نزدیک بشویم؛ در روایت وارد شده، اگر می‌خواهی بدانی خدا از تو راضی است، ببین که تو از خدا راضی هستی یا نه ؟!

بعضی‌ها از خدا راضی نیستند و به درگاه الهی گله می‌کنند که خدایا چرا همه دارند و من ندارم؟! یا چرا همه سالمند و من مریضم ؟! نباید این‌طور حالتی داشت بلکه باید در هر حالتی که هستی از خدا راضی باشی.

پس اگر می‌خواهی بدانی خدا از تو راضی است یا نه ؛ به دلت مراجعه کن، ببین در زندگی از خدا راضی هستی ؟ اگر راضی هستی بدان که خدا هم از تو راضی است و اگر در گوشه دلت از خدا ناراضی هستی ؛ متوجه باش که خدا هم از تو ناراضی است.

اینک به بیان مختصر چند نمونه، از مصادیق رضا و سخط الهی در روایات می‌پردازیم:

امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند: «خشنودی خداوند بلندمرتبه در اطاعت از امام، پس از کسب معرفت اوست». [الکافی، ج 1،‌ 185]

در حدیث دیگری نیز امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «نشانه رضایت خداوند از بنده، رضایت بنده به تمام مقدرات خداوند است ـ چه آن مقدرات خوش آیند، و چه ناخوشایند باشند ـ». [غررالحکم، ص 104]

پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «رضایت خدا در رضایت پدر و مادر و خشم خداوند در خشم آنهاست» [مستدرک‌الوسائل، ج 14، ص 286]

خداوند از سه گروه تعجب می‌کند

در روایت آمده است که خدای تبارک و تعالی از سه گروه تعجب می‌کند !

1- کسی که نماز می‌خواند و می‌داند مقابل چه خدایی ایستاده است، ولی در نماز حضور قلب ندارد و حواسش به نماز نیست.

بزرگی می‌گفت : ما باید از نماز خواندنمان هم استغفار کنیم.

عاصیان از گناه توبه کنند

عارفان از عبادت استغفار 

[حکایت دوم گلستان سعدی]

2- کسی که عمری است روزی خدا را می‌خورد و غصه روزی فردا را دارد

3- کسی که می‌خندد در حالی که نمی‌داند خدا از او راضی هست یا نه !

«وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَ نَقِمَاتِکَ»

خدایا یک کاری کن که از غضب تو اجتناب کنم ؛ و کاری نکنم که در ماه رمضان از من ناراضی باشی

«وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِرَاءَةِ آیَاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین»

خدایا مرا موفق به خواندن قرآن کن ؛

در قرآن کریم و روایات مأثوره و سیره اهل‌بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله) مطالب فراوانی در آثار، فواید و ثواب تلاوت قرآن و آداب آن ذکر شده است که به نمونه‌هایی از آن می‌پردازیم:

قرآن می‌فرماید: فَاقْرَؤُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ [سوره مزمل ـ آیه 20] هر چه می‌توانید قرآن تلاوت کنید.

وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا [سوره مزمل ـ آیه 4] قرآن را آرام و شمرده و با دقت و تأمل بخوان.

فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ [سوره نحل ـ آیه 98] هر گاه قرآن تلاوت کردی، پس از شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر.

ماه رمضان ماه قرآن است و باید قرآن خواند ؛ اگر کسی می‌خواهد زنگار دلش پاک بشود، باید موقع سحر قرآن بخواند.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ): پنج چیز دل را صفا دهد و سختی قلب را برطرف کند: هم‌نشینی علما، دست به سر یتیم کشیدن، نیمه شب استغفار کردن، و کم خوابیدن شب و روزه]

پاک کردن زنگار دل از چند راه

دل ما با گناه زنگ می‌زند برای پاک شدن زنگ دل چند کار را باید انجام داد

یکی اینکه در سحرها قرآن بخوانیم [ارشاد القلوب-ترجمه رضایی ج 1 ص 191. رسول خدا فرمود که همانا این دل‌ها زنگار می‌گیرد همان طوری که آهن زنگار می‌گیرد و همانا جلای دل‌ها به خواندن قرآنست.] ؛ دوم اینکه استغفار کنیم و دیگر اینکه دست بر سر یتیم بکشیم و کمک و مددی به ایتام داشته باشیم . [«نصایح ص 219» ؛ آیت الله مشکینی ؛ ترجمه احمد جنتی

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ): پنج چیز دل را صفا دهد و سختی قلب را برطرف کند: هم‌نشینی علما، دست به سر یتیم کشیدن، نیمه شب استغفار کردن، و کم خوابیدن شب و روزه]

نماز شب سوم ماه رمضان

ده ركعت در هر ركعت حمد و پنجاه مرتبه توحید.

فرآوری : زهرا اجلال

گروه دین تبیان


    منابع :
  • بیانات آیة الله مجتهدی تهرانی
  • بیانات واع0قزوینی
  • سایت مفاد

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟
از خود تا خدا (قسمت سوم)

از خود تا خدا (قسمت سوم)

امام حسين (ع) مي فرمايند : قبل از هر چيز تكليف خودتون رو مشخص كنيد . مردم بنده دنيا هستند .
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
Powered by TayaCMS