در چنین روزی مصادف با دوشنبه، در سال 114 ه’ امام باقر علیه السّلام توسّط هشام بن عبدالملک مسموم و شهید شد.
(توضیح المقاصد: ص 29. فیض العلام: ص 110)
در شب شهادت به امام صادق علیه السّلام فرمودند: «من امشب جهان را بدرود خواهم گفت. هم اکنون پدرم علی بن الحسین علیه السّلام را دیدم که شربتی گوارا نزد من آورد و نوشیدم و مرا به سرای جاوید و دیدار حق بشارت داد».
در روایت دیگری فرمودند: «ای فرزند گرامی، مگر نشیندی که حضرت علی بن الحسین از پس دیوار مرا ندا کرد: «ای محمّد بیا، زود باش که ما انتظار تو را می کشیم».
آن حضرت چندین روز و به قولی سه روز در حالت درد از سم به سر می بردند تا به شهادت رسیدند. فردای آن روز بدن مطهر و پاک آن دریای بیکران دانش خدائی را در خاک بقیع کنار مزار امام مجتبی
و امام سجاد علیهماالسّلام به خاک سپردند.
(کافی: ج 2، ص 495. بصائر الدرجات: ص 141. فیض العلام: ص 110. انوار البهیه: ص 69)
آن حضرت هشتصد درهم برای تعزیه و ماتم خود وصیت فرمود. حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: پدرم فرمود: «ای جعفر، از مال من مقداری وقف کن برای ندبه کنندگان که ده سال در منی در موسم حج بر من گریه کنند، و مراسم ماتم را تجدید نمایند».
(کافی: ج 2، ص 495. بصائر الدرجات: ص 141. فیض العلام: ص 110. انوار البهیه: ص 69)
آقا و مولایمان حضرت باقر علیه السّلام در کربلا شرف حضور داشت. شب یازدهم، بازار کوفه، کنار سرهای مطهر، اسارت شام و مجلس یزید را دیده است و هر زمان که متذکر شهادت حسین بن علی علیه السّلام و اسارت عمه هایش می شد، اشک از چشم مبارکش مانند در جاری می گشت.