درس بيست و يكم
قرض، كه در فارسى بدان «وام» مىگويند، يكى از كارهاى بسيار پسنديده
انسانى است كه در آيات و روايات بسيار بر آن سفارش شده است. قرآن مىفرمايد:
مَنْ ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ
لَهُ أَضْعافاً كَثِـيرَةً [1]
كيست كه به خدا قرضى نيكو دهد تا خداوند آن را براى او چندين برابر كند؟!
خوب است قرض، قرض حَسَن باشد; يعنى بى منّت، بىتوقّع، بىبهره و بىدرنگ
و با مدت مناسب. اما آنچه مهمتر است اداى دين و بدهى است. امام سجاد(عليه السلام)
مىفرمايد:
امّا حقُّ غَريمكَ الَّذي يُطالِبُكَ فَاِنْ كُنْتَ مُوسِراً
اَعْطَيْتَهُ وَ اِنْ كُنْتَ مُعْسِراً اَرْضَيْتَهُ بِحُسْنِ الْقُولِ [2]
اما حق كسى كه از تو طلب دارد اين است كه، اگر مىتوانى حق او را بپردازى و اگر
دچار فقر و تنگدستى هستى، او را با گفتار نيكو خرسند سازى.
ابوسعيد خدرى مىگويد: جنازه مردى را آوردند تا رسول خدا(صلى الله عليه وآله)بر
آن نماز بخواند. حضرت فرمود: «آيا اين دوست و همنشين شما بدهكار بوده است؟»
عرض كردند: «آرى، دو دينار بدهكار بوده است.» در اين هنگام حضرت فرمودند:
«شما بر او نماز بخوانيد، من نمىخوانم.» اصحاب عرض كردند: «يا
رسول الله! چرا بر او نماز نمىخوانيد؟» پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمودند:
«زيرا او بدهكار است.» ابوقتاده گفت: «من ضامن مىشوم كه بدهىاش
را بپردازم.» پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:«آيا به تمام و كمال خواهى
پرداخت؟» ابوقتاده عرض كرد: «آرى، به تمام و كمال مىپردازم.»
در اين هنگام پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر آن جنازه نماز خواند. [3]
همچنين امام باقر(عليه السلام) مىفرمايد:
كُلُّ ذَنْب يُكَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِي سَبيلِاللهِ اِلاّ
الدَّينَ فإنَّهُ لا كَفّارَةَ اِلاّ اَداؤُهُ; [4]
شهادت در راه خدا كفّاره هر گناهى است جز بدهى كه كفّارهاى جز پرداخت ندارد.
قرض از نظر زمان پرداخت بر دو گونه است: مدّت دار و بىمدّت.
«قرض مدّت دار»، قرضى است كه زمان بازپرداختش از آغاز مشخص شده است. «قرض
بىمدّت»، قرضى است كه زمان پرداختش مشخص نشده است. اگر قرض، مدّت دار باشد،
طلبكار نمىتواند پيش از تمام شدن مدّت، طلب خود را بخواهد، [5] و اگر مدّتدار نباشد، مىتواند هر وقت بخواهد،
طلب خود را درخواست كند و چنانچه بدهكار بتواند بدهى خود را بدهد، بايد بىدرنگ
چنين كند و اگر تأخير بيندازد، گنهكار است. [6]
اگر كسى مقدارى پول به كسى قرض دهد و شرط كند كه پس از مدّتى بيشتر بگيرد، ربا و حرام
است. [7]
اگر بدهكار بدون شرط قبلى به طلبكار چيزى اضافه بدهد، اشكال ندارد، بلكه مستحب است. [8]
سؤال: اگر شخصى پولى را به عنوان قرض به ديگرى بدهد و شرط كند كه، اگر تا موعد مقرّر
نپردازد، هر ماه مبلغى را علاوه بر اصل پول به عنوان جريمه به صاحب پول بدهد، دريافت
اين مبلغ چه حكمى دارد؟
پاسخ: جايز نيست و باطل است. [9]
سؤال: آيا مىتوان براى تأخير در دريافت طلب، از بدهكار خسارت گرفت؟
پاسخ: اگر بدهكار نمىتواند بدهى خود را بپردازد، بايد به او مهلت داد تا بتواند
دين خود را ادا كند، [10] و گرفتن خسارت براى
تأخير مطلقاً جايز نيست. [11]
سؤال: آيا مىتوان طلب خود را از مال بدهكار كه بدهى خود را نمىدهد، برداشت؟
پاسخ: تقاص حرام است; يعنى طلبكار طلب خود را مخفيانه از مال بدهكار بردارد، مگر در
صورتى كه توان ادا داشته باشد و ندهد. در اين صورت، با اذن حاكم شرع مىتوان تقاص
نمود. [12]
اگر طلبكار طلب خود را مطالبه كند چنانچه بدهكار بتواند بدهى خود را بدهد بايد
فوراً آنرا بپردازد و اگر تأخير بيندازد گناهكار است.
[13]
در صورتى كه بدهكار قدرت بر اداى بدهى داشته باشد، مسامحه و تأخير در اداى آن
معصيت كبيره است. [14]
سؤال: آيا مىتوان بدهكارى كه نمىتواند بدهى خود را بپردازد تحت فشار قرار
داد؟
پاسخ: در فرض سؤال، مطالبه بر طلبكار حرام است و بايد بدهكار را مهلت دهد تا وقتى كه
متمكّن از پرداخت شود. [15]
سؤال: شخصى ده سال پيش مبلغى را به ديگرى قرض داده; آيا جايز است به عنوان تورّم پول
زيادتر بگيرد؟
پاسخ: جايز نيست. [16]
سؤال: با توجه به اين كه ارزش پول در حال كاهش مىباشد آيا مىتوان خسارت
تأخير را گرفت؟
پاسخ: مشروع نيست. [17]
سؤال: شخصى به كسى بدهكار است ولى طلبكار فراموش كرده است، اگر بدهى او را به عنوان
هديه تحويلش دهد برىءالذمه مىشود؟
پاسخ: اگر به قصد اداء دين خود بدهد برىءالذمه مىشود اگر چه به او نگويد. [18]
- لازم است قرض در دفترى نوشته شود. قرآن مىفرمايد:
يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْن إِلى أَجَل مُسَمّىً
فَاكْتُبُوهُ [19]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر به يكديگر وامى مدّتدار مىدهيد،
آن را بنويسيد.
- اداى قرض از انجام كارهاى مستحبى چون زيارت لازمتر است.
- اگر بدهكار نمىتواند بدهىاش را بپردازد، لازم است به طلبكار اطّلاع بدهد.
- لازم است بر بدهكار; در زمان معيّن; بدهى خود را ادا كند به گونهاى كه قرض دهنده
از كارش پشيمان نشود.
- يكى از وظايف طلبكار اين است كه به بدهكار، كه تنگدست است، مهلتى مناسب بدهد تا بتواند
بدهى خود را پرداخت كند. قرآن مىفرمايد:
وَإِنْ كانَ ذُو عُسْرَة فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَة وَأَنْ تَصَدَّقُوا
خَيْرٌ لَـكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ [20]
و اگر بدهكار تنگدست است، به او مهلت دهيد، اگر ببخشيد براى شما بهتر است، اگر بدانيد.
چنانچه بدهكار تنگدست باشد، حرام است طلبكار با مطالبه طلب خود، او را به سختى بيفكند،
بلكه واجب است تا هنگام تمكّن پرداخت، به وى مهلت دهد; همچنان كه در چنين حالتى پرداخت
وام و بدهى بر بدهكار واجب نيست. [21]
[1]. بقره، آيه 245.
[2]. وسائل الشيعه، ج 13، ص 86.
[3]. مستدرك، ج 13، ص 404، محاسن برقى،ص
318; وسائل الشيعه، ج 13، ص 151.
[4]. همان، ص 83.
[5]. توضيح المسائل مراجع، م 2275.
[6]. همان، م 2276.
[7]. توضيح المسائل مراجع، م 2288.
[8]. تحرير الوسيله، ج 1، ص 654.
[9]. هزار و يك مسأله، ص 132، س 418.
[10]. چنان كه در سوره بقره، آيه 280
آمده است.
[11]. جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 320،
س 853; استفتائات مكارم، س 658.
[12]. همان.
[13]. توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 335،
م 2276.
[14]. همان، ج 2، ص 335، م 2276; جامع
المسائل فاضل، ج 1، ص 317.
[15]. همان.
[16]. همان، س 1175; در موضوع فوق برخى
از مراجع مىفرمايند بايد با طلبكار مصالحه كرد.
[17]. همان، س 1184.
[18]. جامع المسائل فاضل، ج 2، س 852.
[19]. بقره، آيه 282.
[20]. بقره، آيه 280.
[21]. تحرير الوسيله، ج 1، ص 647.