هر چند جامعه، برای نهادینه کردن ارزش ها و هنجارهای حاکم در افراد و اعضای خود، دو شیوه و ساز و کار جامعه پذیری و فرهنگ پذیری را پیش رو دارد اما شیوه فرهنگ پذیری با توجه به ویژگی های شمارش شده اش، مناسب تر و ماندگارتر است.

از این رو، دین و اولیای دینی ایمان که همان فرهنگ پذیری مصطلح است، را مطلوب دانسته و ر تحقق آن تأکید دارند و بر این باورند که اگر خانواده ها رسالت ارزشی خود را به خوبی اجرا کنند، جامعه شاهد فرزندانی فرهنگ پذیر، معتقد و ملتزم به ارزش ها و هنجارهای حاکم بر جامعه، خواهد بود.

جامعه شناسان عواملی چون مدرسه، رسانه ها، گروه های اجتماعی و... را در آگاهی بخشی افراد نسبت به ارزش ها و هنجارهای حاکم بر جامعه مؤثر می دانند اما حقیقت این است که این تنها خانواده است که توانایی فرهنگ پذیر کردن فرزند را داشته و با توجه به ویژگی های منحصر به فرد خود، موفق به اجرای کامل فرایند و جریان فرهنگ پذیری باشد اگر چه زندگی مدرن و فرهنگ شهرنشینی، نقش این عامل بی بدیل را کمرنگ و حتی از آن گرفته و به مدرسه منتقل نمود، مدرسه ای که به تعبیر دورکیم، در جامعه نوین امروزی صرفاً ابزاری است جهت انتقال هنجارهای پذیرفته شده به نسل جدید، و دغدغه اعتقاد و التزام عملی ندارد، زیرا همین که افراد با ارزش ها و هنجارها هماهنگ باشند، کافی است.

البته در جوامع دینی، خانواده با توجه به اهمیت آن در دین و تأکیدات آموزه های دینی و علی رغم تغییرات و دگرگونی های پدید آمده در آن، کما کان عامل مؤثر در فرهنگ پذیری فرزندان وافراد جامعه است. در عین حال عامل دیگری به نام مبلّغ و مربی ارزش های دینی وجود دارد که با توجه به ویژگی هایش، در کنار خانواده قرار گرفته و همانند آن می تواند در فرهنگ پذیری افراد مؤثر بوده و افراد را معتقد به ارزش ها و ملتزم به انجام آن نماید.

1-3-4. نخستین ویژگی مبلّغ عامل بودن است،

وی پیش از آنکه اقدام به تبلیغ و تبیین ارزش های دینی نماید، خود سال ها با آن انس داشته و پس از اعتقاد و التزام عملی به آن، درصدد آموزش و تبیین آن در میان مردم برمی آید درست شبیه والدینی که قبل از اجرای رسالت ارزشی شان، سال ها با آن مأنوس بوده و با عمل فرزندان خود را به آموزش و التزام ترغیب می کنند به تعبیر دیگر، نقش بازی نمی کند، نتیجه آن می شود که کودک از ابتدای زندگی با مشاهده رفتار ارزشی والدین با آن مأنوس و بر آن معتقد می شود. عالمان و مروجان ارزش های دینی نیز بر سر منابر و کرسی وعظ نقش بازی نمی کند، اگر از اهمیت نمازهای واجب می گویند خود در خواندن نمازی مستحبی نیز کوتاهی نمی کنند، اگر از دعای نیمه شب سخن می گویند خود پیش تر انجام می دهند، معروف است که مرحوم شیخ عباس قمی مؤلف مفاتیح الجنان گفته است قبل از به چاپ رساندن آن، چند بار خود و خانواده، دعاها و مناجاتی که در مفاتیح هست، عمل کردیم و آن گاه به چاپخانه سپردم، بی جهت نیست که پس از قرآن، بیشترین کتابی است که چاپ می شود.

2-3-4. ویژگی دوم مبلغ اخلاص در عمل است،

یعنی همه دغدغه مبلغ و مبین ارزش های دینی، فهم و اعتقاد مردم نسبت به ارزش هاست، و این عمل را برای اجرت انجام نمی دهد در حقیقت تبلیغ شغل نیست، همانگونه که والدین نیز در رفتار ارزشی شان اجر و مزدی دریافت ننمی کنند و آموزش دادن به فرزندان نیز به خاطر دستمزد و دریافت پول نیست، اصلی ترین نگرانی پدر و مادر متدین این است که فرزند متخلق به اخلاق الهی گشته و ملتزم به تکالیف دینی باشد و تنها در این صورت آرامش پیدا می کند که فرزند خود را عامل به احکام دین ببیند. درست است که مبلغ نباید به منظور دریافت حق الزحمه و حق التبلیغ، احکام را ترویج کند، اما این منافاتی با قبول هدیه مردم ندارد. مهم آن است که به هنگام اجرای نقش تبلیغ با اخلاص عمل کن و هدفی جز کمال انسانی انسان نداشته باشد چون در این صورت می تواند شاهد پذیرش و التزام عملی مخاطبان باشد و این حقیقتی است غیر قابل انکار، به این دلیل که اگر مردم به مبلغ هدیه ای ندهند وی نیز هرگز مطالبه نمی کند، چه بسیار مواردی که مبلغ هدایایی در اختیار مخاطبان داده و در عمران و آبادانی ها مشارکت نموده است، صد البته در هر امری استثنائاتی نیز وجود دارد.

این در حالی است که سایر عوامل و کارگزاران آن، براساس رسالت خویش، اگر بتوانند افراد را نسبت به ارزش ها و هنجارهای حاکم آشنا کنند، می توانند در جامعه پذیری و اجتماعی شدن آنها نقش دارند، چه این که بیشترین نگرانی آنها این است که براساس توافق و دستمزدی که از سیاست گذاران رسانه یا مدرسه و یا... می گیرند، ارائه خدمات نمایند حال، این ارائه خدمت، نتیجه بخش بوده است یا نه؟ به سیاست گذاران و برنامه ریزان برمی گردد!

در نظر بگیرید استادی که در مدرسه (به ویژه در جامعه امروزی) مشغول به تدریس است، زمان مقرر به اتمام برسد، تعهدی برای ادامه کار ندارد، آموزش را رها می کند تا از سرویس ایاب و ذهاب جا نماند! خواه دانش آموز مباحث را فهم کرده باشد و یا فرایند آموزشش ناقص مانده باشد یا نه. در حالی که یک مربی دینی برای تفهیم و حل مسائل معنوی زمان و محدودیت زمان را نمی شناسد مادامی که مخاطب قانع نگردد، او را از فهم و روشن شدن محروم نمی شناسد مادامی که مخاطب قانع نگردد، او را فهم روشن شدن محروم نمی سازد. اساساً نقشی جز ترویج، تبلیغ و تبیین ارزش ها نمی شناسد و آن را به عنوان حرفه و شغل در نظر نگرفته است تا پیامدهای مادی اش دامنگیر او گردد. و تفاوت اساسی کارگزاران رسمی و اداری آموزش ارزش ها با والدین و مبلغ دینی این است که آنها حرفه ای اند اما پدر و مادر و مربی دینی به کار خود یعنی نهادینه کردن ارزش ها، نگاه حرفه ای و شغلی ندارند و این یکی از عوامل نفوذ کلام و رفتار آنهاست.

ناگفته نماند که در جوامع دینی، آموزش و تبلیغ به صورت رسمی و به تعبیری حرف و شغل درآید قدرت و نفوذ مبلغان و مروجان رسمی را به شدت کاهش می دهد و اساساً آنها را تحت برنامه خاص و ویژه ای که غالباً دولتی و کمیت گراست، درآورده و خطر آن بیش از فواید احتمالی آن است، برای درک این حقیقت کافی است مراکزی چون الازهر که تحت اشراف و برنامه ریزی دولت هستند را مورد توجه قرار داده و عملکرد آن را با مرکزی چون حوزه علمیه شیعه مقایسه نماییم، استاد حضرت آیت الله جوادی آملی می فرمود یکی از علمای الازهر مصر به من می گفت موفقیت حوزه های شیعی به ویژه قم به دو عامل تبلیغ و استقلال آن ها از دولت برمی گردد. دو عاملی که در الازهر و اساساً حوزه های علمی اهل تسنن وجود ندارد.

3-3-4. ویژگی سوم که مبلغ و خانواده

را در ردیف هم قرار می دهد، فضای مورد استفاده آنهاست. یکی از مسالی را که از دانشمندان علوم تربیتی در امر تربیت بر آن تأکید دارند فضای آموزشی و تربیتی در فرایند تربیت و آموزش است به اعتقاد آنان خانواده هایی که توانسته اند فضای صمیمی و گرم در محیط خانه و خانواده ایجاد کنند، در امر تربیت و انتقال ارزش های خانوادگی و دینی به فرزندان موفق تر بوده و فرزندان صالح و همنواتری را به جامعه انساین هدیه دادند. آن دسته از کودکانی که در ابتدای زندگی خود آغوش گرم مادر و محبت پدر را لمس کرده و از آن برخوردار بودند، کمتر مبتلا به ناهنجاری های فردی و اجتماعی شده اند. این حقیقت حتی در میان موجودات غیر انسانی مثل میمون ها و.. نیز مشاهده شده است. محققان سه نوزاد میمون را برگزیده و در سه قفس آهنی قرار دادند، با این تفاوت که یکی از آنها را به همراه مادرش دومی را تنها و سومی را نیز به همراه میمونک پشمی شبیه مادر در میان ققس ها قرار دادند، جالب است یکی از پیامدهای این تفاوت را تفاوت در رفتار مشاهده نمودند به نحوی که اولی بسیار بهنجار و سومی نسبتاً به هنجار اما آنکه در قفس تنها و بدون بهره گیری از محبت مادر و حتی مادر دروغین، بسیار نابهنجار ترسو و در مقابل تحریک ها بسیار مضطرب نشان می داد. قدرت برقراری ارتباط با هم نوعان را نداشت به طور کلی بسیار ناهمنوا بوده و نمی توانست خود را با محیط اطراف، هماهنگ کند.

فضای تبلیغی نیز خصوصیتی دارد که به مبلغ، توان اجرای فرایند فرهنگ پذیری می دهد، چون فضای معنوی حاکم بر محافل مذهبی به ویژه محافلی که در مکان های مقدس و معنوی نظیر مساجد، حسینیه ها و مشاهد ائمه معصوم : برگزار می گردد. علاوه بر معنویتی که در مکان های یاد شده وجود دارد، صمیمیت میان مؤمنان و متدینان حاضر در این مکان ها نیز کمک شایانی به مبلغ نموده به نحوی که می تواند با بهره گیری از فضای موجود، ارزش های الهی را که خود از معنویت خاصی برخوردار هستند به خوبی تبیین نموده و اشتیاق لازم جهت اعتقاد و التزام به آن ها را در افراد ایجاد کند. از سوی دیگر لذت روحی حاصله از این محافل، خاطره خوشی در ذهن مخاطب ایجاد نموده و او را نسبت به پذیرش و درونی کردن آن، مهیاتر نموده و فرایند فرهنگ پذیری را آسان تر می نماید.

4-3-4. دیگر ویژگی مبلغ

که وی را از سایر عوامل اجتماعی تأثیرگذار در فرایند جامعه پذیر متمایز ساخته و زمینه موفقیت او را در اجرای فرایند فرهنگ پذیری فراهم نموده است، معارفی است که او در صدد تبیین و تبلیغ آن است، چنانچه پیش از این گفته آمد، معارف و ارزش های دینی چون از منبع غنی وحی سرچشمه می گیرند، دارای خصوصیات ویژه ای هستند، از یک سو با فطرت انسانی مطابقت دارند و از سوی دیگر همه امور شؤون مورد نیاز انسانی اعم از امور شناختی، هیجانی، رفتاری و... را در برگرفته و ابزار لازم جهت رسیدن انسان به سعادت و خوشبختی را در اختیار او قرار می دهد. این است که انسان ها غالباً تمایل فطری به آن دارند و این امر خود زمینه مناسبی را برای مبلغ فراهم می آورد تا وی بتواند به پشتوانه آن، فرایند فرهنگ پذیری را به خوبی اجرا کند. در حقیقت جامعیت ارزش های الهی خود ویژگی ای است که مبلغ آن را ویژگی خاص می بخشد البته شرط لازم آن است که خود مبلغ نسبت به ویژگی های آن اشراف و آگاهی لازم و کافی نسبت به معارف و ارزش ها داشته باشد. روشن است که فرض ما در مورد مبلغانی است که شرایط لازم را برخوردار باشند.

5-3-4. سهل الوصول بودن،

ویژگی دیگری است که عالمان دینی و مبلغ و مروجان ارزش های دینی از آن برخوردارند، و این ویژگی در زندگی ماشینی و مدرن امروزی که حتی دیدار و ملاقات با خویشاوندان را نیز تحت الشعاع خود قرار داده و بدون اطلاع قبلی به دید و بازدید نپردازند، دیدار با عالم و روحانی ای که به عنوان مبلغ جامعه تبلیغی حضور دارد، بدون تکلف و احساس مزاحمت، صورت می گیرد و افراد از هر قشر و طبقه ای که باشن فقیر و غنی، عالم و جاهل و... می توانند به راحتی با او ملاقات نموده و به گفتگو بپردازند گاه حتی فرصت استراحت کافی نیز مبلغ داده نمی شود و از این موضوع نه مبلغ اظهار نارضایتی می کند و نه مخاطب و ارباب رجوع احساس شرمندگی، از این نظر هم مبلغ شبیه والدین نسبت به فرزندان است، همیشه در دسترس فرزدان بوده و به تعبیری سهل الوصول هستند.

هر چند مبلغ با برخورداری از این ویژگی های پنجگانه، می تواند عامل مؤثر و مفیدی در فرایند فرهنگ پذیری باشد، اما این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که عدم برخورداری از هر یک از ویژگی های یاد شده به نوبه خود، نه تنها در فرایند فرهنگ پذیری اختلال ایجاد می کند، بلکه حتی، فرایند جامعه پذیری افراد نسبت به ارزش های دینی را نیز به مخاطره انداخته و موجب روی گرادنی آنها از دین و ارزش های دینی می گردد و بی تردید این خطری بزرگ و جبران ناپذیر است. زیرا اگر در میان خانواده ها، گروهی به دلیل عدم آگاهی یا سهل انگاری و امثال آن، نتوانند فرایند فرهنگ پذیری را به خوبی اجرا کنند، فرزندان یک فرصت دیگری خواهند داشت و آن بهره گیری از عوامل دینی و حضور در محافل مذهبی و آموزشی دینی است، اما اگر عالم دینی و مربی ارزش های الهی نتواند نقش تبلیغی خود را به خوبی اجرا کند، و یا حتی در این امر دچار انحراف گردد، افراد را نسبت به آموخته های خانوادگی نیز متزلزل نموده و از دین گریزان می کند. و این حقیقت غیر قابل انکار که همواره توسط ائمه معصوم علیهم السلام و علمای دین یادآوری شده و می شود، مسؤولیت مبلغان را دو چندان می کند و بنابراین مبلغ باید همواره جایگاه ویژه و نقش حساس خود را در نظر داشته و بداند که: نخست؛ باید خود را مسلح به عارف و آموزه های ناب دین نموده و هیچ گاه از چشمه زلال معرفت دینی باز نمانده و همواره به مطالعه پرداخته و اطلاعات لازم جهت تبلیغ را دارا باشد.

دوم؛ از ابلاغ ارزش ها به مردم در هر زمان و مکان دریغ نورزیده و همواره ویژگی سهل الوصول بودنش را حفظ نموده و مبتلا به التزامات دست و پا گیر زندگی شهری و صنعتی نگردد.

سوم؛ همانند والدین نسبت به فرزندان، با مخاطبان رابطه صمیمی و گرمی داشته باشد و محیط تبلیغی به گونه ای باشد که افراد اشتیاق حضور در آن را از دست نداده و آنجا را مأمن و ملجأ خود بداند.

چهارم؛ دغدغه ای جز ابلاغ کامل و درست ارزش ها به مخاطبان نداشته و همواره خود را امانت داری بداند که خداوند حکیم وی را امانت دار معارف الهی و مبلغ رسالات خود قرار داده است و فراموش نکند که رزاق دانا و توانا هیچ بنده ای را از نظر دور نداشته و همانگونه که مخاطبانش را از دارایی و امکانات برخوردار نموده، او را نیز فراموش ننموده و از نعمت فراوانش بهره می دهد اما با ابزاری که خود می داند و پنجم این که: خود بیش و پیش از همه به ارزش ها التزام داشته و با رفتار و کردار خود مخاطبان را به اعتقاد و التزام به ارزش ها ترغیب کند و حدیث شریف «کونوا دعاه الناس بغیر السنتهم» را به منصه ظهور برساند.

بی تردید کوتاهی در هر یک از موارد یاد شده نه تنها اجرای درست نقش مبلغ را به مخاطره می اندازد، بلکه او را دچار شکست در نقش ننموده و این ناکامی در نقش پیامدهای آشکار و پنهان فراوانی دارد که کمترین آن تزلزل در جایگاه روحانیت و پدیداری نفاق و بی دینی در میان مخاطبان خواهد بود.

به هر حال بهترین شیوه نهادینه کردن ارزش ها در جامعه فرهنگ پذیری است و اهمیت این امر در جوامع اسلامی با توجه به تأکید آموزه های دینی دو چندان می شود. اما امروزه هدف در جوامع انسانی به ویژه آن دسته از جوامعی که ارزش های سکولاری بر آن حاکم است، جامعه پذیر کردن افراد است چون دغدغه مجریان جامعه، حفظ آسایش زندگی جمعی است و به هر اندازه ای که بتوانند افراد را با ارزش های حاکم همنوا و هماهنگ نموده و شاهد رفتارهای کجروانه نباشند کافی است حال این همنوایی به جهت ترس از مجازات قانونی باشد یا نه مهم نیست. به علاوه دو عامل اساسی فرهنگ پذیری یعنی خانواده و دین را نیز از دست داده است، خانواده با پیدایش زندگی صنعتی و فرهنگ شهرنشینی، کارکرد خود را از دست داده و دین نیز با هجوم نحله های بشری نوپدید چون اومانیسم و سکولاریسم، کمرنگ شده و تربیت دینی متزلزل گشت، از این رو، حاکمان و مجریان جوامع عواملی را جایگزین آنها نموده و نقش انتقال ارزش ها و آموزش آنها را بر عهده این عوامل نهاده است که مهم ترین آن ها مدرسه یا مراکز آموزش رسمی و رسانه ها هستند.

در جوامع پیشرفته، مسئول اجتماعی ساختن کودکان، سازمان های رسمی چون مدرسه واگذار شده است. در واقع مدرسه نخستین دستگاهی است که مسئولیت انتقال دانش ها و معارف انباشته شده به کودک را به عهده دارد و راهی است که کودک از حدود شش سالگی برای وارد شدن به جامعه باید بپیماید. مدرسه عنوان عامل اجتماعی ساختن، براساس قواعدی که انتظار می رود هرفرد از آن تبعیت کند سازمان یافته است. مدارس به نحوی سازمان یافته اند که درجه بندی شده، پایان هر کلاس منطقاً کودک را به دوره یا کلاس بالاتر هدایت می کند. آموزش و پرورش رسمی در دنیای جدید به حدی اهمیت یافته است که تقریباً تنها راه دستیابی به بسیاری از مشاغل و حرفه ها، مانند پزشکی و قضاوت، موفقیت پی در پی در یک دوره مشخص تحصیلی است.

شکی نیست که رسمی شدن و تحت برنامه قرار گرفتن هر چیزی مزیت هایی دارد اما در عین حال پیامدهایی را نیز به همراه دارد چون نوعی اجبار و اکراه در آن نهفته است، این رسمی بودن اگر در امور معنوی و دینی باشد پیامد منفی اش بیشتر است، چون امر معنوی نظیر امور مادی و معیشتی و مقررات مدنی نیست بدون اعتقاد قلبی و باور درونی، کارکرد خود را از دست می دهد. در نظر بگیرید کلاس های تعلیمات دینی در مدارس را که غالباً بی روح و نبی نشاط برگزار می گردد چون گاه در بدترین ساعات هفته برگزار می گردد. از این رو دانش آموزان کمتر از طریق کلاس های تعلیمات دینی، متدین می گردند مبلغان نیز باید توجه داشته باشند که حضور آن ها در مدارس شکل اجباری به خود نگیرد و ساعات برنامه های آن ها هم مهم هاست. چرا درس زیست شناسی را ساعت اول داشته باشند و سخنرانی مذهبی ساعت دوازده و نیم و غالباً بین دو نماز؟ گاهی مراسم مذهبی را در ساعت ورزش دانش آموزان برگزار می کند که این می تواند کارکرد منفی داشته باشد، ساعتی که باید نشاط فیزیکی ایجاد گردد، می خواهند نشاط معنوی ایجاد کنند!

غافل از این که نشاط معنوی شرایط روحی خاص خود را می طلبد. اگر مبلغی جامعه تبلیغی اش مدرسه بود باید توانایی اجرای با نشاط نقش تبلیغی را داشته باشد و الا موفقیتی نخواهد داشت چه بسا افراد را نسبت به دین و ارزش های دین بدبین کند، در حالی که وی باید آنها را نسبت به ارزش ها فرهنگ پذیر کند.

نقش رسانه ها در جامعه پذیری

جوامع صنعتی و غربی پس از آن که دین را به حاشیه رانده و از گردونه دخالت در امور اجتماعی خارج نموده و خانواده را نیز متزلزل نموده و توانایی اجرای نقش فرهنگ پذیری را از او گرفته است، ابزاری را تدارک دید که بی تردید، نقش و کارکرد بسیار مؤثر در نهادینه کردن ارزش های حاکم داشته و شاید بیش از هر عامل جامعه پذیر دیگر، در جامعه پذیری اعضای جامعه، کماً و کیفاً تأثیرگذار است. چون به تعبیر «ژان کازنو» ورود وسایل ارتباط جمعی باعث شکستن محدوده های جغرافیایی گشته و شکستن پوسته های محدوده های بسته جغرافیایی می تواند به تسطیح فرهنگی و یکسان شدن الگو و اندیشه بیانجامد.[1] هر چند در کیفیت تأثیر رسانه ها، شدت و ضعف وجود داشته و تابع متغیر رشد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه می باشد چه این که پیشرفت دانش و تکنولوژی سهم اصلی را در نحوه استفاده از افراد یک جامعه از رسانه های همگانی دارد.[2] در عین حال تأثیر عمیق این ابزار امری نیست که به آسانی قابل انکار باشد. به ویژه در افرادی که در سنین پایین هستند.

تلویزیون و ارزش ها

شکی نیست که تلویزیون تأثیرگذارترین رسانه ای است که در عرصه اجتماعی و فرهنگی فعالیت می کند این رسانه به جهت برخورداری از ویژگی های خاص و با توجه به وسعتی که در میدان عمل خود دارد، می تواند جنبه های متعددی از زندگی فردی و اجتماعی افراد را در جامعه تحت تأثیر خود قرار دهد که ارزش ها از جمله آن است.

«ژان کازینو» دانشمند علوم ارتباطات، درباره تأثیر این رسانه می نویسد: «تأثیر تلویزیون می تواند دو جنبه از جریان های فکری را در برگیرد، از یک سو موضع گیری های صرفاً سیاسی، یعنی مثلاً امتیاز هایی را که احزاب و گروه ها چه احزاب حاکم و چه احزاب و گروه های مخالف طالب آن هستند، و از سوی دیگر آن چه تمامی نظام اجتماعی حتی تمدن و تمامی ارزش های آن را در برگیرد، و بدون شک میان این دو وجه از تحول اجتماعی، که تحت تأثیر جریان های فکری ای قرار می گیرد که تلویزیون آن را تقویت یا تضعیف می کند، رابطه وجود دارد».[3]

این جعبه جادویی با بهره گیری از دو شاخص و ویژگی صدا و تصویر، خود را از سایر رسانه های جمعی متمایز ساخته و با دارا بودن میدان عمل وسیع و مخاطبان فراوان، سینما را نیز پشت سر گذاشته و به صورت رسانه ای تکتاز در عرصه اجتماعی و فرهنگی درآمده است و از قدرت تأثیرگذاری منحصر به فردی برخوردار گردیده است. تأثیر این رسانه آنگاه بیشتر خواهد شد که استفاده از آن هزینه ای را به تماشای رایگان فرا خواند. چه این که در این صورت تعداد بیشتری از مخاطبان را به خود و برنامه های خود جلب کره تا آن جا که در هر خانه ای دستگاهی از این جعبه جادویی وجود دارد.

به علاوه، رایگان بودن این رسانه، موجب گستردگی میدان عملی آن می گردد، چون عدم پرداخت هزینه در قبال استفاده از آن، دست سیاست گذاران و برنامه سازان این رسانه را باز گذارده و آنان را در چارچوب خاصی قرار نمی دهد بلکه هر آن چه را که سیاست آنان اقتضا نموده و اهدافشان را در برداشته و دارد، در معرض دید مخاطبان و تماشاگران خود قرار می دهند، اگر چه نیم نگاهی به علاقه مخاطبان در برخی از سرگرمی ها داشته و دارند، اما در سیاست های کلان و اهداف، خود را ملتزم به خواست مخاطبان ندانسته و تابع آنان نیستند، به خلاف رسانه هایی که در قبال خدمات خود هزینه دریافت می کنند چون آنان با هزینه هایی که مصرف کنندگانشان پرداخت می کنند، اداره می گردند و در صورت عدم اقبال استفاده مخاطبان، حیات خود را از دست می دهند از این رو، خود را ملتزم به خواست و اهداف مخاطبان دانسته و تابع امیان آن ها هستند.

این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که تلویزیون در صورتی می تواند در جهت انسجام اجتماعی و حفظ ارزش های حاکم بر جامعه تأثیر گذار باشد که در انحصار دولت باشد و الا اگر در اختیار گروه ها و احزاب قرار گیرد کار آن بسیار مشکل خواهد شد، «کازینو» در این باره می نویسد: «در نظامی که تلویزیون در انحصار دولت است و قدرت سیاسی هم انحصاری است و ایدئولوژی نظام حاکم هم مردمی است. تلویزیون راحت می تواند وحدت جامعه را حفظ کند، اما اگر دولت بخواهد به عقاید مختلف احترام بگذارد، و هم ارزش های مورد علاقه خود را حفظ کند، و در این راه تلویزیون را در انحصار خود نگیرد، کار مشکل خواهد بود».[4]

به این ترتیب، نمی توانیم به این بهانه که تلویزیون رسانه ای همگانی و با هزینه ای دولتی است و مربوط به همه آحاد ملت است باید همه ارزش های موجود را مراعات کنیم، و به دفاع و گسترش ارزش های حاکم و غالب جامعه نپردازیم.

3-5. نمایش های تلویزیونی و ارزش ها

هر چند تلویزیون رسانه ای است که در بدو اختراع بیشتر جنبه سرگرمی و تفریح داشته و برای سرگرم کردن خانواده ها و بینندگان در نظر گرفته شد و سایر جنبه ها همچون آموزش و خبررسانی و... در رتبه بعدی قرار داشته است اما این بدان معنی نبود و نیست که در بخش سرگرمی هم نتوانیم نمایش ها و فیلم هایی را در اختیار بیننده قرار دهیم که جنبه معرفتی و آموزشی داشته باشد، سریال ها و مجموعه های نمایشی با رویکرد تاریخی، علمی و فرهنگی گویای این حقیقت است که این رسانه می تواند در عین سرگرمی و تفریحی بودن جنبه آموزندگی نیز در آن لحاظ گردد. همه شاهد بودیم که تلویزیون قبل از انقلاب به عنوان ابزار ابتذال و انحراف مطرح بوده و متدینین و نیروهای ارزشی از آن دوری جسته بودند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این رسانه با ارائه برنامه و نمایش های سالم و ارزشی مورد استقبال همگان قرار گرفت و به عنوان مهم ترین ابزار سرگرمی و آموزشی جایگاه خاصی در میان خانواده های مذهبی باز کرده بود. اما این رسانه نیز همانند سینما البته نه به اندازه آن، روند دیگری را پس از اتمام جنگ و دفاع مقدس پیش گرفت. حتی به نوعی مسیر انحراف از ارزش ها را به بهانه جذب مخاطب و جلوگیری از روی آوردن آنان به ابزارهایی چون ویدئو و ماهواره و امثال آن، در پیش گرفت و با ساخت نمایش هایی خواست به تعبیر ریاست سابق این رسانه، دفع افسد به فساد کند.[5]

این در حالی است که آن دسته از افرادی که به ماهواره و امثال آن روی آوردند غالباً مخاطب و بیننده برنامه های تلویزیونی نبوده و نیستند. و با این سیاست، متدینان و دین باوران را به سوی انحراف از ارزش ها سوق دادیم. با توجه به این که زبان تصویر قدرت فوق العاده ای در جهت تحکیم یا تضعیف ارزش ها دارد، در اینجا نمونه ای از این نمایش های تلویزیونی که پس از جنگ ساخته شد مورد توجه قرار می دهیم.

1-3-5. سریال سایه همسایه ها، قسم 9 سال 1365

در این سریال روابط اجتماعی در بین اعضاء یک محله قدیمی تهران نشان داده می شود. هنرپیشه ها از لباس های عادی و ساده استفاده نموده و همچنین وسایل منزل که به نمایش درآمده بسیار محدود و بیشتر مناسب قشر پایین جامعه بود.

سمبلهای مذهبی نیز در این فیلم نه به صورت افراطی و زننده و دافعه برانگیز بلکه به صورت متعادل و طبیعی کاملاً رعایت شده است. در مجموع این قسمت که حدود 8 دقیقه زنان هنرپیشه ظاهر می شوند همگی پوشش کاملاً اسلامی و بدون آرایش هستند. و در 68 دقیقه ظهور مردان، 60 درصد از زمان مردها با محاسن و ریش بوده اند. و به مدت 11 دقیقه از سمبل هایی چون انگشتر عقیق، تسبیح، جانماز، عبا نشان داده شد.[6]

2-3-5. سریال مهمان قسمت 2 سال 71

موضوع این مجموعه درباره بازگشتن موقت پسر بزرگ خانواده از فرانسه بوده است و در ایران نیز فکر و خیالش بیشتر در فرانسه و در پی همسر فرانسوی اش است. اما این مسأله از اقوامش پنهان نگاه می دارد. از طرف دیگر اطرافیانش عموماً درباره مسائل پیش پا افتاده، نظیر سوغاتی فکر می کنند و در نظر دارند برای او یک همسر ایرانی بیابند. این مسأله در یک ویلای بزرگ دو طبقه و در باغی بسیار وسیع حدود دو هزار متری روی می دهد. در درون ساختمان ویلا، دیوارها با رنگ های طلایی گچ بری و باتابلوهای گران قیمت تزیین شده است. و وسایل منزل همگی حاکی از ثروت کلان است. در این قسمت از سریال که به صورت نمونه گیری انتخاب شده است. ارزش های مادی عبارتند از:

ویلای مجلل که توصیف آن گذشت، وسایل قیمتی که حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان در سال 1370 محاسب هشد. زیور آلات زنان با ارزشی بالا و دو زن اول هنر پیشه در ا کثر لحظات از سریال حضور داشته و نقش های اول را به عهده دارند، هر دو بینی شان را عمل جراحی کرده و خود را در حد بالایی به زیورآلات آراسته اند. در یک صحنه دختر آقای ستوده، در سه انگشت دست چپ 5 انگشتر طلا دارد.

3-3-5. سریال باغ گیلاس قسمت 8 سال 1372

این مجموعه که قسمت هشتم آن را به صورت نمونه گیری انتخاب کردیم، یک موضوع کم و بیش ماجراجویانه (قاچاق، قتل، تعقیب) را دنبال می کند طی آن برخی افراد در فکر کسب پول و دستیابی به ارزش های مادی و سودجویی از طریق کم و بیش نامشروع (برج سازی در باغات، قاچاق و...) هستند.

نکته ضد ارزشی این قسمت از سریال آن است که ماجراهای کم و بیش هیجان برانگیز مثل قتل، قاچاق، تعقیب و فرار با بازی دو زن نسبتاً زیبا و بسیار آرایش کرده و با پوشش عموماً غیرمعمولی، مثلاً پیراهن مردان شیک بر روی دامن که در حد بالایی تحریک کننده است و این صحنه ها با موسیقی عموماً خارجی و مدرن برای جوانان از جذابیتی برخوردار است که بتوان به آن ها ارزش ها مستتر را منتقل نمود و با زاویه ای بسیار نامحسوس، ریل رفتاری آنها را تغییر داد.[7]

این سه نمونه به خوبی روند حرکتی، نمایش های تلویزیونی را نمایش می دهد، و این واقعیت، هر چه می گذرد، بسیار شدیدتر و با سرعت بالاتری پی گرفته می شود. سریال هایی به نمایش درمی آید که در آن دوستی دختر و پسر رفتاری بهنجار نشان داده می شود و آن را رفاقت سالم می نامد!! حتی در برخی از گفتگو ها و میزدگردهایی که با چند دختر و پسر با پوششی نه چندان مناسب، و این همه خود گامی است در جهت انحراف از ارزش ها، نه فرهنگ پذیر کردن یا حتی جامعه پذیر کردن افراد به ارزش های حاکم بر جامعه.

در اینجا به یک نمونه از این حرکات ضد ارزشی اشاره می کنیم که در نیمه اول سال 1382 از آنتن شبکه پنج سیما به نمایش درآمد و آن مجموعه ای بود به نام «مهر خاموشی» که به ظاهر سعی داشت موضوع دفاع مقدس را با نگاهی دیگر مورد بررسی قراردهد که در پایان نه تنها در نمایش واقعیات دوره زیبای بروز ارزش ها توفیقی نداشت بلکه با ظرافت خاصی که از نگاه تیزبینان مخفی نبود، اصل انقلاب و دفاع مقدس را زیر سؤال برده است. این سریال با موضوعی خانوادگی که پدر فردی انقلابی و رزمنده دایم در جبهه است و از خانواده مذهبی و کم درآمد و اما مادر هر چند در دوران دانشجویی فردی انقلابی است، ولی از خانواده ای سلطنت طلب و ثروتمند است. که پس از ازدواج و تولد دومین فرزند، با تحریک پدر از موضع اولی خود عدول کرده و سودای سفر به فرنگ داشته و ابتدا سعی دارد شوهر را نیز با خود همراه کند تا در آن دیار به کمال و پیشرفت خود و فرزندان نایل آیند وقتی که شوهر مخالفت می کند از او جدا شده و با فرزندش به فرانسه سفر می کند و پس از بیست سال به ایران برمی گردد تا در زمینه تخصصی فرزندش سرمایه گذاری کند ولی فرزند به جستجو برای پیدا کردن پدر می پردازد و در این میان ماجراهایی پیش می آید. در این مجموعه که انتظار می رود که به ارزش های دین و انقلابی و دوران دفاع مقدس بپردازد، شاهد موارد بسیاری از انحراف از ارزش ها هستیم که در اینجا به یکی از نقدهایی که درباره این سریال انجام شده اشاره می کنیم:

بازی و تکیه کلام های هنرپیشه زن که به عنوان کلفت خانه پدر همسر است، خود جای سخن فراوان دارد، این خدمت کار زن، فردی ساده و با چادر و مذهبی است ولی علیرغم مذهبی بودن به دخترش سفارش و حتی دعوت می کند که با مهران گرم بگیرد و رابطه داشته باشد و او را تشویق به رابطه با مهران پس از فرانسه برگشته می کند، در حالی که این دختر عقد شده پسر عمه خود است! به علاوه معلوم نیست که چه اصراری است در اغلب سریا ل ها باید کلفت ها و افراد فرو دست چادری باشند و خانم های تحصیل کرده و نقش مثبت خانم های بد حجاب باشند!

نکته دیگر در این سریال رابطه نامشروع دختر و پسر در این سریال حل شده بود در اوایل سریال در مراسم جشنی که در خانه دوست خانم برقرار است چند دختر و پسر که باهم دوست هستند در آن مراسم شرکت دارند و در این جشن هم دختر صاحب خانه دوست سرسخت مهران (پسر از فرنگ برگشته) می گردد و این دوستی ادامه داد تا این که سروکله دختر خوانده آقای دکتر (پدر مهران) با حجاب کامل پیدا می شود و ایشان با این که دارای حجاب کامل که معروف ارزش های اسلامی است دست کمی از دختر ایرج (فردی سرمایه دار که در خانه او جشن برقرار بود ) ندارد و آن چنان عاشق پیشه و زرنگ است که دختر آقای ایرج را کنار می زند.

مورد دیگر رابطه آقای کلانی وکیل خانواده پریسا (زن) با خانم پریسا می باشد که در خارج و بعد در ایران در کنار هم زندگی می نمایند و ظاهر امر (دیالوگ میان پریسا وکلانی در سراسر سریال) برمی آید که این دو وقتی به فرانسه رفتند ازدواج کرده باشنند و انتظار می رفت در آخر سریال مسئله روشن شود که این رابطه بر چه اساسی است، اما هیچگاه این رابطه روشن نگردید. هر چن کلانی به دور از چشم پریسا همسری برگزیده است که البته به عنوان منشی دفتر وکالتش است. نکته دیگر که بسیار مهم است. در آخر داستان پس از رفتن پریسا (همسر دکتر نوریانی) به خارج، چان آقای دکتر (همان فرد رزمنده و انقلابی) متوجه اعمال و رفتار گذشته خود گردید و چنان خود را باخت که سرش را در میان دو دست گرفت و با رفتن به خارج از کشور و به دنبال پریسا، طوری خواست گذشته خود را جبران نماید و با رفتن خود ثابت کرد که در گذشته اشتباه می کرده است.[8]

تبلیغ سنتی در عصر ارتباطات و رسانه ها

بدون شک ارتباط، نه تنها یکی از عناصر مهم و اساسی زندگی اجتماعی است بلکه سنگ بنای جامعه انسانی و زندگی گروهی است چه این که در نظام های اجتماعی کوچک و بزرگ نظیر خانواده، اجتماعات روستایی، شهری، کشوری و بین المللی، ارتباط در انتقال دانش ها و مهارت ها، نگرشها و باورها و ارزش ها نقش کلیدی دارد. اساساً ارتباط یکی از ابزارهای اصلی تغییرات اجتماعی و سیاسی است.[9] به همین جهت کانون گفتگوی اندیشمندان علوم اجتماعی و ارتباطات قرار گرفته و باتوجه به این که عصر ارتباطات است، کماکان شاهد چنین گفتگوها هستیم ارتباط، که عبارت است از فرایند انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده، مشروط بر آن که در برگیرنده پیام مشابهت معنی با معنی مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود[10] انواعی دارد.

اغلب تصور می شود که ارتباطات فقط بین دو نفر و بیشتر از دو نفر شکل می گیرد، اما واقعیت امر چنین نیست، ارتباطات در شرایط مختلف و با افراد و گروه های مختلف شکل می گیرد، گاهی ما با خود ارتباط برقرار می کنیم، زمانی با انسانی دیگر و گاه با تعداد کثیری از افراد.[11] اصولاً فرایندهای ارتباطی را می توان بر حسب معیارهای مختلف به انواعی تقسیم نمود. مثلاً ارتباط از لحاظ رسانه های مورد استفاده می تواند به دو صورت کلامی و غیرکلامی باشد. ارتباط کلامی، نوعی ارتباط است که در آن پیام ها در قالب رمز های کلامی چه به صورت شفاهی و چه به شکل نوشتاری منتقل می شود. در ارتباط غیر کلامی، رمزهای غیر کلامی نظیر طراحی، نقاشی، عکس، فیلم و... مورد استفاده قرار می گیرد.

ارتباط بر حسب تعداد افراد درگیر نیز انواعی دارد مثل:

- ارتباط درون فردی یا درون شخصی که فرد با خود در ارتباط است.

- ارتباط میان فردی یا ارتباط چهره به چهره

- ارتباط جمعی که در آن افراد زیادی که به آسانی قابل شمارش نیستند مشارکت دارند مثل سخنرانی در مجالس.[12]

بی تردید، یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در پیچیدگی زندگی گروهی عصر حاضر، تنوع در ارتباطات و وجود ابزار و وسایل پیچیده ارتباط جمعی از یک سو و روش ها و شیوه های متنوع برقراری ارتباط از سوی دیگر می باشد، و این حقیقت موجب گردید تا برخی از مبلغان دینی در تأثیر تبلیغ به روش سنتی تردید نموده و گمان کنند که با وجود پیچیدگی های پدید آمده در عصر ارتباطات، تبلیغ سنتی جایگاه خود را از دست داده و باید در آن تغییراتی داد به همین جهت در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، عده ای از روحانیون و سخنرانان مذهبی، برخلاف شیوه گذشته، به جای نشستن بر منبر که در میان عرف مسلمانان معروف به منبر پیامبر است، در جایگاه سخنرانی قرار گرفته و همانند سخنرانی های رسمی درم جامع علمی و سیاسی، به وعظ می پرداختند، تا جایی که امام خمینی قدس سرهبا پیامی حکیمانه روحانیون را ملزم به سخنرانی به همان روش سنتی نموده و فرمان دادند که وعاظ چون گذشته بر منبر وعظ نشسته و حتی از روضه پایان وعظ نیز غافل نباشند، و رهبر معظم انقلاب نیز در جمع روحانیون مبلغ بر روضه تأکید داشتند.

مبلغان و وعاظ باید بدانند که اولاً: تبلیغ و تبیین ارزش ها منحصر در سخنرانی و موعظه شفاهی نیست بلکه مبلغ می تواند از طریق رسانه های نوشتاری، صوتی و تصویری به تبیین ارزش ها بپردازند و این امر نه تنها ناممکن نیست بلکه با اشاره قیدالعلم بالکتاب معصوم 7 علماو مبلغان و تبیین کنندگان ارزش های دینی از دیرباز به انتقال ارزش ها پرداخته و هرگاه امکان بهره گیری از رسانه های صوتی و تصویری مهیا بود از آن نیز استفاده می نمودند. اما در عین حال نباید تردید داشت که حضور در میان مخاطبان و ارتباط چهره به چهره با آنان، با وجود رسانه های غول آسا، کارایی خود را از دست نداده و به اعتقاد علمای ارتباط شناسی، کامل ترین نوع ارتباط است و تبلیغ سنتی با توجه به ویژگی های یاد شده اش، نه تنها جایگاه خود را از دست نداده بلکه رسانه های موجود علیرغم گستردگی و فزونی مخاطبانش، توان مقابله با آن را ندارند چون تأثیر آنها سطحی و زودگذر است در حالی که تأثیر سخنرانی ها و حور در میان مردم بسیار عمیق تر و ماندگارتر است، حضور دین و آموزه های فراوان دینی در میان مجامع انسانی با همه کارشکنی های انجام شده، خود شاهد روشنی است بر ادعای ما.