جایگاه صله رحم در قرآن و عواقب ترک آن

جایگاه صله رحم در قرآن و عواقب ترک آن

آسیب های انجام صله رحم!

ممکن است در صورت بی توجهی در صلح ارحام، در برخی موارد گرفتار گناه و انحراف شویم؛ خداوند می فرماید که گاهی اوقات ممکن است ارحام، انسان را از راه رسیدن به خدا باز دارد و موجب تمایل انسان به سمت دشمنان شود. درست است که در اسلام بر صله ارحام تأکید شده، ولی گاهی می بینیم که برخی با ارزش های دینی و اسلامی مشکل دارند و اگر با او رفت آمد کنیم، یقیناً بر ما تأثیر می گذارد. در آیه « یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کفَرُوا بِمَا جَاءَکمْ مِنَ الْحَقِّ یخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیاکمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکمْ إِنْ کنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ یفْعَلْهُ مِنْکمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ (ممتحنه، آیه١)»

خداوند می فرماید: دشمنان من و دشمنان خود را اوالیا انتخاب نکنید؛ (اولیا به معنی دوست و سرپرست است) و با آنها رابطه مودت آمیز برقرار نکنید. در آیه سوم همین سوره خداوند می فرماید: « لَنْ تَنْفَعَکمْ أَرْحَامُکمْ وَلا أَوْلادُکمْ یوْمَ الْقِیامَةِ یفْصِلُ بَینَکمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (ممتحنه، آیه ٣)» اگر ارحام شما از دشمنان خدا بودند، مراقب باشید تا این رحم بر شما تأثیرنگذارد که این عیاق شدن موجب شود فرد گمان کند می تواند بر شما تأثیربگذارد.

انسان باید از برقراری ارتباط با افرادی که با راه خدا و ارزش های دینی همسو نیستند، اجتناب کند و انسان نباید تحت تأثیر قرار گیرد چون در این مورد نهی خدا قرار دارد.

بی عدالتی، خطری که در پی صله ارحام می آید، باید مراقبت آن بود

از آسیب های دیگر که در صله ارحام ممکن است بروز یابد، بی عدالتی است؛ انسان ممکن است به وسیله ارحام به بی عدالتی گرفتار شود. در تاریخ افرادی زندگی می کردند که به دلیل ارحام خود به جامعه ظلم کردند و پایه گذاران ظلم در جامعه شدند، درحالی که از رهبران جامعه نیز به شمار می رفتند؛ آنها برای ارحام و خویشان خود سهمیه و حقوق بی جا، آن هم از بیت المال مسلمین قرار داده بودند و بذل و بخشش های بی مورد از بیت المال داشتند.

سوره انعام آیه 152 به این مسئله اشاره دارد: « وَلا تَقْرَبُوا مَالَ الْیتِیمِ إِلا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ حَتَّی یبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکیلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لا نُکلِّفُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کانَ ذَا قُرْبَی وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِکمْ وَصَّاکمْ بِهِ لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ (انعام، آیه ١٥٢)» خدا می فرماید که انسان از آنچه گفته می شود باید عدالت را رعایت کند، ولو این که شخص از ارحام و خویشاوندان شما باشد. خداوند ما را به قسط امر می کند و بیان می دارد که وقتی می خواهید سخنی بگویید، عدالت را رعایت کنید. تا چه رصد به این که انسان برای ارحام، در بیت المال تصرف کند.

از جمله چیزهایی که محل لغزش است، این است که کسی مسئول باشد، دستش برسد و حق عموم مردم را پایمال کرده و این حق را به ارحام خود دهد. بنابراین، اگر نتیجه رعایت عدالت این باشد که ذی القربی ما را ترک کنند، نه تنها اشکال ندارد، بلکه خوب هم است.

آثار سوء ترک صله رحم

یکی از آثار ترک صله رحم خسارت در ابعاد معنوی، مادی، کوتاه شدن عمر و... است. در سوره بقره آیه 27 این مسئله تأکید شده است: « الَّذِینَ ینْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَیفْسِدُونَ فِی الأرْضِ أُولَئِک هُمُ الْخَاسِرُونَ; » یکی از آثار مهم قطع رحم، این است که انسان در روز قیامت به عذاب الهی گرفتار می شود.

در آیه 25 سوره مبارکه رعد نیز آمده است: « وَالَّذِینَ ینْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَیفْسِدُونَ فِی الأرْضِ أُولَئِک لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ »؛ این آیه هشدار می دهد که قطع رحم نکنید، بعد بیان می دارد که این ها، کسانی هستند که به لعنت خدا گرفتار می شوند. انسان هایی که خود و بدون دلیل ترک صله رحم کند، لعنت خدا بر آنها شامل می شود و عاقبت بدی در روز قیامت بر آنها است.

نکته ای که در این آیه وجود دارد، این است که نفرین خدا برای این دنیاست؛ چون خداوند جداگانه نسبت به « وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ » هشدار داده است؛ این افراد در همین دنیا گرفتار لعنت و نفرین خدا می شوند.

از دیگر آثار قطع رحم، نشناختن حقایق است؛ انسان با قطع رحم با حقایق آشنا نمی شود. همین که انسان ارتباط خود را با خویشان، خدایی تعریف کند، بصیرت او بیشتر شده و حقایق بیشتری در پیش روی او گشوده می شود. در سوره مبارکه محمد (ص)، بیان می دارد که کسانی که ترک صله رحم کنند، خدا آنها را مورد لعن قرار داده و کَر می کند تا حقایق را نشنوند، چشمانشان را نیز کور می کند. البته منظور از کر و کور شدن به این معنی نیست که در دنیا گوش و چشم خود را از دست دهند، بلکه چشم و گوش دل را از دست می دهند و نمی توانند حقایق را ببینند و بشنوند.

آسیب دیگر در قطع صله رحم، نفاق است. افرادی که بی جهت قطع رحم می کنند، دچار نفاق می شوند. در آیه 22 سوره محمد (ص) به بحث نفاق نیز تأکید دارد.

موانع صله ارحام

از نظر قرآن کریم، دو مورد مهم ترین موانع صله رحم است که در آیه 36 سوره نساء، این مسئله مورد تأکید قرار دارد، خداوند در این آیه می فرماید: « وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلا تُشْرِکوا بِهِ شَیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَی وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکتْ أَیمَانُکمْ إِنَّ اللَّهَ لا یحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتَالا فَخُورًا » خداوند در ابتدای این آیه بر تقوا تأکید کرده و در ادامه به احسان کردن به والدین و ذی القربی تأکید دارد و در ادامه بیان می دارد که «إِنَّ اللَّهَ لا یحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتَالا فَخُورًا» باید بدانیم که خداوند در این آیه مختالا و فخوراً را بیان می دارد. مختال کسی است که تکبر می ورزد و فخور کسی است که حالت فخر فروشی دارد و دارای روحیه خود برتر بینی است؛ خداوند این دو را دو عامل قطع رحم می داند.

انسانی که دارای تکبر باشد، نمی تواند با فامیل ارتباط داشته باشند؛ این که یکی بر کسی دیگر فخرفروشی کرده و تکبر ورزد، موجب می شود انسان با ارحام قطع رابطه کند؛ چراکه خویشان می فهمند که آنها از موضع ارحام با آنها سخن نمی گوید.

گاهی فخرفروشی و تکبر را یکی می دانیم، ولی این دو با هم تفاوت دارد، ممکن است فردی در ظاهر متواضع باشد ولی فخر فروشی نماید، اما متکبر کسی است که دیگران را در اندازه خود نمی بیند و این روحیه او در رفتار و گفتارش مشخص است. اگر انسان افتخارات خود را برای دیگران بیان می کند و خویشان خود را تحقیر کند؛ موجب قطع رحم می کند. کسی که در کنار برادر و خویشان خود است، نباید احساسی غیر از ارحام داشته باشد؛ در غیر این صورت موجب بر هم خورد ارتباط با خویشان می شود.

تأثیر تجمل گرایی بر صله ارحام

تجمل گرایی می تواند از عوامل قطع رحم باشد. تجمل گرایی موجب می شود تا شخص نتواند با خویشاوندان خود ارتباط داشته باشند؛ در این عرصه قرآن می فرماید « ان الله لا یحب المسرفین ». بیان این نکته ضروری است که تجمل گرایی با جمال گرایی تفاوت دارد. انسان به صورت فطری جمال گراست و خدا نیز نه تنها این مسئله را مزمت نکرده، بلکه می فرماید که «خضوا بزینتکم»؛ انسان باید با زیبایی به مسجد رود؛ خداوند خود زیبای مطلق است و بندگانی که دنیال زیبایی معنوی و مادی هستند، دوست دارد.

آنچه در اسلام مزمت شده، تجمل گرایی است که یکی از مصادیق آن اسراف می باشد. خانواده هایی هستند که مقید به زینت هایی خاصی بوده و جوری خانه های خود را زینت می دهند که این کار برای دیگران دشوار است؛ بر این اساس زمانی که خویشانشان وارد خانه آنها می شوند، افسرده خاطر شده و چه بسا خجالت می کشند که به خانه او بیاید. این وضعیت موجب قطع رحم می شود.

انسان اگر آنچه که خدا فرموده را در زندگی خود رعایت کند، می داند که زیبایی حقیقی در دوری از زینت های رقابتی است. زینت زیبای زندگی این است که انسان در فضایی آرام زندگی کند؛ اگر دنیا از انسان سلب آرامش کند، وی به زیبایی دست نمی یابد. اگر خدا به ما توفیق دهد که از تجمل گرایی دوری کنیم و به حد وسع خود از جمال و زیبایی دنیا بهره مند شویم، به زیبایی حقیقی دست پیدا می کنیم.

پدر و مادر، بهترین ارحام

از منظر قرآن و آموزه های دینی، پدر و مادر در بالاترین مرتبه ارحام هستند؛ مسئله ای که در مباحث فقهی نیز به آن توجه زیادی شده است که از جمله مصادیق آن تقسیم ارث است.

شیوه برقراری صله ارحام

انسان باید این مسئله را با خود حل کند که به عنوان مسلمان موظف است به دستورات خدا جامه عمل بپوشاند؛ یعنی، همان گونه که مسلمان موظف به عبادت خداست، نسبت به دستور خدا درباره صله رحم نیز وظیفه دارد. البته ما باید ببینیم شیوه درست صله رحم، چگونه است؟ اگر فردی دارای مشکل اعتقادی، سیاسی، فکری و... است، لازم نیست با او صله رحم برقرار کرد. البته اگر فردی می داند که می تواند از این ظرفیت استفاده کرده و بر خویشاوند خود تأثیر داشته باشد، لازم است که با او ارتباط داشته باشد. اگر رحم انسان، جزو اعداء الله به شمار می آید، انسان این وظیفه را ندارد که با او ارتباط داشته باشد؛ ما باید در چارچوب تفکر دین، رفتار کنیم تا هم به وظیفه شرعی خود عمل کنیم و هم تأثیر مثبتی بر ارحام خود داشته باشیم.

البته در این حوزه پدر و مادر استثنی هستند؛ انسان باید همواره رابطه خود را با پدر و مادر حفظ کند و حالت خدمت گزاری به آنها داشته باشد؛ هرچند لازم است مراقب باشد که تحت تأثیر آنها قرار نگیرد.

دشمنان خدا چه کسانی هستند؟

یک قِسم از دشمنان خدا، کافران هستند؛ گاهی ممکن است مسلمانی دشمن خدا باشد، به این معنی که مسلمان جاسوس است، با ارزش های دینی تعارض دارد و در حلقه های فکری و رفتاری دشمنان خدا قرار دارد. ممکن است که شما نسبت به دشمن بودن او تصریح نداشته باشید، ولی حرف زدن و رفتار او، حرف ها و رفتارهای دشمنان اسلام و خداست؛ این فرد مواضع آنها را تبیین می کنند. آنها منافقان هستند، منافقان با دشمنان خدا هم پیمان هستند. دشمن خدا کسی است که کاری را انجام دهد که کفار و مشرکان انجام می دهند. ربا خواران، مفسدان جامعه و کسانی که فسق را در جامعه ترویج می دهند دشمنان خدا هستند.

سخن پایانی:

مقام معظم رهبری درباره سبک زندگی اسلامی تأکید دارند، این مسئله اهمیت زیادی در پیشرفت جامعه و سعات مندی آن دارد. آنچه در صله رحم می تواند مورد توجه قرار گیرد، سبک زندگی اسلامی است. در تعالیم اسلامی، بر خلاف افکار و مکاتب و اندیشه های دیگر که بعضاً بر فاصله گرفتن از ارحام تأکید دارد، صله رحم اهمیت زیادی دارد.

از جمله عرصه هایی که در مسئله صله ارحام باید به آن توجه داشت، تأثیرگذاری فکری و اندیشه ای بر ارحام است. ما باید بدانیم که چه کنیم سبک زندگی اسلامی صله ارحام را برنامه ریزی نماید.

باید سبک زندگی اسلامی در مقام نظر و فکر تنظیم شود و در تفکر دین نیز نوع صله رحم تبیین شود. از سوی دیگر صلح رحم در تعمیق سبک زندگی اسلامی تأثیر بسیاری دارد، البته به شرطی که این صله رحم برگرفته از روش و منش قرآن و دین باشد.

http://www.inn.ir

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
Powered by TayaCMS