حکمت 291 نهج البلاغه : نماز در نگرانی ها

حکمت 291 نهج البلاغه : نماز در نگرانی ها

متن اصلی حکمت 291 نهج البلاغه

موضوع حکمت 291 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 291 نهج البلاغه

291 وَ قَالَ عليه السلام مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ«» أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ (وَ أَسْأَلُ اللَّهَ الْعَافِيَةَ)«»

موضوع حکمت 291 نهج البلاغه

نماز در نگرانى ها

(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: آنچه كه بين من و خدا نارواست اگر انجام دهم و مهلت دو ركعت نماز داشته باشم كه از

ترجمه مرحوم فیض

291- امام عليه السّلام (در ترغيب به توبه) فرموده است 1- اندوهگينم نكرد گناهى كه پس از آن مهلت يافتم (ناگهان نمردم) به اندازه اى كه دو ركعت نماز گزارم و از خدا اصلاح آن (گناه) را بخواهم (زيرا هر گاه انسان گناهى مرتكب شد و با نيّت پاك و با راستى و درستى ببخشش و آمرزش خداوند اميدوار بود و از كرده پشيمان گشته تصميم گرفت كه دگر بار آنرا بجا نياورد و به نماز كه خود كفّاره گناه است ايستاد و از حقّ تعالى آمرزش خواست بآن گناه كيفر نمى شود پس از اينرو آن گناه او را اندوهگين نمى سازد، و ناگفته نماند كه فرمايش امام عليه السّلام براى آموختن بديگرى و اشاره است باينكه نماز كفّاره گناهان است و انسان بايد از گناه دور ماند و از مرگ ناگهانى پيش از توبه بترسد، و گر نه آن حضرت معصوم و از هر گناه منزّه و پاك مى باشد.

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1230)

ترجمه مرحوم شهیدی

299 [و فرمود:] گناهى كه پس از آن مهلت دو ركعت نماز گزاردن داشته باشم مرا اندوهگين نمى دارد.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 415)

شرح ابن میثم

283- و قال عليه السّلام:

مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ- حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ

المعنى

أي لم أحزن من ذنب أمهلنى اللّه بعده إلى أن أصلّى ركعتين و ذلك لأنّ الصلاة تكفّر الذنب فإذا أمهل إلى أن يصلّيها لم يحزن بسببه.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 395)

ترجمه شرح ابن میثم

283- امام (ع) فرمود:

مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ- حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ

ترجمه

«آن گناهى كه پس از آن فرصت يافتم تا دو ركعت نماز بخوانم [و از خداوند عافيت بخواهم ] مرا غمگين نساخت».

شرح

يعنى: از گناهى اندوهناك نيستم كه خداوند پس از آن به من مهلتى داده باشد تا دو ركعت نماز بخوانم. توضيح آن كه نماز باعث بخشش گناه است، وقتى كه انسان فرصتى پيدا كند تا دو ركعت نماز بخواند، به سبب گناه غمگين نخواهد شد.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 669)

شرح مرحوم مغنیه

299- ما أهمّني ذنب أمهلت بعده حتّى أصلّي ركعتين.

المعنى

ليس هذا إغراء في فعل الذنوب مع العزم على التوبة، بل تحذيرا من المعصية خوفا من مفاجأة الموت قبل التوبة و طلب المغفرة، و حثا للمذنبين على الإسراع إلى الإنابة قبل فوات الأوان (و اسأل اللّه العافية) لأن ترك الذنب أهون من طلب العفو، و قال من قال: «ما كان أغناها عن الحالين».

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 397)

شرح شیخ عباس قمی

309- ما أهمّني أمر [ذنب- خ. ل ] أمهلت بعده حتّى أصلّي ركعتين و أسأل اللّه العافية. أي: ما أحزنني ذنب أمهلني اللّه بعده حتّى أصلّي ركعتين، لأنّ الصلاة تكفّر الذنب.

قال السيّد الطباطبائي (ره) في «الدرّة»:«»

و إنّها للحسنات المذهبه للسيّئات و المعاصي الموجبه

و شأنها كشأن نهر جار

تقلع رين الذنب بالتكرار

تنهى عن المنكر و الفحشاء اقصر فذاك منتهى الثنا

( . شرح حکم نهج البلاغه، ء ص231و232)

شرح منهاج البراعة خویی

(288) و قال عليه السّلام: ما أهمّني ذنب أمهلت بعده حتّى أصلّي ركعتين، [و أسأل اللَّه العافية].

المعنى

نفي الأهميّة عن ذنب يصلّى بعده ركعتين لوجهين: 1- إمكان التوبة عن هذا الذنب بسبب بقاء الحياة، و غرضه عليه السّلام الحثّ على الاستفادة من هذه المهلة و المسارعة إلى التوبة.

2- أنّ توفيق صلاة ركعتين و العمل بها موجب لتكفير الذنب و محو أثره عن القلب، إنّ الحسنات يذهبن السيّئات.

الترجمة

فرمود: گناهي كه مرا بعد از آن مهلت دو ركعت نماز باشد اندوه ندارد.

  • نباشد گناهي من اندوهبار اگر مهلت عمر شد برقرار
  • كه دنبال آن من بخوانم نمازبدرگاه حق من بيارم نياز

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 390)

شرح لاهیجی

(334) و قال (- ع- ) ما اهمّنى ذنب امهلت بعده حتّى اصلّى ركعتين يعنى و گفت (- ع- ) محزون نمى دارد مرا گناهى كه مهلت داده شوم بعد از ان تا اين كه دو ركعت نماز بگذارم

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 319)

شرح ابن ابی الحدید

305: مَا أَهَمَّنِي أَمْرٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ- حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِيَةَ هذا فتح لباب التوبة و تطريق إلى طريقها- و تعليم للنهضة إليها و الاهتمام بها- و معنى الكلام أن الذنب- الذي لا يعاجل الإنسان عقيبه بالموت- ينبغي للإنسان ألا يهتم به- أي لا ينقطع رجاؤه عن العفو و تأميله الغفران- و ذلك بأن يقوم إلى الصلاة عاجلا- و يستغفر الله و يندم و يعزم على ترك المعاودة- و يسأل الله العافية من الذنوب و العصمة من المعاصي- و العون على الطاعة- فإنه إذا فعل ذلك بنية صحيحة- و استوفى شرائط التوبة- سقط عنه عقاب ذلك الذنب- . و في هذا الكلام تحذير عظيم من مواقعة الذنوب- لأنه إذا كان هذا هو محصول الكلام- فكأنه قد قال- الحذر الحذر من الموت المفاجئ قبل التوبة- و لا ريب أن الإنسان ليس على ثقة- من الموت المفاجئ قبل التوبة- إنه لا يفاجئه و لا يأخذه بغتة- فالإنسان إذا كان عاقلا بصيرا- يتوقى الذنوب و المعاصي التوقي

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 205)

شرح نهج البلاغه منظوم

[290] و قال عليه السّلام:

ما أهمّنى ذنب أمهلت بعده حتّى أصلّى ركعتين، و أسأل اللّه العافية.

ترجمه

گناهى كه پس از آن فرصت يابم، دو ركعت نماز بخوانم و از خدا پاكى و عافيت را بخواهم آن گناه مرا باندوه و غم نيندازد (و اين اشاره باين است كه انسان كه از ساعت بعدش خبر ندارد گرد گناه نگردد، و اگر گشت فورى توبه كند، كه مرگ ناگهان اگر رسيد كار كيفر بدانجهان نيفتد.

نظم

  • گناهى گر گهى سر زد ز انسانز كيد نفس واقع شد بعصيان
  • پس از آن معصيت گر فرصتى داشتنمازى از سر اخلاص بگذاشت
  • ز كيفرهاى محشر خويش پائيدتضرّع كرد و بر توبت گرائيد
  • با يزد بست محكم عهد و پيمانكه بعد از آن نگردد گرد عصيان
  • گناهى اين چنين را نيست پرغمنبايد بودن از آن سخت درهم
  • چو سوى توبه رو آورده او زودخدا هم آن گناه از وى ببخشود
  • گنه را اى پسر از دست بگذار بطاعات خدائى روى مى آر
  • بتسويفت عقب افتد چو توبترسد ناگه تو را بر مرگ نوبت
  • شوى وارد بدبار الهى بدستت نيست غير از روسياهى

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 77 و 78)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

کتاب شریف نهج البلاغه با 239 خطبه، 79 نامه و 472 حکمت و موعظه پس از قرآن مجید و در کنار احادیث شریف، کتاب دنیا و آخرت است؛ کتابی است که به شؤونات مختلف دنیوی و اخروی انسانها از جمله مبحث: «حکومت اسلامی، آیین زمامداری، رهبری، و ویژگی های حاکم اسلامی » نیک پرداخته است که امید است مجموعه مقالات این شماره برای علاقه مندان به این مبحث مهم، قابل توجه و سودمند باشد .
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
Powered by TayaCMS