زن و عطر و نماز

زن و عطر و نماز

زن و عطر و نماز

برکات ذکر صلوات

بررسی دیدگاه اسلام نسبت به بانوان در روایات

اهمیت دادن پیامبرصلی الله... به بوی خوش و عطر

پیامبر اسلام صلی الله...زاهدترین انبیاء

اهمیت دادن و دیدگاه پیامبرصلی الله... به نماز

علت اهمیت دادن پیامبرصلی الله... به زن و عطر و نماز؟

کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه السلام

دوستان را کجا کنی محروم توکه با دشمنان نظر داری

ذکر مصیبت امام حسن مجتبی علیه السلام

زن و عطر و نماز

"قَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله... : یَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَهَ ابْنَتِی فَهُوَ فِی الْجَنَّهِ مَعِی وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِی النَّارِ یَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَهَ یَنْفَعُ فِی مِائَهِ مَوْطِنٍ أَیْسَرُ تِلْکَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِیزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَهُ"(مجلسی/ بحارالأنوار/ ج27/ ص: 73.)

سلسله م_وی دوس_ت ح_لق_ه دام ب_لاست هرکه دراین حلقه نیست فارغ ازاین ماجراست

گربرود جان ما درطلب وصل دوست ح_یف نباشد که دوس_ت دوست تر ازجان ماست

گر بزنندم به تیغ در نظ_رش بی دریغ دیدن او یک نظر صد چو منش خون بهاست

مالک ملک وجود حاکم رد و قبول ه_ر چه ک_ند جور نی_ست ور تو بنالی جفاست

هرچه به جوررفیق یابه جفای حبیب ع_ه_د ف_رام_وش ک_ن_د م_دع_ی ب_ی وف_است

برکات ذکر صلوات

یکی از چیزهایی که گناهان را پاک می کند یا کفاره گناهان می شود مداومت بر ذکر شریف صلوات است. چون صلوات نور و گناه ظلمت است و نور که بیاید ظلمت ها را از بین می برد. از روایات استفاده می شود کسی که جهنمی باشد توفیق مداومت صلوات از او گرفته می شود. چون مداومتش قطعا انسان را عاقبت به خیر می کند. امام هشتم علیه السلام فرمودند: "مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاهِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً" (شیخ حرعاملی/ وسائل الشیعه/ج7/ ص:192) کسی که وسیله ای برای پاک کردن گناهانش ندارد مداومت زیاد بر ذکر صلوات داشته باشد. چون کثرت صلوات گناهان را منهدم می کند. انهدام در اصل عربی است مثل این که کوهی را با مواد منفجره منفجر می کنند. صلوات هم مثل مواد منفجره گناهان را منهدم می کند. مگر این که کسی از این راه استفاده نکند. اگر استفاده بکند قهرا توفیق ترک گناه وتوفیق توبه و پاک شدن از گناه ها را به او مرحمت می کنند. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: "الصَّلَاهُ عَلَی النَّبِیِّ6أَمْحَقُ لِلْخَطَایَا مِنَ الْمَاءِ لِلنَّارِ" (شیخ حرعاملی/ وسائل الشیعه/ ج7/ ص:192). ذکر صلوات برای از بین بردن گناهان قوی تر از تاثیر آب بر آتش است. آب چه طور آتش را خاموش و مهار می کند صلوات هم همان طور گناهان را خاموش و مهار می کند.

بررسی دیدگاه اسلام نسبت به بانوان در روایات

هیچ کسی در عالم مثل پیامبر و امیرالمومنین و اهل بیت علیهم السلام از زنان حمایت نکرده اند. ولی یکی از اتهاماتی که به مکتب ما و دین ما می زنند این است که می گویند: بین زن و مرد تبعیض قائل می شوید. یا نسبت به زنان کوتاهی می کنید. الآن هم می خواهند بعضی قوانین را تصویب بکنند تا مثلا منزلت خانم ها را بالا بیاورند! خدا حق خانم ها را در حد اعلی مرحمت کرده و پیامبر و مکتب ما از آن ها حمایت کرده است. اول حامی بانوان خدای متعال و پیامبر و اهل بیت هستند. خدای متعال در قرآن می فرماید: "وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ" (النساء: 19). با نیکی با خانم هایتان معاشرت و رفتار بکنید. اجازه نداده اند درگیر بشوید، اذیت وآزار بدهید "بِالْمَعْرُوفِ" یعنی مطلق خوبی، خدا از معروف در این آیه استفاده کرده تا بگوید با همسران با احسان و نیکی رفتار کنید. هر حیله ای دارید، هر گلی که می توانید بکارید، هر هدیه ای و هر چیزی که بتواند محبت بیاورد، عاطفه و احساس بیاورد و دل آن عزیزانی که گردنتان حق دارند (مثل مادر و خواهر و همسر) را به دست بیاورد بکار ببرید. در مسافرت حجی که پیامبر هم حضور داشتند غلام خوش صدایی حدی می خواند (آواز طرب آوری که برای شترها خوانده می شود تا شترها تند راه بروند که این آواز جایز است.) و شترها هم به وجد و طرب می آمدند و خیلی تند راه می رفتند. پیامبر به آن غلام فرمودند: "قَالَ فِیهِ رُوَیْدَکَ یَا أَنْجَشَهُ رِفْقاً بِالْقَوَارِیرِ" (شیخ طبرسی/ إعلام الوری بأعلام الهدی/ص : 146). آرام بخوان تند نخوان شترها که تند می روند خانم هایی که سوار شترند اذیت می شوند. این ها مثل شیشه می مانند اگر یک تلنگر بخورند می شکنند مواظب باشید.

در روایت داریم خانم ها مثل شیشه می مانند مواظب باشید شیشه ها را نشکنید. مردها بدنشان سفت و محکم است ولی بانوان از یک حساسیت و لطافت خاصی برخوردارند. و ملایم و لطیفند. مادر و دختر و همسر مثل شیشه نازکند یک سنگ اگر به شیشه بخورد می شکند.ولی اگر صدتا سنگ هم به آهن و فولاد بزنید نمی شکند. در تعبیری دیگر از امیر المومنین علیه السلام است که می فرماید: "الْمَرْأَهَ رَیْحَانَهٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَهٍ" (شیخ کلینی/ الکافی/ ج5/ ص : 509.) خانم به منزله گل است. ریحان در عربی به معنای گل است نه به معنی سبزی، زن مثل گل است و گل مظهر زیبایی و جمال خداست. مظهر لطافت و خوشبویی است.پیامبر ما حضرت محمد مصطفی که قلب عالم و بدون شک اولین شخصیت عالم است قلبش محل خواست و محبت و عشق خداست. هر چیزی را که خدا می خواهد به دل پیامبر می گذارد و سیستم ایشان کاملا از طرف خدا کنترل شده است. قطعا انتخاب احسن را دارد و بهترین چیزها را انتخاب می کند. چرا پیامبر ما می فرماید: "حُبِّبَ إِلَیَّ مِنْ دُنْیَاکُمُ النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ وَ جُعِلَ قُرَّهُ عَیْنِی فِی الصَّلَاهِ" (شیخ حرعاملی/ وسائل الشیعه/ج2/ ص: 1). من از دنیای شما سه چیز را انتخاب کرده ام و محبوب دلم قرار گرفته اند.که اولین آن ها بانوان است. پیامبر فرمود: من به خانم ها (نه خانم های اجنبی و نامحرم بلکه محارم ها، همسر و خواهر و دختر و مادر) علاقه دارم. در وسائل الشیعه در باب نکاح روایت داریم که هرکس ولایتش و ایمانش بالاتر می رود "اشْتَدَّ لَنَا حُبّاً اشْتَدَّ لِلنِّسَاءِ" (شیخ حرعاملی / وسائل الشیعه/ ج20/ ص: 21). محبتش نسبت به خانمش هم بیشتر می شود. ببینید چقدر در روایات ما از زن ها و محبت به همسر تعریف و تمجید شده است. هیچ مکتبی این قدر سفارش نکرده که به خانواده اتان برسید و محبت و عشق داشته باشید، احسان بکند.

اهمیت دادن پیامبرصلی الله... به بوی خوش و عطر

دومین چیزی که پیامبر از این دنیا دوست داشتند بوی خوش و عطر است. بوی خوش آن قدر مهم است که دو رکعت نماز که با بوی خوش و عطر بخوانید ثوابش هفتاد برابر بیشتر از نماز بدون بوی خوش است. و روایت عجیبی داریم که یکی از سیره های پیامبر استفاده از بوی خوش بود. با این که خود بدن پیامبر معطر بود. پیامبر و امام ها بدنشان به ظاهر مثل بقیه بود ولی حقیقتش فرق می کرد. آن ها از غذاهای بهشتی متکون شده . بدن هایشان اصلا بو نمی داد. جنابت و قاعدگی که در زن ها است در حضرت زهراء نبود. آن ها از هر پلیدی پاک هستند. عرق بدن پیامبر بوی مشک و عنبر می داد. گاهی که پیامبر قیلوله می کردند (قیلوله یعنی وسط روز قبل از اذان مستحب است که انسان نیم ساعت بخوابد.) و هوا گرم بود بدن مبارکشان عرق می کرد. حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام عرق پیامبر را در یک شیشه ای جمع آوری می کردند و به جای عطر و مشک استفاده می کردند. ولی با این که بدن پیامبر معطر بود باز ایشان از بوی خوش هم استفاده می کردند. در روایت داریم "قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُنْفِقُ فِی الطِّیبِ أَکْثَرَ مِمَّا یُنْفِقُ فِی الطَّعَامِ" (شیخ کلینی/ الکافی/ ج6/ ص: 510). پیامبر ما آن مقداری که برای عطر خرج می کردند بیشتر از آن مقداری بود که برای غذا خرج می کردند. بوی خوش به انسان و اطرافیان انسان آرامش می دهد. البته پیامبر ما خیلی غذا نمی خوردند وغذایشان خیلی کم بود.

گاهی پیامبر با اصحاب شوخی می کردند. یک روز پیامبرخدا و امیرالمومنین خرما میل می کردند. پیامبر خواست با مولا شوخی بکند هسته خرماهایی را که میل می کردند یواشکی هسته هایش را در ظرف حضرت علی می گذاشتند. بعد رو کردند به حضرت علی و گفتند: یاعلی شما پرخورید. هر کس نگاه کند می گوید همه خرماها را شما خوردید. همه آثار جرم جلوی شماست. حضرت علی هم جواب دادند هر کس نگاه کند می گوید شما بیشتر خورده اید. چون شما خرماها را با هسته خورده اید ولی ما لا اقل هسته هایش را در آورده ایم. چون دهان شما هم می جنبید و می خوردید اما هیچ هسته ای جلوی شما نیست.

پیامبر اسلام صلی الله...زاهدترین انبیاء

در کافی روایت زیبایی است که یک یهودی به امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد که حضرت عیسی خیلی زاهد بود. مولاء فرمودند:پیامبر ما ازهد الانبیاء بودند و از همه زاهدتر بودند.بعد فراز هایی از زهد پیامبر را گفتند که در یکی از فرازها فرمودند: پیامبر ما با این که همسرهای متعدد داشتند ولی زندگیشان این قدر ساده بود که معمولا یک نوع غذا میل می کردند و سر سفره غذاهای مختلف نمی گذاشتند. و هیچ وقت پیامبر ما از نان گندم استفاده نکردند و از نان جو هم هیچ وقت خودشان را سیر نکردند. بعضی ها گفته اند حضرت امیر همه عمرشان هفده من نان جو خورده اند. آقای دولابی; می گفتند: من تعجب می کنم هفده من را چه طوری خورده اند. چون این ها آسمانی بودند و اصلا همه ارزاق را این ها تقسیم می کردند.خود پیامبر می فرماید: "أَبِیتُ عِنْدَ رَبِّی یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِی" (مجلسی/ بحارالأنوار/ج6/ ص:202 ). من شب را تا صبح در نزد پروردگارم هستم و خدا مرا سیراب می کند و طعام می دهد طعام های آسمانی غیر از این طعام های جسمانی و ظاهری است. اصلا دیدار یار انسان را اشباع می کند. روایت داریم وقتی خدا به حضرت موسی علیه السلام وعده ملاقات در کوه طور را داد از شوق ملاقات خدا چند روز غذا نخورد. آن هایی که با عشق و معنی و معرفت سر و کار دارند این ها را بهتر حس می کنند.

اهمیت دادن و دیدگاه پیامبرصلی الله... به نماز

و سومین چیزیی که پیامبر از این دنیا انتخاب کرده بودند نماز بود. پیامبر فرمودند:روشنی چشم من نماز است. آیا ما هم همین طوریم، از نماز لذت می بریم؟ حضرت زهراء نماز را خیلی دوست داشت. ببینید نماز را دوست داشتن غیر از نماز خواندن است. از زمین تا آسمان تفاوت دارد. تمام قاتلین امام های ما نماز می خواندند ولی نماز دوست نبودند. از ابن ملجم و یزید و شمر وخلفای جور همه نماز خوان بودند ولی نماز دوست نبودند. اگر نماز دوست بودند نمی توانستند با نماینده خدا بجنگند و شهیدش بکنند.نمی توانستند با حقیقت نماز که امام است بجنگند. علت این کارها این بود که نماز در دلشان وارد نشده بود و فقط قالب ظاهری می آوردند. بعضی ها هستند می گویند حاج آقا اگر بخواهی ما چهار ساعت سینه می زنیم اما نماز خیلی سخت است. راست هم می گویند آیه قرآن داریم که "وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعینَ" (البقره: 45). نماز سنگین است.

یکی به فرزندش گفته بود از من به تو وصیت حج را حتما انجام بده. چون در عمرت یک بار است. و روزه را هم حتما بگیری چون یازده ماه می خوری یک ماه روزه به جایی بر نمی خورد. زکات هم برای چهل گوسفند یکی است بده. در راه خدا طوری نیست. اما یک وقت دنبال نماز نروی که ولت نمی کند. در صبح وظهر وعصر وجمعه وشنبه و ماه و سال وهفته می گویند بخوان و تا تو را در قبر نگذارد رهایت نمی"کند.مواظب باشیم هیئت ها و سینه زنی ها و عزاداری ها باعث نشود که نماز صبحمان قضا بشود. بعضی هاهستند می گویند ما حسینی و فاطمی هستیم، مگر حضرت اباالفضل می گذارد ما جهنم برویم. ما یا اباالفضل گفتیم، نماز یعنی چه ؟!! باید نماز خوان باشیم، تا بعدا امید به شفاعت آن ها داشته باشیم. والا بدون نماز شفاعتی هم در کار نیست.

در یک محله مذهبی که خیلی معروف به دین و تقوا و دیانت بود بنده منبر می رفتم. مداح های زیادی را هم از شهر های مختلف دعوت کرده بودند. منبر ما حدود ساعت ده، یازده شب بود بعد هم مداح ها تا دو، سه نصف شب می خواندند بعد هم شام می دادند و تا شام می خورند و می خوابند ساعت چهار می شد. آن موقع هم اذان حدود پنج صبح بود. من دو، سه شب اول صحبت کردم که عزیزان من شما نمازتان قضا می شود حیف است. بنده منبر را کوتاه تر می کنم. آقایان مداح ها هم لازم نیست همه اشان بخوانند. تا مجلس زودترتمام شود نماز صبح هایمان قضا نشود. و همچنین دیگر مزاحمت برای مردم نشود. مواظب باشیم عبادت هایمان گناه نشود. راه بندان نکنیم، مزاحم مردم نشویم. حالا شب و روز عاشوراء استثناء است. ولی در روزهای دیگر باید خیلی مواظب باشیم. بعد که از مجلس بیرون آمدم یکی از این داش مشتی"های سبیل تابیده و گردن کلفت به من گفت: حاج آقا شما خیلی آدم ساده ای هستید. گفتم: چطور؟ گفت: شما سه شب است روی منبر می"گویید که ما نماز صبحمان قضا نشود. حاج آقا ما که اصلا نماز نمی"خوانیم.شما اول باید ما را نماز خوان کنید بعدا بگویید مواظب باشید نماز صبحتان قضا نشود.پانزده شب است برای حضرت اباالفضل دویده ام، گیوه هایم را درنیاورده ام مگر حضرت اباالفضل می گذارد به جهنم بروم.

مواظب باشید پیامبر ما که همه اهل بیت فدایش می شوند و عقل کل است می گوید: نور چشم من رسول الله نماز است. آیا ما هم همین طوریم یا از نماز فرار می کنیم؟ پیامبر به عبدالله ابن مسعود فرمودند: آدم گرسنه چه طور با اشتها غذا می خورد وآدم تشنه چه طور با اشتها و میل آب نوش جان می کند. من هم همان طور نماز می خوانم. بلکه از این هم بالاتر، و در ادامه فرمود: آدم گرسنه یک پرس غذا می خورد سیر می شود، آدم تشنه یک لیوان آب می خورد و سیراب می شود ولی من از نماز سیر نمی شوم. طوری نباشد که چیزهایی که در ما هست 180 درجه معکوس باشد. یک موقع پیامبر می فرماید: من فدای نماز می شوم. عاشق نمازم، ولی ما به نماز اهمیت ندهیم. باید خودمان را معالجه بکنیم.

علت اهمیت دادن پیامبرصلی الله... به زن و عطر و نماز؟

چرا پیامبر این سه چیز را از دنیا انتخاب کرده اند؟ این سه چیز چه ارتباط و سنخیتی با همدیگر دارند؟ نماز چه ربطی به خانم دارد؟ خانم با عطر چه ربطی دارد؟ بزرگواری گفتند: چیز جامعی که در این سه چیز وجود دارد و شاید انتخاب پیامبر هم بود، این است که هر سه چیز سکونت آور و آرامش دهنده هستند. کسی که نماز را دوست دارد و نماز می خواند احساس آرامش پیدا می کند. "وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعینَ" (البقره 45) وقتی برایمان مساله مهمی پیش بیاید نماز و ارتباط با خدا آرامش می دهد. در روایت داریم امیرالمومنین علیه السلام وقتی از دنیا خسته می شد به نماز پناه می برد.

بوی خوش هم آرامش می دهد. بوی عطر و گلاب را وقتی بو می کنید نفستان تازه می شود و احساس آرامش پیدا می کنید. ولی بوی تعفن و بوی گند برای روح وجان آدم اشمئزاز و کدورت و ناراحتی ایجاد می کند.

همسر خوب هم به انسان آرامش می دهد "لِتَسْکُنُوا إِلَیْها"(الروم 21) خدا می فرماید: من همسر را برای شما انتخاب کردم که برای شما آرامش بدهد. همسر خوب واقعا آرامش می دهد. خانم ها برای شما سکونت دهنده و آرامش دهنده اند. در هیچ مکتبی مثل مکتب ما سفارش بانوان، همسر، مادر، دختر و خواهر نشده است.

کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه السلام

امام مجتبی علیه السلام مشغول کار بودند که یک مرد شامی آمد به آقا فحش و ناسزا داد. حضرت فرمودند: اگر پول می"خواهی پول بدهم. غذا می"خواهی غذا بدهم مرکب می"خواهی مرکب بدهم. راهنمایی می" خواهی راهنمایی"ات بکنم. مشکلی داری مشکلت را حل کنم. حاجت داری حاجتت را برآورده کنم. هر چه می خواهی بگو به تو بدهم. آن مردشامی مثل ابر بهار شروع کرد به گریه کردن، گفت: من وارد مدینه شدم و دشمن ترین افراد در دل من شما بودید. اما حالا عزیزترین افراد در نزد من شما هستید. خدا وکیلی امام مجتبی با مرد شامی این طور برخورد بکند با دوستانش چگونه برخورد خواهد کرد.

دوستان را کجا کنی محروم توکه با دشمنان نظر داری

دانشجویی می گفت: حاج آقا من دانشجو بودم و وضع مالیم هم خوب نبود. خیلی هم آرزو مدینه و مکه داشتم. ولی اصلا امکاناتش برایم فراهم نبود. یک شب روضه امام حسن مجتبی علیه السلام راخواندم. دلم شکست گفتم: یا امام مجتبی شما کریم اهل بیت هستید. دلم برای مدینه پر می کشد وخیلی دلم می خواهد که به مدینه و قبرستان بقیع بیایم. گفت: دوستی در دانشگاه داشتم با او کاری داشتم. فردا زنگ زدم گفتم: کجا هستی؟ گفت: در صف ثبت نام عمره دانشجویی هستم. روز آخر و ساعات پایانی است. گفتم: می شود اسم من را هم بنویسی؟ گفت: باشد، اسم من را هم نوشت. آخرین نفر هم اسم من بود. بعد از چند روز قرعه کشی کردند. در مجلس قرعه شرکت کردیم. آن کسی که شماره ها را انتخاب می کرد چند تا شماره انتخاب کرد و گفت: آخرین شماره، که آخرین شماره اسم بنده بود. چند ساعتی از توسل من نگذشته بود که وضع مدینه ما مرتب شد. پول نداشتم در خود دانشگاه اعلام کردند که هفتصد هزار تومان برای کسانی که به مدینه زیارت قبر امام مجتبی می روند وام قرض الحسنه می دهند. پولمان هم جور شد.

ذکر مصیبت امام حسن مجتبی علیه السلام

من معتقد هستم درمیان پنج تن از همه غریب تر و مظلوم تر امام مجتبی است. حالا بعضی از دلیل هایش را عرض می کنم. آقا امیرالمومنین این اول مظلوم عالم است اما همسری مثل فاطمه زهراءعلیها سلام داشت که بهترین زن های عالم همسر امیرالمومنین است. اما قربان درد دل فرزندش امام مجتبی که همسرش قاتلش بود. آقا اباعبدالله همسرانی داشت که یکی از یکی بهتر بودند. حضرت رباب یک سال زیر آفتاب نشست و برای غربت آقا اباعبدالله گریه کرد اما قربان مظلومیت برادرش امام مجتبی، همه عالم برای غربت آقا اباعبدالله گریه می کنند اما خود آقا اباعبدالله برای غربت و مظلومیت برادرش گریه می کرد. آقا اباعبدالله فرمودند: "أخی خیر منی" (ابن نما حلی / مثیرالأحزان/ ص : 49) برادر من بهتر از من بود. ده سال امام امام حسین بود. بدون امام مجتبی برادرش حرکت نمی کرد کاری نمی کرد. آقا اباعبدالله اصحابی داشت که خود آقا شب عاشوراء فرمود: اصحابی بهتر و با وفاتر از شما سراغ ندارم. اما بدترین و منافق ترین یاران، یاران امام حسن بودند. که در موقع نماز خواندن سجاده از زیر پای آقا کشیدند. به آقا حمله کردند. به معاویه لعنت الله علیه نامه نوشتند که با این پول هایی که برای ما فرستاده ای هر وقت اشاره کنی امام حسن را دست بسته تحویل می دهیم. دل امام حسن خون بود از دست این یاران منافق،

دشمن اگر می کشد به دوست توان گفت با که توان گفت که دوست مرا کشت

این دوست های جاهلی که آقا را خیلی اذیت کردند. که بعضی هایشان هم منافق بودند. به نجف و کربلا نگاهی بکنید که چه قدر خادم و گنبد و بارگاه دارد چه قدر زائر دارد. اما با چشم دل نگاهی هم به قبرستان بقیع بیندازید. مدینه که می روید همه جا منور و روشن است اما این قطعه قبرستان بقیع تاریک است نه شمعی، نه چراغی، نه بارگاه و نه سایبانی دارد. پیامبر خدا فرمود: آن چشمی که برای حسنم اشک بریزد کور وارد محشر نمی شود. و آن قدم هایی که به زیارت حسنم برود روی پل صراط نمی لرزند.

یک وقت آقا صدا زدند یک تشت برایم بیاورید. شاید دل زینب و بچه ها خوشحال شد که الآن آقا سم را برمی گردانند. اما یک وقت دیدند پاره های خون آقا در میان تشت افتاد. صدا زدند بروید برادرم حسین را خبر کنید، تا وصیت هایم را بکنم. دو تا تشت دل اهل بیت را خیلی به درد آورد. یک تشت که در مدینه برای امام حسن مجتبی آوردند. و یک تشت هم که در مجلس یزید آوردند. یک وقت بچه ها، خواهرها دیدند سر پدر در میان تشت قرآن تلاوت می کند. نانجیب جسارتی کرد. یک وقت عمه سادات بلند شد و دست برد و گریبان چاک کرد...

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʆ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(6)

به مالک اشتر می نویسد:« و ایاک و الاستثمار بما الناس فیه اسوه» (نهج البلاغه، نامه ی 53)؛ مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوی هستی امتیاز خواهی! از اموری که بر همه روشن است غفلت کنی.
Powered by TayaCMS