حکمت 155 نهج البلاغه : روش بر خورد با متجاوزان

حکمت 155 نهج البلاغه : روش بر خورد با متجاوزان

متن اصلی حکمت

موضوع حکمت 155 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت

155 وَ قَالَ عليه السلام مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ

موضوع حکمت 155 نهج البلاغه

روش بر خورد با متجاوزان

(اخلاقى، سياسى، اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

155- امام عليه السّلام (در نيكى به آن كه شايسته نيست) فرموده است

1- هر كه بجا آورد حقّ كسيرا كه او حقّش را بجا نمى آورد (احترام كند كسيرا كه او در باره اش احترام نمى نمايد) او را بندگى نموده است (زيرا بندگى فروتنى است در باره كسيكه بدون خواستن پاداش اعتراف به عظمت و بزرگى او شود پس احترام بكسيكه سود و زيانى ندارد مانند عبادت و بندگى او است، و چون در بعضى از جاها احترام كردن ستوده شده پس منظور امام عليه السّلام از اين فرمايش اينست كه شخص در احترام از حدّ تجاوز نكند يا كسيرا كه شايسته نيست بزرگ نداند چنانكه در وصيّت خود بامام حسن عليه السّلام فرمود: احمل نفسك من أخيك عند صرمه على الصّلة تا آنجا كه فرمود: و إيّاك أن تضع ذلك فى غير موضعه أو أن تفعله بغير أهله، براى ترجمه و شرح آن بجزء پنجم اواخر نامه سى و يكم مراجعه شود. و در نسخه ابن ابى الحديد فقد عبّده بتشديد باء ضبط شده يعنى كسيكه بجا آورد حقّ كسيرا كه او حقّش را بجا نمى آورد او را بنده خويش گردانيده، زيرا در بجا آوردن حقّ او پاداشى در نظر نگرفته است بلكه خواسته باو احسان و نيكى كند).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1166)

ترجمه مرحوم شهیدی

164 [و فرمود:] آن كه حق كسى را گزارد كه حقش را به جا نيارد، به بندگى او اعتراف دارد.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 391)

شرح ابن میثم

150- و قال عليه السّلام:

مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ

المعنى

أراد قضاء الحقّ بين الإخوان. و إنّما كان كذلك لأنّ قضاء الغير عنه لحقّ من لا يقضي حقّه لا يكون لوصول نفع منه و لا دفع مضرّة المرء، بل يكون عملا له لأنّه هو أو خوفا منه أو طمعا فيه و ذلك صورة عبادة.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 335)

ترجمه شرح ابن میثم

150- امام (ع) فرمود:

مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ

ترجمه

«هر كه ادا كند حق كسى را كه حقش را ادا نمى كند، در حقيقت او را بندگى كرده است».

شرح

مقصود امام (ع) اداى حق در بين دوستان است. براستى كه چنين است، زيرا اداى حق كسى كه رعايت حقش را نمى كند، نه به خاطر سودجويى و نه به دليل دفع زيان او است، بلكه به خاطر خود او، و يا ترس از او، و يا به اميد طمعى از اوست كه همه اينها شكلى از بندگى است .

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 565 و 566)

شرح مرحوم مغنیه

163- من قضى حقّ من لا يقضى حقّه فقد عبده.

المعنى

معنى العبودية ان العبد لا يملك مع سيده شيئا، و ان مراده فان بمراده، و قد اشتهر و ذاع على كل لسان: العبد و ما ملكت يداه في قبضة مولاه. و معنى هذا أن العبد لا أجر له و لا جزاء على خدمة سيده و طاعته، لأن هذه هي مهنته و وظيفته.. و عليه فمن قضى حق الغير و خدمه لذاته لا خوفا و لا طمعا فقد اعتبره سيدا، و اعتبر نفسه عبدا، أراد ذلك أم لم يرد.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 324 و 325)

شرح شیخ عباس قمی

289- من قضى حقّ من لا يقضي حقّه فقد عبّده. عبّده- بالتشديد- أي: اتّخذه عبدا، و المقصود مدح من يقضي حقّ من لا يقضي حقّه، أي من فعل ذلك بإنسان فقد استعبد ذلك الإنسان، لأنّه لم يفعل ذلك معه مكافأة له عن حقّ قضاه إيّاه، بل فعل ذلك إنعاما مبتدأ، فقد استعبده بذلك.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص223)

شرح منهاج البراعة خویی

الخامسة و الخمسون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(155) و قال عليه السّلام: من قضى حقّ من لا يقضي حقّه فقد عبده.

المعنى

قد اضطرب في شرح كلامه عليه السّلام هذا تفسير الشرّاح و اختلف في قراءته.

قال ابن ميثم في شرحه: أراد قضاء الحقّ بين الاخوان، و إنّما كان كذلك لأنّ قضاء الغير عنه لحقّ من لا يقضي حقّه لا يكون لوصول نفع منه و لا دفع مضرّة المرء- كذا في النسخة و الظاهر عنه مكان المرء- لأنه هو أو- كذا في النسخة و الظاهر مكان هو أو قضاه- خوفا منه أو طمعا فيه، و ذلك صورة عبادة انتهى.

و الظاهر أنّه قرأ عبده من الثلاثي المجرّد، و مقصوده أنّ قاضي الحقّ عبد المقضي عنه التارك للحقّ على تشويش في تعبيره زاده غلط النسخة الّتي عندي.

و قال الشارح المعتزلي: عبّده بالتشديد، أى اتّخذه عبدا يقال: عبده و استعبده بمعنى واحد، و المعنى بهذا الكلام مدح من لا يقضى حقه- بصيغة المجهول و الأولى التعبير بمدح قاضي الحق- أي من فعل ذلك بانسان فقد استعبد ذلك الانسان لأنّه لم يفعل معه ذلك مكافاة له عن حقّ قضاه إيّاه، بل فعل ذلك إنعاما مبتدأ فقد استعبده بذلك.

أقول: ما ذكره الشارح المعتزلي أوضح لفظا و معنى، فتدبّر.

الترجمة

كسى كه بحق دوست بيوفا وفا كند او را رهين منّت و بنده خود ساخته.

  • گر وفا داري بيار بيوفا بندگى اوست از بهرت سزا

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص244و245)

شرح لاهیجی

(192) و قال (- ع- ) من قضى حقّ من لا يقضى حقّه فقد عبّده يعنى و گفت (- ع- ) كه كسى كه اداء كند حقّ كسيرا كه اداء نكرده است حقّ او را پس بتحقيق كه او را بنده امتنان خود گردانيده است

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 308)

شرح ابن ابی الحدید

166: مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَّدَهُ عبده بالتشديد أي اتخذه عبدا- يقال عبده و استعبده بمعنى واحد- و المعني بهذا الكلام مدح من لا يقضي حقه- أي من فعل ذلك بإنسان فقد استعبد ذلك الإنسان- لأنه لم يفعل معه ذلك مكافاة له عن حق قضاه إياه- بل فعل ذلك إنعاما مبتدأ فقد استعبده بذلك- . و قال الشاعر في نقيض هذه الحال يخاطب صاحبا له-

كن كأن لم تلاقني قط في الناس و لا تجعلن ذكراي شوقا

و تيقن بأنني غير راء

لك حقا حتى ترى لي حقا

و بأني مفوق ألف سهم لك إن فوقت يمينك فوقا

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 388)

شرح نهج البلاغه منظوم

[157] و قال عليه السّلام:

من قضى حقّ من لا يقضى حقّه فقد عبده.

ترجمه

هر آنكه حقّ گذارى كند از كسى كه براى او حق گذارى نمى كند البتّه او را بندگى كرده است.

نظم

  • ببايد شخص ز آن كس حق گذاردكه او هم حق اين محفوظ دارد
  • اگر از حق انسان بود تن زنكجىّ و كبر و عجبش دأب و ديدن
  • از اين ناكس كسى گر احترامى كند اندر مقامى بر سلامى
  • خودش را خارج از آزادگى كردبه پيش اين بخوارى بندگى كرد
  • دلا ز ان كس ببايد كرد تكريم كه او واجب شمارد از تو تعظيم
  • بعزّت چون تو سويش ميكنى رو شود بر احترامت خم قد او
  • چو او را دوست مى دارى تو از دلبدارد دوستت اندر مقابل

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص194و195)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

نبوت در نهج البلاغه

نبوت در نهج البلاغه

همچنين در هدف اين پيام بحث مى كنيم، آيا هدف در اين حادثه چه بود: رفاه زندگى مادي، برداشتن فاصله طبقاتي، بالا بردن سطح انديشمندى و هوشمندي، مخالفت با قدرتها، با توجه به قدرتها؟، اينها سوالهائى ست كه براى شناختن آن حادثه، حادثه اى كه بى گمان يك واقعيت اجتماعى به حساب مى آيد، لازم است و پاسخ به اين سوالها روشنگر آن حادثه خواهد بود.
 ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʂ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(2)

حضرت در خطبه اى ديگر اين نكته را متذكر مى شوند كه پيامبراكرم صلوات الله عليه در زماني ظهور نمودند كه هيچ پيامبر ديگرى حضور نداشته است." أرسله على حين فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پيامبر(ص) را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته هاى دوستى و انسانيت از هم گسسته بود.
 نبوت شناسی

نبوت شناسی

پزشك امت رسول الله صلى الله عليه و آله طبيب دوار بطبه، قدا حكم مراهمه، و اءحمى مواسمع، يضع ذلك حيث الحاحة اليه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پزشكى است سيار كه با طب خويش ‍ همواره به گردش مى پردازد و مرهم ها را به خوبى آماده ساخته و به هنگام نياز آنها را به كار مى برد.
No image

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(1)

پس از قرن ها تحقيق و بررسى درباره مسائل ديني، هنوز پرده از اسرار بسيارى از آنها برداشته نشده است، كه از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است، اگرچه از ظواهر آيات قرآن مى توان استفاده كرد كه بعثت پيامبران الهي، به ويژه پيامبراسلام صلى الله عليه و آله داراى اهدافى مى باشد. با توجه به آيات الهى به برخى از اهداف بعثت انبياء اشاره مى نمائيم.
 بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.

پر بازدیدترین ها

 شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
No image

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(1)

پس از قرن ها تحقيق و بررسى درباره مسائل ديني، هنوز پرده از اسرار بسيارى از آنها برداشته نشده است، كه از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است، اگرچه از ظواهر آيات قرآن مى توان استفاده كرد كه بعثت پيامبران الهي، به ويژه پيامبراسلام صلى الله عليه و آله داراى اهدافى مى باشد. با توجه به آيات الهى به برخى از اهداف بعثت انبياء اشاره مى نمائيم.
 ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʂ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(2)

حضرت در خطبه اى ديگر اين نكته را متذكر مى شوند كه پيامبراكرم صلوات الله عليه در زماني ظهور نمودند كه هيچ پيامبر ديگرى حضور نداشته است." أرسله على حين فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پيامبر(ص) را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته هاى دوستى و انسانيت از هم گسسته بود.
نبوت در نهج البلاغه

نبوت در نهج البلاغه

همچنين در هدف اين پيام بحث مى كنيم، آيا هدف در اين حادثه چه بود: رفاه زندگى مادي، برداشتن فاصله طبقاتي، بالا بردن سطح انديشمندى و هوشمندي، مخالفت با قدرتها، با توجه به قدرتها؟، اينها سوالهائى ست كه براى شناختن آن حادثه، حادثه اى كه بى گمان يك واقعيت اجتماعى به حساب مى آيد، لازم است و پاسخ به اين سوالها روشنگر آن حادثه خواهد بود.
 بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.
Powered by TayaCMS