آثار و برکات صله رحم در اسلام

آثار و برکات صله رحم در اسلام

انسان موجودی اجتماعی است، از این رو آموزه های قرآنی دستیابی او به کمالات را در عمل اجتماعی تعریف کرده است؛ چرا که انسان حتی اگر بتواند در امور شخصی و فضیلت های فردی به تمام کمال برسد، ولی هرگز نه تنها به تمامیت کمال نخواهدرسید بلکه رستگاری واقعی را تجربه نخواهدکرد؛ زیرا تمامیت کمال در فضایل اخلاقی و رستگاری واقعی، در عمل اجتماعی است.

خداوند در آیات بسیاری به این نکته توجه می دهد که اگر انسان بخواهد تمامیت کمال و فضیلت ها را به دست آورد می بایست به عمل اجتماعی به عنوان تنها راه رسیدن بدان توجه داشته باشد؛ چرا که اسلام دین فطرت است و اصول و فروع آن برای اکمال محاسن و مکارم اخلاقی واردشده است و همان راهی را که فطرت انسان و عقل آدمی می داند و می طلبد با تمام جزئیات بیان کرده و به یاری عقل و فطرت آمده است تا انسان بتواند تمامیت کمالات و فضایل را از طریق آموزه های عقلانی و وحیانی به دست آورد.

بی گمان بنیاد اجتماعی، خانواده است. از این رو در آموزه های اسلامی به خانواده و مسائل خویشاوندی توجه ویژه ای مبذول شده و قوانین و احکامی برای بهره مندی درست از این روابط بیان شده است. یکی از این قوانین مسئله صله رحم است که از موجبات بهره مندی بهتر انسان از مواهب زندگی دنیوی و اخروی و ابزار رهایی از دوزخ و وسیله رسیدن به رستگاری است.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا نقش دید و بازدید از خویشاوندان را در تحقق اصل اسلامی صله رحم و آثار مادی ومعنوی و نیز دنیوی و اخروی آن را براساس آموزه های قرآنی بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

خانواده و خویشاوندی، بنیاد اجتماعی انسانی

اجتماع انسان بر بنیاد دوعنصر زن و شوهر شکل می گیرد. از این رو خداوند پس از آفرینش آدم، برای او همسری آفرید تا در کنار هم به آرامش و آسایش برسند. (بقره آیه ۳۵، نساء، آیه۱، اعراف، آیه ۱۸۹؛ زمر، آیه۶) پس آدمی سعادت واقعی را در کنار یکدیگر تجربه می کند و هرگز فرد به تنهایی نمی تواند سعادت واقعی را داشته باشد و از دو عنصر اصلی سعادت یعنی آرامش و آسایش بی بهره خواهدبود. قرآن هدف از ازدواج را دستیابی مرد و زن به آرامش و آسایش دانسته و جالب این که خداوند برخلاف تصور توده های مردم که ازدواج را عاملی برای از دست رفتن سکونت و آرامش و آسایش می دانند. بر این نکته تأکید می کند که اگر کسی آرامش و آسایش می خواهد باید ازدواج کند؛ چرا که خداوند ثروت و غنا را در ازدواج قرار داده و از فضل خویش بینوایان را با ازدواج غنا می بخشد: وانکحوا الایامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم ان یکونوا فقراء و یغنهم الله من فضله والله واسع علیم؛ بی همسران خود و غلامان و کنیزان درستکاران را همسر دهید. اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بی نیاز خواهدکرد و خدا گشایشگر داناست. (نور، آیه ۳۲)

خانواده که بنیاد اجتماع انسانی است با فرزندان تکمیل می شود تا با تداوم تناسل بشری، نسل بشر گسترش یابد و زمین را برای خود قرارگاه پرواز به ابدیت قرار دهد، در کنار یکدیگر به سعادت فزون تری دست یابند و هریک از اعضای خانواده یار و یاور دیگری در تحقق سعادت باشند. این گونه است که خانواده ای بزرگتر به عنوان خویشان در قالب عشیره و قبیله شکل می گیرد و جوامع بزرگ ابتدایی قومی و نژادی را ایجاد می کند. پس بنیاد جوامع ابتدایی را می بایست در خویشان نزدیک و سپس کمی دور در عشیره و قبیله و قوم جست وجو کرد.

هرچند که بعدها برخی از قبایل و اقوام براساس همسویی در هدف، روش، فکر، عقیده و مانند آن، جوامع غیرخویشاوندی و قومی را شکل دادند تا در تعبیر قرآنی از آن، به ملت و امت یاد می شود (حج، آیه ۷۸؛ رعد، آیه۳۰ و آیات دیگر) ولی باید پذیرفت که بنیاد نخستین اجتماعات در خون و خویشاوندی بوده است.

پیامبران(ع) درگذشته به سبب وجود اجتماعات قومی مبتنی بر عنصر خون و نسبت های خونی، مأموریت داشتند درمیان قوم خود تبلیغ کنند. از این رو در هر قوم و قبیله ای پیامبری از سوی خداوند فرستاده شد که از گوشت و خون ایشان و همزبان و هم فرهنگ آنان بود. (ابراهیم، آیه۴؛ اعراف، آیه۵۹ و آیات دیگر)

البته با توجه به تغییراتی که در جوامع بشری رخ داد و ملت ها و امت ها از اقوام گوناگون و نژادهای متفاوت براساس عناصر دیگری غیر از خون و نژاد شکل گرفت و امت های عقیدتی پدیدآمد، پیامبران نیز مأموریت یافتند تا در طیف گسترده تری به تبلیغ بپردازند تا جایی که پیامبراکرم(ص) مأموریت یافت که نه تنها برای اقوام هم عصر بلکه تا قیامت برای هرکسی که اخبار پیامبری او به ایشان می رسد، پیامبری کند. (انعام، آیه۱۹)

به هرحال، نمی توان نقش خویشاوندی را در ایجاد سعادت دنیوی و اخروی انسان نادیده گرفت؛ زیرا بنیاد هر اجتماعی به شمار می رود، هرچند که این اجتماع در اثر تحولاتی به تکامل رسیده باشد و به شکل امت خودنمایی نماید؛ چرا که امت ها نیز بر مدار خانواده و خویشان شکل می گیرد که دارای هدف های فکری و عقیدتی نیز می باشند. به این معنا که از درون قومیت هاست که امت ها زاده می شود. از این رو پیامبر(ص) مأموریت می یابد تا نخست در خانواده و عشیره و قبیله و قوم خویش تبلیغ کند و سپس به همه بشریت آن را تعمیم و گسترش دهد. (شعراء، آیه۲۱۴)

خویشاوندی، در کاربردهای اسلامی و فرهنگ قرآنی به معنای کسی است که به واسطه نسبت یا ازطرف پدر یا مادر و جز آن به شخص نزدیک باشد (لغت نامه دهخدا، ج۶، ص۸۹۲۳- ۸۹۲۴، «خویشاوند» و «خویشاوندی») مصادیق خویشاوند کسانی مانند: برادر و خواهر، عمو، عمه، خاله، دایی، داماد و فرزندان هر یک از آنان است. در کاربردهای قرآن و واژگانی از مشتقات «قرب»، «رحم» و واژه «نسب»، «صهر»، «ال»، «اهل»، «رهط»، «عشیره» برای بیان خویشاوندی استفاده شده است.

البته باید دانست که خویشاوندی اعم از رابطه خونی است که در ادبیات اسلامی و فرهنگ قرآنی از آن به رحم یاد می شود؛ چرا که خویشاوند شامل بستگان غیرخونی نیز می شود که از طریق دامادی به شخص منسوب می شوند. بنابراین دایره خویشاوند و بستگان، فراتر از رابطه خونی است.

آثار و برکات روابط خویشاوندی

برای اینکه تبیین کامل تری از اهمیت و ارزش روابط خویشاوندی صورت گیرد، لازم است به آموزه های قرآنی مراجعه شود تا دانسته شود که روابط خویشاوندی چه تأثیراتی در زندگی دنیوی و اخروی بشر دارد.

شکی نیست که برقراری و حفظ روابط اجتماعی از نظر آموزه های اسلامی یک تکلیف و وظیفه عقلانی و عقلایی و شرعی است. به این معنا که فطرت و عقل و قلب آدمی حکم می کند که انسان با دیگران برای دست یابی به آرامش و آسایش، ارتباط منطقی و معقول و مقبولی داشته باشد؛ بنابراین اسلام نیز این حکم فطرت و عقل را تأیید کرده است؛ چرا که این رفتارهای انسانی عامل مهم و اساسی در بروز و ظهور صفات کمالی و فضایل انسانی است.

به سخن دیگر، انسان، صورت خدایی دارد و صفات کمالی خداوند در انسان سرشته و تعلیم داده شده است. انسان به طور طبیعی گرایش دارد تا صفات الهی را در خود بروز و ظهور دهد و دیگران از فضایل اخلاقی او بهره برند. این گونه است که انسان های سالم از نظر فطرت، اهل مهر و محبت و احسان و تعاون دستگیری دیگران هستند. همه فضایل اخلاقی در ایشان به شکلی نمودار است. اسلام از انسان می خوا+هد تا با ظهور صفات الهی سرشته در ذات خویش، در مقام خدایی قرار گیرد و خلیفه خداوند شود که مأموریت اصلی بشر در زمین است. (بقره، آیات ۳۰ تا ۳۲)

آنچه که از صفات الهی در انسان ظهور و فعلیت می یابد همان فضایل، مکارم و محاسن اخلاقی است. هرچه انسان در این حوزه به کمال نزدیک تر باشد و از محاسن و مکارم اخلاقی بیشتر و کامل تری بهره مند باشد، به همان اندازه خدایی تر و شایسته تر به مقام خلافت الهی است. از این رو پیامبر گرامی(ص) که دارای صفات کمالی الهی به شکل تمامیت آن بود (قلم، آیه ۴) خداوند وی را اسوه کامل نیک می شمارد و در این مقام از همه موجودات هستی برتر و شایسته تر می داند. (احزاب، آیه ۲۱)

از نظر اسلام، خلق عظیم (قلم، آیه۴) پیامبر(ص) در رحمه للعالمین ایشان ظهور و بروز می کند (انبیاء، آیه ۱۰۷) به گونه ای که مردم پروانه وار دور ایشان گرد می آیند و همه از بازتاب نور الهی در وجودشان بهره مند می شوند. (آل عمران، آیه ۱۵۹)

انسان برای رهایی و رستگاری از دوزخ و دست یابی به بهشت رضوان الهی می بایست اجتماعی و در اندیشه دیگران باشد (سوره عصر) از این رو در کنار نماز از انفال و زکات سخن به میان آمده است؛ چرا که عمل صالح از نظر قرآن تنها ذکر الهی و نماز و روزه نیست، بلکه دایره آن چنان گسترده تر است که همه امور اجتماعی را دربرمی گیرد. (بقره، آیات ۳ و ۴ و آیات دیگر)

اگر کسی بخواهد رستگار شود و سعادت دنیا و آخرت را به دست آورد، باید به مسایل اجتماعی و برقراری و تحکیم روابط اجتماعی توجه کند. در این میان نخستین گام تجربه ارتباط اجتماعی، ایجاد ارتباط با خویشان است. انسان نخستین تجربیات جامعه پذیری را در خانه و خانواده می بیند. از این رو خانه و خانواده به عنوان اصلی ترین و نخستین عامل جامعه پذیری از سوی روان شناسان اجتماعی معرفی می شود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام

پر بازدیدترین ها

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام
Powered by TayaCMS