سیماى فاطمه(س) در روز قیامت

سیماى فاطمه(س) در روز قیامت

نویسنده:محمد جواد طبسى

سیماى فاطمه(س) در روز قیامت

کیفیت ‏برانگیخته شدن

برانگیخته شدن و رستاخیز از لحظات بسیار سخت و وحشتناک آینده بشر است; زمانى که معصومان علیهم السلام همواره بدان مى ‏اندیشند و گاه از خوف آن بیهوش مى ‏شدند. فاطمه(س) نیز چنین بود و بیشتر بدین زمان مى ‏اندیشید. فکر زنده شدن، عریان بودن انسانها در قیامت، عرضه شدن به محضر عدل الهى و... او را در اندوه فرو مى‏برد. امیرمؤمنان على(ع) مى‏فرماید:
«روزى پیامبرخدا(ص) بر فاطمه(س) وارد شد و او را اندوهناک یافت. فرمود: دخترم! چرا اندوهگینى؟
فاطمه پاسخ داد: پدرجان! یاد قیامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز رنجم مى‏ دهد.

پیامبر فرمود: آرى دخترم! آن روز، روز بزرگى است; اما جبرئیل از سوى خداوند برایم خبر آورد من اولین کسى هستم که برانگیخته مى‏ شوم; سپس ابراهیم و آنگاه همسرت على ‏بن ابى‏طالب(ع). پس از آن، خداوند جبرئیل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوى تو مى‏فرستد. وى هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهت‏ برقرار مى‏ سازد. آنگاه اسرافیل لباسهاى بهشتى برایت مى‏ آورد و تو آنها را مى ‏پوشى. فرشته دیگرى به نام زوقائیل مرکبى از نور برایت مى‏آورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست. تو بر آن مرکب سوار مى‏ شوى و زوقائیل آن را هدایت مى ‏کند. در این حال هفتاد هزار فرشته با پرچم هاى تسبیح پیشاپیش تو راه مى‏ سپارند. اندکى که رفتى، هفتاد هزار حورالعین در حالى که شادمانند و دیدارت را به یکدیگر بشارت مى ‏دهند، به استقبالت مى شتابند. به دست هریک از حوریان منقلى از نور است که بوى عود از آن بر مى‏ خیزد... آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهت ‏حرکت مى‏ کنند. هنگامى که به همان اندازه از آرامگاهت دور شدى، مریم دختر عمران همراه هفتاد هزار حورالعین به استقبال مى ‏آید و برتو سلام مى‏ گوید. آنها سمت چپت قرار مى‏ گیرند و همراهت‏ حرکت مى‏ کنند. آنگاه مادرت خدیجه، اولین زنى که به خدا و رسول او ایمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته که پرچمهاى تکبیر در دست دارند، به استقبالت مى‏ آیند. وقتى به جمع انسانها نزدیک شدى، حواء با هفتاد هزار حورالعین به همراه آسیه دختر مزاحم نزدت مى‏ آید و با تو رهسپار مى‏ شود.

حضور فاطمه در میان مردم

فاطمه جان، هنگامى‏که به وسط جمعیت‏حاضر در قیامت مى‏رسى، کسى از زیر عرش پروردگار به گونه‏اى که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد مى‏زند: چشمها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صدیقه فاطمه، دخت پیامبر(ص) و همراهانش عبور کنند.

پس در آن هنگام هیچ کس جز ابراهیم خلیل‏ الرحمان و على‏ بن ابى‏طالب(ع) و... به تو نگاه نمى‏ کنند. (1)

جابربن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبرخدا(ص) این حضور را چنین توصیف مى‏ کند:روز قیامت دخترم فاطمه بر مرکبى از مرکبهاى بهشت وارد عرصه محشر مى‏ شود. مهار آن مرکب از مروارید درخشان، چهار پایش از زمرد سبز، دنباله‏ اش از مشک بهشتى و چشمانش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضاى داخل آن گنبد انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمت‏خدایى است. بر فرازش تاجى از نور دیده مى‏شود که هفتاد پایه از در و یاقوت دارد که همانند ستارگان درخشان نور مى‏ افشانند.

در هریک از دو سمت راست و چپ آن مرکب هفتاد هزار فرشته به چشم مى‏خورد.

جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مى‏کند: نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظرها پایین افکنید. این فاطمه دختر محمد است که عبور مى‏کند.

در این هنگام، حتى پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب دیده فرو مى‏گیرند تا فاطمه(س) عبور مى‏کند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مى‏ گیرد. (2)

منبرى از نور براى فاطمه(س)

در ادامه گفتگوى پیامبر با دختر گرامى‏ اش درباره چگونگى حضور وى در عرصه قیامت، چنین مى‏ خوانیم: سپس منبرى از نور برایت‏ب رقرار مى ‏سازند که هفت پله دارد و بین هر پله ‏اى تا پله دیگر صف هایى از فرشتگان قرار گرفته‏ اند که در دستشان پرچمهاى نور است. همچنین در طرف چپ و راست منبر حورالعین صف مى‏ کشند... آنگاه که بر بالاى منبرقرار مى ‏گیرى، جبرئیل مى‏ آید و مى‏گوید: اى فاطمه! آنچه مایلى از خدا بخواه... (3)

شکایت در دادگاه عدل الهى

اولین در خواست فاطمه در روز قیامت، پس از عبور از برابر خلق، شکایت از ستمگران است.

جابرابن عبدالله انصارى از پیامبر(ص) چنین نقل مى‏کند: هنگامى ‏که فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مى ‏گیرد، خود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار مى ‏دارد: الهى و سیدى، میان من و کسى که مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داورى کن. خدایا! بین من و قاتل فرزندم، حکم کن... (4)

براساس روایتى دیگر، پیامبر اکرم(ص) فرمود: دخترم فاطمه در حالى که پیراهن هاى خونین در دست دارد، وارد محشر مى‏شود; پایه ‏اى از پایه‏ هاى عرش را در دست مى‏گیرد و مى‏گوید:
«یا عدل یا جبار احکم بینى و بین قاتل ولدى‏» اى خداى عادل و غالب، بین من و قاتل فرزندم داورى کن.
قال:«فیحکم لابنتی و رب الکعبة‏»به خداى کعبه سوگند، به شکایت دخترم رسیدگى مى‏شود و حکم الهى صادر مى‏گردد. (5)

دیدار حسن و حسین علیهما السلام

دومین خواسته فاطمه در روز قیامت از خداوند چنین است: خدایا! حسن و حسین را به من بنمایان.

در این لحظه، امام حسن و امام حسین علیهما السلام به سوى فاطمه مى‏روند، در حالى‏ که از رگهاى بریده حسین خون فوران مى‏کند. (6)

پیامبر خدا(ص) مى‏فرماید: هنگامى‏که به فاطمه گفته مى‏شود وارد بهشت‏شو، مى‏گوید: هرگز وارد نمى‏شوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه کردند؟
به وى گفته مى‏شود: به وسط قیامت نگاه کن.
پس بدان سمت مى‏نگرد و فرزندش حسین را مى‏بیند که ایستاده و سر در بدن ندارد. دخت پیامبر(ص) ناله و فریاد سر مى‏دهد. فرشتگان نیز (بادیدن این منظره) ناله و فریاد بر مى‏آورند. (7)

امام صادق(ع) مى‏فرماید: حسین بن على(ع) در حالى که سر مقدسش را در دست دارد، مى‏آید. فاطمه با دیدن این منظره ناله ‏اى جانسوز سر مى‏دهد. در این لحظه، هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل و بنده مؤمنى نیست مگر آنکه به حال او مى‏گرید. (8)
در این موقعیت، خداوند به خشم آمده، به آتشى به نام «هب هب‏» که هزار سال در آن دمیده شده تا سیاه گشته و هیچ آسودگى در آن راه نمى‏یابد و هیچ اندوهى از آنجا بیرون نمى‏رود، دستور مى‏دهد کشندگان حسین بن‏على را برگیر و جمع کن... آتش به فرمان پروردگار عمل کرده، همه آنها را بر مى‏ چیند... (9)

شفاعت‏ براى دوستان اهل‏بیت علیهم السلام

سومین درخواست فاطمه در روز قیامت از پروردگار، شفاعت از دوستان و پیروان اهل‏بیت علیهم السلام است که مورد قبول حق قرار مى ‏گیرد و دوستان و پیروانش را مورد شفاعت قرار مى‏دهد.
امام باقر(ع) مى ‏فرماید: هنگامى‏ که فاطمه به در بهشت مى ‏رسد، به پشت‏سرش مى‏ نگرد. ندا مى ‏رسد: اى دختر حبیب! اینک که دستور داده ‏ام به بهشت‏ بروى، نگران چه هستى؟
فاطمه(س) جواب مى‏دهد: اى پروردگار! دوست دارم در چنین روزى با پذیرش شفاعتم، مقام و منزلتم معلوم شود.
ندا مى‏ رسد: اى دختر حبیبم! برگرد و در مردم بنگر و هر که در قلبش دوستى تو یا یکى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان. (10)
امام باقر(ع) در روایتى دیگر مى‏ فرماید: در روز قیامت ‏بر پیشانى هر فردى، مؤمن یا کافر نوشته شده است. پس به یکى از محبان اهل‏بیت علیهم السلام که گناهانش زیاد است دستور داده مى‏شود به جهنم برده شود. در آن هنگام، فاطمه(س) میان دو چشمش را مى‏خواند که نوشته شده است: دوستدار اهل‏بیت. پس به خدا عرضه مى‏ دارد:
الهى و سیدى! تو مرا فاطمه نامیدى و دوستان و فرزندانم را به وسیله من از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعده ‏ات را زیر پا نمى‏ نهى.
ندا مى‏رسد: فاطمه! راست گفتى; من تو را فاطمه نامیدم و به وسیله تو، دوستان و پیروانت و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتش دور گردانیدم. وعده من حق است و هرگز تخلف نمى‏کنم.
اینکه مى‏بینى دستور دادم بنده ‏ام را به دوزخ برند، بدین جهت‏ بود که درباره‏ اش شفاعت کنى و شفاعتت را بپذیرم تا فرشتگان، پیامبران، رسولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهى یابند. حال بنگر، دست هرکه بر پیشانى‏اش «مؤمن‏» نوشته شده، بگیر و به بهشت‏ ببر. (11)

شفاعت دوستان فاطمه از دیگران

عظمت و مقام حضرت فاطمه در روز قیامت چنان است که خداوند به خاطر فاطمه به دوستان آن حضرت نیز مقام شفاعت مى‏دهد. امام باقر(ع) به جابر فرمود: جابر! به خدا سوگند، فاطمه(س) با شفاعت‏ خود در آن روز شیعیان و دوستانش را از میان اهل محشر جدا مى‏سازد. چنانکه کبوتر دانه خوب را از دانه بد جدا مى‏کند.

هنگامى‏که شیعیان فاطمه همراه وى به در بهشت مى‏رسند، خداوند در دلشان مى‏افکند که به پشت‏سر بنگرند. وقتى چنین کنند، ندا مى‏رسد: دوستان من!

اکنون که شفاعت فاطمه را در حق شما پذیرفتم، نگران چه هستید؟

آنان عرضه مى‏دارند: پروردگارا! ما نیز دوست داریم در چنین روزى مقام و منزلت ما براى دیگران آشکار شود.

ندا مى‏رسد: دوستانم! بر گردید و بنگرید و هر که به خاطر دوستى فاطمه شما را دوست داشت و نیز هر که به خاطر محبت فاطمه به شما غذا، لباس یا آب داده و یا غیبتى را از شما دور گردانیده همراه خود وارد بهشت کنید. (12)

به سوى بهشت

فاطمه(س)، پس از شفاعت از دوستان خود و فرزندانش و رسیدگى به شکایتش در دادگاه عدل الهى به فرمان خدا، با جلال و شکوه خاصى وارد بهشت مى‏ شود. پیامبراکرم(ص) مى‏فرماید: روز قیامت دخترم فاطمه در حالى که لباسهاى اهدایى خداوند را که با آب حیات آمیخته شده، پوشیده، محشور مى‏شود و همه مردم از مشاهده این کرامت تعجب مى ‏کنند. آنگاه لباسى از لباسهاى بهشت‏بر وى پوشانده مى‏شود. بر هزار حله بهشتى براى او با خط سبز چنین نوشته شده است: دختر پیامبر را به بهترین شکل ممکن و کامل‏ترین هیبت و تمامترین کرامت و بیشترین بهره وارد هشت‏سازید. پس، فاطمه(س) را به فرمان پروردگار در کمال عظمت و شکوه، در حالى‏که پیرامونش هفتاد هزار کنیز قرار گرفته، به بهشت مى‏ برند. (13)

استقبال حوریان بهشتى

رسول خدا(ص) به فاطمه(س) فرمود: هنگامى‏که به در بهشت مى‏رسى، دوازده هزار حوریه، که تاکنون به ملاقات کسى نرفته و نخواهند رفت در حالى‏که مشعل‏هاى نورانى به دست دارند و بر شترانى از نور که جهازهایشان از طلاى زرد و یاقوت سرخ و مهارهایشان از لؤلؤ و مروارید درخشان است‏سوارند، به استقبالت مى‏شتابند. پس وقتى داخل بهشت‏شدى، بهشتیان به یکدیگر ورودت را بشارت خواهند داد و براى شیعیانت‏سفره‏هایى از گوهر، (14) که بر پایه‏هایى از نور برقرار ساخته‏اند، آماده مى‏سازند و در حالى که هنوز سایر مردم گرفتار حسابرسى‏اند، آنان از غذاهاى بهشتى مى‏خورند. (15)

اولین سخن فاطمه در بهشت

سلمان فارسى از پیامبر اسلام(ص) چنین روایت کرده است: هنگامى‏که فاطمه داخل بهشت مى‏شود و آنچه خداوند برایش مهیا کرده مى‏بیند، این آیه را تلاوت مى‏کند:(بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الذى اذهب عناالحزن ان ربنا لغفور شکور الذى احلنا دارالمقامة من فضله لایمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب) (16)ستایش و سپاس ویژه خدایى است که اندوهمان را زدود. بدرستى‏که پروردگار ما آمرزنده و پاداش دهنده است; پروردگارى که در سایه بخشش خود ما را به بهشت و اقامتگاه همیشگى‏مان فرود آورد. ما در آن جا با رنج و ملالى رو به رو نمى‏شویم.

نورانى شدن بهشت از نور فاطمه(س)

ابن شهرآشوب مى‏نویسد: در بسیارى از کتابها، از جمله کشف ثعلبى و فضائل ابوالسعادات، در معناى این آیه (لایرون فیها شمسا و لازمهریرا) (17)

(و نمى ‏بینند در بهشت نه آفتاب و نه سرمایى را.)

آورده ‏اند که ابن عباس گفت: چنانکه بهشتیان در بهشت هستند، ناگاه نورى مى‏بینند که باغهاى بهشت را نورانى کرد. اهل بهشت اظهار مى‏ دارند: خدایا! تو در کتابى که بر پیامبرت فرستادى، فرمودى: (لایرون فیها شمسا) (بهشتیان در بهشت‏ خورشیدى نخواهند دید.) ندا مى‏رسد: این، نور آفتاب و ماه نیست، بلکه على و فاطمه از چیزى تعجب کرده و خندیدند و از نور آن دو، بهشت روشن گردید. (18)

زیارت انبیا از فاطمه در بهشت

آنگاه که همه انبیا و اولیاى خدا وارد بهشت‏ شدند، آهنگ دیدار دختر پیامبر خدا مى‏ کنند. رسول خدا(ص) به فاطمه فرمود: هرگاه اولیاى خدا در بهشت مستقر گردیدند، از آدم گرفته تا سایر انبیا همه به دیدارت مى‏ شتابند. (19)

عنایات خداوند به فاطمه در بهشت

پروردگار منان به فاطمه زهرا(س) در بهشت عنایاتى ویژه خواهد داشت. بخشى از آن عنایات چنین است:

1 - خانه‏ هاى بهشتى

پیامبرخدا(ص) فرمود: هنگامى‏ که مرا به معراج بردند و داخل بهشت‏ شدم، به قصر فاطمه رسیدم; درون آن هفتاد قصر بود که تمام در و دیوار و تاق هایش از دانه‏ هاى مروارید سرخ ساخته شده، همه آنها به یک شکل زینت داده شده بود. (20)

2 - همنشینى با پیامبر(ص)

پیامبر اکرم(ص) به على(ع) فرمود: یاعلى! تو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشین من هستید. سپس این آیه را تلاوت فرمود: (برادران بر تختهاى بهشتى رو به روى هم مى‏نشینند.) (21)

3 - درجه وسیله

رسول خدا(ص) فرمود: فى‏الجنة درجة تدعى الوسیلة فاذا سالتم الله فاسالوا لی الوسیلة قالوا یا رسول‏الله من یسکن معک فیها؟ قال على و فاطمة و الحسن و الحسین (22)

در بهشت درجه‏اى به نام «وسیله‏» است. هرگاه خواستید، هنگام دعا، چیزى برایم بخواهید، مقام وسیله را از خداوند خواستار شوید.

گفتند: یا رسول‏الله! چه کسانى دراین درجه (مخصوص) با شما همنشین خواهند بود؟
فرمود: على، فاطمه، حسن و حسین.

علامه امینى در منقبت ‏بیست و ششم مى‏نویسد:
از مناقب حضرت زهرا (ص) همراه بودن او با پدر و همسر و فرندانش در درجة الوسیله است. آنجا پایتخت ظمت‏حضرت حق تبارک و تعالى است و جز پنج تن علیهم السلام هیچ یک از انبیا و اولیا و مرسلین و صالحان و فرشتگان مقرب کسى بدان راه نمى‏یابد. (23)

4 - سکونت در حظیرة القدس

سیوطى در مسند مى ‏نویسد:

«ان فاطمة و علیا و الحسن و الحسین فى‏حظیرة القدس فى‏قبة بیضاء سقفها عرش الرحمن.» (24)
فاطمه و على و حسن و حسین در جایگاهى بهشتى به نام «حظیرة‏القدس‏» در زیر گنبدى سفید به سرمى‏برند که سقف آن عرش پروردگار است.

پیامبرخدا(ص) فرمود: در قیامت، جایگاه من و على و فاطمه و حسن و حسین سرایى زیر عرش پروردگار است. (25)

نویسنده خصایص فاطمه، ضمن بیانى مفصل درباره حظیرة‏القدس، مى‏نویسد: والاترین جایگاه‏ها در هشت‏حظیرة‏القدس است. (26)

5 - بخشیدن چشمه تسنیم به فاطمه(س)

طبرى از همام بن‏ابى‏على چنین نقل مى‏کند: به کعب الحبر گفتم: نظرت درباره شیعیان على‏بن‏ابى‏طالب چیست؟
گفت: اى همام! من اوصافشان را در کتاب خدا مى‏یابم. اینان پیروان خدا و پیامبرش و یاران دین او و پیروان ولى‏اش شمرده مى‏ شوند. اینان بندگان ویژه خدا و برگزیدگان اویند. خدا آنها را براى دینش برگزید و براى بهشت‏ خویش آفرید.

جایگاه شان در فردوس اعلاى بهشت است; در خیمه‏اى که اتاق هایى از مروارید درخشان دارد، زندگى مى‏ کنند. آنان از مقربین ابرارند و سرانجام از جام «رحیق مختوم‏» مى‏ نوشند.

رحیق مختوم چشم ه‏اى است که به آن «تسنیم‏» گفته مى‏ شود و هیچ کس جز آنها از آن چشمه استفاده نخواهدکرد. تسنیم، چشمه‏ اى است که خداوند آن را به فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) و همسر على ‏ابن ابى‏طالب(ع) بخشید و از پاى ستون خیمه فاطمه جارى مى‏شود. آب آن چشمه چنان گواراست که به سردى کافور و طعم زنجفیل و عطرمشک شباهت دارد... (27)

پى‏ نوشتها:

 

1-بحار الانوار، ج‏43، ص 225.
2 - فاطمة الزهراء، علامه امینى، ص 74; امالى صدوق، ص‏16.
3 - بحارالانوار، ج‏43، ص 225.
4 - امالى صدوق، ص‏16.
5 - مناقب على بن ابى‏طالب، ص‏63.
6 - بحارالانوار، ج‏43، ص 220.
8 -7 - همان، ص 221.
9 - همان، ص 222.
10 - تفسیر فرات کوفى، ص 114.
11 - بحارالانوار، ج‏43، ص 15.
12 - تفسیر فرات کوفى، ص 114.
13 - ذخائرالعقبى، ص 48.
14 - کنایه از غذاهایى بسیار خوب است.
15 - بحارالانوار، ج‏43، ص‏227.
16 - القطره، ص 192; سوره فاطر، آیه 34.
17 - انسان، آیه‏13.
18 - مناقب آل‏ابى‏طالب، ج‏3، ص‏329.
19 - بحارالانوار، ج‏43، ص‏227.
20 - همان، ص‏76.
22 - 21 - فاطمة الزهراء، ص‏99.
23 - همان، ص‏113.
24 - مسندفاطمه،ص 45; کفایة‏الطالب، ص 311; بشارة‏المصطفى، ص 48.
25 - فاطمه الزهراء، ص 100.
26 - خصایص فاطمه، ص 341.
27 - بشارة المصطفى، ص 50.

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام

پر بازدیدترین ها

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
Powered by TayaCMS